eitaa logo
در جمع شهیدان
186 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
9 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر ازشهادت نیست. (مقام معظم رهبری) کانال ولایی ما 👈 @zohoore_ghaem ارتباط با خادم 👈 @mohebolmahdi   
مشاهده در ایتا
دانلود
❣روزى را نزديك خواهيم نمود كه اسراييل چنان بترسد و در فكر اين باشد كه مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بيرون بيايد. باشد كه ما شبانگاهان بر سرشان بريزيم؛ همچون عقابان تيزپروازى كه شب و روز برايشان معنا ندارد و باشد آنجايى به هم برسيم كه با گرفتن هزاران اسير از صهيونيست‏‌ها به جهانيان ثابت كنيم‌ ما به اتكا به سلاح ايمانمان میجنگیم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ─═┅═༅🇵🇸𖣔🇮🇷𖣔🇱🇧༅═┅┅─ به‌کانال‌ولایی بپیوندید👇 @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
صاف مثل آیینه اصلاً زیر کار در رفتن در مرامش نبود. از کمردرد رنج می‌برد. اما هر روز در دو صبحگاهی گروهان که بعضی روزها به ده کیلومتر هم می‌رسید شرکت می‌کرد. شوخی کردن و بذله گویی با خونش عجین شده بود. همه چی را با شوخی رد می‌کرد. بچه‌ها عاشق همین مرامش بودند‌. همیشه خشابش پر بود از تکه‌های ناب شوخی. به موقع و بجا به هدف میزد. دل طرف مقابل با حرفش جلا پیدا می‌کرد. فرقی هم نداشت. فرد مورد نظرش فرمانده باشد یا دوستش. تکه مناسب را شلیک می‌کرد. حتی تازه‌ واردها هم از تکه‌انداختن هایش در امان نبودند. هیچ کس هم ناراحت نمی‌شد. از بس تودل برو بود و کلام دل‌نشینی داشت. با وجود کمردردش در کارهای دست جمعی پیش‌قدم بود. اما نمی‌دانم چطور شد که در آن شب رزم‌شبانه که قرار بود سی تا چهل کیلومتر پیاده‌روی کنیم آمد و گفت من کمرم درد می‌کنه. اجازه بده که من نیام. نمی‌دانم دغدغه عملیات را داشت که نکند این پیاده‌روی باعث شود کمردردش اوت کند و نتواند در عملیات شرکت کند. یا شایدم آنقدر درد کمرش زیاد بود که می‌دانست تحمل آن همه پیاده رفتن با تجهیزات را ندارد. هرچه بود اهل دروغ گفتن نبود. مثل آیینه بود‌. صاف و صادق. گفتم: من حرفی ندارم. اما دستور فرمانده گروهانه که همه باید شرکت کنند. مگر اینکه با خودش صحبت کنی. فرمانده گروهان برادرزاده‌ خودش حاج یدالله مواساتی بود. خوب با اخلاقش آشنا بود. می‌دانست که فرمانده در موقع کار و مأموریت عمو و برادرزاده و دوست برایش فرقی ندارد. اما با این وجود دل را به دریا زد و به سراغ فرمانده رفت. وقتی ناراحت و پکر برگشت پرسیدم: _ چی شد؟ فرمانده چی گفت؟ _ هیچی بابا. انتظار داشتی چی بگه؟ _ چرا مگه چی گفت؟ _ بهم میگه ببین عمو. اگه نمیتونی بیای پیاده‌روی صبح ساکِت رو بردار و برگرد خونه. با خنده می‌گفت. اهل برگشتن به خانه نبود‌. چفیه‌ای دور کمرش بست. حمایل تجهیزاتش را پوشید. اسلحه‌اش را روی دوشش انداخت و با ما همراه شد. با وجود درد کمر همه راه خودش را کشاند. عموعلی مواساتی باهمه شوخی‌ها، خنده‌رویی‌ها و درد و رنج‌ها روز بیستم دی‌ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای پنج در جاده شهید صفوی شلمچه به همراه گردان فجر بهبهان زیر بمباران شیمیایی دشمن قرار گرفت. چهره شادابش سوخت و غرق تاول شد. تاول‌ها راه نفسش را بستند. آن آتش‌فشان خوش‌بیان خاموش شد و عاقبت با بدن سوخته و تاول زده شهد شیرین شهادت را نوشید و جاودانه شد. ✍ حسن تقی‌زاده بهبهانی ─═┅═༅🇵🇸𖣔🇮🇷𖣔🇱🇧༅═┅┅─ به‌کانال‌ولایی بپیوندید👇 @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
هدایت شده از ظهور نزدیک است
16.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 خطبه‌های سید هاشم الحیدری و تجدید عهد و پیمان هزاران جوان عراقی با صاحب الزمان حضرت مهدی(عج) و مقام معظم رهبری در شب عاشورای امسال ─═┅═༅🇵🇸𖣔🇮🇷𖣔🇱🇧༅═┅┅─ به‌کانال‌ولایی بپیوندید👇 @zohoore_ghaem @ba_Shaheidan
🔷 ۱۷ مهر آغاز هفته ملی کودک گرامی باد. ♦️شهید آوینی: «آينده در كف اين بچه‌هايی است كه از پشت ميله‌های مهد كودک، همراه با راهيان كربلا، شعار: جنگ جنگ تا پيروزی: سر می دهند. بگذار اغيار هرگز در نيابند و فردای روشن ما را در حضور امروز بچه‌های ما نبينند. ♦️بچه‌های ما امروز در تظاهرات و هيات‌ها و روضه‌خوانی ها بزرگ می شوند و شير مادر را مخلوط با اشک های حسينی می مكند و عشق حسين (ع) با جانشان آميخته می گردد و آينده‌ انقلاب را تا فرداهای دور و حكومت جهانی عدل در سراسر كره‌ زمين استمرار می بخشند.» 🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی» ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
aviny_77.mp3
211.4K
🔷 پیش بینی شهید آوینی در خصوص آینده فلسطین 🔸مهدی زهرا به خدا می‌رسد، وارث خون شهدا می‌رسد. منتظران حادثه‌ها را به گوش، بانگ انا المهدیش آید به گوش، حادثه در حادثه حق منجلیست، مژده که این عصر ظهور ولی است... ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
🔷 شهید آوینی: «راه قدس با كاهلی و تن‌آسايی و دل به جيفه‌ بی‌مقدار دنيا بستن ميانه‌ای ندارد. راه قدس مرد جنگ می‌خواهد و مرد جنگ نيز كربلايی است و كربلايی، مرد ميدان عشق است و از سختی‌ها و مشقات و سرباختن‌ها و جان دادن‌ها نمی‌هراسد.» ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
🔷 شهید آوینی: «اکنون در کشورهای به اصطلاح پیشرفته‌ مغرب زمین، همان‌طور که خانه تبدیل به آپارتمان، آپارتمان تبدیل به فلات و فلات تبدیل به استودیو می‌شود، به موازات آن فامیل تبدیل به خانواده‌ بزرگ، خانواده‌ بزرگ تبدیل به خانواده‌ ازدواجی و خانواده‌ ازدواجی تبدیل به افراد می‌شود. 🔹تا آنجا که آی.تی.تی که یکی از برجسته‌ترین مظاهر جامعه و اقتصاد پولی است، هیچ مرد یا زن متأهلی را استخدام نمی‌کند و از بین کارمندانش آنهایی که می‌خواهند ازدواج کنند، باید خدمت را ترک گویند، و البته جامعه‌شناسان و اقتصاددانان این پدیده را تحسین می‌کنند و آن را از نشانه‌های توسعه‌یافتگی می‌دانند!» 🔸منبع: کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب»، مقاله «توسعه برای تمتع» ─═┅═༅🇵🇸𖣔🌼𖣔🇮🇷༅═┅┅─ 🤲 اللّهُمَّ اجْعَل قائِدنَا في درعك الحصينة التي تجعل فيها من ترید دلت میخاد حال دلت خوب باشه با شهداء 🌷 همنشین شو 👇👇 @ba_Shaheidan @zohoore_ghaem
24.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هدهدِ حزب‌الله دست‌پُر از اراضی اشغالی برگشت 🔹حزب‌الله تصاویر پهپاد هدهد از پایگاه‌ها، مقرها و تأسیسات حیاتی رژیم صهیونیستی در منطقۀ حیفا-کرمل را منتشر کرد.
شهید کاوه : به نیروهایش توصیه کم خوابی میکرد و میفرمود بیشتر کار کنید و کمتر بخوابید. نقل است که به نیرویی فرمود: " الان تا هستی کار کن خواب رو بزار برای بعد از شهادت که زیر خاک؛ تا دلت بخواهد میخوابیم."
کاش می‌دانستم به چه فکر می‌کردی؟ فاصله تو و امروز من چقدر زیاد است ....
آخر وصیتنامه اش نوشتہ بود : وعدۂ ما بهــشت ... بعد روی بهــشت را خط زدہ بود اصلاح ڪردہ بود : وعدۂ ما " جَنَّتُ الْحُسِیْن علیہ‌السلام " 🌷شهـید حجت اسدی🌷
می گفت: طوری تلاش می ڪنم، کہ اگر روزی امام زمان(عج) فرمودند یڪ فرماندہ توپخانہ میخواهـم؛ بفرمایند محمود بیاید. 🌷شهـید 🌷
📸 تصاویری از رزمندگان گردان ۴۱۰ غواص لشکر ۴۱ ثارالله که بعنوان گردان خط شکن نقش ارزنده‌ای در عملیات والفجر ۸ داشتند. حاج‌ قاسم سليمانی‌ فرمانده لشکر ثارالله در مصاحبه‌ای در وصف گردان ۴۱۰ گفته است: «گردان ۴۱۰ يک ستاره‌ی درخشان در لشکر ۴۱ ثارالله بود. ستاره‌ی زهره‌ای بود که همه نور آن را می‌ديدند، دليل برجستگی اين گردان يکی فرماندهان آن بود و ديگری بچه هايی که آنجا تجمع کرده بودند که عصاره‌ی به تمام معنای فضيلت‌های مختلف بودند، وقتی وارد گردان می‌شديم، نمی‌توانستيم تصور کنيم که اينجا حوزه‌ی‌ علميه است، يا نشانه‌های کوچکی از صدر اسلام است يا فضای کعبه است که تعدادی مشغول طواف و ذکر و دعا هستند.» #غواصان_ثاراللهی #لشکر۴۱_ثارالله #والفجر_هشت
🌹شهید حاج محمد ابراهیم همت: «در هر صورت، برای تخلیه مجروحین و شهدا امشب همه باید بسیج بشوند.سعید! به بچه‌های تعاون لشکر بگو همراه تعدادی آمبولانس، بروند پشت خط مستقر بشوند. من از ظهر این مطلب را به مسئولین آن‌ها گفته‌ام که آمادگی داشته باشند. ضمن این‌که امشب هم تا صبح آسمان مهتابی است؛ طوری که شما بتوانید کار پیدا کردن و جمع‌آوری زخمی‌ها و شهدا را در شیارها به راحتی انجام بدهید. اگر بتوانیم امشب این کار را انجام بدهیم، خیلی خوب می‌شود. هر دانه شهیدی را که به عقب تخلیه کنیم، برای پدر و مادر، همسر و فرزند، اعضای خانواده و بستگان و خویشاوندان او، خیلی اهمیت دارد. پس ان‌شاء‌الله کسی در این مورد کوتاهی نکند.» 📚صفحه 149برشی از 《کتاب به فرماندهی همت》 /انتشارات نشر یازهرا(س)
احساس میکنم که گم شده ام..... شهدا میشود مرا تفحصم کنید گم شده ام.....درکجا نمیدانم..... بیش از همه در خودم.. شما را ب آن سربندهایتان تفحصم کنید.. آخر که چه؟ مگر نه این است که از خاک آمدم و به خاک میروم؟ پس چه بهتر که خاکی بروم دیگر تحمل ندارم قلبم پر از حب دنیاست چشمانم که هنوز گریان است دستانم هنوز به سوی شماست پاهایم هنوز در راهتان است گوشهایم هنوز نوایتان را میشنود پس تا دیر نشده به داد این تن برسید:::: شهدا تفحصم کنید شما را به سر بندهایتان قسم تفحصم کنید ؛؛؛؛؛؛؛؛
1️⃣ سالروز عروج ملکوتی شهید نظر علی لطفی نیا لداری نام پدر: لطف الله نام مادر: صدیقه محمدجان زاده تاریخ تولد :1349/7/1 تاریخ شهادت: 1365/7/18 محل شهادت : مریوان ،سروآباد نحوه شهادت : اصابت تیر توسط ضد انقلاب گلزار : رستم کلا بندپی شرقی بابل
2️⃣ سالروز عروج ملکوتی شهید سید یزدان موسوی تبار كانی (ایستاده نفر اول از راست ) نام پدر : میر رمضان نام مادر : زینب هارون اندی تاریخ تولد : 1344/10/24 تاریخ شهادت : 1364/07/18 یگان : ارتش - سرباز محل شهادت : سومار (تپه انگشتی) گلزار : امام زاده شمس الدین بابلکان یادش بخیر پس از شهادتش از حمزه کلاشش پل بسمت خجیرکلا وشمس الدین بصورت دسته روی اماده شدیم جمعیت زیادی از هم محلی ها و جوانان جمع شدند یگی از دوستان رفت مرحوم فخرایی علمداری مداح معروف بابل را آورد تا مداحی کند مرحوم فخرایی علمداری باصدای زیبایش بااین شعر محلی آغاز کرد سید یزدون موسوی مه جان مار تو برمه نکن عاشق روی مهدی مه جان مار تو برمه نکن امام عزیز ره یاریمه جان مار تو برمه نکن به ارزو برسیمه جان مار تو برمه نکن بعدها این مداحی خیلی معروف شد وپرطرفدار درآمد ✍️حسن شعبانپور
🌹سالروز شهادت شهید سرلشگر خلبان اسد الله بربری فرمانده ی شجاعی که تا آخرین قطره خون در میانه ی میدان نبرد ایستاد فرزند حسن در دهم مهرماه 1326 در شهرستان محلات بدنیا آمد در هيجدهم مهرماه 1359 بهمراه 3خلبان دیگر بشهادت رسید پیکرش پس از 23 سال دوری از وطن به میهن بازگشت بر اساس گزارش كميته‌ بين المللي صليب سرخ جهاني پيكر پاك و نوراني‌ اين خلبان شهيد به طور موقت در گورستان زبير در شهر موصل عراق دفن شده بود. در سال 1381 پيكر اين خلبان و تني چند از خلبانان شهيد كه وضعيتي مشابه داشتند به وطن باز گردانده شد و در بهشت زهرا (س) قطعه‌ خلبانان شكاري به خاك سپرده شد. از خلبان شهيد اسداله بربري 2 فرزند پسر و دختر به يادگار مانده است. روحشان شاد🌺
همسر خلبان شهید «ابراهیم دل حامد» از تهران گفت: شهیدان «دل حامد» هر دو خلبان بودند.اگر چه پیکر همسرم «ابراهیم» بعد از 23 سال بازگشت و برادرش همیشه در خلیج فارس مفقود الاثر شد. اما آن دو قهرمان هنوز گمنام اند نزدیک به 9 سال از وضعیت همسرم بی اطلاع بودم، ادامه داد: در این مدت با مرکز صلیب سرخ در سوئیس و بعد در تهران مکاتبه می کردم که البته به نتیجه ای نرسیدم. پس از بازگشت آزادگان به کشور، با تهران تماس گرفتم و گفتند که آقای جمشید اوشال، هم دوره شهید دل حامد در آمریکا که بیست و پنجم مهر 1359اسیر شده بود، آزاد شده است. ایشان را می شناختم. با خانه شان تماس گرفتم و سراغ ابراهیم را گرفتم. آقای اوشال گفت «خانم دل حامد، خدا به شما صبر حضرت زهرا (س) بدهد». گفتم «چرا این حرف را می زنید؟» گفت «عراقی ها عکسی از ابراهیم به من نشان دادند که لباس زیر به تن داشت و دست هایش از پشت بسته و پاهایش هم بسته بود. از دهان ابراهیم خون می آمد. از عراقی ها پرسیدم شما این فرد را کشته اید؟ عراقی ها گفتند زمانی که از هواپیما افتاده، مرده است.» روحشان شاد🌺