⚫️و مرگ بیخبر و ناگهان میرسد…
#پیامبر_اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم:
توبه را (هیچ وقت) به تاخیر مینداز که
لحظهی مرگ ، بیخبر و ناگهانی میرسد...
📚جامع احادیث شیعه،ج۱۴،ص۳۲۷
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🌷🌷🌷
برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم:
1. بیمارستان
2. زندان
3. قبرستان
• در بیمارستان میفهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست.
• در زندان میبینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست.
• در قبرستان درمییابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد.
زمینی که امروز روی آن قدم میزنیم فردا سقفمان خواهد بود.
پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم...
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
وقایع آخرالزمان درکلام امام علی (ع)⚡️
🌺"حضرت علی (علیه السلام ) فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد که چند گناه بزرگ و عمل زشت در بین آنها پدید مى آید.
👈کارهاى زشت آشکار مى گردد و معمولى مى شود.
👈پرده هاى عفت و شرم پاره مى گردد.
👈زنا کارى و تجاوزهاى ناموسى علنى مى شود
👈مالهاى یتیمان را حلال مى شمارند و مى خورند.
👈ربا خوارى شیوع پیدا مى کند.
👈در کیلو و وزنها، کم و کاست مى کنند.
👈شراب را به اسم نبید حلال شمرده و مى خورند.
👈رشوه را به عنوان هدیه و شیرینى مى گیرند.
👈به نام امانت دارى خیانت مى نمایند.
👈مردها خود را به شکل زنان و زنان خویش را به صورت مردها در مى آورند.
👈 به احکام و دستورات نماز
بى_اعتنائى مى کنند.
👈حج خانه خدا را براى غیر خدا (براى ریا و یا تجارت ) بجا مى آورند.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🌹مقدّس اردبیلی، شاگردی داشت که به او دانش و رفتار نیکو یاد می داد که اهل تفرش بود و نام او میر علام بود و بی نهایت دانا و باورع بود. آن شاگرد می گوید: «یک شب وقتی مطالعه کردن من تمام شد، نیمه های شب شده بود که از اتاقم بیرون آمدم و نگاهی به اطراف حرم شریف کردم و آن شب بسیار تاریک بود. ناگهان یک مرد را دیدم که رو به حرم شریف حضرت علی (ع) کرده است، گفتم: «شاید این دزد است و آمده چیزی از قندیل ها را بدزدد.» بنابراین از آنجایی که ایستاده بودم، پایین آمدم و آهسته به او نزدیک شدم در حالی که او مرا نمی دید.
💫 او به نزدیکی های حرم مطهّر رفت و ایستاد. ناگهان دیدم قفل باز شد و افتاد و همچنین درب دوّم و سوّم نیز به همین ترتیب باز شد و او به داخل قبر مطهّر شرف یاب شد. سلام کرد و از طرف قبر مطهّر جواب سلام داده شد. سپس با امام(ع) در مورد مسائل علمی صحبت کرد و من از صحبت کردنش، او را شناختم که استادم مقدّس اردبیلی است. سپس از حرم بیرون رفته و از شهر هم بیرون شد و به طرف مسجد کوفه رفت.
👌 پس من پشت سر او رفتم و او مرا نمی دید. چون به محراب مسجد رسید شنیدم که با شخصی دیگر در مورد همان مسأله سخن می گوید. سپس برگشت و من از پشت سر او برگشتم و او مرا نمی دید. وقتی رسید به دروازه ولایت، روز شده بود. خودم را به او نشان دادم و گفتم: «ای سرور من! من خودم از اوّل تا آخر با شما بودم به من بگو که شخص اوّلی چه کسی بود که در مرقد مطهّر با او صحبت می کردی و شخص دوّم چه کسی بود که در کوفه با او صحبت می کردی؟» ایشان از من قول گرفت که در مورد راز او با کسی صحبت نکنم تا او فوت کند.
✨سپس به من فرمود: «ای فرزند من! در مورد بعضی از مسئله ها به مشکل برمی خورم بنابراین شبها به نزد قبر امیرالمؤمنین (ع) می روم و در مورد آن مسئله با آن حضرت صحبت می کنم و جواب می شنوم. حضرت علی (ع) امشب مرا به نزد حضرت مهدی (ع) فرستاد و فرمود: «فرزندم مهدی امشب در مسجد کوفه است. به پیش آن حضرت برو و این مسئله را از او سؤال کن.»و آن شخص حضرت مهدی (ع) بود.»
📚- انوار النّعمانیّه -
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✍#حکایت
در زمان حضرت عیسی (ع) زنی بود که شیطان نمی توانست به
هیچ عنوان فریبش دهد. روزی این زن در حال پختن نان بود که وقت
نماز شد. دست از کار کشید و مشغول نماز شد.۱
در این هنگام شیطان کودک این زن را وسوسه کرد که به سمت آتش
برود.رفت و به درون تنور افتاد. بعد شیطان وسوسه کنان به طرف زن
رفت که بچه ات بدرون تنور افتاد نمازت را بشکن.
زیرا میدانست این از آن نمازهایی است که فایده دارد.( نمازهایی که
فایده ندارد شیطان آب وضوی آن را هم می آورد)
اما این زن توجهی به وسوسه شیطان نکرد. حال معنوی زن طوری شد
که نماز را نشکست.
شوهر آمد دید که صدای بچه از درون تنور می آید. و زن در حال خواندن
نمازاست. بچه سالم است و نمی سوزد. دست به درون تنور برد و
بچه را درآورد.
مرد این ماجرا را نزد حضرت عیسی تعریف کرد. حضرت عیسی به
خانه آنها آمد و از زن پرسید تو چه کردی که به این مقام رسیدی؟
زن پاسخ داد:
۱- همیشه کار آخرت را بر دنیا ترجیح می دادم.
۲- از وقتی خود را شناختم بی وضو نبودم
۳- همیشه نماز خود را در اول وقت می خواندم
۴- اگر کسی بر من ستم می کرد یا دشنامم می داد او را به خدا وا
می گذاشتم و کینه او را به دل نمی گرفتم.
۵- در کارهایم به قضای الهی راضیم
6- سائل را از در خانه ام مأيوس نمی كنم .
7- نماز شب را ترك نمی نمايم
حضرت عیسی فرمود اگر این زن ، مرد می بود پیامبر می شد چون
کارهایی می کند که فقط پیامبران می کنند.و بر چنین کسی شیطان
سلطه ندارد.
📚-منبع :عرفان اسلامي ، ص300؛ شيطان در كمينگاه ، ص 233
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
جن، وجنیان اصلا و ابدا امکان و اجازۀ دخالتِ 👁فیزیکیِ سرخود و بی اذنِ الهی را در امور زندگیِ انسان ندارد، به خصوص از بعد از ظهور اسلام. منتها طبق گفته قرآن کریم و با استناد به سوره ناس و فلق، جن ها در «اندیشه سازی و تصمیم سازی»ِ انسان ها، دخیل و تاثیرگذارند. یعنی ممکن است اگر مراقب دل و ذهنمان نباشیم، با همدستیِ نفس امّاره تحت تاثیر وسوسۀ جن کافر یا انسان های جن صفت قرار بگیریم.
💥وسوسه دل و ذهن، از فعالیت های جن کافر است. جنِ مومن، درست مانند ملائکه، فعالیت ها و امدادهای خیر دارد.
جن ها، در دوره های قبل از اسلام، امکان و اجازۀ حضور و ظهور در برابر چشم انسان ها را داشتند. کما این که طبق فرمایش قرآن کریم، در زمانِ حضرت سلیمان، با اذن الهی مرئی و در خدمتِ سلیمان بودند.
☄از بعد اسلام، اجازه حضور و ظهور از جن ها سلب شد و نامرئی اند. منتها نه قبل از اسلام و نه الان، به هیچ وجه اجازه شیطنت و قایم باشک بازی با آدم ها را نداشتند و ندارند.
با توجه به روایات، شرایط دوره ظهور و امامت امام زمان(عج)، مشابه دوره پیامبریِ حضرت سلیمانِ نبی است. با این توصیف، در زمان زمامداری ولی عصر(عج)، جنیان هم در خدمت ایشان هستند.
✨👁جن، انسان را در همۀ حالات می بیند و در صورتی که بخواهیم در برخی لحظاتِ خصوصی، حریم داشته باشیم، ذکر قلبی و لسانی موثر است. «بسم ا... الرحمن الرحیم»، چهارقُل و آیت الکرسی، از اذکار توصیه شده است.
همان طور که در روایات آمده است گاهی سائلی که به در خانه مراجعه می کند، ممکن است مَلَکی از ملائک باشد اما قابل تشخیص نیست، رهگذرانی که اطرافمان می بینیم هم ممکن است جن باشند اما «قابل تشخیص نیستند.»
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🔴 حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!!
از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟
حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد.
شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند.
امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟
اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟
حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟
عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم .
امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود.
حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد.
بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.
📚منبع:حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
📔تقوا چیست؟
شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن
عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم
عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🍃🌺محبت علی (ع ) خیر دنیا و آخرت :
🔅اعمش که یکی از علما و راویان حدیث است می گفت :
در سفر حج خانه خدا ، همراه قافله از بیابانی می گذشتیم ، به کنیزی رسیدم که دو چشمش کور بود و مرتب می گفت : خداوندا ! به حق محمد(ص ) و آل محمد از تو می خواهم که چشمانم را به من بازگردانی . نزدیک رفتم و گفتم : ای زن ! این چه حرفی است که می زنی ؟ مگر حضرت محمد(ص ) بر خداوند حقی دارد ؟ کنیز پاسخ داد : تو که حضرت محمد(ص ) را نمی شناسی ، مگر نمی دانی که خداوند به جان عزیز او قسم خورده است ؟ گفتم : خداوند به جان پیامبر در کجا قسم خورده است ؟ گفت : مگر قرآن را نخوانده ای که می فرماید :
🔅ای محمد ! به جان تو سوگند ، این مردم همیشه مست و غفلت زده و در گمراهی و حیرت باقی خواهند ماند.
اگر پیامبر نزد خدا عزیز نبود ، چگونه خداوند به او سوگند می خورد ؟
من که جوابی نداشتم به راه خود ادامه دادم . پس از پایان مراسم حج در بازگشت ، همان زن را دیدم که چشمانش بینا شده بود مرتب می گفت :
ای مردم ! بر شما باد دوستی علی بن ابی طالب (ع ) که خیر دنیا و آخرت است .
نزدیک رفتم ، پرسیدم : آیا تو همان کنیز نابینا هستی ؟ گفت : آری پرسیدم : چه کسی تو را بینا کرد ؟ پاسخ داد : دوستی امیرالمؤمنین (ع ) مرا بینا کرد .
جریان را پرسیدم ، گفت : همانطور که دیدی و شنیدی از خداوند می خواستم که به حق پیامبر و اهل بیت او بینایی ام را به من باز گرداند ، هاتفی ندا داد :
ای زن ! اگر در این سخن راستگو هستی و آن را از صمیم قلب می گویی دستت را بر چشمانت بگذار و بردار .
🔅دست بر چشمانم نهادم و سپس چشمانم را گشودم ، دیدم چشم روشن شده است ، به اطراف نگریستم ، کسی را نیافتم . گفتم : خدایا ! به حق پیامبر و اهل بیتش ، کسی که بینایی ام را به من باز گرداند ، به من نشان بده .
سپس گفتم : ای هاتف ، به حق خدا قسمت می دهم خود را نشان بده .
در این موقع ، ناگهان شخصی ظاهر شد و گفت : من خضر خادم علی (ع ) هستم . بر تو باد دوستی امیرالمؤمنین ، همانا دوستی او خیر دنیا و آخرت است . ای زن همین جا بمان ، وقتی که حاجیان برگشتند ، این سخن را به آنها بگو .
آری ، چشم باطن از دوستی علی (ع ) روشن می شود که مهمتر از چشم ظاهر است . مرده را زنده کردن اگر چه معجزه است ولی مرگی به دنبال دارد ، اما دوستی علی (ع ) تو را به حیات جاویدان و ابدی می رساند . پس از مرگ ، جزء زندگان شمرده می شوی . مرگ ، آغاز ظهور روح تو می شود .
🔅دوش به دوش ملائکه حرکت می کنی و روحت را مانند دسته گل ، به ملکوت می برند . نکته ای که نباید فراموش کرد ، این که دوستی علی (ع ) تنها لقلقه زبان نیست بلکه آن کس دوست علی (ع ) است که با عمل کردن به احکام اسلام دوستی خود را در عمل به اثبات برساند .
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
📚عابد روزه دار و زن بهشتى
در ميان بنى اسرائيل (قبل از سلام) عابدى يك عمر طولانى به عبادت خدا اشتغال داشت، در عالم خواب به او گفته شد فلان زن از دوستان تو در بهشت است.
وقتى بيدار شد، سراغ آن زن را گرفت تا او را پيدا كرد، سه روز او را مهمان خود نمود، تا ببيند او چه عملى انجام مى دهد كه اهل بهشت شده است، وى در اين سه روز ديد، او يك زن عادى است، شبها كه عابد شب زنده دارى مى كند، او مى خوابد، روزها كه عابد روزه مى گيرد، او روزه نمى گيرد ...
تا اينكه: به او گفت: "آيا غير از آنچه از تو ديدم عمل ديگرى ندارى؟" او گفت "نه به خدا سوگند، اعمالم همين است كه ديدى"، عابد اصرار كرد كه فكر كن و بياد بياور كه چه عمل نيكى دارى ...
سرانجام زن گفت: من يك خصلت دارم (كه همواره راضى به رضاى خدا مى باشم) اگر در سختى باشم، آرزوى آسانى نمى كنم، اگر بيمار باشم، آرزوى سلامتى نمى كنم و اگر در گرفتارى باشم آرزوى آسايش نمى كنم (بلكه پسندم آنچه را جانان پسندد).
عابد جريان را دريافت، دستش را بر سرش زد و گفت: "سوگند به خدا اين خصلت (رضا به رضاى الهى) خصلت بزرگى است كه عابدها از داشتن آن عاجزند.
📚 مجموعه ورّام، ص ۲۳۰
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
📖شناسنامه ی قرآن!
نام: قرآن، قرآن یک کلمه ی عبری است اسم اصلی قرآن فرقان می باشد
لقب قرآن: مجید
زبان قرآن:عربی
زمان نزول: ماه رمضان , شب قدر
محل نزول: مکه مکرمه, غار حرا
فرستنده: الله جل جلاله
ملکه وحی: حضرت جبرئیل
گیرنده: حضرت محمد
تعدادوحی:۲۴۰۰۰ مرتبه
مدت نزول:۲۳ سال
اولین آیه: إقرا باسم ربک الذی خلق
اولین سوره: العلق
آخرین سوره: النصر
آخرین آیه: الیوم اکملت لکم دینکم
تعدادجزء:۳۰ جزء
تعداد سوره:۱۱۴ سوره
با عظمت ترین آیه: آیت الکرسی
طولانیترین سوره: سوره بقره
کوتاه ترین سوره: سوره کوثر
بزرگترین آیه: آیه ی ۲۸۲ سوره ی بقره
کوچکترین آیه: کلمه (طه) از سوره بیستم
تعداد سوره های مکی: ۸۲ سوره
تعداد سوره های مدنی: ۲۰ سوره
تعداد سوره های مکی و مدنی: ۱۲ سوره
سوره نصف قرآن: سوره کهف
مادر قرآن: فاتحه
قلب قرآن: یس
عروس قرآن: سوره ی الرحمن
سوره ای که دو بسم الله دارد: نمل
سوره ای که بسم الله ندارد: توبه
تعداد حزب: ۱۲۰ حزب
سوره ای که در تمام آیات اسم الله دارد: مجادله
تعدا آیات: ۶۲۳۶ آیه
تعداد کلمات: ۷۷۴۳۹ کلمه
تعداد حروف کل قرآن: ۳۳۰۷۳۳ حروف
تعداد نقطه ها: ۱۰۵۶۸۴نقطه
قرآن به سه قسمت تقسیم شده: وحدانیت خدا ، قصص ، احکام
سوره ای که سه بار خواندن آن حکم ختم قرآن را دارد: سوره ی اخلاص
و …
🍃ماکه برای قرآن کاری نکردیم!حداقل درنشراعجازش قدمی برداریم.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✍داستان_کوتاه
در زمان حضرت موسے(ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود. عروس مخالف مادرشوهـر خود بود.
پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد، تا مادر را گرگ بخورد.
مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند، چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت.
به موسے(ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن.
مادر با چشمانی اشڪبار و دستانے لرزان، دست بہ دعا برداشت. و میگفت: خدایا! ای خالق هـستے! من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازهـداماد، تو را بہ بزرگیات قسم میدهـم، پسرم را در مسیر برگشت بہ خانهـاش، از شر گرگ در امان دار. ڪہ او تنهـاست.
ندا آمد: ای موسے(ع)! مهـر مادر را میبینے؟ با اینکه جفا دیدہ ولے وفا میکند.
بدان من نسبت به بندگانم از این پیرزن نسبت به پسرش مهـربانترم.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨