#فرشتگان ملازم
رقیب و عتید نام دو فرشته که در شانه های چپ و راست انسان هستند و اعمالشان را ثبت میکنند.
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز جمله خیلی قشنگی خوندم :
وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا
(سوره اسرا ایه ٨٠ )
یعنی خدایا
منو در هر کاری به درستی و با صداقت وارد کن ,
(به قول خودمون خشت اول چون زند معمار کج ,تا ثریا می رود دیوار کج! )
و از آن کار به درستی و با پایان خوش بیرون بیاور ....
و برای من از سمت خودت نیروی کمکی بفرست......🌸
و چقدر قشنگه 🥺
وقتی وارد و خارج شدن ما به هر کار و شغلی همراه با صدق باشه, یعنی چیزی بگوییم که عمل کنیم و عملمون همونی باشه که میگیم و قلب و عمل ما یکی و پر از درستی و حقیقت باشه .
و اگه کاری رو شروع کردیم بتونیم به شیرینی شروعش به پایان برسونیم .
و خدا بصیرت و قدرتی به ما بده که بتونیم جز این افراد باشیم🌸🙈
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🦋خدا #مهــربانتر از آن است ڪه با
چند گـناه بنده خود را دور بیاندازد!
ولی #شـیطان دائما در حال ناامید
ڪردنانسان است یڪ آدم گنهکار
اگر احساس می ڪند خدا دیگر به
او نـگاه نمی ڪند باید بـداند این
#ناامیدی القا همان شیطانی است
ڪه او را وادار به گناه ڪردن کرده
در نتیجه #نباید به احساس منفی
خــود اعـتنا ڪند.
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
⚘صبح
⚘یکشنبه تون بخیر
⚘امروزتون
⚘به قشنگی بهشت
⚘به زیبـایی گـلها
⚘به شـادی پروانه ها
⚘به خوش خبری قاصدکها
⚘و به محکمی پیوند قلب ها
⚘که یاد آور خـوبیهاست
⚘روزتـان بخیر و نیکی
..
🌹قصص الانبیاء
💫حضرت ادریس(ع)
(پارت اول)
🌹یکی از پیامبران الهی است که نامش دو بار در قرآن کریم آمده است.ادریس کلمه ای غیر عربی است ونامگذاریش به این اسم به این دلیل است که او حکم خدا وسنتش را به مردم درس می داده است.
🌹ادریس از لحاظ تقدم زمانی بعد از حضرت آدم(ع) در قرآن از پیامبران شمرده شده ومیان او وآدم پنج پیامبر فاصله بوده است.ادریس در مصر متولد ودر سیصد سالگی رحلت فرمود .
✨شخصیت ادریس
👌او مردی بود با شکمی فراخ وسینه ای بزرگ که همواره در این فکر بود که آسمان وزمین ومخلوقات پروردگاری مدبر وحکیم دارد .
سی یا پنجاه صحیفه توسط جبرئیل بر او نازل شد واو نخستین کسی است که بعد از آدم با قلم نوشت وخداوند به او علم نجوم وحساب وهیات داد که معجزه اوست و اولین کسی بود که خیاطی کرد ولباس دوخت.
❤️قرآن مجید او را به سه صفت وصف می کند:صبر وشکیبائی-صدق وراستی-بلندی مقام وبزرگی
📚منابع قرآنی:مریم۵۶-۵۷/انبیاء۸۵
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🙏بعضی دعاها عجیب به دل می شینه:
💫 خداوندا:
نه آنقدر پاکم که مرا کمک کنی
و نه آنقدر بدم که رهایم کنی …
میان این دو گم شده ام
هم خودم و هم تو را آزار می دهم …
هر چه تلاش کردم نتوانستم
آنی شوم که تو می خواهی
و هرگز دوست ندارم
آنی شوم که تو رهایم کنی …
🌷 خدایا دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن ...
🤲 " امین یارب العالمین "🤲
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
💥غفلت...
🌹درآیات مختلفی از قرآن،به عبارت «غفلت» اشاره شده ومردم از آن نهی شده اند.
اعمال ناشایست و گناهان آثار بدی روی آدمی میگذارد و سلامت فکر را به تدریج از او میگیرد، هراندازه شخص در این راه فراتر رود،پرده های غفلت بر دل، چشم وگوش او محکم تر می شود وسرانجام کارش بجایی می رسد که چشم داردو گویی نمیبیند،گوش داردوگویی نمی شنود ومانند این است که دریچه روح او به سوی حقایق،بسته شده
وَ إِنَّ کَثيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ
و بسیاری از مردم، از آیات ما غافلند!
سوره یونس، آیه 92
انسانهای غفلت زده،از خدا، هدف،خود، امکانات، آخرت، نشانه ها،قانون ها و نعمت های خداوندی و گناهان خویش غافل هستند وقرآن کریم درباره غافلانی که با وجود همه شرایط هدایت باز گمراه اند فرموده:
أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ
آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند
#سوره_اعراف_آیه179
👌درمان غفلت:
✨ذکر خدا
قرائت و توجه به آیات قرآن
تفکر در احادیث
یاد نعمت ها ونعمت دهنده
عبرت از تاریخ پیشینیان
یاد مرگ
پرهیز از علاقه افراطی به اموال
همنشینی با خوبان
و...
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🌷ِلٰهِى كَيْفَ أَصْدُرُ عَنْ بابِكَ بِخَيْبَةٍ مِنْكَ، وَقَدْ وَرَدْتُهُ عَلىٰ ثِقَةٍ بِكَ ؟
🌹خدایا چگونه از در خانهات مأیوس و ناامید بازگردم درحالیکه با اعتماد به تو وارد آن شدم
فرزانه اوست که چون غم بیند
میداند این نیز بگذرد
و چون شادی بیند، میداند که آن نیز بگذرد
نه بر این مویه می کند و نه بر آن بیاختیار میشود.
ذهنش را باز میگذارد تا حکمت هر روز را بفهمد و این اندیشه هم رشد روح اوست و هم ذهن او.
💚
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
#داستان_کوتاه_آموزنده
💠عشقی که عاشقش را کافر کرد💠
✅ این داستان سرنوشت کسیست که با نگاهی عاشق شد و این عشق او را به جایی رساند که با حالت کفر از دنیا رفت:
🔲 شيخ بهائى (ره ) در "كشكول" ذكر نموده كه مرگ شخصى از ثروتمندان فرا رسيد،
در حال احتضار به او شهادتين تلقين كردند و او در عوض شهادتین اين شعر را خواند :
🚫 يا رب قائلة و قد تعبت
🚫 أين الطريق الى حمام منجاب
💦 ️چه شد آن زنى که خسته شده بود و میپرسید راه حمام منجاب کجاست؟
و سبب خواندن شعر این بود که:
✳️ روزى زن عفيفه و زیبا قصد رفتن به حمام معروف منجاب را داشت ولی مسیر را گم کرد و حمام را پيدا نكرد و از راه رفتن خسته شد،
❓ تا اینکه مردى را بر در منزلى ديد و از او پرسيد كه حمام منجاب كجاست؟
📛 آن مرد اشاره به منزل خود كرد و گفت حمام همینجاست،
آن زن به خيال حمام داخل خانه آن مرد شد و آن مرد فورا در را بر روى او بست و خواست كه به زن خیانت کند.
🔻 زن وقتی دید گرفتار شده و راه فراری ندارد با خود اندیشید که فقط با حیله و تدبیر میتواند خود را نجات دهد،
به همین جهت با خوشرویی به مرد اظهار میل و محبت کرد و گفت:
🔻 من چون بدنم كثيف و بدبو بود میخواستم به حمام بروم، خوبست كه يك مقدار عطر و بوى خوش براى من بگيرى كه من خود را براى تو خوشبو كنم و قدرى هم غذا بگيرى كه با هم بخوريم، و زود بيا كه من مشتاق تو هستم.
🚫 آن مرد چون رغبت زیاد آن زن را ديد مطمئن شد که زن راست میگوید و او را در خانه گذاشت و براى گرفتن عطر و غذا از خانه بيرون رفت و زن هم بعد از رفتن مرد سریع از خانه فرار کرد.
چون مرد برگشت زن را نديد و حسرت زیادی کشید که چرا چنین فرصتی را از دست داده است.
و الان كه لحظه احتضار آن مرد است به یاد حسرت آن روز خود افتاده و به جای اینکه شهادتین بگوید،
به یاد آن زن شعر همان روز را میخواند.
💢 شیخ عباس قمی بعد از نقل این حکایت چنین میگوید:
✴️ اى برادر در اين حكايت تأمل كن و ببين چگونه اراده يك گناه اين مرد را به هنگام مرگ، از شهادتين منع كرد در حالى كه كارى جز قصد زنا به آن زن نداشت(یعنی زنا را هم مرتکب نشده بود)
📕 منازل الاخره، شیخ عباس قمی
*✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
❤️داستان واقعی و آموزنده از اعضا ڪانال
❤️💫
بنام : #خوشبختی_تلخ_1
❤️ قسمت اول
💫به نام خدا
با سلام خدمت اعضای کانال #داستان_و_پند دیدم دوستان سرگذشتاشون مینویسن، منم سرگذشت زندگی خودمو نوشتم
من تا حالا مادرم را ندیده بودم😔 واگرهم دیده بودم ،چیزی به خاطرنداشتم دران زمان که من بیش ازدوسال نداشـتم مادرمراترک کرده بود .
درهمین افکاربودم که پدر در زده وارد اتاقم شد وبا کمی صبحت وباز کردن بحث گفت که میخوادازدواج کنه .
دختری بودم 9ساله ودر این 6سال هم که پدرم ازدواج نکرده بود، به خاطرمن بود که مبادا نامادری مرا آزارده ومن نتونم به پدرم بگویم
من به یاد دارم که حرف پدرم باعث ناراحتی من نشد، به این دلیل که منم دوست داشتم مادرداشته باشم تا بتونم به دوستانم معرفیش کنم ودرمدرسه وانجمن حضور داشته باشد مثل بقیه مادرها...
خلاصه بعد از چند هفته ورفت وامد عمه ام با عمووزن عموم،،وجشن کوچلویی نامادریم وارد خانه ما شدکه ازهمان لحظه با نگاهش به من حالی کرد که مشتاق دیدن من نیست
و زندگی خوش و بی درد سر من وپدرم تازه شروع شد
اون زنی بود که قبلا هم ازدواج کرده بوده ،،بسیارخودخواد وبد پیله ،،
درهمان دوران سخت زندگی یک روزکه مدرسه بودم وکلاس سوم درس میخوندم ،،مرابا بلند گو صدازدن📢 ومن به دفترمدرسه رفتم
وقتی وارد دفترشدم دوتا خانم رو دیدم بالای دفترنشسته بودن با نگاهم متوجه اشنا بودن یکشون شدم ،،چون من عکس مادرم را دیده بودم بله یکی ازاونا مادرم بود بغض راه گلویم را بسته بود 😭
خودم رو کنترل کردم وبه مدیرمدرسه نگاه کردم ،،مدیرازم پرسید
زهرا جون این خانمها رو میشناسی ،،من سریع جواب دادم نه نمیشناسم
که یکدفعه خانمی که به نظرم مادرم بود اومدو بغلم کرد وشروع به بوسه زدن به صورتم ودستام کرد
وباعث ترکیدن بغض من شد که باگریه من بقیه هم گریه کردند...
ادامه دارد...
📚داستان های واقعی و آموزنده در کانال
❤️💫
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨