☘سلیمان نبی(ع)☘
سلیمانبن داوود از نادر پیامبرانی است که خداوند پادشاهی مشرق و مغرب زمین را به او داد و سالها بر انسانها، چهارپایان، مرغان و درندگان غالب و حاکم بود و زبان همه موجودات را میدانست که زبان از توصیف قدرت عظیم او قاصر است.
درباره ثروت ایشان آوردهاند که: فرشی داشت که جنیان آن را از حریر و طلا بافته بودند و هر زمان که میخواست به جایی برود روی آن فرش مینشست و هر جا و با هر سرعتی که میخواست، آن فرش وی را به مقصد میرساند. آنقدر قدرت داشت که حتی باد نیز تحت اختیار او بود و با باد سخن میگفت. میزی داشت از طلا که با یاقوت و جواهرات آراسته شده بود و سه هزار میز دیگر در اطراف او بودند (مخصوص علما، وزرا و بزرگان بنی اسرائیل).
سلیمان (ع) صد فرسخ لشکر داشت، ۲۵ فرسخ از جنیان، ۲۵ فرسخ از پرندگان، ۲۵ فرسخ از انسان و ۲۵ فرسخ از حیوانات چهارپا. جنیان گوهرهای درخشان برایشان میآوردند.
روزی دستور داد که کسی وارد قصر من نشود و خود عصایش را به دست گرفت و به بالاترین جای قصر رفت در حالی که به عصایش تکیه داده بود به مملکت خویش نگاه کرده و شکرگذار خداوند بود. ناگاه نظرش به جوانی خوش چهره و پاکیزه افتاد که از گوشه قصرش پیدا شد، فرمود: چه کسی به تو اجازه ورود به قصر را داده است، گفت: پروردگار تو، فرمود: تو کیستی، گفت: عزرائیل، فرمود: برای چه کاری آمدید، گفت: برای قبض روح تو.
سلیمان (ع) چون هیچ وابستگی به دنیا نداشت فرمود: به آنچه ماموری، انجام بده. عزرائیل جان ایشان را در همان حالت که به عصا تکیه داده بود قبض کرد، چند روزی گذشت مردم و اطرافیان او را میدیدند و گمان میکردند که زنده است. بعضی میگفتند چند روز غذا نخورده و نیاشامیده، پس او پروردگار ماست.
عدهای میگفتند او جادوگر است و در دید ما سحر کرده که ما گمان کنیم ایستاده است. گروهی گفتند او پیامبر خداست و … و خلاصه خداوند موریانههایی را فرستاد که میان عصای او را بخورند تا عصا بشکند، وقتی عصا شکست و او به زمین افتاد به داخل قصر رفتند و متوجه شدند که چند روز است از دنیا رحلت کرده است.
نکته مهم داستان این است که سلیمان (ع) با این همه ثروت فریب دنیا را نخورد و دنیا را در مسیر آخرت خرج کرد اما با این حال آخرین پیامبری است که در فردای قیامت به بهشت میرود زیرا خاصیت دنیا در این است که در حرام آن عقاب و در حلال آن حساب است. حسابرسی طولانی اموال سلیمان سبب میشود که او به عنوان آخرین پیامبر و فرستاده خدا قدم به بهشت گذارد.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🍃داستانی ازحضرت موسی🍃
☘روزی جوانی نزد حضرت موسی علیهالسلام آمد و گفت: ای موسی علیهالسلام خدا را از عبادت من چه سودی میرسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
حضرت موسی علیهالسلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی میکردم. روزی بز ضعیفی بالای صخرهای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکهای نقره نیست که از فروش تو در جیب من میرود.
میدانی موسی از سکهای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بینیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمیبینی و نمیشناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمیرسد، بلکه با عبادت میخواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم.
و مَنْ یعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف آیه 36)
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
❤️پندي بزرگ از مردي بزرگ
🌷كميل بن زياد از ياران خاص و از شيفتگان امام اميرمومنان علي (ع) بود، او ميگويد: روزي اميرمومنان دستم را گرفت و مرا به سوي قبرستان كوفه برد و پس از آنكه به صحرا رسيد، آه اندوهبار و پر دردي كشيد و فرمود:
يا كميل بن زياد، ان هذه القلوب اوعيه فخيرها اوعاها فاحفظ عني ما اقول لك …
: اي كميل بن زياد، اين دلها، ظرفهائي است كه بهترين آنها، ظرفي است كه فراگيرتر باشد. بنابراين آنچه ميگويم، آن را فراگير و به قلبت بسپار … »
اي كميل! مردم بر سه گونهاند 1- علماي رباني و نيكوكردار 2- دانشطلباني كه در راه تحصيل نجات هستند 3- مگسان كوچك و ناتوان و بيارادهاي كه دنبال هر صدائي ميروند و با هر بادي حركت مينمايند.
اين گروه از نور علم و دانش بهره نميگيرند و به ستون محكمي، پناهنده نشدهاند.
اي كميل! علم بهتر از مال است، زيرا علم تو را
حفظ ميكند، ولي تو مال را حفظ مينمائي، مال با انفاق، كم ميشود ولي علم با نشر و انفاق، افزايش مييابد …
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
☘داستانی ازحضرت سلیمان (ع)☘
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:
ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد.
سلیمان پرسید: کدام زبان؟
جواب داد: زبان گربه ها!
سلیمان در گوش او دمید
و عملا زبان گربه ها را آموخت....
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!
دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا فروخت!
گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!
خداوند الطاف مخفی دارد،
ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند ،
و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم...!!
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
💕"برکت مهمان"
زنی بود که مهمان دوست نداشت...!!
روزی همسر او به نزد "حضرت محمد (صل الله علیه و آله وسلم)" میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد...!!!
حضرت محمد به مرد میگوید:
برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم...
فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود...
هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد (ص) پر از مار و عقرب است...
زن فریاد میزند یا محمد(ص)
عبای خود را بیرون بیاورید...
حضرت محمد (ص)* می فرمایند؛
اینها "قضا و بلای" خانه شما است که من می برم...
"پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود می برد..."
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐صبح زیباتون بخیر
🌸از صدای پای صبح میفهمیم
💐اتفاق تازهای در راه است🌼🌿
🌸خدا کنددراین صبح زیباهمه غرق در باران
💐اجابت شویم
🌸فقط خدا باشدوما و یک چتر آرامش.
🌸سلام صبحتون عالی.
💐در این روز زیبا
🌸از خدا میخوام مسیر زندگیتون هموار
💐آسمون دلتون صاف....
🌸شادیهاتون زیاد غم هاتون کم.
💐زندگیتون شیرین عاقبتتون بخیر باشه
🌺روزتون زیباو خدایی و مملو از آرامش..
🌸🍃🌸🍃
توکل آهو....
در زمان موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي کلیم الله رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن. موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست. آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد . شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!... موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود..
یادمون باشه در همه حال ناامید نشیم و توکل به خدا داشته باشیم
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
☘اجل لحظه ای هم به تاخیر نخواهد افتاد!
📝حکایت مرگ حضرت موسی(ع)
جریان مرگ حضرت موسی (ع) اینگونه بود که ایشان برای مناجات به کوه طور رفت و برگشت و در راه مصر بود. یک مرد باوقاری را دید که مشغول کندن قبر بود و زیبا این کار را انجام میداد. کار که تمام شد به موسی گفت برای یک لحظه در قبر بخواب تا ببینم اندازه شخصی که می خواهد در آن دفن شود، شده است. آن شخص ملک الموت بود و همان لحظه که حضرت موسی در قبر خوابید، جانش را گرفت. خداوند هم در سوره مبارکه اعراف این نکته را بیان می کند که اجل شما لحظه ای به تأخیر نخواهدافتاد.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🍃داستان حضرت ايوب(ع) :
حضرت ايوب از انبياء مشهور بوده ونام مباركش 4 بار در 4 سوره قرآن آمده است.ايوب از ريشه آب يؤوب يعني كسيكه بار ديگر سلامت ونعمت ومال وفرزندان به او بازگردانده شود بوده است.وي از فرزندان حضرت ابراهيم است.ايشان در سن 93 سالگي فوت كرد ودر قله كوه جحاف در حدود يمن به فاصله هشتاد ميل از عدن دفن شده است.
سرگذشت ايوب وآزمايش عجيب او
ايوب در يكي از نواحي شام به نام بثنه زندگي ميكرده است و7 سال در آن شهر به عبادت وپرستش خداوند مردم را تبليغ مينموده وفقط سرانجام 3 نفر دعوت او را اجابت نموده اند.وي يكي از پيامبران است كه قرآن نبوت وپيامبري او را بيان كرده است.او فردي مهربان وبا تقوا بوده ودر مهمان نوازي شهرت داشته وقوم خود را به پرستش خدا دعوت مينموده است.
ايشان داراي مال فراواني بوده وداراي خدمه وحشم فراواني بوده ا ست.اوقاتي بر او گذشت كه همه اموال خود را از دست داد وبه انواع بلايا وامراض مبتلا گشت وجز زبانش كه به ذكر خدا مشغول بود عضو سالمي برايش نماند ولي او در تمامي اين مراحل صبر نمود وناله نكرد.بيماري او آنقدر طولاني شد كه هيچكس با او هيچ رابطه نداشت وبه خاط بيماريش او را از شهر بيرون نمودند وجز همسرش هيچكس ديگر به او مهرباني ننمود ودر راه نگهداري ومراقبت از او تمام مال ودارايي خود را از دست داد تا جائيكه مجبور شد براي گذران زندگي براي مردم كار كند.همه اين گرفتاريها صبر وشكر ايوب را زياد كرد تا آنجائيكه صبر او زبانزد خاص وعام شد.
ايوب اسوه صبر وسپاس
قرآن ايشان را بهترين بنده خدا شكيبا ومتوجه واواب ميخواند.او بين 7 تا18 سال به طور دائم در رنج وعذاب بود وهمه او را شماتت ميكردند.
خداي متعال نحوه شفا يافتن او را چنين بيان نموده:اي ايوب!با پاي خود به زمين بكوب.آن حضرت نيز چنين نمود وبه دستور خداوند چشمه اي از آب سرد جوشيد وبه فرمان خداوند از آن آب نوشيد وبدن خود را در آن شستشو داد وتمام مرضش اينگونه ازبين رفت.
انگيزه تنبيه همسر ايوب
روايت شده كه شيطان يك روز به صورت طبيبي بر همسر ايوب ظاهر شد وگفت:من شوهر تو را درمان ميكنم به اين شرط كه وقتي شفا يافت به من بگويد تنها عامل سلامتي من تو بوده اي وهيچ مزد ديگري نميخواهم وهمسر ايوب چنين نمود.ايوب كه متوجه دام شيطان بود سخت برآشفت وسوگند ياد كرد كه اگر سلامتي خود را بازيافت صد تازيانه به همسرش بزند واو را تنبيه كند.وقتي كه ايوب سلامتي خود را به دست آورد براي اينكه به سوگند خود عمل كند قصد تنبيه او را داشت كه به فرمان خداوند وبه پاس جبران زحماتش بسته هايي از گندم ويا خرما را كه شامل صد شاخه بود بدست گرفت ويكبار به او زد وبه سوگندش عمل نمود.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🍃بندگان محبوب و منفور خدا:
🔸اولین گام برای اینکه انسان بتواند بخشی از اموالش را در راه خدا مصرف نماید این است که وابستگی قلبی او با دنیا و مال و ثروت آن قطع شود.
🔸مولا علی (ع) در این رابطه چنین سفارش می کنند: «وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد مال و ثروت را در پیش او منفور و ناپسند جلوه می دهد و آرزوهای او را کوتاه می کند. و چون خداوند بدی بنده ای را اراده کند، مال و ثروت را محبوب او قرار دهد و آروزهایش را گسترش می دهد.»
🔸خداوند در قرآن میفرماید: هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست میدارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق میکنید، خداوند از آن آگاه است.(آل عمران آیه 92)
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨