eitaa logo
صَـبــاࢪ | ‌𝘚𝘢𝘣𝘢𝘳
557 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
792 ویدیو
13 فایل
-「 بِٮــم‌ࢪَب‌‌صَـبــٰاࢪ」 "زندگی"عطرخوشی‌بودکه‌ازشیشه‌پرید شاهدم‌آن‌گل‌سرخی‌ست‌که‌درتقویم‌است ؛ وهمه‌چیزاز¹⁴⁰³.³.³شروع‌شد(: صبار:بسیارصبور ′‌ تقدیم‌به‌محضرمبارک‌سالارشهیدان‌خدمت ′
مشاهده در ایتا
دانلود
نتوانِ وصف تو گفتنِ 💗 : ))
تو زندگیِ خیلیِ اشتباه کردم. . اما هیچ وقت از دوست داشتنت دست نکشیدم♥:))))
قشنگترین‌حس برای‌زمانی‌که‌ازم‌می‌پرسن؛ بهترین‌رفیقت‌کیه ؟ و‌من‌اولین‌نفری‌که به‌ذهنم‌میاد‌شمایید . . !
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را، سمتی که تویی عقربه‌ی قبله نما رفت ..♥️
🩸روز جمعه بر روی پُل بغداد، فرَج من خواهید رسید ... در نقلی آمده است: 🥀 شخصی به نام «علی بن سُوَید» که از یاران خاص امام کاظم «صلوات‌الله‌علیه» بوده است، گوید؛ 🥀 پولی به نگهبانان زندان دادم و شب هنگام به حضور حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام رسیدم و آن حضرت از من سوال نمودند که برای چه به اینجا آمده‌ای؟عرضه داشتم: «دلتنگی» مرا نزد شما آورده است! سپس گفتم: ای‌آقای من! سینه‌های‌مان به تنگ آمده … زمان فرج و گشایش و رهایی شما از این زندان، چه وقت فرا می‌رسد؟ آن حضرت نگاهی به من نموده و فرمودند: 📋 اَلْفَرَجُ قَريبٌ يَابنَ سُوَيد! يَومَ الْجُمُعةِ ضُحىً عَلَى الْجِسرِ بِبَغدادٍ ▪️فرج نزدیک است ای پسر سوید؛ روز جمعه به هنگام برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد … 🥀 علی ابن سُوَید گوید: از این کلام إمام علیه‌السلام، نزدیک بود از خوشحالی پرواز کنم؛ از محضر آن حضرت خارج شده و به دوستان‌مان گفتم: مژده دهید که امام موسی بن جعفر علیه‌السلام به زودی از زندان خارج می‌شوند. 🥀 روز جمعه فرا رسید و به وقت برآمدن آفتاب، بر روی پل بغداد جمع شدیم، 📋 و إذًا بِجِنازةٍ يَحمِلُها أربَعةٌ مِنَ السَجّانين علىٰ دَرفةِ بابٍ لا نَعشٍ! ثلاثٌ مِنَ الْخَلفْ و واحدٌ مِنْ جَهَةِ الرأسِ ▪️که ناگاه دیدیم چهار زندانبان، جنازه‌ای را بر روی یک تخته در، گذاشته و می‌آوردند؛ سه نفر عقب، و یک نفر جلوی جنازه را گرفته‌اند. 🥀 از آنجا که غل و زنجیر های زیادی بر دست و پای آن میّت بود، سه نفر عقب آن تختهٔ در را گرفته و تنها یک نفر جلوی آن را گرفته بود … به روی پُل که رسیدند، او را بر زمین نهادند و صورتش را باز کردند. علی بن سُوید گوید: من پیش رفتم تا آن میت را نگاه کنم … 📋 و إذًا بِهِ سَيّدي و مَولاي مُوسَى بنِ جعفر عليه‌السلام ! فَلَطَمتُ وَجهي و صِحتُ: وا إماماه … وا سيّداه … ▪️که ناگهان مولا و سروَرم موسی بن جعفر علیهماالسلام را دیدم! پس سیلی به صورتم زدم و فریاد می‌زدم: وا إماماه … وا سيّداه … 📚الطریق،کاشی، ج۳ ص۵۰۵ 📚المجالس المعصومیه، ص۲۵۲ ✍ آهسته گذاريد روی تخته تنش را تا ميخ اذيّت نكند پيرهنش را اصلاً بگذاريد رویِ خاك بماند زشت است بيارند غلامان بدنش را اين ساقِ به هم ريخته كِتمان‌شدنی نيست ديدند روی تخته‌ی در، تا شدنش را اين مرد الهی مگر اولاد ندارد؟ بردند چرا مثل غريبان بدنش را؟! اين مردِ نگهبان كه حيا هيچ ندارد بد نيست بگيرد جلوی آن دهنش را اين هفت كفن، روضه‌ی گودال حسين است ای كاش نيارند برايش كفنش را نه پيرهنی داشت حسين، نه كفنی داشت مديون حصيرند مرتّب شدنش را
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤هر کس‌ صدایش‌ زد بیچاره‌ نخواهد شد 🖤کارش‌ به یک‌ مو هم‌ رسد پاره‌ نخواهد شد...
هرچہ در خاطرِ من بود فراموشم شد جزخیال تُـو کہ هرگز نرود از یادم..💔
گرجان‌من‌بخواهی‌کردم‌حلال‌برتو چیزی‌که‌دوست‌خواهدبرماحرام‌باشد🌚🤍
نمی‌گنجدخیال‌دیگری‌درسینه‌ی‌تنگم نگین‌دل‌نداردجای‌نقشی‌غیرنام‌تو♥️
عبایی‌روی‌خاک‌افتاده‌بودازخاک،خاکی‌تر که‌درآن‌نخ‌نماآغوش‌اسرارالهی‌داشت... به‌تسبیحش‌قسم!زنجیرهٔ‌عالم‌به‌دستش‌بود چنین‌مردی‌کجادرسرخیال‌پادشاهی‌داشت؟!
صَـبــاࢪ | ‌𝘚𝘢𝘣𝘢𝘳
″بِسمِ‌رَبِّ‌آسِداِبراهیم″ سَلَامٌ‌عَلَى‌إِبْرَاهِيمَ﴿۱۰۹﴾ درودبرابراهيم كَذَلِكَ‌نَجْزِي‌الْمُحْسِن
إذاناداک‌القمرباسمک‌یوما فلاتندهش...فأنافی‌کل‌لیلة‌أحدّثه عنک‌یاوالدي‌الجيد! اگرزمانی‌ماه‌به‌اسم‌صِدایَت‌زد،وحشَت نکن....من‌هرشب‌درباره‌توبااوصحبت می‌کنم‌بابای‌خوبم!