🎥پاداش شگفت خدا برای منتظران ظهور حکایت زیبای پیرمرد صدساله‌ای در زمان #امام_صادق علیه‌ السلام که منتظر ظهور بود! 📚 کفایة الأثر (خزّازقمی‌)، ص۲۶۴ ارشاد القلوب (حسن‌ دیلمی)، ج۲، ص۳۰۲ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ # ارتباط با مدیرکانال @mirza_315 ❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر @babalhavaej_roghayee

یک رفتار رايج والدین اين هست که ، وقتی کودک میخواهد کاری را انجام دهد که از توانش خارج است ، بدون اینکه به او اجازه ی امتحان کردن بدهند ، خودشان کار را انجام دهند و توقع دارند کودک بدون جدال و سرسختي ، ناتوانی خود را درک کند و به والدین اعتماد کند و حرف آنها را بپذیرد ! اما فراموش کرده اند که کودک تصوری از ناتوانی و شکست ندارد، به خصوص در سه سال اول زندگي كه تمام دنيا را محور " خود" ميبيند . به همین خاطر در فرزند پروری نوین تاکید بر صبوری والدین و اجازه عمل به کودکان است به خصوص زمان‌هایی که خطری کودک را تهدید نمیکند . اینگونه کودک توانایی ها و همچنین ناتوانایی ها خود را میشناسد و همچنین این رفتار باعث بالا رفتن اعتماد کودک به والدین نیز خواهد شد .که در دوران نوجوانی از اهمیت بسیار زیادی بر خوردار است # ارتباط با مدیرکانال @mirza_315 ❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر @babalhavaej_roghayee

•{﷽}• 🔸عمقِ فهمِ حبیب بن مظاهر سلام الله علیه از مسئله ی امامت #سخنرانی-#استاد_کاشانی ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر @babalhavaej_roghayee

•{﷽}• نماهنگ | ننه زهرا ❤️🌱 ❣حضرت فاطمه زهرا(س)❣ #نماهنگ-#جدید-#حسین_ستوده-#135 ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر @babalhavaej_roghayee

🔴 امام گذشته و امام حاضر 🔵 چرا اکثر مردم امام حاضر را تبعیت نمی کنند؟ #امام_زمان #استاد_عالی ❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر @babalhavaej_roghayee

#حکایت_شیرین هروقت کارخیری کردی به امیرامؤمنین(ع) بگوالتماس دعا تا آقا درحقت دعاکنه ❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر @babalhavaej_roghayee

#کرامات_شهدا زمانی که سید مجتبی تازه شهید شده بود، پدر یکی از شهدا آمده بود و دنبال شهید علمدار می‌گشت. گفت: «من چند وقت پیش در خواب دیدم جنازه‌ای را دارند می‌برند. گفتم: این جنازه کیه؟ یکی از تشییع ‌کنندگان گفت: این شهید علمدار ساری است که یکی از دوازده سرباز آقا امام زمان(عج) بود.امام زمان (عج) دوازده تا سرباز مخلص در مازندران داشت که یکی علمدار بود که شهید شد. یازده تای دیگرش هنوز هستند. گفت: اتفاقاً خود امام زمان هم تشریف آوردند که با دست خودشان شهید را داخل قبر بگذارند. علاوه بر این چندین بیمار از طریق شهید شفا پیدا کرده‌اند. مثلاً دختر دانشجویی از تبریز خودش می‌گفت: من سرطان داشتم و دکترها ناامید شده بودند و ساعت مرگم را تعیین کردند. یکی از بچه‌های مازندران در خوابگاه دانشگاه تبریز بود. عکس شهید علمدار را داشت. به من گفت: این شهیدی است که جدش خیلی معجزه دارد. اگر توسل به جدش بگیری حتماً شفا می‌گیری. من آن شب و چند مدت بعد هم، پشت سر هم خواب شهید علمدار را دیدم که می‌گفت: من برای تو جور می‌کنم که با دانشجویان بیایی شلمچه. وقتی برگشتی، شفا می‌گیری و همین هم شد. خیلی از این موارد پیش آمد. یکی خانم تهرانی بود که سرطان داشت و دکترها هم جوابش کرده بودند. تعریف می‌کرد که من تازه از تهران به ساری آمده بودم. شوهرم کارمند یکی از ادارات بود. سر قبر شهید آمدم و به جدش توسل کردم. در خواب شهید را دیدم که گفت تو سه روز دیگر شفا می‌گیری و همین هم شد و او هم یکی از مریدهای خاص شهید علمدار شده و الآن هم پس از ۴ سال راحت زندگی می‌کند. سید مجتبی علمدار    ❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر

•{﷽}• 🌱تلاوت صفحه‌ی ۳۱۵ قرآن کریم 🎙با نوای استاد پرهیزکار #قرآن_کریم-#صفحه_۳۱۵ ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ هدیه به روح حضرت رقیه (س) ❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر @babalhavaej_roghayee

#کرامات_شهدا زمانی که سید مجتبی تازه شهید شده بود، پدر یکی از شهدا آمده بود و دنبال شهید علمدار می‌گشت. گفت: «من چند وقت پیش در خواب دیدم جنازه‌ای را دارند می‌برند. گفتم: این جنازه کیه؟ یکی از تشییع ‌کنندگان گفت: این شهید علمدار ساری است که یکی از دوازده سرباز آقا امام زمان(عج) بود.امام زمان (عج) دوازده تا سرباز مخلص در مازندران داشت که یکی علمدار بود که شهید شد. یازده تای دیگرش هنوز هستند. گفت: اتفاقاً خود امام زمان هم تشریف آوردند که با دست خودشان شهید را داخل قبر بگذارند. علاوه بر این چندین بیمار از طریق شهید شفا پیدا کرده‌اند. مثلاً دختر دانشجویی از تبریز خودش می‌گفت: من سرطان داشتم و دکترها ناامید شده بودند و ساعت مرگم را تعیین کردند. یکی از بچه‌های مازندران در خوابگاه دانشگاه تبریز بود. عکس شهید علمدار را داشت. به من گفت: این شهیدی است که جدش خیلی معجزه دارد. اگر توسل به جدش بگیری حتماً شفا می‌گیری. من آن شب و چند مدت بعد هم، پشت سر هم خواب شهید علمدار را دیدم که می‌گفت: من برای تو جور می‌کنم که با دانشجویان بیایی شلمچه. وقتی برگشتی، شفا می‌گیری و همین هم شد. خیلی از این موارد پیش آمد. یکی خانم تهرانی بود که سرطان داشت و دکترها هم جوابش کرده بودند. تعریف می‌کرد که من تازه از تهران به ساری آمده بودم. شوهرم کارمند یکی از ادارات بود. سر قبر شهید آمدم و به جدش توسل کردم. در خواب شهید را دیدم که گفت تو سه روز دیگر شفا می‌گیری و همین هم شد و او هم یکی از مریدهای خاص شهید علمدار شده و الآن هم پس از ۴ سال راحت زندگی می‌کند. سید مجتبی علمدار    ❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر