معصومه و پاک و مهربان است
دردانه ی باب و خوش زبان است
حیف است رقیه اش بخوانم
نامش به لبم " رقیه جان " است
کوچک مشمار قدرو شانش
اوعمه ی صاحب الزمان است
با سن کمش چها نکرده
او " باب حوائج " جهان است
ازبس که مصیبت و بلا دید😭
درکودکیش قدش کمان است
از داغ پدر دلش شکسته 😢
درکنج خرابه نوحه خوان است
وقتی که سر بریده را دید 😢
گفت این پدرم ، عزیزجان است
عشقش به همه جهان نشان داد
لب رابه لبش نهاد وجان داد
😭😭😭😭😭😭
# میرزا ابراهیم سهرابی (بابلسر)
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
❤️ السلام علیک یا ابوجواب
یاامامزاده ابراهیم ابن موسی
بن جعفر ( ع) .... بابلسر .❤️
🍀 تقدیم به " نگین شمال "🍀
🍃🌺🌺🌺🌺
السلام ای سلاله ی زهرا
السلام ای نبیره ی حیدر
لقبت " بوجواب " گشته و تو
چونگینی به شهر بابلسر
حرمت بوی کربلا دارد
حرمی باصفا و نورانی
نی غلط گفته ایم آقاجان
تو "نگین شمال ایرانی "
این حرم نیست ، جان جانان است
حرمت همچو باغ رضوان است
بس که" عطر رضا " درآن پیچید
شعبه ای از " حریم سلطان " است
نام زیبات" سیدابراهیم"
با خلیل خدا توهم نامی
باتمام بزرگیت آقا
من بمیرم چقدرگمنامی
پدرتوست باب حاجات و
توخودت "نورچشم" موسایی
بس که حاجت روایمان کردی
توبرای دلم " مسیحایی "
با دل خسته آمدم حرمت !😢
به دل خسته ام قراری تو
دلخوشم من به موقع رفتن
بی جوابم نمی گذاری تو !!!
سراین سفره ی کریمانه
مردم شهر جمله مهمانند
خیل زوارتان ملائکه و
خادمان حرم " شهیدانند "
دشمنان پلیدوخون خوارت
ظلم ها بهرتان روا کردند
همچو"جدت حسین" غریبانه
راس پاکت زتن جدا کردند😭
بین سر با تنت چه فاصله شد
سرو تن گشته اند ازهم دور 😢
سرپاکت میان شهرمن و
تن پاکت میان شهرکجور
من که یک عمر نوکرت بودم
لحظه ی جان سپردنم توبیا 😢
لحظه ی مرگ چشم درراهم
توبیا همره امام رضا 😢😢
🍃🌺🌺🌺🌺
# میرزاابراهیم سهرابی( بابلسر)
پنج شنبه / پنجم خرداد/ ۱۴۰۱
@mirza_315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمول استراحت کودکان
👈بعد از درس خواندن، موبایل دیدن و فیلم دیدن ممنوع⛔️/دکتر عزیزی
🎥#دکتر_عزیزی
#استراحت_کودکان
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌾🌾 بازی متفاوت برای متوجه شدن حس و ادراک کودکان نسبت به جزئیات و کلیات یک موضوع/روانشناس پهلوان نشان
#روانشناس_پهلوان_نشان
#بازی
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
teen.mp3
3.5M
🎧 چرا تعامل والدین با نوجوانان گاهاً سخت میشود؟!/دکتر اسلامی
🎥#دکتر_اسلامی
#استقلال_نوجوانان
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
﷽
حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره)
بنابر آنچه در زندگینامة معظّمله ذكر شده، ایشان سه مرتبه موفق به تشرّف به خدمت حضرت شدند، كه ما در اینجا یك مورد را به طور اختصار ذكر می كنیم: «در ایّام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت در نجف اشرف شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیةالله الاعظم (عج) داشتم. با خود عهد كردم كه چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم؛ به این نیّت كه جمال آقا صاحب الامر (علیه السلام) را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم. تا 35 یا 36 شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً این شب، رفتنم از نجف به تأخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیك مسجد سهله خندقی بود. هنگامی كه به آنجا رسیدم بر اثر تاریكی شب وحشت و ترس وجودِ مرا فرا گرفت... ناگهان صدای پائی از دنبال سر شنیدم كه بیشتر ترسیدم. برگشتم به عقب، سیّد عربی را با لباس اهل بادیه دیدم. نزدیك آمد و با صدای فصیح گفت: «ای سید، سلام علیكم» ترس و وحشت به كلی از وجودم رفت و تعجب آور بود كه در این تاریكی ایشان چگونه متوجّه سیادت من شد. به هر حال سخن گفته و می رفتیم. از من سؤال كرد: قصد كجا داری؟گفتم مسجد سهله. گفت: به چه جهت؟ گفتم: به قصد تشّرف زیارت ولی عصر (عج) مقداری كه رفتیم به مسجد زیدبن صوحان رسیدیم، داخل شده و نماز خواندیم و بعد از دعائی كه سیّد خواند كه كأن دیوار و سنگها با او دعا می خواندند انقلاب عجیبی در خودم احساس كردم كه از وصف آن عاجزم.
بعد سیّد فرمود: تو گرسنهای و سه قرص نان و سه خیار سبز تازه در سفره داشت كه باهم خوردیم و من به این معنی منتقل نشدم كه در وسط زمستان خیار تازه از كجا آمده سپس داخل مسجد سهله شده ایشان اعمال مقامات را انجام دادند ومن هم تبعیت كردم و نماز مغرب و عشاء را هم به ایشان اقتدا نمودم... بعد به ایشان گفتم: چای و قهوه و یا دخانیات میل دارید؟ فرمودند: اینها از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم»... بعد صحبتهائی بین آن بزرگوار و آقای مرعشی رّد و بدل می شود و آقا سفارشاتی به ایشان می كنند از جمله تأكید بر خواندن زیارت عاشوراء و قرائت قرآن. سپس آقای مرعشی به جهت حاجتی از مسجد بیرون رفته و به ذهنشان خطور میكند كه این بزرگوار كیستند؟ برمی گردد و دیگر آقارا نمی بیند و یقین می كند كه حجةبنالحسن المهدی بودهاند.»
📚منبع: شیفتگان حضرت مهدی (عج) ـ ج 1 ـ ص 130
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
همسر شهيد حاج محمد ابراهيم همت مي گويد: «ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد. سر تا پا خاكي بود و چشم هايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه نماز بخواند. به او گفتم: حاجي لااقل يك خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان. سر سجاده اش ايستاد و در حالي كه آستين هايش را پايين مي زد، به من گفت: من باعجله آمدم كه نماز اول وقتم از دست نرود. اين قدر خسته بود كه احساس مي كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود».
#نمازاول وقت
#شهید ابراهیم همت
#یادش با صلوات📿
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee