eitaa logo
☫روستای باباپیر☫
1.9هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
167 فایل
📶 اهداف کانال 📶 ▪️ارتـقـاع فضای مودت وهمبستـگی بیشتر ▪️اطلاع رسانی به موقع اخبار و تصمیمات ▪️انـتـقال خاطــرات گـذشته به نسل جدید ▪️زنـــــــــده نــگــه داشــتــن آداب و رســــوم @tashiya👈 تبلیغات،اگهی @bakhtag356 @Rbakhtyari58
مشاهده در ایتا
دانلود
💎امام جعفر صادق (علےهالسلام)فرمودند: هركسی كه در شب جمعه براى ده نفر از دوستان مؤمن خود كه از دنيا رفته اند دعا و طلب مغفرت نمايد،از اهل بهشت قرار خواهد گرفت . 📚جامع احاديث الشيعة ،ج6 ص 178 هدیه به روح تمامے اموات 🌹 💢کانال خبری https://eitaa.com/babapir95 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
‌جزئیاتی از پشت‌پردۀ انفجار پیجرها در لبنان 🔹هکرهای حنظله گفتند طی هک‌های گسترده توانستند اطلاعات بسیار محرمانه‌ای از عملیات روزهای گذشته به‌دست آورند و در ساعات آینده تمامی اسناد منتشر خواهد شد! خلاصه عملیات به شرح زیر است: 🔹این حمله زنجیره تامین با آلوده کردن باتری دستگاه‌های پیجر به نوع خاصی از مواد منفجره حساس به حرارت در کشور سازنده صورت گرفته است! 🔹باتری‌ها توسط شرکت IIB (باطری‌های صنعتی اسرائیل) در نهاریا به این مواد منفجره آلوده شده‌اند! 🔹موساد مسئول انتقال باتری‌های آلوده به کشور سازنده بود! 🔹با توجه به حساسیت دستگاه‌های کشف مواد منفجره به این باتری‌ها و نیاز به جابجایی آنها در چندین کشور، موساد با همکاری شرکت ویدیسکو اقدام به جابجایی محموله‌های مذکور کرده است! 🔹شرکت ویدیسکو یک شرکت زیرمجموعه ۸۲۰۰ است و امروزه بیش از ۸۴ درصد از فرودگاه‌ها و بنادر در جهان از دستگاه های اشعه ایکس تولید شده توسط این شرکت در واحد امنیتی خود استفاده می‌کنند که در واقع دارای بک پنجره نفوذ ۸۲۰۰ و رژیم صهیونیستی است. 🔹می‌تواند هر محموله‌ای را که در کشورهایی که از این دستگاه‌ها استفاده می‌کنند حذف کند و از کشف خرابکاری جلوگیری کند! ( سورس کد کامل این پروژه تا ساعاتی دیگر منتشر خواهد شد! ) 🔹محموله‌های آلوده با استفاده از Vidisco و پس از سفر از چندین کشور به لبنان رسیده است! @ssweekly
24.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم┋ دولت پزشکیان؟ 🔺اولاً دولت میتواند... دوماً باید بتواند! ▫️نمازجمعه چهاردانگه | ۲۳شهریور 💢کانال خبری https://eitaa.com/babapir95 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
سلام وقت بخیر در راستای ترویج وزنده نگه داشتن برخی مفاهیم قدیمی در روستای باباپیر خواهشمتد است بفرمایید پس از برداشت گندم از زمین‌های کشاورزی روستای باباپیر وجدا کردن کاه از گندم ، کاه خرمن گندم را برای استفاده حیوانات با چه وسایل وابزاری (( علیرغم اینکه سوراخهای بزرگی هم داشت ولی کاه از آن بیرون نمی ریخت)) از زمین های کشاورزی به روستا مطابق فیلم صدرالاشاره حمل می کردند .لطفا با نام بردن این اصطلاح چند سطر در این خصوص نیز مرقوم وارسال تا با نام خودتان در کانال درج گردد . 💢کانال خبری https://eitaa.com/babapir95 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
باسلام خدمت همشهریان.عزیزم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤️❤️❤️❤️تقدیر وتشکر از خيران خیراندیش عزیز که امروز به کمک فقیران آمدن ویک بار دیگر دل مستمندان را شاد نمودند .ممنون وسپاسگزام بخاطر اینکه در این شرایط سخت اقتصادی به یاد فقیران و مستمندان هستید خداوند به همه خیرین عزیز سلامتی که بزرگترین سرمایه عنایت بفرمایید. 👍👍👍👍👍🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
⚫انالله و انا الیه راجعون ⚫ من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق ضمن وقت بخیر به شما از طرف خانواده بختیاری به تمامی دوستان و اشنایان و اهالی محترم روستای باپیر که امروز در مراسم تشیع و ترحیم مادرگرانقدرمان شرکت کردند صمیمانه تشکر و قدر دانی میکنیم و انشالا در شادی عزیزان جبران زحمت مینمایم
☫روستای باباپیر☫
علیک سلام در مورد وسیله که در فیلم تور: مخصوص حمل کاه در مزارع شاره (شَرَ): وسیله‌ای نخ بافت که دارای دو چوب موازی که بر گُرده خر برای حمل قرار می گرفت
((((( یا رب ))))) تقدیم به همه  پدران عزیز       خاطرات من. و دادام تو باپیر قدیم هِعِه ( ه ع ه ) و عِهِع عهِع( ع ه ع) یه روز نیمه ابری افتابی باپیر خودمان من و دادام. ماهاسیم ریم صحرا دادام رفت خرکنه پالون کرد و من هونا کد هووی ( اسم من ) په هیسی کژا. ؟ ویری بیا  بیا. خرکنه پالو کدم تا بریم صحرا من هم بدو بدو. و از ترس رفتم چون من بچه بودم ونمیتونستم تنهایی سوار خر بشم اول منو سوار کرد و بعد هم خودش سوار شد و گفت محکم کمر منو بچسب که نیافتی دامون و بنام خدا صحرا رفتن ما از در خو نه شروع شد حالا حرف هایی را که بین منو. و دادام می گفتیم تا رسیدن صحرا براتون میگم اول بسمه الله.  دادام گفت سفت نشستی من گفتم هعه هعه. دادام پاهاش را تکان داد و گفت عهع عهع( منظورش خر بود که حرکت کنه ) طی مسیر سفر از خونه تا صحرا. دادام هرچی میگفت من میگفتم هعه یا. اره. دادام هم هی میگفت عهع عهع خلاصه گفت امسال برف خوب اومد اب زیاده من گفتم هعه و بعدش او میگفت عهع عهع گفت اگه مثل پارسال باران خیلی بیاد امسال وضع کشت و کار خیلی خوب میشه من گفتم هعه. و دادام.گفت عهع عهع خلاصه تا به صحرا رسیدیم دادام از همه چیز. و همه جا میگفت و من هم میگفتم هعه و او هم مرتب میگفت عهع عهع. تا یه جایی که کمی سر بالایی بودرسیدیم  و خرکه  نمیتونست با سواری دادن به دو نفر از ان سربالایی عبور کند و بالا بره . تا بالاخره من و دادام از گرده خر افتادیم پائین در این موقع بود  که هردو از گرده خر روی زمین افتاده دادام گفت میدونی چرا از گرده خرکه افتادیم گفتم دادا جون هعه هعه. چون کمی اسیب دیده بود  یکباره عصبانی شد و گفت هعه و درد  چقدر میگی هعه هعه. خوب باید از گُرده خرکه می امدیم پائین تا این بنه خدا از اینجا بره  بالا و بعد سوارش بشیم این دفعه هوول شدم و گفتم. عههع  خاطرات قدیم  باپیر خودمان                             گودرز