eitaa logo
باب جهاد
189 دنبال‌کننده
227 عکس
116 ویدیو
2 فایل
جنگ جنگ تا رفع فتنه از کل جهان
مشاهده در ایتا
دانلود
نشسته ایم توی یک سنگر که از همه طرفش مورد هجمه دشمن های مختلف است. هر گوشه ای از سنگر که تیر یا خمپاره میخورد همه مان حمله میکنیم به مسئول تدارکات که چرا سنگر بهتری نساخته است! دست آخر علیرغم فریادها و هشدارهای ممتد فرمانده، تفنگها را از سمت دشمن میچرخانیم سمت مسئول تدارکات. چند لحظه بعد دور تا دور سنگر در محاصره ۳۶۰ درجه ای دشمن است و ما مشغول محاکمه مسئول تدارکات!
اگه شده یک دکمه از خودت به جا بذار! پرده توی عکس، حائل بین آقایان و خانمها در مراسمهای مذهبی خانگی ای است که توفیق برگزاری اش در منزل به اهل خانه عطا شده است الحمدلله. روزی که این پرده را داشتیم آماده می کردیم برای محل وصلش به میله سقفی دکمه کم آوردیم. یک کت قدیمی پدرم داشت، دکمه های آن را شکافتیم و دوختیم بالای پرده. حالا که پدر بزرگوارم مرحوم شده، هربار-سالی دو سه بار- که این پرده را نصب میکنیم، با دیدن دکمه ها یاد او می افتم و صلوات و خیراتی را همراه اهدا ثواب احتمالی مراسم به روح ایشان که به جز حق پدری خیلی حق های دیگری بر گردنم دارد، نثار میکنم. پ.ن: این برای همه ما درس بزرگی می تواند باشد
هدایت شده از حاج مهدی سلحشور
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🏳️ 🏳️ (سلام بانوی خونه امام) بانوای: حاج مهدی سلحشور زمان: چهارشنبه ۲۵ اسفندماه ۱۴۰۰ مکان: میدان بسیج، خیابان ایرانی،حسینیه فاطمیون قم 🔹کیفیت های مختلف(برای دانلود با حجم مختلف) https://aparat.com/v/w75On [ @mahdisalahshuor ]
قطره قطره حرف را توی گوش آبشارها چکانده است توی سینه اش هزار راز سر به مهر مانده است بی سرو صدا ظاهرا فقط نگاه می کند هر کسی که گفته کوه ساکت است اشتباه می کند!
19.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز آغازی بود بر یک پایان. همه چیز به عیدغدیر گذشته برمیگردد. یک دوست برای هدیه عید غدیر دنبال کتاب مناسب برای بچه ها بود، از او پرسیدم آیا اگر کتابی در این زمینه تولید شود حمایت خواهد کرد؟و او پاسخ داد بله! از روز بعد طرح جلسه ایده داستان را به همت مسئول دفتر آفرینش های ادبی حوزه طراحی کردیم و به فاصله ای کوتاه اولین جلسه با حضور ۴نویسنده کودک ونوجوان همدانی برگزار گردید. انگیزه تشکیل جلسه، بیان و از نویسندگان گرامی درخواست شد تا طرح داستان های خود را در جلسه بعد ارائه دهند. همینگونه شد و در جلسات بعدی ایده ها بررسی، چکش کاری و نوشته شد. پس از برگزاری حدود۱۰جلسه ۴ داستان آماده گردید. نوبت تصویرگری کتابها و آماده کردن آنها برای چاپ شد. چند ماهی هم در گیر و دار این کارها بودیم که انصافا کار طاقت فرسایی هم بود. به عنوان اولین کتاب، برای "من صبر ندارم" درخواست فیپا و شابک داده شد و به علت تراکم کارهای آخر سال و در شرف برگزاری نمایشگاه کتاب بودن، مجوز چاپ کمی دیر به دستمان رسید. در این میان حتی دوستان عزیز مجموعه حوزه هنری از ارتباطات شخصی خودشان هم استفاده کردند. به هرحال مجوز رسید و کتاب را روانه چاپخانه کردیم، روز قبل از عید نیمه شعبان کتاب به دست مان رسید و همان ابتدا یک خیر گرامی۵۰جلد خرید. امروز پایان طرح تولید اولین کتاب از چهار عنوان کتاب تولیدی جلسه ایده داستان بود و آغاز عملیات ترویج و توزیع آن. رفتیم مدرسه ابتدایی علمی و در حضور مخاطبین گروه سنی ج کتاب " من صبر ندارم" را رونمایی کردیم. امروز از تشکیل اولین جلسه ایده داستان حوزه هنری انقلاب اسلامی استان فقط حدود۷ماه میگذرد.
باب جهاد
امروز آغازی بود بر یک پایان. همه چیز به عیدغدیر گذشته برمیگردد. یک دوست برای هدیه عید غدیر دنبال کتا
ان شاالله سه کتاب دیگر هم در فرصت مناسب رونمایی خواهد شد. حالا نوبت همه کسانی است که دغدغه فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی را دارند، این گوی و این میدان. به عنوان اولین قدم پیشنهاد می کنم برای نوروز روبرو کتاب من صبر ندارم را بخرید و به بچه ها عیدی بدهید. کار سختی هم نیست. برای سفارش این کتاب و خرید آن با ۲۰٪ تخفیف می توانید به نام کاربری @Arthamedan1 در ایتا پیام بدهید یا با شماره تلفن 09019656545 تماس بگیرید.
هدایت شده از تعلیقات
🔻 مردم خوب ایران... ☘ شب دوم ماه شعبان بود. رفته بودم میوه فروشی، پسر جوانی میوه فروش بود. ظاهری داش مشتی داشت و اصلا قیافه‌ش مذهبی نبود. به‌نظر دهه هشتادی می‌رسید. میوه را حساب کردم گفت حاج آقا: گفتم: جانم! گفت: خیلی امشب خوشحالم. احساس می‌کنم حال و هوای گرفته همه جا. دلم پر زده برا ماه رمضان. به چهره‌ش که نگاه کردم واقعاً تو آسمونا بود. ☘ رفته بودم مکانیکی برای تعمیر ماشین. چندسالی هست اینجا میرم با همه شون رفیقم. داشتم تعریف می‌کردم حال بقیه همکاراش رو می‌پرسیدم. گفتم شنیدم میثم و وحید که باهم تو یک مغازه کار می‌کردند دیگه باهم نیستند! گفت: بله حاج آقا، جدا شدند. گفتم: چیزی شده؟ گفت: حاج آقا بگذریم بخوام بگم چی شده میشه. ☘ سوار تاکسی شدم. راننده مرد میان‌سالی بود. گفتم شما اسنپ هم هستی؟ گفت: نه. گفتم از وقتی اسنپ آمده کار و کاسبی شما کساد نشده؟ بالاخره مسافر کمتر میشه ملت بیشتر با اسنپ میرن و میان. گفت: نه حاج آقا. اون خدایی که باید روزی بده همون خدای قبل از اومدنه اسنپه. هر چی روزی بوده همون می‌رسه. ♻️ دین‌داری در بین از هر صنف و قشری جلوه‌گر است. شاید گوشه و کنار ناراستی هم باشد که هست ولی در مجموع مردم خوبی داریم. 🆔 https://eitaa.com/taalighat
دنیا برعکس شده است و خودم هم خبر ندارم! فکر میکنم اگر بنده بدی هستم لااقل تو را به عنوان خدا قبول دارم اما حتی اینگونه هم نیست. تو مرا میخوانی و من رو می گردانم، تو به من ابراز علاقه می کنی و من با تو دشمنی می کنم، تو به من محبت می کنی و من این محبت را از تو قبول نمی کنم انگار که من به تو نعمت و منت دارم. اما با همه اینها تو باز هم رحمت و احسان و تفضلت را از من منع نمی کنی! حقیقتا فقط تو شایسته خدا بودن هستی. از تو صبورتر بر بنده ای پست چون خودم ندیده ام. پس رحم کن بر بنده نادانت! در نادانیم همین بس که این چند جمله را هم اگر تو به وسیله اولیائت در دعای افتتاح یادم نداده بودی، با همه وضوحش نمیفهمیدم. پس رحم کن بر بنده نادانت! پس رحم کن بر بنده نادانت که از بس گناه کرد و بخشیدیش، از بس ظلم کرد و از او گذشتی، از بس بد کرد و تو پوشاندی، در خواسته هایش از تو، بر تو منت گذاشت و توهم کرد که در خواستن نیازهایش از تو چه شاهکاری در مقابلت کرده است. پس رحم کن بر بنده نادانت! السلام علی من بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم نویسنده این سطور یک مسلمان اثنی عشری است مثل غالب خوانندگان این متن اما حق ندارد شیعه اثنی عشری را مساوی با خودش بداند، یعنی درست است قبول کرده ایم که اسلام و مذهب مقدس شیعه اثنی عشری حق تام و تمام است اما این به آن معنا نیست که در عمل هم توانایی عمل به همه آن را داشته ایم، حتی خیلی روشن است که در عمل کامل به آن ناتوان بوده ایم چرا که اگر اینگونه بود که ما نیز معصوم بودیم یا لااقل ظهور حضرت صاحب انجام شده بود! امروز این بنده حقیر و روسیاه خدا در جایگاه مسئولیتی در نظام مقدس جمهوری اسلامی و ذیل سلسله مقدس ولایت فقیه که همان ادامه ولایت رسول الله است قرار گرفته ام و باید بکوشم که هر چه بیشتر به این سلسله نورانی خودم را نزدیک کنم اما هیچگاه نه می توانم و نه حق دارم خودم را نماینده یا "این همانِ" نظام مقدس جمهوری اسلامی معرفی کنم چرا که فاصله چون حقیری تا نمایندگی نظام از فرش است تا عرش! مردم هم نشان داده اند خوب می دانند حساب ماها از حساب نظام جداست. اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست
دقیقا سر افطار و قبل از بچه رئیس شبکه پویا راز بقا می دهد آن هم آنقدر مفصل که بیا و ببین! حالا چرا نمیدانم. شاید چون چشم ندارن این چند دقیقه بفهمیم چی داریم میخوریم و همه اش حواس مان به بچه ها باشد که تلویزیون جذب شان نکرده و عصبی هستند از شروع نشدن بچه رئیس و حرص شان را سر سفره خالی کنند.😂 اما زورکی هم که شده دو جمله به گوشم میخورد که سبب خیر میشود. گوینده می گوید عقاب صدای خزیدن موش یا هر حیوان دیگری را زیر برف هم میشنود و از فاصله ۱۵ کیلومتری تحرک شکار را میبیند. با خودم فکر میکنم خدا میخواهد به ما بیاموزد که شکارچی خوب باید خیلی خوب ببیند و بشنود! حالا ما باید شکارچی چی باشیم؟ هر چی خدا گفته! مثلا حکمت و بصیرت که فرمود گمشده ما باید باشد و هرجا دیدیمش شکارش کنیم. کسی که شنونده خوبی نباشد و دور دستها را نبیند به حکمت و بصیرت نمیرسد. غالبا این روزها ما مشکل کل بینی و دور دست دیدن داریم و مثلا نگاه مان فقط جلوی روی مان و سفره خودمان و چند نفر دور و بری هامان هست. گوش شنونده هم که نداریم از بیخ و متکلم وحده هستیم، نهایتا حرف همفکران مان را فقط میشنویم. پ.ن: می دانم تلویزیون وسیله خوبی برای سرگرمی بچه ها نیست. کارتون بچه رئیس هم ایضا اما مجبورم!می فهمی؟ مجبورم!😂
هدایت شده از تعلیقات
💠 سانسور بخشی از بیانات رهبری توسط برخی دوستان انقلابی 🔻 در این مدت که مسئله برجسته بود، دیدیم خیلی ها افراد بدحجاب و بی‌حجاب را با الفاظی چون هرزه، فاحشه و... مورد خطاب قرار می‌دادند. خب، امشب همه دوستان از اینکه آقا درباره حجاب و ضرورت آن صحبت کردند، مسرور و خوشحال بودند. 🔻 اما وقتی کانال‌ها و گروه‌های مختلف را نگاه می‌کردم، بسیار جالب بود که خیلی از رفقای انقلابی این بخش را پوشش ندادند و منعکس نکردند. جایی که آقا حتی برخی از این افراد مکشفه را اهل دین خطاب می‌کند. چرا این جملات را کنار سایر کلمات آقا نمی‌گذاریم؟ چرا رهبری را می‌کنیم؟ چون آنچه ما نمی‌پسندیم را گفته؟ خب، فرق منِ مدعی انقلابی بودن با دیگری چیست که آقا را تا جایی که با میل من همراه است، روایت می‌کنم؟ 🔻 نه اینکه مسئله ناهنجاری حجاب را انکار کنیم. اما آن را درست ببینیم. در این جملات دقت کنیم. ما شهر را در حال روایت کردیم و آقا تحلیل دیگری از بن مایه‌ها و لایه‌های عمیقی دارد که انقلاب رقم زده است. پس بپذیریم در و سطح با آقا فاصله داریم. و این فاصله معنادار است. بیانات سانسور شده رهبری توسط طیفی از برادران و رسانه‌های انقلابی 🔻🔻🔻 🔹 خیلی از کسانی که می‌کنند نمی‌دانند این را؛ اگر بدانند، بدانند که پشت این کاری که اینها دارند می‌کنند چه کسانی هستند، قطعاً نمی‌کنند. 🔹 من می‌دانم. خیلی از اینها کسانی هستند که ، ، اهل ماه رمضان‌اند، اهل گریه و هستند؛ 🔹 توجه ندارند که چه کسی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است. جاسوسهای دشمن، دستگاههای جاسوسی دشمن دنبال این قضیه است. اگر بدانند حتماً نمی‌کنند. به هر حال این مسئله قطعاً حل خواهد شد. امام در اولین هفته‌های انقلاب، مسئله‌ی حجاب را الزاماً و قاطعاً بیان کردند. جزو کارهای اوائل امام راحل (رضوان‌الله‌علیه) این بود. حالا هم حل خواهد شد ان‌شاءالله. 💻 Farsi.Khamenei.ir 🆔 @taalighat
شخصیت شهید عزیزم سید مرتضی آوینی محصول یک تحول و انقلاب نبود. او رضوان الله علیه در تمام طول زندگی خویش یک حقیقت طلب محض بود و ابراهیم گونه علی نبینا و علی آله و علیه السلام در هر دوره ای هر چه را شباهتی به حقیقت داشت ولو شباهتی ظاهری تجربه کرده و وقتی پوچی آن را فهم کرده بانگ انی لا احب الآفلین سرداده است. اما چون با خدای خمینی مواجه می گردد تسلیم او جل و اعلا شده و هر روز در ذات مقدس او فانی تر می گردد تا آنجا که جسم و جان را به تمامه رها می کند! این است رمز استحکام و مانایی اندیشه و عمل او رضوان الله علیه. پ.ن: خمینی و ما ادراک ما الخمینی