eitaa logo
باب جهاد
189 دنبال‌کننده
227 عکس
115 ویدیو
2 فایل
جنگ جنگ تا رفع فتنه از کل جهان
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تعلیقات
💠 سانسور بخشی از بیانات رهبری توسط برخی دوستان انقلابی 🔻 در این مدت که مسئله برجسته بود، دیدیم خیلی ها افراد بدحجاب و بی‌حجاب را با الفاظی چون هرزه، فاحشه و... مورد خطاب قرار می‌دادند. خب، امشب همه دوستان از اینکه آقا درباره حجاب و ضرورت آن صحبت کردند، مسرور و خوشحال بودند. 🔻 اما وقتی کانال‌ها و گروه‌های مختلف را نگاه می‌کردم، بسیار جالب بود که خیلی از رفقای انقلابی این بخش را پوشش ندادند و منعکس نکردند. جایی که آقا حتی برخی از این افراد مکشفه را اهل دین خطاب می‌کند. چرا این جملات را کنار سایر کلمات آقا نمی‌گذاریم؟ چرا رهبری را می‌کنیم؟ چون آنچه ما نمی‌پسندیم را گفته؟ خب، فرق منِ مدعی انقلابی بودن با دیگری چیست که آقا را تا جایی که با میل من همراه است، روایت می‌کنم؟ 🔻 نه اینکه مسئله ناهنجاری حجاب را انکار کنیم. اما آن را درست ببینیم. در این جملات دقت کنیم. ما شهر را در حال روایت کردیم و آقا تحلیل دیگری از بن مایه‌ها و لایه‌های عمیقی دارد که انقلاب رقم زده است. پس بپذیریم در و سطح با آقا فاصله داریم. و این فاصله معنادار است. بیانات سانسور شده رهبری توسط طیفی از برادران و رسانه‌های انقلابی 🔻🔻🔻 🔹 خیلی از کسانی که می‌کنند نمی‌دانند این را؛ اگر بدانند، بدانند که پشت این کاری که اینها دارند می‌کنند چه کسانی هستند، قطعاً نمی‌کنند. 🔹 من می‌دانم. خیلی از اینها کسانی هستند که ، ، اهل ماه رمضان‌اند، اهل گریه و هستند؛ 🔹 توجه ندارند که چه کسی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است. جاسوسهای دشمن، دستگاههای جاسوسی دشمن دنبال این قضیه است. اگر بدانند حتماً نمی‌کنند. به هر حال این مسئله قطعاً حل خواهد شد. امام در اولین هفته‌های انقلاب، مسئله‌ی حجاب را الزاماً و قاطعاً بیان کردند. جزو کارهای اوائل امام راحل (رضوان‌الله‌علیه) این بود. حالا هم حل خواهد شد ان‌شاءالله. 💻 Farsi.Khamenei.ir 🆔 @taalighat
شخصیت شهید عزیزم سید مرتضی آوینی محصول یک تحول و انقلاب نبود. او رضوان الله علیه در تمام طول زندگی خویش یک حقیقت طلب محض بود و ابراهیم گونه علی نبینا و علی آله و علیه السلام در هر دوره ای هر چه را شباهتی به حقیقت داشت ولو شباهتی ظاهری تجربه کرده و وقتی پوچی آن را فهم کرده بانگ انی لا احب الآفلین سرداده است. اما چون با خدای خمینی مواجه می گردد تسلیم او جل و اعلا شده و هر روز در ذات مقدس او فانی تر می گردد تا آنجا که جسم و جان را به تمامه رها می کند! این است رمز استحکام و مانایی اندیشه و عمل او رضوان الله علیه. پ.ن: خمینی و ما ادراک ما الخمینی
از پویانفر تا پناهیان... 🔻 سحر 21 ماه مبارک رمضان است. تازه از مراسم احیا برگشتم. خسته دارم شبکه‌های مختلف را نگاه می‌کنم. به رسیدم، برنامه نجم‌الدین شریعتی است و مهمان برنامه محمدحسین 🔻 چند دقیقه‌ای صبر کردم ببینم چه می‌گویند نه به این خاطر که ایشان مداح محبوب من باشد. کسی‌که پای روضه و و حاج محسن و... بوده مداح های امروزی ازش دلبری نمی‌کنند. 🔻 اول نجم‌الدین کمی دلجویی می‌کند که مدتی به تلویزیون دعوت نشده، او هم با لبخند ملیحی می‌گذرد. بعد چند قطعه می‌خواند. 🔻 حالا یکدفعه پویانفر می‌گوید می‌خواهم سحر 21م نکته‌ای بگویم. دقت می‌کنم ببینم چه می‌خواهد بگوید. ادامه می‌دهد: مسئولین حقی بر گردن ما دارند و آن هم امر به معروف آن‌هاست. جوان‌ها رنجیده اند، ما مردم خوبی داریم. اگر مسئولی احساس می‌کند نمی‌تواند کار کند، خودش کنار برود! مردم اشتباهات شما را به پای دین می‌گذارند و... بله؟ جانم؟ چی شد الان؟ مسئولین ارشاد شدند؟ جوان‌ها رنجیدند؟ 🔻 اصلاً با نیت گوینده کاری ندارم. با اثر آن کار دارم. چقدر از این بدم می‌آید. خیلی زیاد. جملاتی که همه می‌توانند با آن حال کنند. جملاتی که فردا طیف خاصی را به کف زدن وامی‌دارد. الان شما نماد مردم مداری شدی؟ الان این آنتن، این موقعیت زمان گفتن این چند جمله است که هیچ نسبتی با هیچ چیزی ندارد. 🔻 ناراحتی‌ام بالا گرفته که مهمان عوض شد و حاج علیرضا می‌آید. از شکر می‌گوید، از شهدا می‌گوید، از لحظات آخر شهدا می‌گوید که جملات روزهای آخرشان جنس دیگری دارد و این را مهم می‌داند. یکدفعه شروع می‌کند خواندن وصیت‌نامه که پشتیبان ولایت فقیه باشید و دور این آقا بگردید و... در دلم آفرین می‌گویم. آفرین، سحر روز شهادت مولی، باید از گفت. باید از شهید گفت. باید اینقدر مستحکم بدون محافظه‌کاری سخن گفت. نه آن طور گرد و بی‌خاصیت. 🔻 این‌ها را پناهیانی می‌گوید که سال‌ها پای ثابت منبر بوده و الان چندسالی است که دیگر دعوتش نمی‌کنند. اما رنجیده نیست و کار خودش را می‌کند. حتی وقتی از او پرسیدم چه شده که دیگر بیت نمی‌روید با لبخندی مملو از آرامش از کنار سوالم عبور می‌کند. 🆔 @taalighat
برای نفس کشیدن در فضایی که انسانهایی اینچنینی در آن زندگی می کنند خدا را بی اندازه شکر
16.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ما از مسیحیان ممنونیم🌹 🎥 روضه جانسوز دیر راهب توسط مداح انقلابی حاج امیر عباسی در مراسم وداع شهید مسیحی جانی بت اوشانا در معراج شهدای تهران😔
برخلاف آنچه گفته می شود، احساس دانایی گناه بزرگی است و مانعی شگرف در راه قرب به خدا! هرقدر انسان احساس کند می فهمد و داناست از خدای تبارک و تعالی دور شده است و هر قدر حس کند ناتوان و عاجز از فهم است مقربتر است به او جل و اعلا. آن دانایی و تعقل ستوده شده در قرآن و معارف دینی دانایی و تعقلی است که ریشه اش خداست و نه من. اصالتا من در تعارض با خداست. هرگاه انسان درک کند که چیزی ولو دانایی ندارد در آغوش خداست. پ.ن: خودم را باید در مقابلش قربان کنم!
امروز بسیاری از مدیران استان را از نزدیک و البته قدیم الایام می شناسم. غالبا قدشان بسیار کوتاهتر است از جایگاهی که در آن قرار گرفته اند و این باعث بسیاری مشکلات در جامعه میشود و شده است. اما باید بدانیم که در بسیاری موارد این افراد کوتاه قد، بلند قدترین افراد جامعه ما هستند یعنی خیرالموجودین ما. چرا؟ چون سیستم پرورشی ما خیلی عقبتر از انقلاب اسلامی است و ناتوان از پرورش افراد کارآمدی برای اداره انقلابی جامعه! حال سوال این است متولیان پرورش در جامعه ما چگونه میخواهند پاسخگو باشند؟ و اساسا آیا برنامه ای برای دارند؟
امسال پسرم یک رفیق نسبتا بد پیدا کرده است و برای همین خوشحالم! خوشحالم که او دارد خیلی حقیقی و واقعی با مسائل جامعه که یقینا فردا با آنها مواجه خواهد شد، روبرو میشود. فانتزی و گلخانه ای بار نمی آید. از الان ان شاالله می فهمد که چگونه از پس این مشکلات بربیاید و از آنها عبور کند. البته این حتما مستلزم مواظبت و مراقبت بنده و مادرش خواهد بود. یاد خاطره ای از شهید سیدمرتضی آوینی می افتم که وقتی فرزندانش را می برند تا در مدرسه ای خاص ثبت نام کنند مانع می شود و می فرماید: می خواهم بچه هایم قلندر بار بیایند! پس نه به مدارس خاص و یک سویه.😁
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معنای ولایت حقیقی این👆 است. رحمت و رضوان و برکات الهی بر اولیا الهی و متمسکین به ولایت شان.
چند روز پیش خسته و کوفته از نمایشگاه کتاب به تاخت آمدیم بیرون تا برسیم به اسنپی که دوستی گرفته و منتظر ما بود. دستهایمان پر از کتاب بود. به هر زحمتی بود رسیدیم دم در ماشین که راننده دبه کرد و گفت چهار نفر سوار نمی‌کند و.... ما هم ردش کردیم رفت پی کارش. دوباره درخواست ماشین دادیم، دست برقضا تندی ماشین دیگری درخواست را تایید کرد. دو به شک بودیم که این یکی سوارمان خواهد کرد یا نه. چند لحظه بعد راننده زنگ زد و پرسید کجایید؟ پاسخش را که دادیم گفت کمی پایین تر ایستاده است. درخواست داشت ما برویم پیشش. همین کار را کردیم. چون درخواست را رفیقم داده بود اولش فکر کردم ماشین پراید است اما وقتی رسیدیم پیش ماشین، دیدم آریو است. خوشحال از گشادی جای داخل ماشین سوار شدیم. یکی از دوستان از راننده شماره کارت خواست تا او کرایه را حساب کند. راننده که پیرمرد سر سفیدی بود و زار می زد که از آن تهرونی های خوش مشرب است، شروع کرد به صحبت که:" اصلا چه قابل شما را دارد و مهمون من باشید و از این حرفا" دست آخرم گفت: " ما ایرونی ها گوشت همو بخوریم استخون هم رو دور نمی اندازیم." بعد هم کلی از خاطرات خارج رفتنش گفت. رفیق ما که جلو نشسته بود و خمار خمار یک لیوان چایی بود گفت: حاجی! تو که اینقدر باعشق هستی و کرایه نمیخوای از ما بگیری، فلاسک تو ماشینت نداری یک چایی به ما بدی؟ پیرمرد نگاه معنی داری به رفیق ما کرد و گفت: چایی هم بهت می دم، صبر کن این چراغ قرمز را رد کنیم، اون ور خیابان چایی هم بهت میدم، حتی قهوه هم خواستی میارم! تا چراغ سبز بشود و برویم آن طرف رفیق کنار دستی ام شماره کارت پیرمرد را گرفت و شروع کرد به واریز کرایه. رسیدیم آن طرف چهار راه راننده ماشین را زد کنار و رو به ما، پرسید: چای یا قهوه؟ هاج و واج مانده بودیم که باز هم دوستی که جلو نشسته بود گفت: قهوه هم بدهی قبول است. راننده ماشین را خاموش کرد، از ماشین پیاده شد و رفت سمت عقب ماشین. صندوق را باز کرد. لحظاتی بعد با چهارتا لیوان کاغذی که داخلش نسکافه بود بر گشت. با خجالت لیوان‌ها را گرفتیم. مانده بودیم چه کنیم، یکی گفت: حاجی پول اینها را هم بفرما تا تقدیم کنیم. دوباره پیرمرد شروع کرد به صحبت. اما اینبار حرفهایش همه کنایه به جمهوری اسلامی بود. کم کم کنایه را هم کنار گذاشت و صریحا شروع کرد به زیر سوال بردن نظام..... ادامه دارد