بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_معصومه_سلامالله
زهرای ایرانیِ ما زهرا نشان بانو
قربان این بانو و ای قربان آن بانو
از پیش تو تا فاطمه انگار راهی نیست
وقتی که میآیم دَمِ این آستان بانو
باید ببینی چهرهی موسیابنجعفر را
وقتی صدایت میکند معصومهجان بانو
معصومه ای یافاطمه فرقی ندارد که
در این زمین خاتونی و در آسمان بانو
باید نخواهیم از تو کمها را و دنیا را
این کار بهجت هاست در این آستان بانو
جای تعجب نیست اینجا جای مرجع هاست
شمعی و هستی جامع ما در جهان بانو
یا اینکه عارف یا که علامه است یا فاضل
خورده است هرکس که کنارت آب و نان بانو
یک طور دیگر میشود صحن و رواق تو
وقتی سلامت میکند صاحب زمان : بانو
ای عشق مدیون رضا هستیم و معصوعه
قربان این آقا و ای قربان آن بانو
(حسن لطفی ۱۴۰۰/۰۳/۲۲)
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#دهه_کرامت
#حضرت_معصومه_س_مدح
#امام_رضا_ع_مدح
#حسین_رستمی
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
عرض حاجت میکنم آنجا که صاحبخانهاش
پاسخ یک میدهد با ده برابر بیشتر
گاهگاهی که به درگاه کریمی میروم
راه میپویم نه با پا، بلکه با سر، بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسَیبنجعفر بیشتر
گردنم در زیر دیِن آن امامی هست که
داده در ایران ما طوبای او بر، بیشتر
آن امامی که «فداکِ» گفتنش رو به قم است
با سلامش میکند قم را معطر بیشتر
قم همان شهری که هم یک ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر
قصد این بار قصیده از برادر گفتن است
ورنه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر
من برایش مصرعی میگویم و رد میشوم
لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم
بودنم را میکنم اینگونه باور بیشتر
مرقدت ضربالمثلهای مرا تغییر داد
هرکه بامش بیش، برفش... نه! کبوتر، بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یکسانترند از هر کجا
این حرم دیگر ندارد حرف کمتر، بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا!
چشم بر راه تو هستم روز آخر بیشتر
از غلامان شما هم میشود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر
بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی
جان زهرا(س) چون شنیدم که به مادر بیشتر...
بیشترهایی که گفتم از تو خیلی کمترند...
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#محمود_ژولیده
منِ ناقابل و این لطفِ فراوان نه عجب
سائلِ خسته و آقاییِ سلطان نه عجب
من درِ خانۀ اربابِ کرم آمده ام
دادنِ مُلک دو دنیا به گدایان نه عجب
حاجتم نیست به من مُلک و مَلک بخشیدن
لیک لبخند تو ای شاه خراسان نه عجب
زندگی را به تو مدیونم و خود میدانم
بندگی خواستن از درگه سلطان نه عجب
با رضا حرفِ دلم، جان جواد این جمله است:
سر به پای تو چو آهوی گریزان نه عجب
دیدنِ گنبد و گلدسته چه زیباست، ولی
دیدن روی تو ای خسرو خوبان نه عجب
از تو و جدِّ تو و مادر تو نیست بعید
حرفِ مِنّا شدنم با تو، چو سلمان نه عجب
همنشینیِ سحر با تو چه حالی دارد
روضه خوانِ تو شوم با دلِ سوزان نه عجب
بدنِ بی سرِ ارباب اگر بی کفن است
بر سرِ نیزه رود قاری قرآن نه عجب
چه بگویم ز غمِ عمَّتیَ المَضروبَه
این که در شام شود جزوِ اسیران نه عجب
آن که در کوفه به زندان بلا می افتد
با سه ساله برود گوشۀ ویران نه عجب
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#عادل_حسین_قربان
هرآنچه غم به دلم بود، رفته است از یاد
که زل زدم به تو از بینِ صحنِ گوهرشاد
چه حس و حالِ عجیبی، چه شوقِ زیبایی
دوباره باز، گذارم به مشهدت افتاد
دوباره مرغِ دلم پر زدهست سوی بهشت
به یک نگاهِ تو، ویرانیام شود آباد
اگرچه غرقِ گناهم، به سویت آمدهام
در این حرم متجلیست جمعی از اضداد
گره ز کارِ من اینبار، باز خواهد شد
منی که گفتهام: آقا! قسم به جانِ جواد
... صدای همهمه میآید از میانِ حرم
شفا گرفته کسی پای پنجره فولاد
چه زود، حاجتِ خود را گرفت آن زائر
که سالها به دلش بود حسرتِ اولاد
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#امام_رضا
قطعه های غزلم سوی حرم افتاده ست
مثنوی در پی ارباب کرم افتاده ست
بیت در بیت غزل پای علم افتاده ست
مطلع شعر به دستان قلم افتاده ست
بنویسم "دو بیتی" که دل آباد شود
بعد از آن محرم این پنجره فولاد شود
در دو بیتی بنویسید دلم تنگ شده ست
و کمیت غزلم در حرمت لنگ شده ست
بیت در بیت غزل پاره ای از سنگ شده ست
باز بین غزل و قافیه ها جنگ شده ست
در حریمت همه ی قافیه ها پر بارند
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند»
در حریمت همه قافیه ها هوهو شد
عالمی مست تماشای خم ابرو شد
کار من درهم آن تاب و تب گیسو شد
حرمت با مژه های غزلم جارو شد
گرد و خاک حرمت سرمه چشمانم باد
به فدای سرو جانت همه ی جانم باد
محمدجواد خداشادیزاده
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت ایام زیارت مخصوصه امام رضا(ع)
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات #دلتنگ_محرم
#علی_نادعلی
ذکر لبها، یا امام رئوف
غم نداریم، با امام رئوف
باز هم مرغ دل هوایی شد
تا خراسان، تا امام رئوف
من کویر خشک و بی آبم
یا امام الرئوف دریابم
ای ولی خدا، حبیب خدا
ای حریم تو، حج ما فقرا
هر دفه زائر شما که شدم
همه گفتند ، التماس دعا
هرچه داریم از شما داریم
به غم عشق تو گرفتاریم
اعتبار تویی امام رضا
افتخارم تویی امام رضا
تو بگو ؟ جز تو ، من که را دارم ؟
کس و کارم تویی امام رضا
ای کس و کار این دل تنها
جان زهرا ردم نکن آقا
خسته از روزگار یعنی من
عاشق بیقرار یعنی من
آنکه خیری ندیده از دنیا
شده بی غمگسار یعنی من
تو هوای دل مرا داری
دل بشکسته را خریداری
خستم از این همه پریشانی
دعوتم میکنی به مهمانی؟
در دم مرگ تو کنارم باش
مثل آن پیرمرد سلمانی
در کنار تو مردنم عشق است
لحظه ی جان سپردنم عشق است
خسته ام التیام میخواهم
مستم از عشق جام میخواهم
نجف و کاظمین و کرببلا
از امام همام میخواهم
درد من را دوا کنی خوب است
قسمتم کربلا کنی خوب است
ناله و آه و سوز و دم با تو
رزق اشک محرمم با تو
اصلا آقا بیا و روضه بخوان
گریه از من روضه هم با تو
روضه خواندی برای ابن شبیب
از تن چاک چاک شاه غریب
جد مارا غریب در میدان
سر بریدن با لب عطشان
خواهرش تا به قتلگاه امد
روبرو شد با تن عریان
بوسه زد بر رگای حنجر او
رفت از حال کنار پیکر او
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#میثم_مومنی_نژاد
▶️
«هر بار کارم زار شد
گفتم علی موسی الرضا» *
وقتی گره در کار شد
گفتم علی موسی الرضا
آهویم و در دام تن
وقتی به گرداگرد من
غم حلقه ی پرگار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای بضعه ی مدفون به طوس
ای آسمانت خاک بوس
نامت امان از نار شد
گفتم علی موسی الرضا
باب حرم اذن دخول
أَ اَدخل یَاابن الرسول
تا فرصت دیدار شد
گفتم علی موسی الرضا
بر زائرانت ای صَنَم
گفتی سه جا سر می زنم
من نیز بختم یار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای شاهد بزم ازل
ای نامت اَحلی مِن عسل
چه لذتی تکرار شد
گفتم علی موسی الرضا
صد رنگ و بو دادی مرا
تو آبرو دادی مرا
یک بار چون اظهار شد
گفتم علی موسی الرضا
دیوارها شد پنجره
با اشک خود بستم گره
چشمم پُر از گفتار شد
گفتم علی موسی الرضا
ای عرش از تو مُنجلی
ای اسم اعظم یا علی
مکشوف این اسرار شد
گفتم علی موسی الرضا
هر بار با یاد غریب
با روضه ی ابن شبیب
این دیده گوهر بار شد
گفتم علی موسی الرضا
*محمد جواد غفور زاده(شفق)
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#علی_ساعدی
امشب ای دل با تمام غصه ها بیگانه باش
امشب ای جانْ جرعه نوش جام سقاخانه باش
امشب ای عقل از میِ عشق رضا(ع)دیوانه باش
ای فلک گِرد سرِ سلطان دین پروانه باش
امشب ای هستی به شکرانه،خدا را سجده کن
خالقِ سلطان علی موسی الرضا را سجده کن
باز پیغام سروش آمد ، چرا بنشسته ای؟
این ندا ازحق به گوش آمد چرا بنشسته ای؟
بحر رحمت در خروش آمد ،چرا بنشسته ای؟
ابر احسان ،جرمْ پوش آمد چرا بنشسته ای؟
طالعی ظاهر شد و گردید اقبالت بلند
خیز و یکساعت بیا رندانه بارت را ببنید
بر درِ باب الجواد امشب حوائج بیقرار
در طواف طوس، دلهایِ کبوتر بی شمار
عرش و فرش امشب همه خوشحال از دیدار یار
هان که می "گوید که با یک گل نمی گردد بهار؟"
کلِّ هستی را بهار آمد، ببین با چشم دل
جان عالم را قرارآمد ، ببین با چشم دل
کور را عیسی شفا داد و رضا (ع)بینا کند
مرده را هم جان دهد،هم تا ابد احیا کند
قطره ی ناچیز را با یک نظر دریا کند
هرکه خود را در حضور سبز او پیدا کند
پی به اسرار بلند آفرینش برده است
آب از سرچشمه فیض الهی خورده است
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#محمود_ژولیده
▶️
ای از ازل به اهل زمین، اهل آسمان
تابیده پرتوِ برکاتت به هر زمان
با اذنِ حق، عوالم هستی، تمام قد
شد قبلِ خلقتت، به ولای تو امتحان
لطفِ خدای عَزَّوجَل بود، اینکه شد
توحید بر ولای تو مشروط، آن زمان
آری در عالمِ ملکوت، آن شبِ حضور
وقتی شدی، میان نبی و علی، عیان(۱)
فرمود مصطفی بتو: میبینم از الَست
خیرِ کثیر از تو به اهلِ همه جهان
ذرّیه ی رسول خدا، سبط مرتضا
یعنی رسیده آینه ی فاطمه، رضا
هر کس که شد مقرب تو، عبد داور است
عارف به حقِّ حضرتت، از هر که بهتر است
هم برتر از پیمبر مرسل، مدافعت
هم از فرشتگانِ مقرّب فراتر است(۲)
دارد به حقّ معرفتت کاملاً شناخت
هر کس بدونِ چون و چرا بر تو یاور است
مقتولِ توست، در درجاتِ پیمبران
محبوب قلب پاک تو مجنون حیدر است
یک دعبلِ تو تیغِ زبانش، چو صد سپاه
یک شیخِ طوسیِ تو به صد حوزه رهبر است
بُهلولِ تو، معلمِ یک امتِ شماست
فریاد او به صحنِ گهرشاد، کیمیاست
تو وجهِ ذوالجلالی و ما طائر شما
تو جلوه ی جمالی و ما زائر شما
تردید در اطاعتتان، عینِ کافریست
ای وای بر کسی که شود منکر شما
پاسخ به هر سوال که سائل نکرده است
آماده است در سخنِ حاضر شما
اصلاً کجا فضائل تو وصف میشود
مانده به کار خود قلمِ شاعر شما
چشمِ خدائی و همه جا هست منظرت
تو ناظر جهان و خدا ناظر شما
اَعمال ما بدستِ تو هر روز میرسد
هر روز از تو ناله ی جانسوز میرسد
افسوس، شیعه قلب تو رنجور میکند
ما را گناه، از تو فقط دور میکند
گاهی که دیده، در طلبِ این و آن رود
این دیده را، همان تُهی از نور میکند
هر غفلتِ محبِ تو، تیری به قلب توست
شیطان مرا ز راهِ تو مستور میکند
از بس رئوف هستی و بنده نواز و خوب
حق، فیضِ توبه بر همه مقدور میکند
آقا ترا بجان جوادالائمه ات
رحمی به دوستان جوادالائمه ات
حالا که داده ای به دلم، اعتماد را
خواهم ز تو شفاعتِ روز معاد را
فضلت اگر عطا نکند بر محبِ تو
روز حساب، من چه کنم، عدل و داد را
معروف شد، غریبه و منکر شد آشنا
جز خون که ریشه کَن نکند هر فساد را
تا شیعه، از حریم شما میکند دفاع
یاری کند عنایتِ تو این نهاد را
محبوب تر ز یاریِ مومن، ندیده ایم
احیا کنیم با مددِ تو جهاد را
حیَّ علیَ الجهاد، که مردانِ روزگار
با اقتدا به شاهِ ولایند، رستگار
آقا بحقّ فاطمه دل را جلا بده
ما را برای روز ظهور اعتلا بده
هر درد میکشیم، ز دوریِ دلبر است
ما را برای آمدنِ او صلا بده
حالا که راهِ گنبد خضرا ز تنگناست
ما را پناه سایه ی گنبد طلا بده
فکرِ رفاه نیست محِبت، به تشنگان...
مثل همیشه، جرعه ی جام بلا بده
ویزای اربعین، فقط امضای دست توست
تا زنده ایم، تذکره ی کربلا بده
تنها نه راهِ قدس، رهِ کربلا رود
راه مدینه مکه هم از نینوا رود
(۱) روایتی است از امام رضا(ع)
در کتاب القطره
(۲همان
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam