eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
72 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5929317998417424948.mp3
1.14M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
باید از بندگی تو به خدایی برسیم بعد ازاین حبس کشیدن به رهایی برسیم بی طبیبانگی تو به خدا ممکن نیست بعد یک عمر دویدن به دوایی برسیم بی خودی بود اگرسعی و تلاشی کردیم بی نگاه تو محال است به جایی برسیم مگر از جانب تو فیض عظیمی برسد ما هم از دولت وصلت به نوایی برسیم انبیاء پشت در خانه ی تو منتظرند ما که هستیم دگر بهر گدایی برسیم؟ شاعری خوب بلد نیستم اما آخر ... عجبی نیست که ما هم به عبایی برسیم ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
هوای دولتِ مشرق سفیر ِباران شد و چترهای دل ما سریر ِباران شد كویر سربه‌هوای به آسمان محتاج، دچار مرحمت سربه‌زیر باران شد قناتِ مرده‌ی ما را دوباره احیا كرد و دشت‌های ترك‌خورده، سیرِ باران شد و چشم‌ها -كه همه در مسیر او خیس‌اند- شگفت بدرقه‌ای در مسیر باران شد چه رنگ‌ها كه به هم دستِ بیعت آوردند كمانی از بركات غدیرِ باران شد ترانه‌های بهاری دل مرا برده‌ست‌ صدای سوت قطاری، دل مرا برده‌ست مسافرم به دیاری؛ ببند بار مرا به عزم دیدن یاری، ببند بار مرا سفر، شروع فراق است، باخبر هستم اگرچه دوست نداری؛ ببند بار مرا بیان قصّه دراز است؛ اندكی بنشین بگویمت به چه كاری ببند بار مرا؟ مرا هوای گُلی در سر است، می‌بینی برای منصب خاری، ببند بار مرا ببین درون دلم شوق و بی‌قراری را به قصد كسب قراری ببند بار مرا تمام راه، من و جاده حرف‌ها زده‌ایم غریب گرچه، ولی سر به آشنا زده‌ایم پس از سلام، جواب سلام لازم نیست؟ برای زخمی راه التیام لازم نیست؟ رسیدنم به تو واجببترین نیازم بود وگرنه باقی درخواست‌هام، لازم نیست برای حاجی احرام بسته‌ی حَرَمت دگر زیارت بیت‌الحرام لازم نیست كبوترانه، هوای تو را به پر دارم برای كفتر جَلدت كه دام لازم نیست اگرچه زشت و سیاهم، ولی مگر آقا در این عمارت شاهی، غلام لازم نیست؟! اگرچه ساكن اینجام، خانه‌ام آن‌جاست كبوتری شده‌ام كآشیانه‌ام آن‌جاست چه بارگاه قشنگی! چه مرقدی داری! عجب مناره و صحن و چه گنبدی داری! که گفته است غریبی میان ما؟ وقتی همیشه دوروبرت رفت‌وآمدی داری جناب گل‌پسر هفتم از قبیله‌ی یاس شمیم روح‌نواز محمّدی داری به آبروی تو شرمنده آبرومندست رئوف هستی و الطاف بی‌حدی داری میان این همه خوبان که دورتان جمع‌اند خودم که معترفم نوکر بدی داری و عاشقانه ضریحی پر از غزل دارد ضریح نیست؛ که کندویی از عسل دارد سپاس آن که به دنیا ابا الجوادم داد سپس گداشدن خانه‌زاد یادم داد ورودم از در باب الجواد واسطه‌ای‌ست همیشه کم طلبیدم خودش زیادم داد به من چه شاعرم اصلاً خودش که می‌دانست، نه دعبل‌ام نه فرزدق نه باسوادم، داد جهان سراغ ندارد رئوف‌تر از او هنوز کاسه‌ی دستم نشان ندادم داد در آسمان همه بر نوکریش مفتخرند فدای آن‌که چنین حُسن انتخابم داد کشید دست مرا ثامن‌الحجج رفتم فقیر بودم و مشهد برای حج رفتم... ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته درد دل باتوسخنها بر زبانم ریخته بند می آید زبانم تا به صحنت میرسم گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخته جنس من جوراست کوهی ازگناه آورده ام آبرویم پای اجناس دکانم ریخته دوره گردم آبرویم میفروشم میخری پیش سلطان ترسم ازسودوزیانم ریخته پهن کردم سفره ای ازعرش کنج خانه ات روی سنگ صحنهایت خرده نانم ریخته گوشه ای ازپنجره فولادزنجیرم کنی من سگی بیمارم آنجا استخوانم ریخته مُسطتیعم حاجیم چون آمدم بیت الرضا دوور تا دور حرم اشک روانم ریخته من نمیبینم توهردفعه بقل کردی مرا عطر دستان تو لای گیسوانم ریخته صحن گوهرشادچیزی کم نداردازبهشت بوی سیب ازهرکجایی می تکانم ریخته درمیان صحنهایت عشق من باب الجواد صدهزاران بوسه اینجاازدهانم ریخته هرکسی کرببلایی گشت مدیون شماست این حکایت درمیان دوستانم ریخته آخرماهی جواب ناله هایم رابده جان بابای غریبت کربلایم رابده ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس در همین حد که نمودی نظری ما را بس حاجت ازدل نگذشته تو روا می سازی از گرفتاری ما باخبری ما را بس مثل هر بار اگر باز بزرگی بکنی بار افتاده ی ما را بخری ما را بس شوری اشک ، چشیدیم و نمک گیر شدیم داده ای نیمه شب چشم تری ما را بس ناخداگاه مقیم در این خانه شدیم جای دادی به گدایی گذری ما را بس فاطمه دید و پسندید و خرید ،این همه عمر با تولّای علی شد سپری ما را بس شیعه حیدر کرار شدیم و برِ ما همسر فاطمه کرده پدری ما را بس بوسه دارد کف نعلین علی که نورش می کند در رخ ما جلوه گری ما را بس جان ارباب قسم ، این دلمان تنگ شده یک سفر کرببلا هم ببری ما را بس همه را مثل جوادت تو بغل می گیری چقدر خوب تو کردی پدری ما را بس عاقبت حاجت ما نیز روا خواهد شد خاک ما گوشه ای از کرببلا خواهد شد ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
انتخابات ما وارثان داغهای بی کرانیم از ساکنان کوچه های آسمانیم معنای نابِ جمله ی ( ما می توانیم ) ما مردمان کشور صاحب زمانیم هرگز نرفته یادمان عهدی که بستیم چون با ولی هستیم پس پاینده هستیم در این چهل ساله خدا ما را کمک کرد بین طبس یا جبهه ها ما را کمک کرد خون شهیدان هر کجا ما را کمک کرد این وحدت و شور و وفا ما را کمک کرد پس فتنه های دشمنان نقش بر آب است زخم خودی ها بر تن این انقلاب است ما را خدا با یاری اش تکریم کرده عزت ، شرف در بین مان تقسیم کرده شور حسینی را به ما تقدیم کرده دشمن زبون است و فقط تحریم کرده آری ، ذلیلانه کمر بر قتل ما بست گویا که راه آب را بر خیمه ها بست بوده همیشه کار ملت ، استقامت ما را شرف باشد به همت ، استقامت امر خدا باشد به امت ، استقامت با همدلی در اوج وحدت ، استقامت آنچه بگیرد قوت از مردم نفاق است دشمن بفکر تفرقه یا انشقاق است مردم به دین خود همیشه بوده پابند دلداده های واقعی بوترابند خیلی نجیب و مهربان و نابِ نابند پشت نظام و رهبری و انقلابند باشد گواه حرف من ؛ تشییع سردار خون سلیمانی جهان را کرده بیدار حالا اگر وضع معیشتها خراب است یا اینکه آفت بر درخت انقلاب است آشفتگی هامان همه از انتخاب است مسئول خائن دشمن است و در نقاب است باید که بیرون کرد این واداده ها را دلداده های غرب و آقا زاده ها را خون می خورند از جان ما زالو صفت ها دردا که هستند (آشنا) زالو صفت ها با پول و تزویر و ریا زالو صفت ها با اسم رمزِ (کد خدا ) زالو صفت ها دادند کلی امتیاز و در عوض؛ هیچ شد حاصل بر جامشان هم الغرض هیچ از سوءِ تدبیر مرام لیبرالی کلی عقب ماندیم از رشد و تعالی شد سفره های نانمان خالی خالی غم سرزده بر خانه ها در این حوالی ... ... بابا خجالت می کشد از بچه هایش میسوزد اما در نمی آید صدایش مردم ! اگر دلهای باباها حزین شد فقر و نداری آفت ایمان و دین شد برجامشان هم ننگ و هم ننگ آفرین شد حرف ولایت بر زمین ماند اینچنین شد آقا مگر کم توصیه کرده به ملّت راه نجات ما بود در استقامت حالا که فصلِ انتخابات جدید است شیطان به صور ناامیدی ها دمید است مردم ! دوباره فصل هم عهدی رسید است بر رأی ما چشمان خونین شهید است پس باحضوری پر بصیرت باید آمد لبیک گویان بر ولایت باید آمد باید که آمد در مصاف این سیاهی تا رأی ما پایان دهد بر این تباهی جز انتخاب خوب ماها نیست راهی باید که آمد تا به امداد الهی دست نفوذی ها شود کوتاه کوتاه باشد خدا همراه ما پس (حسبنا الله) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🌸سرود ولادت امام رضا(ع)🌸 کبوتر شدم و بازم پریدم به صحن مشهد الرضا رسیدم شدم آزاد آزاد از دوعالم مثه آهو سوی آقا دویدم حاجتام امشب امشب بازم رواشد سایبونم باز سقف ایوون طلا شد میزبان من آقام امام رضا شد امام رضا اومدم بازم بتو رو زدم آغوشت و دوباره واکن بستم دخیل به نگات آقا جونم به فدات آقا بازم منو نیگا کن یاعلی موسی الرضا علی موسی الرضا یا مولا فرشته ها میان از اوج ابرها واسه جارو کشی ه صحن آقا اگه بهشت بیاد یه بار به مشهد اقامت میگیره می مونه اینجا این حرم نوره نوره مرکز نوره واسهء موسی موسی وادی طوره برای عیسی رمز شفای کوره خورشید میاد میشینه تا گنبد ببینه خیره میشه به صحن آقا این حرم احساسیه عطر حرم یاسیه زائر پاکارشه زهرا یاعلی موسی الرضا علی موسی الرضا یا مولا توی قبر و قیامت باوقاریم سر آسوده بر لحد میزاریم همه حرف ما باعالم همینه ما شیعه ها امام رضا رو داریم منکه بی تابم ، تابم فقط توهستی بادهء نابم نابم فقط توهستی پادشاه و اربابم فقط تو هستی ایوون طلات با صفاست صحن و سرات کربلاست قبله کل عالمینه تو حرمت بهترین حالت ما نازنین سینه زنی برا حسینه یاعلی موسی الرضا علی موسی الرضا یا مولا
4_5931569798231104591.mp3
1.14M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
--------------؛-------------- دوباره شدم امشب هوایی دلم رفت تا گنبد طلایی عشقم امام رضا جان "مدد حضرت سلطان" ----------------------------------- دلم امشب توی حرم مقیمه تـولـد تـمـوم زنـدگـیـمـه مبارک باشه یا باب الحوائج مبارک باشه حضرت کریمه ولی نعمته وطن رسیده سومین ابالحسن رسیده اومد شاه خراسان مدد حضرت سلطان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بازم عاشقی و از سر میگیرم به سمت حرم تو پر میگیرم میام وردی باب الجوادت اذن زیارت از پسر میگیرم مریدت دم باب المراده کارم لنگ امضای جواده دوسِت دارم به قرآن مدد شاه خراسان ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میام حرم با یک قلب شکسته که وا بشه به روم درای بسته منم مریضتم مثله مریضی که پشت پنجره فولاد نشسته مریض اومدم دوامو میخوام آقا رزق کربلامو میخوام انت قدیم الاحسان مدد حضرت سلطان ※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※ ●شاعر: عبدالزهرا هاشمیان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
هوای دولتِ مشرق سفیر ِباران شد و چترهای دل ما سریر ِباران شد كویر سربه‌هوای به آسمان محتاج، دچار مرحمت سربه‌زیر باران شد قناتِ مرده‌ی ما را دوباره احیا كرد و دشت‌های ترك‌خورده، سیرِ باران شد و چشم‌ها -كه همه در مسیر او خیس‌اند- شگفت بدرقه‌ای در مسیر باران شد چه رنگ‌ها كه به هم دستِ بیعت آوردند كمانی از بركات غدیرِ باران شد ترانه‌های بهاری دل مرا برده‌ست‌ صدای سوت قطاری، دل مرا برده‌ست مسافرم به دیاری؛ ببند بار مرا به عزم دیدن یاری، ببند بار مرا سفر، شروع فراق است، باخبر هستم اگرچه دوست نداری؛ ببند بار مرا بیان قصّه دراز است؛ اندكی بنشین بگویمت به چه كاری ببند بار مرا؟ مرا هوای گُلی در سر است، می‌بینی برای منصب خاری، ببند بار مرا ببین درون دلم شوق و بی‌قراری را به قصد كسب قراری ببند بار مرا تمام راه، من و جاده حرف‌ها زده‌ایم غریب گرچه، ولی سر به آشنا زده‌ایم پس از سلام، جواب سلام لازم نیست؟ برای زخمی راه التیام لازم نیست؟ رسیدنم به تو واجببترین نیازم بود وگرنه باقی درخواست‌هام، لازم نیست برای حاجی احرام بسته‌ی حَرَمت دگر زیارت بیت‌الحرام لازم نیست كبوترانه، هوای تو را به پر دارم برای كفتر جَلدت كه دام لازم نیست اگرچه زشت و سیاهم، ولی مگر آقا در این عمارت شاهی، غلام لازم نیست؟! اگرچه ساكن اینجام، خانه‌ام آن‌جاست كبوتری شده‌ام كآشیانه‌ام آن‌جاست چه بارگاه قشنگی! چه مرقدی داری! عجب مناره و صحن و چه گنبدی داری! که گفته است غریبی میان ما؟ وقتی همیشه دوروبرت رفت‌وآمدی داری جناب گل‌پسر هفتم از قبیله‌ی یاس شمیم روح‌نواز محمّدی داری به آبروی تو شرمنده آبرومندست رئوف هستی و الطاف بی‌حدی داری میان این همه خوبان که دورتان جمع‌اند خودم که معترفم نوکر بدی داری و عاشقانه ضریحی پر از غزل دارد ضریح نیست؛ که کندویی از عسل دارد سپاس آن که به دنیا ابا الجوادم داد سپس گداشدن خانه‌زاد یادم داد ورودم از در باب الجواد واسطه‌ای‌ست همیشه کم طلبیدم خودش زیادم داد به من چه شاعرم اصلاً خودش که می‌دانست، نه دعبل‌ام نه فرزدق نه باسوادم، داد جهان سراغ ندارد رئوف‌تر از او هنوز کاسه‌ی دستم نشان ندادم داد در آسمان همه بر نوکریش مفتخرند فدای آن‌که چنین حُسن انتخابم داد کشید دست مرا ثامن‌الحجج رفتم فقیر بودم و مشهد برای حج رفتم... ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
⚘سرود ولادت امام رضا علیه السلام ⚘ روزی موباز از خدا میخوام مریضم و باز شفا میخوام بیقراره باز دلم آخه حرم امام رضا میخوام چی میشه پیالمو پُر از مِی بکنی بلیط زیارتمو ok بکنی قسمتم زیارت پیاپی بکنی با کسی کاری ندارم جایی نمیرم چیزی نمیخوام به جز عنایت تو دوباره هوایی شدم آرزو دارم تا بطلبی بیام زیارت تو دوباره اومدم گدایی و زانو زدم دوباره بیقرارم بیقرار مشهدم السلطان یاعلی بن موسی الرضا این گدا وفا رو بَلَده حرف از خوبیات هر جا زده خون تو رگام عصارهء دونهء زرشک مشهده ایل و تبارم گدای محضرت بودن گدای تو و گدای خواهرت بودن مستأجر ایوون منوّرت بودن روی طاقچهء خونمون عکس حرمه از کوچیکیام که من براش میمیرم هنوزم وقتی که میام از رو عاشقی سِلفی باهات میگیرم میگیرم عکس و میگم که تو آقای منی رضا جان بخدا تو دین و دنیای منی السلطان یا علی بن موسی الرضا دنیای غم انگیز نمیخوام طرقبه و شاندیز نمیخوام کربلامُ زود بده برم از تو چیز ناچیز نمیخوام پنجرهء فولاد تو کربلا میده کربلا میده دوا میده شفا میده روزی ه یه ایران و امام رضا میده آقاجون نزاری برم به غیر حرم جای دیگه ای امامِ مهربونم دوس دارم داره میریزه داره میریزه داره میریزه امشب برات بخونم دوباره داره میریزه بازم ستاره دل من هوای امام رضا رو داره السلطان یاعلی بن موسی الرضا مجتبی صمدی شهاب