eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
سرود میلاد حضرت هادی(ع) _در بغل امشب یکی قرص قمر دارد جواد سرود میلاد امام هادی(ع) در بغل امشب یکی قرص قمر دارد جواد2 هدیه از سوی خدا زیبا پسر دارد جواد2 یا علی بن محمد آمدی خوش آمدی3 _____________________________ شد دهم ماه ولایت در مدینه جلوه گر نخل پر بار علی وفاطمه داده ثمر یا علی بن محمد... _____________________________- آمده زیبا گل گلزار دین سبط رضا شب شب شادی بود از بهر آل مرتضی یا علی بن محمد... _____________________________ عرش بالا بهر این مولود نور افشانی است ابر لطف ایزدی امشب عجب بارانی است یا علی بن محمد... _____________________________ آمده هادی امت تا هدایتگر شود درسنین کودکی بر شیعیان رهبر شود یا علی بن محمد... _______________-______________ در هوای سامرا مرغ دلم پر میزند مهدی زهرا حریم جد خود سر می زند یا علی بن محمد... شعر:اسماعیل تقوایی شاعر:
139K
عید غدیر 😍🌺 اجرای سبک:
رسیده فصل شادی بپا جشن غدیر است به امرحضرت حق علی شاه وامیر است دست مرتضی،دردست مصطفی،من کنت مولاه، کلام او۲ علی علی علی،علی علی علی، علی علی علی، علی علی۲ __________________ دراین عید خدایی عوالم غرق نور است زمین وآسمانها همه غرق سرور است عید اکبرست، شادان پیمبرست،هارون او شده، بعدش امیر علی علی علی... ____؛_________________ غلام حیدرم من دلم باشد اسیرش گره خورده وجودم به مولا وغدیرش حیدریم و،بود غدیر خم،دراین جهان،افتخار من۲ علی علی علی...... __________________ بیا شیعه در این عید دلت را حیدری کن به جشنی در خور آن علی را یاوری کن با صوت جلی،بگو تویاعلی،کوری چشم دشمن علی۲ علی علی علی..... شعر:اسماعیل تقوایی
سرود ولادت امام هادی(ع) -(نیمه ی ذالحجه آمد شهر یثرب غرق شادی) نیمه ی ذالحجه آمد شهر یثرب غرق شادی شادمان اهل ولاشد ،در جهان آمده هادی ماه دین جلوه گرآمد نخل دین راثمر آمد آسمان دین حق را قمر آمد قمرآمد ا حضرت هادی مدد(۲) خانه ی نهم گل دین گشته همچون وادی طور آسمان دین حق را آمده نور الا نور درب رحمت واشدامشب نورحق پیداشد امشب نور چشمان سمانه زینت دنیا شدامشب حضرت هادی مدد خلق وخویش همچوزهرا باشداو حیدرخصائل علم وحلمش چون پیمبر باشداویوسف شمائل شیعه امشب شاد شاد است غم و غصه ها به باد است این گل زهرا نشانه نور چشمان جواداست حضرت هادی مدد شجرنور سرزدامشب از گلستان ولایت زدقدم درعالم خاک دهمین شمس هدایت همه جا غرق صفا شد جشن هم عهدی بپاشد زینت عالم هستی دومین ابن الرضا شد حضرت هادی مدد شکر لله من زطفلی در دلم دارم ولایت آرزوی من زیارت در حریم سامرایت از کرم بنما دعایم. کن مرا حاجت روایم دعوتم کن تا شبی در سامرای تو بیایم حضرت هادی مدد یا امام هادی امشب بر تو یا مولا پناهم درشب میلادت ای گل ازکرامت کن نگاهم بال وپربشکسته ام من ازگناهان خسته ام من چشم امیدم در عالم بر نگاهت بسته ام من حضرت هادی مدد شاعر:
135.5K
ولادت امام هادی ع 🌺🌸 اجرای سبک:
🔶🎤‍ سبک سرود مسجدی میلاد امام هادی (علیه السلام)... ــــــــــــــــــــــــ🌷🌷🌷🌷🌷🌷 مدینه شده چراغون، دوباره با شور و شادی مژده میرسه که دنیا ، اومده امامِ هادی نعمت، فراوونه امشب جنّت، چراغونه امشب مولا، یا امامِ هادی(۴) ــــــــــــــــــــــــ🌷🌷🌷🌷🌷🌷 نوه ی امامْ رضا و.. ، پسره امامْ جواده لطف این آقا به نوکر، از همون قدیم زیاده اسمش ، خدایی که زیباست هم نامْ ، با علیِ اعلاست مولا، یا امامِ هادی(۴) ــــــــــــــــــــــــ🌷🌷🌷🌷🌷🌷 کور بشه دشمن رزلش، ما آقا رو دوست میداریم نقی زیبا ترین اِسمِ ، که رو نوزاد ها میذاریم رویِ، پرایِ فرشته ذكرِ ، یانقی نوشته مولا، يا امامِ هادی(۴) ــــــــــــــــــــــــ🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سامراش مرکزِ عشقه ، آرزوی نوکراشه زیارتْ جامعه ی او ، راه و رَسمِ شيعه هاشه جَدِّ ، امامِ زمانه عشقه، همه شيعيانه مولا، يا امامِ هادی(۴) ــــــــــــــــــــــــ🌷🌷🌷🌷🌷🌷 با امامِ هادی امشب، شیعه ها می بندن عهدی که روزِ ظهور ایشاالله، بمونند یاورِ مهدی با او، دنیا میشه آباد راهِ، مکّه میشه آزاد مولا، بیا اباصالح(۴) ــــــــــــــــــــــــ🌷🌷🌷🌷🌷🌷 روزیِ مُحرم ما، تو کَفِ این خانواده ست بگه یاحسین کسی که، برا نوکری آماده ست ارباب، ماهِ عزا عشقه بویِ ، کرببلا عشقه ارباب، ابی عبدالله(۴) ــــــــــــــــــــــــ🌷🌷🌷🌷🌷🌷
114.3K
ولادت امام هادی ع 😍🌸 اجرای سبک:
بسم‌الله الرحمن الرحیم اشهد ان علیا ولی الله هو میکشیم جامِ علی را بیاورید امشب مِیِ مدامِ علی را بیاورید تَرسم بنایِ میکده زیر و زِبَر شود ای وای اگر که نامِ علی را بیاورید بینِ مزار هم کفن خویش می‌درم یک بار اگر سلامِ علی را بیاورید بازارِ شاعران و ادیبان بِهَم زنید یک واژه از کلامِ علی را بیاورید جبریل هم رسیده گره‌هاش وا شود آقایِ من غلامِ علی را بیاورید موسی نی ایم قصه اگر لن ترانی است یک جلوه از تمامِ علی را بیاورید ما را خمارِ باده نوشتند با علی ما را حلال زاده نوشتند با علی گیرم خدا دوباره دو دنیا بیاورد اما محال باشد علی را بیاورد او اول است از همه باید پیمبرش این دست را بگیرد و بالا بیاورد عزم جهاد می‌کند و وقت رفتنش یک کاسه آب حضرتِ زهرا بیاورد یک دَم بس است از دو دَمِ ذوالفقارِ او تا حالِ صد سپاه کمی جا بیاورد اُفتاده از نَفَس ملک‌الموت می‌رسد تا ذوالفقار محضرِ مولا بیاورد وقتِ نبردِ اوست و جبریل آمده تا دستمالِ زردِ علی را بیاورد یکدم سرِ سپاهِ عرب میزند علی ای نازِ ضربِ شصست عجب میزند علی مست است هرکه نعره‌ی او شورِ یا علیست مَرد است هرکه قبله‌ی او مرتضی علیست حجش قبول هرکه به ایوان طلا رسید بختش بلند هرکه گره خورده با علیست معراج رفته بود ببیند خدا کجاست معراج دید و گفت ببین تا کجا علیست گفت از علی مع الحق و از حق مع العلی من مانده‌ام علیست خدا یا خدا علیست ظهر غدیر نقشِ عقیقِ رسول شد مولا علیست تا‌که خدا هست تا علیست ما شاهرگ به پای علی میزنیم شُکر شرحِ تمام غیرت ما خونِ ما علیست شُکرِ خدا که حُرمت میخانه داشتیم عمریست با علی سر دیوانه داشتیم بر طاق آسمانِ نجف نام فاطمه است بالای آستانِ نجف نام فاطمه است حتی اذانِ صحنِ علی چیزِ دیگری است سر تا سرِ اذانِ نجف نامِ فاطمه است این شهر مِلکِ حضرتِ زهراست مهر اوست هرجا رَوی میانِ نجف نامِ فاطمه است فهمیده‌ام که روزی این شهر دست کیست دیدم به هر دُکانِ نجف نامِ فاطمه است جانِ مدینه جانِ جهان نامِ مرتضی است ای جانِ من که جانِ نجف نامِ فاطمه است ما را علی به فاطمه‌اش هدیه داده است بر برگه‌ی امانِ نجف نام فاطمه است سوگند بر علی که شرف دستِ فاطمه است انگشتریِ دُرِّ نجف دستِ فاطمه است (حسن لطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ‌لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.... همی گویم و گفته‌ام بارها بوَد کیشِ من مهر دلدارها پرستش به مستی است در کیش مهر بُرونند زین جرعه هشیارها اگر عقل آید به میدان عشق کشد کارش آخر به انکارها خوشا مثل سلمان مسلمان شدن خوشا جذبه‌ی حالِ تمّارها من و جبرئیل و تو دیوانه‌ایم علی کرده بسیار از این کارها - - من امشب خماریِ او میکشم صدو ده نفس ذکرِ هو میکشم اگر تیشه‌ها بُت تراشیده‌اند اگه کعبه را هم پرستیده‌اند اگر آسمانها زمین خورده‌اند اگر مهر و خورشید تابیده‌اند اگر تاکِ انگورها پخته‌اند اگر جامها مِی تراویده‌اند اگر بیتها دل به آتش زدند اگر شعرها شعله پاشیده‌اند دليلش فقط اين بُود يك كلام خدا را به رویِ علی ديده‌اند - - غدیر است و جام از سبو میکشم صد و ده نفس ذکر هو میکشم خطاب آمد از عشق پیمان بگیر و این دستها را به دامان بگیر کویرِ ترک خورده را اَبر باش از این خاکِ خُشکیده باران بگیر بمان یک به یک حاجیان را بخوان از این جمع کامل گریبان بگیر تلاوت کن "الْیومَ اَکْمَلْت" را وَ بیعت برای سُلیمان بگیر به دستِ علی دستِ خود را بده به منبر بگو یا علی جان بگیر - - از این بِرکه آبِ وضو میکشم صد و ده نفس ذکر هو میکشم اگر تیغِ تو سایه گستر شود همان ابتدا کار یکسر شود غلط گفتم آقا ندارد نیاز که تیغ شما خرج لشکر شود سرِ سركشان خاکِ راه شما به یک ضربه‌ی مالک اشتر شود محال است جمع تمام سپاه که با قنبر تو برابر شود خدا دوست دارد تماشا کند کمی ذوالفقارِ علی تَر شود - - به تیغ محبت گلو میکشم صد و ده نفس ذکر هو میکشم تو را از رسولان سر آورده است تو را شورِ شورآور آورده‌اند تصدق بفرما به پیغمبران برای تو انگشتر آورده‌اند به دنبال نامت همه شاعران فقط واژه‌ی محشر آورده‌اند نه که عَمرو عاصان پس اُفتاده‌اند تمام دلیران سر آورده‌اند زمان فرار از دمِ تیغ توست که شلوار خود را در آورده‌اند - - دلم را پِی اَت کو به کو میکشم صد و ده نفس ذکر هو میکشم نگهدار ما را برایِ خودت فقط بینِ مهمان سرای خودت مرا آینه کُن به دردی خورم در آغوشِ ایوان طلای خودت برای پدر مادرم کافی است نخی ، ریشه‌ای از عبای خودت اگر پا گذارم به جا پایِ تو مرا می‌بَری تا خدای خودت مرا می‌برد گوشه‌ای از بقیع فقط ردِ پا ردِ پای خودت - - غبار نجف را به رو ميكشم صد و ده نفس ذکر هو میکشم علی ابتدا  و علی انتهاست علی مصطفی و علی مرتضاست علی اول است و علی آخر است علی در حضور و علی در خَفاست علی در معارج علی بر بُراق علی اِنَما...و علی وَالضُحی است علی با حق است علی بر حق است علی کعبه است و علی در حَراست علی نیست آن و علی نیست این علی نه جدا و علی نه خداست - - علی را بگو هرچه گویی کم است که زهرا علی و علی فاطمه است (حسن لطفی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ‌لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.... آتش گرفت هرکه مِی از این سَبو کشید دیوانه شد هر آنکه ننوشید و بو کشید مدحِ تو را نمی‌شود آسان سرود و گفت باید که دست یکسره از آبرو کشید آئینه‌ای گرفته خدا در مقابلش فرمود یا‌علی و تو را مو به مو کشید خود را که دید عینِ خودش را ظهور داد یک یا علی و یکصدوده بار هو کشید ما را رها نمی‌کند آن قوسِ اَبروان باید که تیغِ اَبروی تو بر گلو کشید - - ای شاه بیتِ عشق وزیری مبارکت بسم اله ای امیر امیری مبارکت ما باختیم پیش تو دارو ندار باز ما را نوشته‌اند از اول قُمار باز دستِ حسن حسین و اباالفضل تیغِ توست  این خانواده‌اند همه ذوالفقار باز وقتی که چرخ میزند این تیغ رحم کن خورشید را که در نرود از مدار باز پیداست از حرارتِ لا سیف گفتنش جبریل دیده است کمی تار و مار باز چشم شماست جامع الاضدادِ اهلبیت وقت سلام رحمت و وقت شکار باز - - تا پیش چشم فاطمه حیدر بلند شد روحی لک الفدایِ پیمبر بلند شد نقش تو بود و تیشه‌ی پیکر تراش‌ها یاد تو بود در سَرِ مرمر تراش‌ها با در تمامِ قلعه زِ جایش بلند شد دستِ تو بود و حیرتِ خیبر تراش‌ها حجاج در طواف تو حلاج می‌شوند قربانیان خانه‌ی تو سر تراش‌ها مولا تویی به بیعتِ بیعت شکن چه کار مولا تویی به رغم...سه سرور تراش‌ها بر چشم اَبرویت چقدر خوش نشسته است انگار داده‌اند به خنجر  تراش‌ها - - از هرچه دیده‌ام حرمت آشناتر است ایوان طلایِ شاه نجف دلرباتر است از ابرِ خشک لطفِ تو باران در آوَرَد چشمت چقدر جان دهد و جان در آوَرَد تو آمدی به جلوه که پروردگار هم خود را چنین به قامتِ انسان در آوَرَد دست تو کافی است به خرمای تازه‌ای از بت پرست حضرتِ سلمان در آوَرَد ما با علی علی همه‌ی عمر زنده‌ایم ما را به رقص ذکرِ علی جان در آوَرَد عباس مثل کیست که اصلا نیاز نیست تیغ از غلاف در دل میدان در آوَرَد  - - رحمت به مادرم که به ما گفت یاعلی یا مظهرالعجائب و یا مرتضا علی ما را بهار ساخته‌ای زَمهَریر نه ما را بهشت کرده‌ای اما کویر نه ما کعبه را بدونِ علی سنگ دیده‌ایم این کعبه است قبله ، ولی بی امیر نه روزِ تولد و همه‌ی عیدهایمان شاید زِ یادمان رَوَد اما غدیر نه وقتی گدا رسید و به این خانه حلقه زد برگشت از سرایِ تو اما فقیر نه از آب هم مضایقه کردند در منا‌ سیراب دیو و دَد همه...طفلِ صغیر نه - - این خانواده بیش و کمش فرق میکند *اصلا حسین جنس غمش فرق می کند* (حسن لطفی) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم‌الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ‌لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.... با نام بلند او نوشتیم از زلفِ کمند او نوشتیم تلخیم ولی شکر فروشیم تا از لبِ قند او نوشتیم از اَشهدُ اَنَّ عشق مولا یعنی به پسند او نوشتیم آزاد شدیم از دو دنیا خود را که به بند او نوشتیم - - ما را به لب نجف نوشتند ما را رطب نجف نوشتند ای تاکترین سبویِ مستی ای پاکترین وضوی مستی ما مرد شراب عشق هستیم ای جانم از آبروی مستی ساقی چه کنیم آتشینیم مُردیم در آرزوی مستی برخیز که تر کنیم امشب از نامِ علی گلوی مستی - - با ناد علی بزن نوایی بسم اله اگر حریف مایی از کوثر عشق آب خوردیم از جام علی شراب خوردیم انگور ضریحِ نقره کوبیم عمریست که نابِ ناب خوردیم از شَعشعه‌یِ حضور گرمیم تا پرتو آفتاب خوردیم سوگند نمیرویم جایی ما نان ابوتراب خوردیم - - دلداده‌ی بی اراده هستیم یعنی که حلال‌زاده هستیم بر روی جهاز ، ناگهان گفت در حلقه‌ی جمع حاجیان گفت فریاد علی علیش پیچید بالاتر از اوج آسمان گفت دیروز به دوش او علی بود امروز علی علی بجان گفت شد محضرِ فاطمه شرفیاب جبریل...چنین نفس زنان گفت - - ای میر وزیری ات مبارک امروز امیری ات مبارک آورد اگر خدا علی را تا گم نکنیم ما علی را رو کرد برای آفرینش یک جلوه‌ی مرتضی علی را حق داشت نبی کسی نبیند او دیده که را؟ که را؟  علی را حک کردپیمبر ازهمان روز بر خاتمِ خویش یا علی را - - تا کعبه‌ی مومنین نمی‌شد این دین بزرگ دین نمی‌شد ای وای اگر قدم بکوبد با تیغِ دو دَم  دو دَم بکوبد او یک تنه صد سپاه را با یک جذبه‌ی خود بهم بکوبد زینب خود مرتضی است وقتی فریاد سرِ ستم بکوبد از حضرت حیدر است ارثش عباس اگر علم بکوبد - - تا تیغ خود از غلاف برداشت صد بار زمین شکاف برداشت گیرم که خیال خام دارد این خصم همیشه دام دارد گیرم که همیشه کینه توز است یا نقشه‌ی انتقام دارد ما شیعه‌ی مرتضی شدیم و این سیره چنین پیام دارد: ما را چه غم از هزار دشمن ایرانِ علی امام دارد - - ما فاتح قله‌ی جهانیم ما لشکر صاحب الزمانیم آیین علی همیشه جاریست آئینه‌ای از شکوهِ باریست آیین علیست رادمردی دور از ستم و سیاه کاریست آیین علیست دستگیری آیین علی گذشت و یاریست آیین علی علی بسازد در راه حسین سربداریست من را ببرید سرزمینش باشد برسم به اربعینش (حسن لطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ... اینکه از دستِ پیمبر دستِ او بالاست کیست اینکه جمعش با نبی یک شعرِ بی همتاست کیست اینکه در پایِ تنورِ خانه‌اش زهراست کیست اینکه در قابِ خدا تصویرِ او تنهاست کیست کیست این و کیست این و کسیت این ، تنها علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی باز تکلیفِ مرا این جام روشن می‌کند این شرابِ کهنه من را فارغ از من می‌کند این جنون آواره‌ام در کوی و برزن می‌کند مدحِ او من را نه ، حافظ را هم اَلکَن می‌کند از ازل تا  تا ابد...حق‌حق و هوهو... یاعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی آسمان اینقدر پُر باران مگر هم می‌شود ای خدا مانندِ تو انسان مگر هم می‌شود جمع خشم و عشق و تیغ اینسان مگر هم می‌شود در دو تَن_زهرا و او_یک جان مگر هم می‌شود مصطفی شد  مرتضی یعنی که شد زهرا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی حضرت اردیبهشت سالها و ماه‌ها روزها با نخل‌ها و شب انیسِ چاه‌ها پیشِ تو همسُفره می‌گردد گدا با شاه‌ها می‌شود پیدا پس از تو چاه‌ها از راه‌ها از علی نازل شدیم و رفتنِ ما تا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی حق علی و او حق و این دو تسلسل می‌شود حق بده جبریل هم در محضرش هُل می‌شود او صراط‌ُالله او راهِ تکامل می‌شود شانی از وَالعادیاتش مدحِ دُل‌دُل می‌شود درکِ ما گُم شد وَ ما‌ اَدراکَ ما مولا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی تا به میدان آمدی لشکر نفهمیدم چه شد تَن دوتا شد سرجدا شد سر نفهمیدم چه شد تا گرفتی از درَش خیبر نفهمیدم چه شد آنچنان کَندی در از جا  در نفهمیدم چه شد آنچنان لرزید خیبر گفت واویلا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی ذوالفقارت آمد و بسیارها جا مانده‌اند چشمها از ضربِ تندت بارها جا مانده‌اند زیرِ ضربِ تیغِ تو سردارها جا مانده‌اند عَمرو عاصان رفته و شلوارها جامانده‌اند  گفت عزائیلِ حیران بینِ این غوغا: علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی تیر بر پایِ تو خورد و از نمازت فیض برد در رکوع آمد گدا از دستِ بازت فیض برد آفرینش از قنوتِ چاره سازت فیض برد عَمرو وَد از نازشصتِ تن نوازت فیض برد شد کُمیل و میثم و سلمان و بوذرها علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی پیرزن چشم انتظارت بارِ نانش را بِبَر مرکبِ طفلان ، به پشتت کودکانش را بِبَر با جُزامی نان بخور غم از گریبانش بِبَر یک تبسم کن به زهرا باز جانش را بِبَر با حسین و با حسن گفتیم ما : بابا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی هرکجا که می‌رسد انگار محشر می‌رسد زودتر از هر گدا آقا دَمِ در می‌رسد هرچه دارد سُفره‌اش نصفش به نوکر می‌رسد بیش از خود او به حال و روزِ قنبر می‌رسد  کارِ ما با قنبر است و کارِ قنبر باعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی  باده از الله‌اکبر تا علیکم می‌خورَد حسرتِ نانِ جو‌اَش را سخت گندم می‌خورد زخمها و زخمها از جهلِ مردم می‌خورد ناسزاها را بجای  هر تبسم می‌خورد این نماز عشق باشد شد سجودِ ماعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی اینکه بر دوشِ پیمبر از شرافت پا گذاشت رویِ دوشِ خویش عمری کیسه‌ی خرما گذاشت اینکه دنیا را خدا آورد پیشش جا گذاشت لقمه لقمه نان دهانِ مردِ نابینا گذاشت می‌خورَد اما همیشه خونِ دلها را علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی کربلا او آمد و در پیشِ آب‌آور نشست کربلا او بود و بالایِ سرِ اکبر نشست کربلا او دید تیری را که بر اصغر نشست کربلا او ناله زد تا تیر تا خنجر نشست می‌دود دنبالِ زینب عصرِ عاشورا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی (حسن لطفی ۹۸/۰۵/۲۸) ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam