eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
متن کامل ای برادر من کجا اینجا کجا ای برادر من کجا و رهگذر ای برادر تو کجا و طشت زر من کجا و دست بسته بین قومِ بی حیا تو کجا و رأس پاک و گودی طشـتِ طلا ای برادر من کجا اینجا کجا ای برادر من کجا این قوم کور ای برادر تو کجا کنج تنور من کجا و گریه ها و خنده نا محرمان تو کجا و خواندنِ قُرآن و چوبِ خیزران ای برادر من کجا اینجا کجا ای برادر من کجا دست و طناب ای برادر تو کجا بزم شراب من کجا و طعنه ها و رقص این رقاصه ها تو کجا و روی نیزه زینتِ دروازه ها ای برادر من کجا اینجا کجا 🏴 ▪️ ▫️▪️ ◾️▫️▪️
🔘 🔻 معروف است که ماهی منحوس است. در چرایی منحوس بودن ماه صفر دلایلی از جمله رحلت اکرم (ص)، شهادت امام (ع) و (ع) در این ماه را ذکر می‌کنند. همچنین ابتدای ماه صفر با به شهر شام مصادف است، و نیز آغاز در نخستین روز صفر بوده است. و حضرت علی (ع) در این مورد فرموده است: با رحلت پیامبر (ص) چیزی شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد( ). 1️⃣ در برخی از روایات اسلامی آمده است که از انجام کار‌های مهم در ماه صفر، پرهیز و برای دفع آفات و بلایای این ماه بسیار صدقه دهند. 2️⃣ در زمان خواندن دعای هلال وارد شده است. حداقل آن است که سه مرتبه بگوید: اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا. 👈بهترین دعای زمان رؤیت هلال، دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه است. 3️⃣ خواندن هفت مرتبه سوره « ». 4️⃣ مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد می‌گوید: مطابق مشهور، این ، اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و اول از دهه وسط ماه است. 5️⃣ شب اول ماه: نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند. 6️⃣ ویژه ماه صفر از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که است هر روز ۱۰ مرتبه قرائت شود: یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.
. پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار ناسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گرياندند .
از تیرگی شام دل اسمان گرفت وقت ورود شد نفس کاروان گرفت ذریه ی بتول اسیران سلسله باران سنگ بر سرشان ناگهان گرفت راسی که بود بر سر نیزه نشان عشق پیرزن یهودیه اورا نشان گرفت راهی نبود از در دروازه تا به کاخ از صبح تا غروب ولیکن زمان گرفت اشک سر بریده درامد که خواهرش جا در میان مجلس نامحرمان گرفت ای دختر علی چقدر داغ دیده ای این روزگار از تو چه سخت امتحان گرفت بازجر نانجیب  شبی روبرو شُدو اینگونه شد رقیه که لکنت زبان گرفت 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
مردمِ سرمست در شامِ بلا آماده اند پشتِ دروازه نشسته..بی ریا آماده اند شهر آذین بسته شد، شادند اهلِ این دیار سازها آماده و رقاصّه ها ..آماده اند باز شد دروازه و سرها به روی نیزه ها سنگ ها در مشت با قصدِ رجا آماده اند در میانِ هر سری یک محملِ بی پرده است بر تماشای نوامیسِ خدا ..آماده اند چشم ها هیز و رُخِ نوباوگان است بی نقاب دختران می لرزند و اهلِ جفا آماده اند وای از اهلِ یهود و کوچه ی باریک شان آتش و هم سنگها هم چوب‌ها آماده اند کینه های بدر و خیبر موج زد در قلب ها باز هم این قوم..بهرِ ناسزا ..آماده اند هتک حرمت می کنند بر حضرت شاهِ نجف بهر لعنت گفتنِ شیرِ خدا ..آماده اند روضه خوان!دیگر نخوان که صبرمان لبریز شد بهرِ مردن مطمئنم شیعه ها آماده اند 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🏴 اشعار ____ ما نسل پیمبریم و بی همتاییم مانند پیمبر خدا تنهاییم ای پیر اگر اهل کتابی برگرد ما معنی آشکار ذی القربی ایم افسوس که رحمی به دل دشمن نیست سوگند که این مسیر جای زن نیست یک لحظه از این قافله دورم نکنید ناموس من اند و محرمی جز من نیست جا دارد اگر شهید الشام شوم وقتی که بناست بی تو ناکام شوم ای کاش که ساربان گذارد قدری رخسار پدر ببینم آرام شوم سی سال به چشم من عذاب آوردند هر لحظه که پیش روم آب آوردند اما همه ی عذاب من از آنجاست وقتی که کنارمان شراب آوردند 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
آنـچـه از مـن خواسـتـی بـا کاروان آورده‏ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‏ام از در و دیـوار عـالـم فـتــنـه می‏بـاریـد و من بـی‏پـنـاهـان را بـدیـن دارالامــان آورده‏ام اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کــاروان را تــا بـدیـن‏جـا بـا فـغـان آورده‏ام تـا نگویـی زیـن سفـر بـا دست خالی آمدم یک جهـان درد و غم و سوز نهـان آورده‏ام قصه ویـرانه شام ار نـپرسی خوش‏تر است چـون از آن گـلـزار، پـیـغـام خـزان آورده‏ام دیـده بـودم تـشنـگی از دل قـرارت برده بود از بــرایــت دامــنـی اشــک روان آورده‏ام تـا بـه دشـت نـیـنـوا بـهـرت عزاداری کـنـم یـک نـیـستـان نـالـه و آه و فـغـان آورده‏ام تـا نـثـارت ســازم و گــردم بــلا گــردان تــو در کـف خـود از بـرایـت نـقـد جـان آورده‏ام تـا دل مــهــرآفـریـنــت را نـرنــجــانــم ز درد گـوشـه‏ای از درد دل را بــر زبــان آورده‏ام محمدعلی مجاهدی (پروانه)
🏴نوحه زمینه شهادت بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها 🏴بند اول به ویرانه خوش آمدی ای نگارم سرت روی دامان خود میگذارم تو قرآن بخوان،من برایت بمیرم که غیر از وصالت تمنا ندارم ببین حال و روزم خرابه شده منزل من ببین حال و روزم نشسته غمت بر دل من ببین حال و روزم که سیلی شده قاتل من (ای سایه ی،سرم پدر،خوش آمدی ای خسته از،رنج سفر،خوش آمدی) بابا حسین 🏴بند دوم چرا لاله گونه سر همچو ماهت چرا بر سر نیزه شد جایگاهت که سنگ جفا زد به پیشانیه تو که خون میچکد از میان نگاهت منم زائر تو فدای رخ دلنشینت منم زائر تو ببوسم سر نازنینت منم زائر تو بگیرم غبار از جبینت (تو آمدی،با سر ولی،بی پیکری چه میشود،با خود مرا، هم ببری) بابا حسین 🏴بند سوم چه شبها که با یاد تو گریه کردم ببین بعدت آواره و کوچه گردم شدم مثل زهرا و قامت کمانم کجایی ببینی که کوهی ز دردم منم دختر تو که رنگ گل ارغوانم منم دختر تو که لکنت گرفته زبانم منم دختر تو که ابری شده آسمانم (پرستوی،مهاجرت،هستم پدر بشکسته بین،بال مرا،ای همسفر) بابا حسین 🏴بند چهارم شدم خسته از درد و رنج زمانه به تن دارم از کعب نی ها نشانه به هر جا که نام تو ذکر لبم بود کتک خوردم و ضربه ی تازیانه پی تو دویدم به صحرا و خار مغیلان پی تو دویدم زمین خورده ام در بیابان پی تو دویدم ترک خورده پایم فراوان (از ناقه ها،افتاده ام،روی زمین بر چهره ام،مانده جای،دستی سنگین) بابا حسین 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5890726639226074065.mp3
1.79M
🏴بند اول: ملیکه ی عرش برینی، رقیه خاتون ستاره ی روی زمینی، رقیه خاتون عمه ی صاحب الزمان و، زینتِ بابا عشق یل ام بنینی، رقیه خاتون نهضت حسینو پویا کردی توی شام و کوفه غوغا کردی نقشه ی شومِ یزید و تنها با سلاح گریه افشاء کردی حیدری تبار، فاطمی سیمایی دخترِ حسین، ثانیِ زهرایی ذکرِ تو روی، لب های اباالفضل زورِ بازوی، حضرت سقایی یا رقیه 🏴بند دوم: سه ساله ی ماهِ حسینی، رقیه خاتون مرهم قلب زینبینی، رقیه خاتون تجلّیِ نور خدایی، پس دیگه قطعا منشاء نور عالمینی، رقیه خاتون یاده فاطمه رو احیاء کردی دشمنو هلاک و رسوا کردی همه گوشه ی خرابه دیدن واژه ی عشقو تو معنا کردی یا رقیه جان، قبله ی دل هایی کوثرِ حسین، محشرِ عظمایی بی مثالی و، توی هر دو عالم شبیه خودت، نداری همتایی یا رقیه 🎵📝: (طاها تحقیقی)
4_5895241770840628545.mp3
783K
نـــــــوحــــــه حضرت رقیه (س) 🌘🌘🌘🌘🌘🌘 شد خرابه دگر منزلم داغ بابا نشست بر دلم شد اسیری مرا حاصلم گوش پاره شده مشکلم منکه در موج غــم ، دست وپا میزنم هرشب و روز، پدر را صــدا میــــزنم ای پدر حان حسین یاحسین یاحسین 3 🔥🔥🔥🔥🔥 آمدی جان فدای ســـــرت میهمانی توبــــر دختـــرت از سفر آ مدی یـا. ابــاء من فدای دو چشم ترت منکه شرمنده عمه جان زینبـــم از فراق تو جان آمــــده بر لبـــم ای پدر جان حسین یاحسین یاحسین 🔥🔥🔥🔥🔥🔥 شام تارم دگر شد سحــر شد مـنور ز نـــور قمــــر خسته راهی اما مـــــرا ای مسافر به همره بـبر بسکه دربین ره سیلی ام میزدند آتشــی بر رخ نیـلی ام میزدنـــد 2 ای پدر جان حسین یا حسین یاحسین 3 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥 . ✍ عیسی دین محمدی