#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
شب ششم شد و قلبم در اضطراب شده
ز حجم مرثیه در سینه انقلاب شده
هوای مرثیه امشب خراب و طوفانی ست
بخوان که روضه از آن روضه های بارانی ست
حسین گفتم و این بهترین عمل شده است
دوباره روضه ی احلی من العسل شده است
کشیده ام نفسِ اعتقادیه روضه
زدم به نام حسن دل به وادیه روضه
دوباره روضه ی مردی کریم میخوانم
شب ششم ز بلایی عظیم میخوانم
کسی که در دل میدان زره نپوشیده
چو شیر شرزه ی در تاب و تب خروشیده
دل حسین از این حُسن عارضش لرزید
دل سپاه ز هل مِن مبارزش لرزید
ز اهل کوفه به جنگش چه آبروها برد
به غیرتی_که ندارند_ کوفیان برخورد
همینکه شعله ی ان تنکرونی اش پیچید
اجل به دور سر نحس کوفیان چرخید
نشست تیغ نگاهش به پیکر ازرق
پرید زود به یک ضربه اش سر ازرق
حکایت ضرباتش به مرتضی رفته
غرور سرخ نگاهش به مجتبی رفته
ولی چه حیف زمان حماسه کوتاه است
بخوان به روضه که باران سنگ در راه است
ز سنگ ها خطِ سرخی روی جبین افتاد
به نیزه ای بدنش بی هوا زمین افتاد
چه زخم ها که نشسته به دست و بازویش
رسیده پنجه ی یک بی حیا به گیسویش
چقدر خم شده این جسم زخمیِ درهم
نمای چهره اش از تیغ ها شده مبهم
چه زخم های مهیبی زده بر این پیکر
شکسته تر شده حتی ز قامت اکبر
چقدر جای سُمِ مرکب است روی تنش
چقدر کم شده از حجم کوچک بدنش
غبار کوچه نشسته است روی گیسویش
کشیده نیزه عمو از شکاف پهلویش
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد
انتقام نفس خسته ی مادر باشد
همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است
بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد
ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها
قاسم ابن پسر فاتح خیبر باشد
سیزده ساله ولی خوب به او می آید
که به فرزند علی مالک اشتر باشد
آرزو داشته تا چند صباحی دیگر
ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد
نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده
کشته هایش ولی امروز فراتر باش
ازرق شام نفهمید که در محضر او
لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد
آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم
همه گفتند که شاید علی اکبر باشد
کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت
اجل کوفه و شام است و مقدر باشد
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید
#حسن_کردی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
⚜شور قاسم ابن الحسن ع:
#ویژه_ی_محرم_۱۴۰۰
بند اول:
میره توی میدون قاسم
نداره ترس از جون قاسم
همه میدونن واسش که
سر زدنه آسون قاسم
پُر توانه پسره حسن
بی رقیبه جگره حسن
بی زره توی دل خطر
کرده غوغا قمره حسن
همه گفتن که جمل شده بر پا
همین که ازرق رو سرنگونش کرد
تا که از صورت نقابشو برداشت
به هم میگفتن که قاسمه برگرد
بند دوم:
میزنه سر با شمشیرش
ترسه عدو از تکبیرش
وقتی که میشه میدون از
همه طرف در تسخیرش
در فرارن با غضب او
هر کدوم با عجله یه سو
تو یه جمله میشه اینو گفت
یک دلاور شبیه عمو
تا با هر کس میشه پنجه در پنجه
می بوسه پشت یلانشون خاک و
عموش میگه ماشاالله وقتی
می بینه این بچه شیره چالاک و
بند سوم:
آماده ی هر پیکاره
یه تنه صد ها سرداره
با ضرب دستش پیکرها
زخم عمیق بر میداره
شد رجز هاش همه جا علی
مو نمیزد قاسم با علی
بدون هیچ وحشتی زده به
قلب لشکر با یه یا علی
رکاب مرکب ندیده پاش هیچ وقت
نشون داد مردی به سن و سال که نیست
بزرگی کردن تو نوجوونی هم
واسه فرزند حسن محال که نیست
شعروسبک:
#علی_علی_بیگی
4_5812229102505036113.aac
2.75M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ششم محرّم حضرت قاسم علیه السلام صلی اللّهُ علیک اِی نور.....
صلّیاللّهُ علیک اِی نورِ هر دو دیده
زیرِ سُمِ سُتوران مَهپاره قد کشیده
وارثِ شیرِ جمل روضهات ضربالمثل
کِش میآید پیکرِ.... زخمیات مثلِ عسل
چه سرم آمد نمیدانم
مثلِ گیسویش پریشانم
روضهخوانِ لعلِ عطشانم
نوحهیِ من آه حسن جانم
آه حسین جان آه حسن جانم /۴/
صلّی اللّهُ علیک شاهِ کریمِ عالم
میآید از مدینه رزقِ اشکِ محرّم
اِی غریب ابنِ غریب سر شده صبر و شکیب
با تنِ قاسم چه کرد سُمِّ اسبِ نانجیب
عمّهاش زینب پریشان است
کاکُلش در چنگِ گرگان است
مادرش در خیمه گریان و......
نوحهیِ من آه حسن جان است
آه حسین جان آه حسن جانم /۴/
صلّی اللّهُ علیک اربابِ بینظیرم
این باشد آرزویم در روضهات بمیرم
ای شهیدِ سر جدا خامسِ آلِ عبا
وعدهیِ بعدیِ ما اربعین کربوبلا
مَنْ اَرادَاللّه بهِ خَیراٰ
عشقِ تو برده دلِ ما را
بی تو میمیرم عزیزَاللّه
با تو محشورم انشاءالله
آه حسین جان آه حسن جانم /۴/
#حسین_ایمانی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
زمزمه ونوحه شهادت قاسم ابن الحسن
خدایا خدایا.. گلی رفته زدستم
شدم مضطر کنار، گل پرپر نشستم، گل پرپر نشستم
گل زیبای من، ابن الحسن بود
مثال اکبرم، او جان من بود
عمو جانم عمو.. جانم عمو جان2
__________________
حسن جان حسن جان... ز تو شرمنده هستم
امانت بوده قاسم... ولی رفته ز دستم. ولی رفته زدستم
کنار جسم او، توان ندارم
سرش را روی زانویم گذارم
عموجان عمو....
__________________
عزیزم عزیزم.. صدا کردی عمویت
ولی صد آه و افسوس... که دیر آمد بسویت، که دیر آمد بسویت
لهیده گشته ای، با نعل اسبان
در آغوشت کشم، گریان ونالان
عمو جانم عمو....
____________________
بیا زینب من، دوباره شو تو یارم
کمک کن تا که قاسم، بسوی خیمه آرم، بسوی خیمه ارم
به خیمه مادرش چشم انتظارست
برای دیدن او بیقرارست
عمو جانم عمو.....
شعر :اسماعیل تقوایی
یا قاسم بن الحسن
پای مکش روی زمین قاسم خونین بدنم
قلب عمو خون تو مکن در یتیم حسنم
وای عمو..وای عمو... وای عمو..وای عمو۲
______________
پیکر تو له شده در زیر سم اسب عدو
قد کشیدی تو چنین تازه گل یاسمنم
وای عمو....
_______________
ادرک عمو گفتی ومن دیر رسیدم به برت
عموی خود را توببخش بعد تومن درمحنم
وای عمو....
_______________
ای گل زیبای حسن پر پری از جور عدو
داغ تو آتش بزند بر همه ی جان وتنم
وای عمو....
نوحه، زمزمه وشور شب ششم محرم
ای جان من عمو.. جانان من عمو
هستی تو قوت، ایمان من عمو
بده اجازه.. روم به میدان
فدا کنم من. دراه راه تو جان
جانم عمو جان.. جانم عمو جان، جانم عمو جان، جانم عمو جان2
________________
ازبعد اکبرت.. بیتاب رفتنم
دیگر شده عمو.. وقت شکفتنم
هستم گلی از.. گلزار زهرا
اذن شهادت... بده تو مولا
جانم عموجان...
______________
ای نوجوان من... هستی تو جان من
باشی امانت.... جانان من حسن
اندازه ی تو.... زره ندارم
قاسم ترا بر.... خدا سپارم
جانم عمو جان....
___________________
گفتی عمو بیا... افتادم از فرس
زخمی شده تنم... فریاد من برس
ببخش عموجان.. دیرآمدم من
تنی لهیده... بغل زدم من
جانم عمو جان....
شعر:اسماعیل تقوایی