امام_رضا علیه السلام
ای که دستی گرهگشا داری
در رُخَت جلوهی خدا داری
خانهای سبز و باصفا داری
در حریمت برو بیا داری
نه عجب اینهمه گدا داری؛
ارث شاهی ز مرتضی داری
شبم و از صباح میگویم
از عنایات شاه میگویم
پیش تو از فلاح میگویم
این منِ گم، ز راه میگویم
به خودم گاهگاه میگویم:
"خوش بحالت امام رضا داری" *
ای دلآرای کاظم و نجمه!
ای تمنّای کاظم و نجمه!
ای مسیحای کاظم و نجمه!
نخل طوبای کاظم و نجمه!
ماهْسیمای کاظم و نجمه!
عاشقی همچو مصطفی داری
نوری و آبروی خورشیدی
با ظهورت به خلق تابیدی
تو سزاوار مدح و تمجیدی
چه رئوفانه خیر باریدی
یأسم امّا تو بحر امّیدی
عوض خوف من، رجا داری
مَعدِنُالخَیر و مُنتَهای کَرَم!
مهربانتر ز مادر و پدرم!
سایهات مستدام روی سرم
جز در خانهی تو، غیر حرم؛
حاجت خویش را کجا ببرم؟!
"تو هوای دل مرا داری" *
گره بستم به پنجره فولاد
و قسم دادمت به جان جواد
شدم از بند حاجتم آزاد
لطف تو نسخهای مجرّب داد
خانهات تا همیشه باد آباد؛
که "برای همه دوا داری" *
وصف سیمای توست آیهی نور
حرم امن توست وادی طور
زائران تو "حَجُّهُم مَبرور"
زائران تو "سَعیُهُم مشکور"
ضامن زائران اهل قبور!
که به قول خودت وفاداری
گرچه تاریکم و سیَهرویم؛
گرچه کمتر ز بچه آهویم؛
در حریم تو در تکاپویم
از ضریح تو عشق میبویم
مثل دعبل من از تو میگویم
من شدم شاعرت، عبا داری؟!
ای که شرط قبول ایمانی!
بی تو دورم من از مسلمانی
تو نه تنها عزیز ایرانی؛
نه فقط قبله ی خراسانی؛
به دو عالم امیر و سلطانی
تو احاطه به ماسوا داری
یاکریمت شدم، اسیرم کن
گاه گندم بریز و سیرم کن
سرکِشم من، تو سربزیرم کن
روسیاهم، تو دلپذیرم کن
و مرا شیعهی غدیرم کن
"ای که اعجاز کیمیا داری" *
التفاتی به حال زارم کن
کربلای مرا فراهم کن
و مرا مُحرِمِ مُحَرّم کن
چشم من را شبیه زمزم کن
قلب من را اسیر ماتم کن
ای که بهر حسین عزاداری!
روضه خواندی ز پیکری زخمی
نه فقط از تن، از سری زخمی
از نفَسهای حنجری زخمی
از لباس مُطهّری زخمی...
صاحب چشمهی تری زخمی!
که به دل داغ بوریا داری
* تضمین از سرودهی آقای محمدجواد پرچمی.
اشاره به روایت: انّ یَومَ الحُسین اَقرَحَ جُفونَنا...
علی بیرقدار
💚🕊💚🕊💚
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
4_5949632223064887175.mp3
507.3K
.
#زمینه
#اربعین #فراق_کربلا
#امام_حسین علیه السلام
#سبک_با_عنایت_امام_رضا
#داوود_قاضی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
با عنایت امام رضا / سینه میزنم آقا برات
شکر خدا اومدم حرم / جونم به فدات یا قتیل العبرات
ای به قربون ترک های لبات
زنده ام تا نوکری کنم برات
قسمت من شده بازم اربعین
سینه زن باشم آقا توو موکبای- کربلات
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
"برای زائران اربعین کربلا"
جای رفقای شهرمون / پیرغلامای توو روضمون
اینجا توو حرم با چشم خیس / سینه میزنیم با دم این نوحمون
رحمت خدا به کل عاشقات
رحمت خدا به این سینه زنات
رحمت خدا به اون کسایی که
یاد دادن به ما چطوری نوکری کنیم برات
(رفتن و دادن به ما دست به دست شال عزات)
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
"برای جامانده های زیارت اربعین"
غصه نخورید جامونده ها / حالمون و میدونه خدا
آخرش یه روزی میرسه / با پای پیاده میریم کرببلا
آخرش یه روزی نزدیک اذان
پُش سرِ حضرت صاحب الزمان
اربعین میون بین الحرمین
وارد حرم میشیم دم میگیرم سینه زنان
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
═┄⊰༻↭༺⊱┄
4_5848034462440359616.mp3
1.11M
☘ #زمزمه_امام_رضا_ع
🕊 #سینه_زنی_امام_رضا_ع
اَلسّلام ای خوبِ خوبان
یا رضا جان یا رضا جان
ای حُجّتِ حیّ مَنّان
یا رضا جان یا رضا جان
فخرم اینه گدات بشم،نوکرِ نوکرات بشم
دلم میخواد که توو حرم،خادم زائرات بشم
🌹☘امام رضا فدات بشم...
دل بر لطف و جودَت بستم
خاک کویِ عشقَت هستم
بر سرِ راهَت بِنشَستم
خاک کویِ عشقَت هستم
ذکرِ من و دعای من،سعی من و مِنای من
حرم با صفای تو،کعبه و کربلای من
🌹☘امام رضا فدات بشم...
از قدیما میگفتن که
امام رضا شفا میده
پنجره فولاد رضا
براتِ کربلا میده
رزق شمارو خوردم و،اَهل و خدایی نشدم
شرمنده ام از شهدا،که کربلایی نشدم
🌹☘امام رضا فدات بشم...
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
﷽
شعر و سبک
زمینه احساسی ویژه ی اربعین
🔻🔸🔹🔷🔹🔸🔻
۞ بند اول ۞
میخوام از دلم بگم یا حسین
بکش دست روی سرم یا حسین
میخوام اربعین حرم یا حسین
می میرم اگه نرم یا حسین
حرم میخوام
میخوام اربعین آقا حرم بیام
بیام از تهه دلم بگم سلام
آقا سلام
تو خودت میدونی مسته کربلام
عاشقه گریه تو ایوونه طلام
هوا بارونه بارونه بارونه
چشام گریونه گریونه گریونه
دلم محزونه محزونه محزونه
لبم میخونه میخونه میخونه
❣حرم نَرَم می میرم❣
🔻🔸🔹🔷🔹🔸🔻
۞ بند دوم ۞
نگو سهم من شده فاصله
برام دوری از حرم قاتله
همه حاجته دله سائله
بدون حرم نفس باطله
یه کاری کن
حرمم دیر شد آقا یاری کن
بیا بازم آبرو داری کن
منو بخر
منو اربعین آقا حرم ببر
شدم از دوری همیشه دربدر
هوا بارونه بارونه بارونه
صدا لرزونه لرزونه لرزونه
دلم حیرونه حیرونه حیرونه
لبم میخونه میخونه میخونه
❣حرم نَرَم می میرم❣
🔻🔸🔹🔷🔹🔸🔻
۞ بند سوم ۞
هوای حرم هوای حسین
دلم تنگه باز برای حسین
منم نوکر و گدای حسین
منم تا أبد به پای حسین
دربـــــدرم
میخوام اربعین برم با مادرم
شب جمعه پای روضه ی حرم
من عاشقم
اره کربلا زیارت لازمم
کشته مُرده ی عموی قاسمم
هوا بارونه بارونه بارونه
نفس زندونه زندونه زندونه
شدم دیوونه دیوونه دیوونه
لبم میخونه میخونه میخونه
❣حرم نَرَم می میرم❣
🔻🔸🔹🔷🔹🔸🔻
✿ اَلَّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِڪــَ الفَرَج ✿
سبک و شعر به قلم
#سید_مجتبی_حسینی
یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۱
۱۴ صفر ۱۴۴۴
#امام_حسین_مناجات
یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین
ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین
با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود
آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین
اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو
آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین
محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش
ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین
آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت
فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین"
آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت
ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین
گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو
ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین
#رضا_رسول_زاده
😭💔🖤
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شعر روضه اربعین
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
من به خاک غمت امروز معطر گشتم
من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
سپر دخترکان تو برادر گشتم
چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا
سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا
هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین
پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین
دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم
از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین
نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد
هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین
شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند
پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین
ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین
وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین
قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد
روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد
یادمان هست همینجا کفنت را بردند
گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند
یادمان هست همینجا به زمین افتادی
نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند
سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد
رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند
یادمان هست که گودال قیامت شده بود
با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند
ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت
ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند
دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین
رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین
وحید محمدی
#اربعین
#امام_حسین
#حضرت_زینب
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شعر روضه اربعین
زبان حالی از حضرت زینب سلام الله علیها در کنار تربت برادر
خواهرت آمده در این صحرا
بعدِ یک اربعین ولی تنها
خیز و بین پیکر کبودم را
صورتم مثل مادرم زهرا
این چهل روز قوتمان غم شد
هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد
قامت خواهرت ببین خم شد
خواهرت کوه صبر و ماتم شد
لحظه های غروب یادم هست
بارش سنگ و چوب یادم هست
ناله های تو خوب یادم هست
به تنش پا نکوب ... یادم هست
تو زمین خوردی آسمان افتاد
از تنت نیزه ی سنان افتاد
خاتمت دست ساربان افتاد
شعله بر خیمه ی زنان افتاد
بین این مردمان خدا گم شد
عزت و احترام ما گم شد
دختری زیر دست و پا گم شد
پیکرت زیر نیزه ها گم شد
رمق از ذکر روی آن لب رفت
تن تو زیر سمّ مرکب رفت
روی آن جسمِ نامرتب رفت
چه به حال خراب زینب رفت
من بمیرم پر تو خاکی شد
صورت اطهر تو خاکی شد
بین مقتل سر تو خاکی شد
چادر خواهر تو خاکی شد
بعد از آن پیکر تو غارت شد
به زنان حرم جسارت شد
روزی مردها شهادت شد
قسمت بانوان اسارت شد
در میان حرامیان رفتیم
لاجَرَم، بین این و آن رفتیم
وسط بزم کوفیان رفتیم
سر بازار شامیان رفتیم
در شلوغی گذارمان افتاد
رنگ از روی دختران افتاد
معجرم دست این و آن افتاد
سر عباس از سنان افتاد
صحبت گوشواره شد بد شد
گوش ها پاره پاره شد بد شد
چشم ها پر ستاره شد بد شد
به زنانت اشاره شد بد شد
تا نگاهش به سوی آب افتاد
یاد شش ماهه اش رباب افتاد
دردهای من از حساب افتاد
گذرم مجلس شراب افتاد
نیمه شب پشت کاروان جا ماند
بارها زیر و دست و پاها ماند
سعی کردم برادر، امّا ماند
دخترت در خرابه تنها ماند
وحید محمدی
#اربعین
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شعر روضه #اربعین
زبان حال #حضرت_زینب سلام الله علیها
از راه آمد خواهرت ای سر بریده
اما بدون دخترت ای سر بریده
دارد رباب از راه مي آید برادر
اما بدون اصغرت ای سر بریده
از گوشه ی مقتل هنوزم که هنوز است
آید صدای مادرت ای سر بریده
از شامیان پیراهنت را پس گرفتم
از ساربان انگشترت ... ای سر بریده
من که نفهمیدم، خودت می گفتی ای کاش
خولی چه کرده با سرت ای سر بریده
بالای نیزه ماه من بودی برادر
در کوچه ها همراه من بودی برادر
حتما خودت دیدی دو دستم را که بستند
حتما خودت دیدی غرورم را شکستند
حتما خودت دیدی که بر محمل نشستم
حتما خودت دیدی چهل منزل شکستم
حتما خودت دیدی بساط کوفیان را
حتما خودت دیدی مرام شامیان را
قرآن که می خواندی لبت را سنگ می زد
عمدا کنیزی زینبت را سنگ می زد
حالا دگر هم چیزی از آن لب نمانده
هم جای سالم در تن زینب نمانده
این آخر عمری مرا بازار بردند
من را میان مجلس اغیار بردند
رفتی میان طشت و زینب نیمه جان شد
تو خیزران خوردی و قد من کمان شد
وحید محمدی ۲۸ / ۶ / ۱۴۰۰
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#اربعین_حسینی
یادم نمیرود به برم ریختی بهم
با گریه های اهل حرم ریختی بهم
وقتی که آسمان به زمین سر گذاشتی
دیدی دو دست بر کمرم ریختی بهم
تو با نگاه اخر خود بین قتلگاه
آتش زدی به بال و پرم ریختی بهم
لب تشنه بودی و لب شمشیرهای کند
تشنه به خون تو جگرم ریختی بهم
از زیر دست شمر به گودال تا حسین
من آمدم تو را ببرم ریختی بهم
در مجلسی که برد مرا قاتلت به زور
دیدی به گریه چشم ترم ریختی بهم
گردیده ای شبیه حروف مقطعه
گشتی شبیه موی سرم ریختی بهم
از کوفه تا به شام تو دیدی ز نیزه ها
معجر نداشتم به سرم ریختی بهم
🔸شاعر: #ابراهیم_میرزایی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم