eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
72 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
◾زمزمه زمینه ◾اربعین حسینی ◾(سبک منتظرت بودم) ◾بنداول ز شام و کوفه زینب به کربلا آمد زبهر دیدار شاه سر جدا آمد(۲) سقای حرم خیز و زجا خواهرت آمد با قد کمان خواهر غم پرورت آمد ببین تو احوالش شکسته شد بالش منتظرش بودی(۴) ◾بنددوم کسی که برپا کرده شور عزا آمد ز بهر دیدار شاه شهدا آمد(۲) برخیز و اکبر گو اذان عمه رسیده با صورت نیلی و با قد خمیده به لب سخن دارد ز دیده می‌بارد منتظرش بودی(۴) ◾بندسوم به کنج ویرانه من به غصه سرکردم تمام گلهایت را به گلشن آوردم(۲) غیر از رقیه طفلک نازت که مرده در بین ره از دشمنت بسکه کتک خورده گلم خزانی شد قدم کمانی شد منتظرش بودی(۴)
ببار رحمت خود را، هميشه بارانی دلم هوای تو كرده خودت كه ميدانی دو ماه گريه برای مصیبت تو کم‌ است چه ميشود كه هميشه مرا بگريانی به هر محله كه رفتم به چشم خود ديدم نداشت غير در خانه ی تو خواهانی تو را به جان عزيزت بيا از اين خانه مرا جدا مكن آنی و كمتر از آنی غريبه نيست كسی كه غريبه مي آيد چه زود ميشود اينجا كسی خودمانی مقابل حرم تو مسيحی افتاده كه نيست شرط حسينی شدن مسلمانی نگاه تو به سياهی جُون قيمت داد گران شدند غلامان تو به ارزانی به درد تو كه نخوردم اگرچه ميدانم ولي به كار می آيم برای دربانی دوباره آمده اند و دوباره جا ماندم نميشود كه مرا زائرت بگردانی؟ چرا لباس تو را از تنت در آوردند كه اينچنين ته اين قتلگاه عريانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلام من به سر تو به آن سری که نداری زدیم بوسه چهل روز بر پری که نداری میان کوچه و بازار گریه ها کردم چقدر ناله زدم من به پیکری که نداری دوباره مثل گذشته برادر من باش صدا بزن بگو زینب ، ز حنجری که نداری رباب در پی اصغر سکینه در پی اکبر به روی قبر تو افتاده مادری که نداری خدا به داد دل من رسد پس از عباس خودت بیا کمکم کن ، دلاوری که نداری نشان مادر اصغر بده کجا دفن است بزار گریه کند او به اصغری که نداری به گوشه ای ز خرابه امانتت جا ماند مپرس جان رقیه ز دختری که نداری .....___________________________
. مولای من فدای آن حریم با اجلال اگر نشد بیام حرم امسال گریه کنم برات به شور و حال با یاد داغت همنشین منم یاد زینب دل غمین منم ای نور دیدگان فاطمه هر دم گریان اربعین منم مظلوم عالم یا امام حسین(۴) مولای من ز کودکی عاشق تو هستم ز جام عشق تو حسین مستم دلتنگ کربلای تو هستم ای نوردیدگان مومنین هستم یاد حرم تو غمین سوزم و گریم یاد تو حسین نشد گردم مهمانت اربعین مظلوم عالم یا امام حسین مولای من در اربعین دلم هوایی شد هر جا به پا بزم عزایی شد محفل ما کرب و بلایی شد تنها بر تو دلبستگی ماست با مهرت عجین زندگی ماست از لطف خاص حی کبریا گریه ی بر تو ویژگی ماست مظلوم عالم یا امام حسین مولای من مولا منم دراختیار تو در اربعینم بیقرار تو کاشکی بودم من در کنار تو جان ناقابلم فدای تو قسمتم نشد کربلای تو با یاد سوز و داغ اربعین گریه می کنم از برای تو مظلوم عالم یا امام حسین .
ی هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست جای من هم در میان هیئت جامانده هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم "از حرم جا مانده ای" هم صحبت جامانده هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه ی صحن و سرایت؛ حسرت جامانده هاست کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده هاست من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده هاست دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد این هم آقای غریب! از غربت جامانده هاست تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین! حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست " صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند شاعر:
نام تو زینتِ هر زمزمه یابنَ الزهرا میدهیمَت قسمِ فاطمه یابنَ الزهرا یابنَ مظلوم! قسم بر غمِ زهرا برگرد شرمساریم ز روی تو ، ز صحرا برگرد یک مُحرم ز غمت خانه تکانی کردیم گریه بر جدِّ غریبت همگانی کردیم کارِ ما، نالۀ یابن الحسنِ تنها نیست آنکه یک عمر شعاریست، یقین از ما نیست ما که از کشتۀ بی غسل و کفن میگوئیم با مخاطب ز دلِ روضه سخن میگوئیم ما اگر نامه نوشتیم بیا، با خون بود همچو زهرا ز فدک، صورتمان گلگون بود ما گرفتار حسینیم، خدا شاهدِ ماست تا ابد یارِ حسینیم، خدا شاهدِ ماست کِی دگر مسلمِ دوران سرِ بازار شود «نگذاریم دگر واقعه تکرار شود» مَردِ میدان عمل، پای ولی می‌ماند در رکابِ سپهِ سید علی می‌ماند پشت بر راه امام و شهدا باشد، ننگ نهَراسیم ز تهدید و ز تحریم و ز جنگ ما سخن را ز لسان شهدا میگوئیم «نَـه» به هر لایحۀ بی سر و پا میگوئیم با شما دوست و با دشمن تان در حربیم آگه از بَد دلی و توطئه های غربیم مُزدِ ما را سفر کرب و بلا خواهد داد اربعین پاسخِ هر توطئه را خواهد داد تا که در راهِ حرم، با قدَمت همراهیم کِی چنان کور دلان از رَهتان گمراهیم ما ز تو ، غیر ترا هیچ نخواهیم بیا جز توَلای شما هیچ نخواهیم بیا محمود ژولیده
❣﷽❣ 🔰 🔰 زمزمه امام زمان مخصوص اربعین صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان دردآشنای صبح و مسا صاحب الزمان این روزها شبیه اسیران نینوا داری هوای مهد بلا صاحب الزمان پای پیاده با عَلَمی روی دوش خود راهی شدی به کرب وبلا صاحب الزمان خاک ِمسیر، گِل شده از اشک چشم تو داری همیشه سوز و نوا صاحب الزمان موکب به موکب از ته دل آه می کشی با یاد درد فاطمه ها صاحب الزمان لب تشنه و گرسنه در این راه رفته اند خسته بدون آب و غذا صاحب الزمان از خار و زخم پای رقیّه کنی تو یاد با تاول نشسته به پا صاحب الزمان با دیدن نی و علم و پرچم و کتل هستی به یاد رأس جدا صاحب الزمان هرجا طناب ،دیده ای از خاطرت گذشت بستند دست جدّ تو را صاحب الزمان خسته و دل شکسته اگر می رسی به طف زینب رسیده با قد ِ تا صاحب الزمان یک اربعین گذشته و هرگز نرفته است از خاطرش زمین جفا صاحب الزمان چل روز پیش رأس حسینش مقابلش از تن جدا شده ز قفا صاحب الزمان رفته میان مقتل و دیده به جسم او زخم سنان و سنگ و عصا صاحب الزمان چل روز پیش دیده تنش را میان بغض در زیر نعل تازه رها صاحب الزمان ( عبدالمحسن) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
حرارتی ست درون دلم ز داغ حسین فراق، میکشد آخر مرا فراق حسین حسین در دوجهان بهترین رفیق من است دلم بگیرد اگر، میروم سراغ حسین به روی نیزه سرش رفت تا چهل منزل که روشن است زمین از چهلچراغ حسین بهای گریه بر او پر زدن به معراج است به عرش میبرد این اشک را براق حسین چه میشود دم محشر دوباره گریه کنیم برای حضرت زهرا به اتفاق حسین شاعر: