eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
48 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
شیرینه چون عسل اسمت یا مجتبی مرحمت میکنی بی منت بر گدا خوان کرمت پاینده نور ره تو تابنده دستای کریمت بوده بر ما ضعفا بخشنده بگم‌ از مردی تو که غذاتو  با جزامیه تو کوچه میخوردی  دو سه مرتبه اموالتو آقا به فقیر در خونه سپردی بند دوم: صلح تو برتر از جلوه ی صد قیام داره با صلح تو دین ما هم دوام خُلق تو شده زهرایی مانند علی آقایی روی لبمه اسمت چون  شیرینیه این دنیایی خدا ما رو گدای اهل بیت و  تو رو واسه ی بخشش آفریده همیشه توی خصلت کریمه  این که حاجتا رو نگفته میده بند سوم: قبرت خاکی ولی صحنت تو قلب ماست هر کی اسمت رو برد فورا حاجت رواست روزی میرسه که زائر تو صحن تو میشه حاضر با مهدی برات میسازیم یک گنبد سبز فاخر یه جایی شبیه پنجره فولاد پاتوق همه ی زائرا میشه  واسه هر کی گرفتاره ضریحت یه جایی مثل کرب و بلا میشه شعروسبک: علی علی بیگی
زمین گدای عطای علی الدوام حسن زمانه ریزه خور لطف مستدام حسن بهشت مست کرامات ناتمام حسن به نام باب نجات بشر به نام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به نام او که به ما اعتبار بخشیده به پای هر یک ما صدهزار بخشیده تمام هستی خود را سه بار بخشیده فدای جود و جوانمردی و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن بهار لطف و عنایاتش از ازل جاریست شکوه و هیبت او از رخ جمل جاریست ببین ز مکتبش اهلا من العسل جاری است به غیر مهر و وفا نیست در کلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به لطف هرم نفسهای او زمین زنده است به لطف عزت او نام مومنین زنده است به لطف صلح حسن راه و رسم دین زنده است معامله نبود با عدوپیام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن کریم حسن مهربان حسن دلخواه حسن معز الائمه حسن عزیز الله حسین شمس دل فاطمه حسن هم ماه پیمبران همه در حسرت مقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن حسن حکیم حسن دلربا حسن والا حسن حلیم حسن دل نشین حسن اعلا به غیر او که نشسته ست با جذامی ها؟ فدای عاطفه و منطق و مرام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که فراوان غم و بلا دیده از آشنا و غریبه فقط جفا دیده شنیده های مرا بین کوچه ها دیده نگه نداشت کسی شان و احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن فدای او که ندارد رواق و صحن و سرا ضریح و گنبد و گلدسته ای به رنگ طلا نه خادمی نه غلامی نه زائری حتی خدا کند که بگیریم انتقام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن به وقتش ای گل زهرا به ظلم می تازیم بقیع، صحن و سرا و ضریح میسازیم فقط به آل علی صبح و شام مینازیم تمام هستی ما نذر یک سلام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن شاعر:
وای اگر سوخته ای ناله ی شبگیر کند کودکی را شرر حادثه ای پیر کند من چهل سال گرفتار غروبی سردم بین آن کوچه ی بد فاطمه را گم کردم بغض ها راه گلو را همه شب سد کردند همه حتی درِ خانه به حسن بد کردند آن کسانیکه سر سفره من می‌ماندند.. نانشان دادم و هرروز مُذلم خواندند کینه‌ی مخفی شان‌ را علنی میکردند دوستان نیز به من بدهنی میکردند نگو از پاره جگرها بگو از روی کبود نگو از جعده بگو قاتل من قنفذ بود شرر این قوم به من بیشتراز زهر زدند صد نفر مادر ما را وسط شهر زدند آی مردم جگری سوخت تماشا نکنید بعد ما هیچ دری را به لگد وا نکنید شاخه‌ی یاس علی داغ زدن داشت مگر یک زن حامله شلاق زدن داشت مگر  همه ی عمر شکایت به خدا می‌بردم عوض فاطمه من کاش کتک می‌خوردم شاعر:
ز درد اندکِ خود، یاد غمهای تو می افتم ز شرمِ کوهِ غمهای تو بر پای تو می افتم غمِ ما و پریشانیِ تو! عیب از قیاسِ ماست چنین کاهی ز غم، گاهی به دریای تو می افتم نه آن مورم که از مُلکِ سلیمانی گریزانم من آن گَردم که بر گِردِ قدمهای تو می افتم ز هر کس خواستم امداد، خود نالان تر از من بود چه بهتر اینکه در دامانِ ماوای تو می افتم تو گفتی یادِ من باشید قدرِ جرعه ی آبی چقدر ای باوفا کم در تمنای تو می افتم تو را رنجانده ام از خویش، با انبوهِ عصیانم به هر غفلت، ز چشمانِ تماشای تو می افتم توقع کردی و من، بی توجه کارِ خود کردم اگر این است رفتارم، ز سودای تو می افتم بتو هر روز و شب، لبیک هایم را بدهکارم زبانم لال، اینسان از تولای تو می افتم ترا با اینهمه غم، باز تنها می گذارم من رَوَم گه، سوی خویش و از تسلای تو می افتم مرا تنهای بخود مگذار در تاریکیِ ایام ‌که من از طاعتِ امروز و فردای تو می افتم کنون ماهِ صفر را می گذارم پشتِ سر، اما چه دانم من، که دارم از قضایای تو می افتم □ □ □ میان کوچه های دردسر سازِ پریشانی بیاد کوچه ی پر دردِ غمهای تو می افتم صدای مادرت از کوچه می آید چرا، آقا در این ایام، یادِ لعنِ اعدای تو می افتم غمِ تو هیچ پایانی ندارد، هیچ شادی نیست مگر صبح فرج، روزی که در پای تو می افتم مرا هم با شهادت آشتی ده، یوسف زهرا خوش آنروزیکه، بی سر بر قدمهای تو می افتم شاعر:
نوحه وزمزمه شهادت امام مجتبی(ع) جگرم پاره شده، زهر جفا کرده اثر تو بیا زینب من، آمده عمر من بسر منم گل زهرا می روم از دنیا واویلا واویلا، واویلا واویلا2 _____________ خورده ام زخم زبانها ز خودی ها وعدو خون دل خورده ام وآمده اینک زگلو سردار بی یارم خورده گره کارم واویلا.... ___________ ای حسینم تو بیا این دم آخر به برم می سپارم به تو ای جان حسن.،دوپسرم ای زاده زهرا جان تو وآنها واویلا... ___________ دیدن واقعه ی کوچه شده قاتل من شده از بعد پدر رنج ومحن حاصل من تنهای دورانم برلب شده جانم واویلا... شعر:اسماعیل تقوایی
نوحه شهادت امام رضا(ع) زهر کین زد شرر، بر دل وجان او2 جگرش خون شده،جان به قربان او2 یا رضا یا رضا یا رضا یا رضا 2 _____________________ گوشه ی حجره اش،می زند دست وپا2 ناله از دل زند،ای جوادم بیا2 یا رضا... _____________________ مرد بی یاور و،مرد شهر غریب2 بر لبش آمده،ذکر امن یجیب2 یا رضا... ______________________ جان او سوزد و،می خورد پیچ وتاب2 کام او خشک ودر،حسرت جرعه آب 2 یا رضا... ______________________ آمده نزد او،نورچشمش جواد2 شده آرام ودردش،برفته ز یاد2 یا رضا... ______________________ صفر وآخرش، شیعه گریان او2 سوگواری کند،در خراسان او2 یا رضا... شعر:اسماعیل تقوایی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبک 18 سبک:(صبح روز سه شنبه...) آقا با اشک چشمت باز خاک قبر حسن شد خیس من بمیرم به غیر از تو هیچکی پیش مزارش نیس انگار نه انگار روز عزای حسن ماه زهراست انگار نه انگار بین بقیع ،بابای شیعه تنهاست انگار نه انگار خیلی شکسته دل از جور اعداست شاه ِ....مظلوم گردید مسموم تنها.....مرهم کی میایی یااباصالح... بحقّ الحسن العجل مهدی..... 🌸🌸🌸🌸🌸 تنها توی بقیع با درد میخونی روضه آقاجون گویی مثل حسین هستی در کنار ِ یه طشت ِ خون داری می بینی جسم حسن بین بارون تیره داری می بینی دورش پر از دشمنای غدیره داری می بینی جدّت حسین دیگه از غصّه پیره بین ِ......قبرش رفته....صبرش تنها........مرهم کی میایی یااباصالح..... بحقّ الحسن العجل مهدی..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
تقدیم به مرحوم حسن جمالی (این سبک رو هم برای محرم خواسته بود😭) سبک 17 خیمه به خیمه روضه به روضه دنبال تو می گردم ای منجی عالم صاحب عزایی امّا‌ کجایی بیا بخون روضه برا کریم خاتم لَیْتَ شِعْری أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى' هستی کجای ذی طُوی' به مجلس ما نوکرا بیا امامم لَیْتَ شِعْری أیْنَ مُعِزُّالاولیا امید قلب مجتبی' منتقم آل عبا بیا امامم مهدی، أبانا العجل(3)..... یا یابن الحسن آقا بیا(3).... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری کنار ِ یه قبر خاکی خون گریه می کنی برا غریب زهرا چرا مزارش حرم نداره نداره زائری چرا غریب زهرا شد تداعی تشتی پر از خون حسن خونی شده لب و دهن جونی نمونده تو بدن کنار قبرش شد تداعی تیربارون تن حسن کشیدن تیر از بدن ای وای شده گلگون کفن کنار قبرش مهدی، أبانا العجل(3)..... یا یابن الحسن آقا بیا(3).... 🌸🌸🌸🌸🌸 داری می بینی در وقت تدفین خمیده قامت حسین از شدّت غم میگه حسن جان ببین برادر تیر از تن تو می کشم با اشک ماتم رفتی داداش راحت شدی از غصه ها دیدی چهل تا بی حیا زدن به مادر بی هوا براش بمیرم رفتی داداش دیدی تو گوش پارَشو شکستن ِ گوشوارَشو اشک غم هموارَشو براش بمیرم مهدی، أبانا العجل(3)..... یا یابن الحسن آقا بیا(3).... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام (کریم آل طاها حسن راحت جان زهرا حسن) اسم تو شیرین تر از عسل هوامو داری تو از ازل تا میگم الهی بالحسن خدا میگیره منو بغل کریم آل... تو غریبی من فدای تو کاری نکردم برای تو سر به زیرم با این نوکری من کسی نیستم منهای تو اجازه می خوام بگم آقام از تو اذن نوکری می خوام من کی ام بگم حسنی ام من خاک پای حسنی یام ای غریب خسته در وطن غریب زهرا امام حسن کی گفته نوکر نداری تو همه ی ایران نوکرتن کلید درهای بسته ای مرهم قلب شکسته ای تا همیشه مهربانی و امید جان های خسته ای غم می باره از نگاه تو می کشه زهرا رو آه تو توی سپاه بی شمارتون یه دل نبوده همراه تو قاتلت بوده هم صحبتت نشنیده هیچ کس شکایتت زره زیر پیراهنت سند گویای غربتت آتیش افتاد به عمر شما جوونیت سوخته تو کوچه ها داری بالا میاری تو طشت زهر لبخند مغیره را کوچه و آتیش شعله ور مادری افتاده در خطر فضه خذینی مادر و خونِ چکیده از میخِ در حسن کردی
135.3K
کریم آل طه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تو نور چشم فاطمه، پاره ی قلب طاهایی فرزند موسی بن جعفر گل گلزار ولایی تویی امام مهربان مولا علی موسی الرضا جانم رضا جانم رضا (۲) صحن و حریم تو بود بهرهمه دارالشفا آب سقا خانه ی تو مولا بود آب بقا هر زائر حریم تو با نگاهت حاجت روا جانم رضا جانم رضا مولای من از مدینه تو آمدی در خراسان از سوی دشمنان تو بر تو شد ظلم فراوان از دشمنان بی حیا تو دیده ای جور و جفا جانم رضا جانم رضا دشمنن آل مصطفی بر توجفا کرده مأمون ازاینهمه جور و جفای اشقیا شد دلت خون مأمون بی دین از ستم بر تو داده زهر جفا جانم رضا جانم رضا قصر مأمون بی حیا مولا شده قتلگاهت منتظر جوادی و بر در حجره نگاهت خونِ جگر مولای من بر توشده قوت وغذا جانم رضا جانم رضا از راهِ دوری آمده جواد تو کنار تو اندر کنار بسترت گردیده بی قرار تو بهر تسلای دلت آمده یار آشنا جانم رضا جانم رضا با زهرکینه ی مأمون گردیده ای مولا خموش با دستان ابن الرضا شد پیکر تو کفن پوش هنگام غسل و کفنت ذکرش شده واویلتا جانم رضا جانم رضا در خراسان تابوت تو بردند روی دوش یاران وقت تشییع پیکرت جسم تو گشته گلباران دنبال تو جواد تو با گریه های بیصدا جانم رضا جانم رضا در خراسان مولا شده پیکرت تشییع جنازه تشییع پیکر جدت گردیده با نعل تازه امان ز اشک زینب و امان زداغ کربلا جانم رضا جانم رضا .
۱۵ هستی تو یا پیمبر،مظهر حی داور از لطف حق تویی تو،شفیع روز محشر محمدا محمد۴ تو گلبن ولایی،حضرت مصطفایی تا صف محشر آقا،بر همه مقتدایی محمدا محمد۴ ای خاتم رسالت،جان ها همه فدایت از لطف خاص سرمد،بر لب بود نوایت محمدا محمد۴ مدینه ات بهشتم،مهر تو در سرشتم نام قشنگت آقا،رو قلب خود نوشتم محمدا محمد۴ گر خوار و بی نوایم،لبریز از ولایم آقا به حق زهرا،امشب نما دعایم محمدا محمد۴ عمری کنار خوان،کرامتت نشستم یا مصطفی گرفتی،از کرمت تو دستم محمدا محمد۴ از تو رسد به عالم،جود و سخا و رحمت تویی به روز محشر،شفیع کل امت محمدا محمد۴ از بس که دلپذیری،آقا تو بی نظیری با اذن حی داور،ما را تو می پذیری محمدا محمد۴ از دست دشمت و دوست،آزار دیده ای تو زخم زبان و دشنام،بارها شنیده ای تو محمدا محمد۴ مردم بی همیت،از بس بدند و پستند از راه ظلم و کینه،دندان تو شکستند محمدا محمد۴ آخر گل رسالت،راحت شدی ز غم ها از این جهان فانی،رفتی به سوی عقبی محمدا محمد۴ ای خوب بی قرینه،هستی سرور سینه ریزد سرشک دیده،در ماتمت مدینه محمدا محمد۴ بزم عزایت آقا،در همه جا به پا شد زین داغ و این مصیبت،مدینه کربلا شد محمدا محمد۴ مدینه غرق ماتم،دل ها شده پر از غم از غم داغ احمد،صبر علی شده کم محمدا محمد۴ گفتی به روی منبر،ای مردم مسلمان این یادگاری از من،هم عترت است و قرآن محمدا محمد۴ بعد از تو یا محمد،آتش زدند به خانه بر پاره ی تن تو،زدند به تازیانه محمدا محمد۴ بعد از تو بهر بیعت،دست علی را بستند پهلوی دخترت را،به پشت در شکستند محمدا محمد۴ بعد از تو دشمنت بر،زخم علی نمک زد به پیش چشم حیدر،فاطمه را کتک زد محمدا محمد۴ فقط خدا گواه است،به پشت در چه ها شد فاطمه دیده گریان،محسن او فدا شد محمدا محمد۴
🏴شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) ▪️سبک زمینه :سلام ای آقا، زائرت هستم 🎤مداح :کربلایی جواد مقدم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلام ای آقا، زائرت هستم اومدم به پنجرهٔ، تو دخیل بستم میدونه عمریه گداتم کبوتر ایوون طلاتم دیگه بهشتو من نمیخوام وقتی که تو صحن و سراتم مددی یا رضا 2 سقاخونت آب حیاتم در خونت باب نجاتم قول دادی تنهام نمیذاری میرسی موقع مماتم مددی یا رضا 2 ▪️ رضا غریب الغربا ▪️ رضا معین الضعفا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دل من غرقه، شور و احساسه تو کریمی و کریمیت، مثل عباسه از بچگی دلم باهاته بهشت من صحن و سراته خدا میدونه مرغ روحم تو صحن اسماعیل طلاته مددی یا رضا 2 مریضایی که دکتراشون قطع امید کردن براشون تو حرمت خیلی زیادن میان که تا بدی شفاشون مددی یا رضا 2 رضا غریب الغربا رضا معین الضعفا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ زائرات میان، دسته به دسته یکی قلبش از زمونه،خیلی بشکسته زائر مشهدالرضاتن اینا همه از عاشقاتن خیلیا کربلا نرفتن منتظر برگ براتن مددی یا رضا2 یکی مثه ابر بهاری میگه با گریه و با زاری کرب و بلا جوره تا وقتی آقا امام رضارو داری مددی یا رضا 2 رضا غریب الغربا رضا معین الضعفا
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت چه غریبانه ، غریبانه ، غریبانه گذشت چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد در عزای پدرش بود که سیلی را خورد سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند تا  کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در 🔸شاعر: _______________________ @babollharam
از سوزِ تب توانی به پیکر نداشتی فکری به غیر فاطمه در سر نداشتی یادِ خدیجه می کنی و آه می کشی یعنی که تاب دوریِ همسر نداشتی بعد از غدیر و توطئه هایِ منافقین دلشوره جز غریبی حیدر نداشتی می خواستی سفارش حقِ علی کنی امّا چه فایده که تو یاور نداشتی عمری برای این که هدایت شوند خلق در سینه غیر یک دلِ مضطر نداشتی وقتی صدایِ فاطمه آمد که سوختم در عرش می شنیدی و باور نداشتی رفتی از این دیار وَ اِلّا به یک نفس تابِ صدایِ نالۀ دختر نداشتی مسمار داغ بود و لب از سینه بر نداشت آنجا مگر بهشت مُعطّر نداشتی پنجاه سالِ بعد مشخص شود چرا از روی سینه جسمِ حسین بر نداشتی وقتی عدو محاسن او را گرفته بود ز ره رسیدی عمّامه بر سر نداشتی زینب نیابتاً ز تو بوسید آن گلو زیرا که تابِ بوسه حنجر نداشتی  (قاسم نعمتی)