eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5764876873318271875.mp3
750.8K
سرود میلاد حضرت عبدالعظیم(ع) -(موسم میلاد سیدالکریم آمد) سرود میلاد حضرت عبدالعظیم(ع) سبک: شب به گلستان تنها منتظرت بودم موسم میلاد سیدالکریم آمد ترانه خوان شد بلبل عبدالعظیم آمد ز کنیه اش احسان و جود و سخا پیداست ز یمنش امشب در ری شور و شعف برپاست ای کز قدمت دشت و دمن ها شده گلشن چشم همه از نور وجودت شده روشن قربان صفایت عالم به فدایت خوش آمدی آقا خوش آمدی آقا جن و ملک گردیده ریزه خور خوانت ابن الرضا در وصفت گشته ثنا خوانت لباس زهد و تقوا اگر به تن داری خوشا به حالت ارثیه از حسن داری ای صحن و سرای تو پر از عزت و شوکت می باره ز خاک حرم جد تو غربت قربان صفایت عالم به فدایت خوش آمدی آقا خوش آمدی آقا من که دلم سرمست صحن و سرای توست شنیده ام اینجا هم کرببلای توست خودت که می دونی من چقدر گرفتارم خوب می دونی دلتنگ صحن علمدارم آروم می گیرم وقتی دلم پر شور و شینه من زار به ری وقتی کمن زار حسینه قربان صفایت عالم به فدایت خوش آمدی آقا خوش آمدی آقا شاعر:
دلتنگم و حال دل من نیست مناسب در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب- صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد» با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب می خوانمش و معتقدم سورۂ یوسف از عشق تو دارد به خدا سجدۂ واجب این سائلِ هر هفته رسیده ست گداتر پس «أوفِ لَناالکیلْ» به کوریِ اجانب می دیدمت ایکاش زمانی که گرفتم... از دستِ پر از برکتِ تو جیره مواجب شرمندۂ سنگینیِ پروندۂ خویشم شرمنده ام از این همه عصیان و معایب   هر بار به یادت گرهی کور گشودم- شد بیشتر از پیش حضورت به مراتب ای آرزویِ بهجت و شیخ احمد کافی ای حسرتِ دیرینۂ ادیان و مذاهب برگرد که چشمانِ به راهم شده کم سو کمرنگ شده تابش ِ خورشید و کواکب شد هر ورق از دفتر من باطله ای محض تا گوشۂ چشمان تو شد لبّ مطالب شاعر: مرضیه عاطفی
🍁سبک زمزمه یا واحد سنگین فراق امام زمان (عج) بند🍁 ای مایه ی آرامشم تنها تو هستی خواهشم یا سیدی یابن الحسن صاحب من مولای من تویی همه دنیای من یا سیدی یابن الحسن از دل برای تو میکِشم آه العجل آقا بقیت الله بند🍁🍁 درد مرا درمان تویی بر تن بی جان،جان تویی یا سیدی یابن الحسن بر من سروسامان تویی کویرم و باران تویی یا سیدی یابن الحسن ای نور حاضر ای یار دلخواه العجل آقا بقیت الله بند🍁🍁🍁 ای ماه دل آرا بگو کنم کجا را جستجو یا سیدی یابن الحسن من از تو دارم آبرو دیدار رویت آرزو یا سیدی یابن الحسن میگویم این را با آه جانکاه العجل آقا بقیت الله بند🍁🍁🍁🍁 بی تو بمانم تا به کی ندبه بخوانم تا به کی یا سیدی یابن الحسن من از فراقت خسته ام دیده به راهت بسته ام یا سیدی یابن الحسن چه میشود که آیی تو از راه العجل آقا بقیت الله ۱۴۰۰/۰۸/۰۹ 🙏التماس دعای فرج ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
*مدح و میلاد امام عسکری کیستم من؟-گوهر ده بحر نور کبریایم آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم -منظـر حسـن خـدا مصباح انوارالهدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده -بشنوید ای آسمانی‌هـا زمینی‌ها صدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم تشنگان چشمۀ توحید را آب زلالم بنده‌ام اما چو حی بی‌مثالم، بی‌مثالم -فیض‌بخش عالمی از شهر «سرّ من رآ»یم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من علی بن جواد بن رضا را نور عینم پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دینم گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم -هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم پیشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم بر همه شورآفرینان تا قیامت شور دادم پاسخ موسی بن عمران را به کوه طور دادم حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم -همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل‌گشایم -من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم پر زند همچون کبوتر در حرم روح‌الامینم حاجت کونین می‌بارد چو باران زآستینم حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم -مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدسته‌هایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم خنده زد بر روی زیبا و «حسن» بگذاشت نامم همچو قرآن بود روی سینۀ بابا مقامم خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم -دختـر پـاکِ یشـوعا، همسـر پاکیـزه‌‌رایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم جلوۀ معلوم و نامعلوم را دیدند در من سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من فاش گویم چارده معصوم را دیدند در من -چارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم گرچه ویران کرد دست شوم دشمن تربتم را لطف حق افزود بین خلق عالم عزّتم را تا قیامت او نگهدار است عصر دولتم را بار دیگر دید دشمن قدر و جاه و رفعتم را -خشت خشت قبر ویران‌گشته‌ام گوید ثنایم -من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم مهر ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد هر که مهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد وآنکه شد بیگانه با آل علی ایمان ندارد درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد -ای خوشا آن‌کس که گوید مدح، چون میثم برایم -من ابوالمهـدی امـام عسکری ابـن الرضایم
  دلا در خانۀ ابن الرّضا ابن الرّضا را بین چراغ و چشم زهراغ و علیّ مرتضی را بین ز انوار رخ ابن الرّضا روشن فضا را بین فروغی دلنشین و دلربا و جانفزا را بین عروس حضرت زهرا بهار شادی آورده برای شیعیان امشب امام هادی آورده دو چشم دل ز هم بگشا که حسن دادگر بینی در ابناء بشر آیینۀ خیر البشر بینی در آغوش جواد ابن الرّضا قرص قمر بینی بیا تا نخل سر سبز ولایت را ثمر بینی دوباره شیعه را از نور حق دل منجلی آمد که از سوّم محمّد (ص) در جهان چارم علی آمد فروغ حسن غیب ذات سبحانه پیدا شد یگانه لالۀ ریحانه را ریحانه پیدا شد همه گیرید جان بر کف رخ جانانه پیدا شد به گرد شمع رویش یک جهان پروانه پیدا شد زمین، در سینه خورشید خداوندت مبارک باد جواد ابن الرّضا میلاد فرزندت مبارک باد موحّد گشته دل با یاد بسم الله ابرویش زبور، انجیل، قرآن را بخوان در مُصحف رویش جواد ابن الرّضا چون شاخۀ گل می کند بویش دل پیغمبران یکسر اسیر طُرّۀ مویش چه خوانم مهر یا مه یا چراغ انجمش خوانم همان بهتر که خود ابن الرّضای دوّمش خوانم به سیرت مظهر واجب به صورت صورت امکان به رخ و الشّمش و مو و اللّیل و دل عرش استوی الرّحمان فیوضاتش رسد هم بر ملک پیوسته هم انسان عبارات و کلام روح افزایش اخ القرآن به بازار ولایت پوسف زهراست این مولود یم دو گوهر است و دُرّ نُه دریاست این مولود علی نام و محمّد (ص) صورت است و بوالحسن کنیت بیانش دُرّ، دلش دریا، کفش باران، دمش رحمت کلامش نور و مهرش دین و حبّش معنی طاعت ولیّ خالق منّان امام عالم خلقت امامت جاودان از او قیامت را امان از او حقیقت را زبان از او طریقت را نشان از او به کویش بندگی کن خواهی ار عبد خدا گردی بخوان اوصاف او تا با پیمبر هم صدا گردی مبادا لحظه ای در عمر خود از او جدا گردی بکوش انسان که در خطَّ تولاّیش فدا گردی بقا خواهی فنا در مکتب سرخ ولایت شو جمال هادی آل محمّد (ص) بین هدایت شو خرد را آبرو با آبرویش بستگی دارد وجود عالم هستی به مویش بستگی دارد حیات جاودان بر آب جویش بستگی دارد شفای دردها بر خاک کویش بستگی دارد وجود ما به مهر آن امامی مفتخر گردد که شیر وحشی از آهو به گردش رام تر گردد زهی بحری که همچون عسکری در دل گهر دارد زهی ماهی که از خورشید رویی خوب تر دارد به پیشانی فروغ حجّت ثانی عشر دارد به صلب خویش مولانا امام منتظر دارد سلام ما به ابناء و به آباء گرام او خوشا آن کس که شد آن هادی عترت امام او خوشا آنکو کنار تربتش اشک رجا دارد شرار ناله، سوز سینه، حال التجا دارد بدل حال مناجات و به لب ذکر دعا دارد خداوندا دلم پیوسته شوق سامرا دارد امامی گز نگاهش درد انس و جان دوا گردد عجب نبود که «میثم» هم از او حاجت روا گردد
*در ولادت امام عسکری دوباره در بیت قرآن جمال حق جلوه‌گر شد به دست شمس ولایت طلوع قرص قمر شد زمین بهشت سمایی جهان جهان دگر شد ملک به لبخند گفتا امام هادی پدر شد دلا چو خواهـی ببینی تجلی ذوالمنن را بیا به چشم خدابین، ببین جمال حسن را بیا به بیت ولایت جمال سرمد ببینی دوباره حیدر ببینی، دوباره احمد ببینی یم تجلای حق را دُر مجدد ببینی ببین جمال حسن تا رخ محمّد ببینی سلام حق بر کمالش درود ما بر جلالش شدند حیران ملایک به آفتاب جمالش به ده یم نور سرمد یگانه گوهر مبارک ولی داور به دست ولی داور مبارک به وسعت آفرینش امام دیگر مبارک به فرش خورشید تابان به عرش محور مبارک جمال غیب اهلی برون شد از پرده امشب خدای منان علی را حسن عطا کرده امشب تمام ملک الهی شده است خلد مخلد بر این جمال الهی بر این امام مؤید سلام آل محمّد درود آل محمّد امین وحی الهی بگو اباالمهدی آمد چو دیدۀ دل گشایی چو رو به رویش نشینی به چشم آل محمّـد جمـال مهدی ببینی سلام عالم به جسمش سلام عالم به جانش سلام بر جد و باب و سلام بر خاندانش بیان فرقان بیانش زبان قرآن زبانش امام هادی گرفته به بر چو روح و روانش خداست فرمانـدۀ او وجـود فرمـان بـر او فلک زمین‌بوس مرکب ملک همه عسکر او یگانه بحری که مهدی بود همان دُر نابش ز ماه رخ جلوه کرده چهارده آفتابش هزار الله اکبر نوشته روی نقابش شرف سعادت بلندی جبین نهد بر ترابش کمال و خلق و خصالش علی و زهرا و احمد پدر علـی چهـارم پسـر چهـارم محمّـد سلام بر سامرایش درود بر بارگاهش فرشته، جن، حور، انسان به کل عالم سپاهش جحیم گردد بهشت از تجلی یک نگاهش سمائیان عبد کویش زمینیان خاک راهش سزد فقط مدح او را خدای داور بگوید خدا بر احمد بخواند نبی به حیدر بگوید الا الا ای که حق را تو مظهری و تو مظهر چراغ و چشم ائمه عزیز جان پیمبر حسن تو از فرق تا پا حسن تو از پای تا سر تو ماه احمد شمایل تو عبد معبود منظر تو چارده بحر نوری تو چارده جان پاکی تو زینت بام عرشی اگر چه روی خاکی تو شهریار جهـانی جهان بـود سامرایت هزار حاتم طایی گدای صحن و سرایت بهشت مشت عبیـری ز تربت باصفایت مسیح بیمار چشمت کلیم مدحت سرایت تو راست ای جان عالم به هر دلی سامرایت به خاک داری مکان و فراتر از ماورایی اگر گدای تو باشم چه دولتی بهتر از این وگر قبول تو گردم چـه عزتی برتر از این خوشم عبد تو هستم چه طاعتی بهتر از این تویی تمام مرادم چه حاجتی بهتر از این امید میثمت این است که در جوار تو باشد به بوستـان ولایت پـر از بهار تو باشد
در ولادت و مدح امام حسن عسکری علیه السلام: دور گل آمده یا فصل گلاب افشانی است بلبلان را به چمن زمزمۀ روحانی است نقش بر هر ورق گل سور قرآنی است آسمان خنده بزن ماه ربیع الثانی است آفتابا به گل و باغ و چمن خنده بزن نه به هر گل، به گل روی حسن خنده بزن اختر برج ولایت مه تام آورده مهر، با زمزمۀ نور سلام آورده آسمان سجده بر آن ماه تمام آورده بانوی عالم اسلام امام آورده دُر توحید ز دُرج شرف آمد بیرون گهر یازدهم از صدف آمد بیرون یم فضل و شرف و جود به دنیا آمد خلق را قبلۀ مقصود به دنیا آمد حجّت خالق معبود به دنیا آمد پدر مهدی موعود به دنیا آمد تا ابد باغ دل و گلشن جان خرّم از اوست "به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست" آسمان شرف و فضل، قمر آورده قرص خورشید در آغوش سحر آورده این حُدَیث است که پاکیزه پسر آورده پسر آورده نه، بر خلق پدر آورده از محیط عظمت گوهر زهرا آمد البشاره حسن دیگر زهرا آمد کبریا وجه و نبی صورت و حیدرسیرت حسنی حسن و حسینی دم و زهراعصمت یازده ماه به یک آینه در یک صورت عجبا یک پسر و اینهمه مجد و عظمت طلعتش آینۀ طلعت احمد باشد ثمر چار علی و سه محمّد باشد این پسر والی شهر قدر و ملک قضاست این پسر عیسی جان با نفس روح فزاست این پسر شافع و فریادرس روز جزاست این گل باغ علیّ بن جواد ابن رضاست روی حق حسن نبی بازوی حیدر دارد آنچه خوبان همه دارند فزونتر دارد ای که بر سامره ات آمده از کعبه درود سر تعظیم به خاکت ملک آورده فرود کوه و صحرا و گلستان و یم و چشمه و رود همه دارند به اوصاف تو پیوسته سرود تا ابد عالم خلقت همه فرمانبر توست طیر و وحش و بشر و جن و ملک عسکر توست دیده را فیض ملاقات حق از دیدارت مهر افتاده به خاک قدم زوّارت همه دم ذکر خدا بر لب گوهربارت همه جا سامره با یاد گل رخسارت سائلم سائل لطف و کرم و جود شما خاک زیر قدم مهدی موعود شما گلچین و تلفیق دو مربع ترکیب از استاد سازگار
امام حسن عسکری(علیه السلام)-ولادت الا که موسم شادی و همدلی آمد زمان ناد علیاً سینجلی آمد زمین سامره را سینه منجلی آمد دهم ولی خداوند را ولی آمد که دومین حسن از چهارمین علی آمد بر آن علی، به گل روی این حسن صلوات ولى ذات خدا، شاه انس و جان است این جهان جان نه، که جان همه جهان است این چراغ اهل زمین ماه آسمان است این به جسم شرع و تن اهل دین روان است این امام ما پدر صاحب الزمان است این بر آن امام و بر این صاحب زمن صلوات چراغ دیده رخ دلربای این پسر است تمام عالم خلقت برای این پسر است چو ذات حق به دل خلق جای این پسر است دل شکسته دلان آشنای این پسر است سخن اگر به مدیح و ثنای این پسر است به صفحه و قلم و منطق و سخن صلوات وزیده بوی گل مهر او ز هر چمنی نیافریده خداوند همچو او حسنی خوشا زبان و خوشا منطق و لب دهنی که در ثنای وجودش برآورد سخنی به یاد رویش هر جا که هست انجمنی سزد فرشته فرستد بر انجمن صلوات سلام خلق و درود خدا به جان و تنش فدای لیلهء میلاد و صبح آمدنش جمال آینهء ذات حیّ ذوالمننش به باغ وحی دمد بوی گل ز پیرهنش وجود مهدی موعود سرو نسترنش به باغبان و بر این سرو نسترن صلوات ز پرده چهره چو بی‌پرده همچو ماه نمود دل امام دهم را به یک کرشمه ربود شهادتین ز لبهای جانفزاش سرود به فاطمه به علی بر ائمه گفت درود سپس به خواندن قرآن دهان چو غنچه گشود به آیه آیهء قرآن، بر آن دهن صلوات خدا ستوده به قرآن خود عیان او را رسول خوانده امام جهانیان او را ستوده حجّت حق صاحب الزّمان او را پدر گرفته در آغوش خود چو جان او را نهاده بوسه به حسن و لب و دهان او را بر آن لبی که ورا گشته بوسه زن صلوات الا که حجّت ذات خدای دادگری ز سروران جهان تا جهان به پاست، سری سران خلق سراسر ستاره، تو قمری به فاطمه پسری و به مهدیش پدری ز وصف خوبتران زمانه خوبتری به حضرت تو ز دادار ذوالمنن صلوات سلام باد به جان و درود بر بدنت روان عیسی مریم ز فیض پیرهنت هزار موسی عمران به طور، هم سخنت نشان بوسه داوود بر لب و دهنت گرفته یوسف صدیق جان ز فیض تنت تو را ز جمله نبیّین به جان و تن صلوات ز آب جوی تو خضر وجود رخ شوید به شوق کوی تو پیر طریق ره پوید زمان به گردش خود گردد و تو را جوید بهشت، لالهء خود از دم تو می‌بوید ز زلف پر شکنت عطر تازه می‌روید به عطر تازهء آن زلف پرشکن صلوات خوشا دلی که بود باغ جنّت غم تو خوشا گلی که گرفته است فیض از دم تو دل هزار سلیمان اسیر خاتم تو سلام بر تو و بر مهدی مکرّم تو ثنای تو است نه تنها به نظم «میثم» تو تو را ز پیر و جوان و ز مرد و زن صلوات گلچینی از یک مسمط
*مدح و میلاد امام عسکری کیستم من؟-گوهر ده بحر نور کبریایم آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم آسمان معرفت را در زمین شمس‌الضحایم کعبه‌ام، رکنم، مقامم، مروه‌ام، سعیم، صفایم -منظـر حسـن خـدا مصباح انوارالهدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده -بشنوید ای آسمانی‌هـا زمینی‌ها صدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم تشنگان چشمۀ توحید را آب زلالم بنده‌ام اما چو حی بی‌مثالم، بی‌مثالم -فیض‌بخش عالمی از شهر «سرّ من رآ»یم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم من علی بن جواد بن رضا را نور عینم پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دینم گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم -هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم پیشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم بر همه شورآفرینان تا قیامت شور دادم پاسخ موسی بن عمران را به کوه طور دادم حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم -همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل‌گشایم -من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم پر زند همچون کبوتر در حرم روح‌الامینم حاجت کونین می‌بارد چو باران زآستینم حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم -مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدسته‌هایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم خنده زد بر روی زیبا و «حسن» بگذاشت نامم همچو قرآن بود روی سینۀ بابا مقامم خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم -دختـر پـاکِ یشـوعا، همسـر پاکیـزه‌‌رایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم جلوۀ معلوم و نامعلوم را دیدند در من سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من فاش گویم چارده معصوم را دیدند در من -چارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم -من ابوالمهدی امام عسکری ابن‌الرضایم گرچه ویران کرد دست شوم دشمن تربتم را لطف حق افزود بین خلق عالم عزّتم را تا قیامت او نگهدار است عصر دولتم را بار دیگر دید دشمن قدر و جاه و رفعتم را -خشت خشت قبر ویران‌گشته‌ام گوید ثنایم -من ابوالمهـدی امام عسکری ابن‌الرضایم مهر ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد هر که مهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد وآنکه شد بیگانه با آل علی ایمان ندارد درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد -ای خوشا آن‌کس که گوید مدح، چون میثم برایم -من ابوالمهـدی امـام عسکری ابـن الرضایم
دلتنگ حرم: یافاطمهٔ الزهرا(س) به روی سنگ غساله به شویم پیکر یارم بود این آخرین فرصت به بینم روی دلدارم غریبم من غریبم من رسیده دست من بر دست و بازوی ورم کرده سرشک خون زهجرانت فلک چشم ترم کرده غریبم من غریبم من نگفت از درد خود یک دم عزیزجان پیغمبر چوشمعی سوزم از داغت فروغ دیده حیدر غریبم من غریبم من بیا اسما بریز آبی که تا شویم گل پر پر فلک چیده گلم آخر زنم بر سینه و برسر غریبم من غریبم من عزیزان یتیمانم بیائید در دم آخر به بینید ارغوان امشب همه رخساره مادر غریبم من غریبم من الا یا فاطمه بر من غم و داغ تو جانکاهست دگر این آخرین دیدار نگاهم بر رخ ماهست غریبم من غریبم من دگر از سینه زینب ز داغت ناله وآه است انیس و مونس حیدرپس از با دل چاه است غریبم من غریبم من به پوشان رنگ رخسارت ز چشم و دیده بابا که خجلت می کشد حیدر بیند روی زهرا را غریبم من غریبم من سیدکمال میرصانعی ۹۹/۹/۱۲