#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
مگر که قصد سفر داری ای جوان علی
نفس نفس نزن ای جان من به جان علی
تو ای قرار دل بی قرار من زهرا
نمی شود نروی از کنار من زهرا؟
مرا به رفتن خود امتحان نکن بانو
مرا شبیه خودت قد کمان نکن بانو
میان خانه ی حیدر به زحمت افتادی
چه پیش آمده فکر وصیت افتادی؟
بگو ز هر چه که خواهی نگو خداحافظ
به لب نمانده جز آهی، نگو خداحافظ
هنوز زخمی دست سیاه شلاقی
برای رفتن از خانه ام چه مشتاقی
به بی کسیِ علی بعد خود ترحم کن
زمان خنده ی قنفذ، مرا تجسم کن
هجوم لشکر هیزم نرفته از یادم
شرار خنده ی مردم نرفته از یادم
سرِ دفاع من از زندگی بریدی تو
سه ماه لحظه به لحظه چه ها کشیدی تو
قلاف قاتل نامرد، کوچه را لرزاند
صدای ناله ات آنجا تن مرا لرزاند
تن تو سوخت به شلاق درد در کوچه
زمین برای تو خون گریه کرد در کوچه
کسی شبیه تو هرگز نسوخت پای علی
گذشته ای ز جوانیت در ازای علی
🔸شاعر:
#حسن_کردی
_______________________________
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
جارو نکن عزیز من این خانه را به زور
بر دامنت نگیر دو دردانه را به زور
بگذار موی دخترمان را چنان که هست
دستت نگیر فاطمه جان شانه را به زور
بنشین کنار بی کسی ام چون نمی شود
آباد کرد خانه ی ویرانه را به زور
پژمرده ای و از همه ی اسم های تو
یادآور است روی تو "ریحانه" را به زور
مردی که کنده بود در قلعه را ز جا
وا می کند پس از تو در خانه را به زور
ساقی پر است جام نفس بعد فاطمه
دیگر نزن تعارف پیمانه را به زور...
🔸شاعر:
#حسین_زحمتکش
________________________
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است
مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است
این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است
زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
_______________________
#حضرت_زهرا
صبحت بخیر! همسر من!هم قطار من!
یکروز دیگر است که هستی کنار من..
شکرخدا!گمان کنم امروز بهتری!
پیراهن جدید مبارک! بهار من!
نان که تو می پزی چقدر مزه میدهد!
نان پخته ای که سر برسد انتظار من
از آتش تنور کمی فاصله بگیر!
آتش بد است با من و با روزگار من..
مثل قدیم باز "علی جان" صدام کن
دستی بکش به روی دل بی قرار من
زهرا! برات لقمه گرفتم!قبول کن!
روزه بس است آب شدی روزه دار من!
افتاده ام به پات!بمان!جان من بمان!
رحمی بکن به گریه اطفال زار من
اسما!برای خانه دوتابوت لازم است..
مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من
من بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟!
تا عرش رفت آه دل ذولفقار من
روز دهم قرار من و تو دم غروب
وقتی که خورده است به مقتل گذار من
وقتی که شمر رفته روی سینه حسین
سر میبرد مقابل چشمان تار من
خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند
وای از غرور دختر ناقه سوار من
😭😭😭😭😭😭😭
#شاهکار_سبک
#زمینه_شهادت_حضرت_زهرا_س
#بسیارزیباو_جانسوز_باتلفیق_دشتی
#امان_ایدل_ایدل
🌹
✅بنداول
امان، ای دل ❸
بسوز، ای دل ❸
🌹
ای خانومہ خونم یاسِ جوونِ من
دلم بدونِ تو میگیره
تنهامرو زهرا قامت ڪمونِ من
ببین علی ت بی تو می میره
مرو ای همه ی بود من
مرو ای همه وجودِمن
مرو ای یاسِ کبودِ من (زهرا) (س)
🌹
مرواے بودمن ای تاروپودمن
مرو از پیش من یاس کبودمن
بمیرم که خوردی سیلی زدشمن
مروای یارمن صورت کبودِ منِ
🌹
امان ای دل ❷
بسوزای دل ❷
✅بنددوم
بگوچه رخ داده میونِ اون کوچه
که مجتبی هردم می باره
بگوچی شد زهرا رو زمین اُفتادی
چراشدی توبی گوشواره
🌹
فدایِ اشک روون تو
می میره زینب بدونِ تو
فدای قدکمون ِ تو زهرا (س)
🌹
چرا رنگ رُخِت چون ارغوانه
به روی گونه ات داری نشانه
بگوباهمسرت از راز کوچه
ازآن سیلی که خوردی وحشیانه
🌹
امان، ای دل ❷
بسوز ای دل ❷
✅بندسوم
وقتی که درمیسوخت از اتیش نمرود
بین در و دیوار افتادی
میخ گداخته شد تا آشناباتو
گفتم که دیگه زهرا جون دادی
🌹
همون جا گفتے یاابتا
همون جا گفتی فضه بیا
همون جاشد محسنم فدا زهرا (س) 🌹
خودم دیدم که آتش شعله وربود
خودم دیدم که زهرا پشت در بود
خودم دیدم که بانوی جوانم
میان شعله ی دیوارو در بود
🌹
امان، ای دل ❷
بسوز ای دل ❷
💠💠💠1⃣1⃣4⃣💠💠💠
#شاعرسبک_سازڪربلایے_مجیدمرادزاده
4_5893478003865816660.mp3
2M
#زمزمه
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#زمزمه_روضه_فاطمیه
#سبک_قدیمی_وتکرارنشدنی_افتخاری
#الا_زهرای_من
🌷🌷314🌷🌷
✅بنداول
الا زهرای من ای همسر پهلو شکسته
چرا رو صورتت جای کبودیه. یه دسته
چرا چند وقته که از حیدرت تو رومی گیری
یه دست داری به پهلو دستی به بازو میگیری
مرو ای تارپودم
تویی بود ونبودم
چراغه شام تارم
مرو یاس کبودم
تو که در همی. پر ازماتمی بهاره من خزونه
همه دلخوشیم داری می کشیم. چراقدت کمونه
😭
مرو فاطمه مرو فاطمه مرو یاس کبودم
______________
✅بنددوم
میاد یادم که افتادی میونه درب و دیوار
میاد یادم چقدر دشمن میدادت رنج و آزار
میادیادت که دستای علی تو بسته بودن
میزدی بال وپر از نوکِ داغیِ یه مسمار
😭
امان از این غم و درد
که چل تا مرد نامرد
همه ریختن توخونه
چهل تا لاتِ ولگرد
😭
ریختن توخونه پیش بچه ها
دوتا دستامو بستن
برای دفاعِ من اومدی
که دستت رو شکستن
🌷
مروفاطمه مروفاطمه مرویاس کبودم
♻️♻️♻️♻️3⃣1⃣4⃣♻️♻️♻️
____________________
#شاعرسبک_سازڪربلایے_مجیدمرادزاده
4_6016856832138543657.mp3
5.48M
#زمزمه
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#فاطمیه
#مرثیه
#حضرت_زهرا_س
سبک مدینه شهر پیغمبر
🖤😭🖤
پر از دردی و پیش من صدایت در نمی آید
دلم میسوزدو کاری زدستم بر نمی آید
به شب آهسته گریانی گمانت من نمیدانم
شبیه شمع میسوزی ولی شب سر نمی آید
به قلبم میزند آتش به چشم خود که میبینم
چنان گردیده جسمت آب در باور نمی آید
قنوتت را که میبینم به یاد کوچه می افتم
زتو شرمنده ام دست تو بالاتر نمی آید
چرا اصرار داری تا که برخیزی زجاپیشم
چرا پا میشوی وقتی به همره سر نمی آید
کنارسفره ایم و تو میان بستری زهرا
نگاه زینبت گوید چرا مادر نمی آید
نفس بادرد میگیری ولی ارام میخندی
واین لبخند آرامت به این بستر نمی آید
نمیدانم حسن جانت چه زخمی بر جگر دارد
از آن روزی که افتادی پشت در نمی آید
محمدجواد مطیع ها
🖤😭🖤
12767.mp3
901.8K
فاطمه مادر ساداتی
فاطمه مظهر آیاتی
فاطمه مددی مولاتی
شور عشق تو در سر
نور سوره ی کوثر
گفته بضعه منی
ای تو جان پیغمبر
پاره ی قلب رسول الله
لقبت انسیه الحورا
میگیره شکل واژه ی مادر
پیش اسمت حضرت زهرا
فاطمه جان مادرم زهرا .....
بند دوم:
بانوی آبی و آیینه
عشق تو میتپه تو سینه
میپره مرغ دل مدینه
تازه شده باز داغم
دارم میمیرم از غم
اشکم میچکه نم نم
از این ماتم اعظم
شده حیدر زار و افسرده
گل یاسش آخه پژمرده
تازه فهمید موقع غسلش
که نگارش ضربه ها خورده
فاطمه جان مادرم زهرا ....
بند سوم:
کوچه و خنده ای نشکفته
کوچه و نفسی آشفته
کوچه با یه راز ناگفته
اومد مردک نامرد
راه مادرو سد کرد
با یک سیلی اون شد
باغ سبز حیدر زرد
لرزه افتاد بر تنش ای وای
بی رمق شد بدنش ای وای
خیره بر روی زمین چشمش
شده مضطر حسنش ای وای
فاطمه جان مادرم زهرا .....
▪️▪️▪️✒️✒️✒️▪️▪️▪️