eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
50 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾شور سینه‌زنی فاطمیه ◾ملودی و سبک جدید ◾بنداول همرهم سوره‌ی کوثر بود دست من تو دست مادر بود از میان کوچه ها رفتیم چشم مادرم ولی تر بود فاطمه فاطمه مادر مادر(۴) ◾بنددوم مردک پست را تا دیدم بین کوچه بخود لرزیدم پیش من مادرم داد میزد بر سرخصم دون فریاد میزد فاطمه فاطمه مادر مادر(۴) ◾بندسوم پیش آون مردک پست دیدم چادرش را محکم بست دیدم ناگهان دیدم آنجا مادر رو زمین پیش چشمم زد پرپر فاطمه فاطمه مادر مادر(۴) ◾بندچهارم کوثر قرآن مثل حورا بود بین کوچه تنهای تنها بود راه بین کوچه مشکل بود صورت مادرم مثل گل بود فاطمه فاطمه مادر مادر(۴)
فاطمیه؛ انظروا الی امتی فاطمه.mp3
4.65M
قدم می‌ذاره به چشم محراب، زهرا نورانی میشه دنیا و عرش اعلی همه خوابند و زهرا بیدار میخونه الجارُ ثمّ الدار نماز شب خونده با زخماش زخمایی که جا موند از مسمار قنوت می‌گیره؛ بازوش درد می‌گیره رکوع که میره؛ پهلوش درد می‌گیره قیام می‌کنه؛ پاهاش نا نداره به سجده میره؛ ابروش درد می‌گیره فرمان خدا به همه عالمه اُنظُروا إلی أمَتی فاطمه __________________ پر از کبودی پر از تبه پا تا سر نمی‌گذره اما از نمازش مادر با هزار دردسر پا میشه با یه سرفه زخماش وا میشه هِی خودش میگه دارم میرم مگه این زهرا زهرا میشه می‌ایسته رو پاش؛ چشماش تار می‌بینه جوونه ولی؛ با سختی می‌شینه میگه ای خدا؛ مرگم رو برسون آخه بریدم؛ از شهر مدینه فرمان خدا به همه عالمه اُنظُروا إلی أمَتی فاطمه
4_5900014149521378029.mp3
15.45M
‍ ‍ . 🏷 همه مادر دارن من ندارم ۲۵_۰۹_۱۴۰۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همه مادر دارن من ندارم سایه ی سر دارن من ندارم همه میگن زهرا سیلی خورده همه باور دارن من ندارم آخه چجور دلش اومد دست روی مادرم بلند کنه حالا بابام با چه دلی تنهایی عشقشو کفن کنه رو سر این خونه بارونه  دل علی خونه بارونه چشمای خیس ما مهمونه بارونه همه طاقت دارن من ندارم خواب راحت دارن من ندارم راحت از زخمای پهلو میگن انگار عادت دارن من ندارم چجور دلم میاد بگم چشمای مادرم شده کبود تو کوچه ها داد میزدم کمک کنید ولی کسی نبود بغص گلوی من پنهونه کی حال و روزمو میدونه همه اینا یادم میمونه بارونه رو سر این خونه بارونه دل علی خونه بارونه چشم خیس ما مهمونه بارونه خوشی دیدن مردم ما ندیدیم هر چی طعنه بود و ما شنیدیم سر حالن مردم بیخیالن همه ی دردارو ما کشیدیم چیکار کنم دلم پره هیچکی نگفت اینا گناه دارن یکی نگفت حیا کنید یه بچه ی کوچیک تو راه دارن بابام تو این شبها حیرونه محسنشو کشتن گریونه با گریه لالایی میخونه بارونه رو سر این خونه بارونه دل علی خونه بارونه چشمای خیس ما مهمونه بارونه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻
❣﷽❣ ☑️ ⚫️ ☑️ 👌👌 ☑️فاطمه یا فاطمه _ یا فاطمه یا فاطمه ماه گوید فاطمه با آه گوید فاطمه بی تو حیدر خم شود با چاه گوید فاطمه یار گوید فاطمه بیمار گوید فاطمه بین دود و شعله هم مسمار گوید فاطمه لاله گوید فاطمه آلاله گوید فاطمه بر سر قبرت علی با ناله گوید فاطمه خاک گوید فاطمه افلاک گوید فاطمه زینبِ غمیدیده ی غمناک گوید فاطمه خسته گوید فاطمه پیوسته گوید فاطمه بازویی خونین شده بشکسته گوید فاطمه چاره گوید فاطمه بیچاره گوید فاطمه مجتبی هم با دلی صدپاره گوید فاطمه مست گوید فاطمه سرمست گوید فاطمه ساقی لب تشنگان بی دست گوید فاطمه یاس گوید فاطمه احساس گوید فاطمه در کنار علقمه عباس گوید فاطمه کوه گوید فاطمه با روح گوید فاطمه شاه دین با پیکری مجروح گوید فاطمه تیر گوید فاطمه شمشیر گوید فاطمه بین گهواره علی بی شیر گوید فاطمه دیده گوید فاطمه نادیده گوید فاطمه زیر خنجر حنجری خشکیده گوید فاطمه ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
خون جگر داد زد غریبی من را زهر بهانه ست کوچه کشت حسن را وای از آن مسجد و مرور بلایا بر سر منبر مغیره بود خدایا سبِّ علی میکنند و فکر بهشتند نامه بیعت به عمرو عاص نوشتند کشت مرا داغ کوثری که شکسته خاطره ی بغض مادری که شکسته حق بده هرروز زارزار‌ کنم من خاطره ی کوچه را چکار کنم من؟ آی کسی که سوال میکنی از من تا به کنون دیده ای کتک بخورد زن؟! پیش روی مادری که نور کهن داشت یک نفر آمد جلو که دست بزن داشت غصه همین بس بوَد که شانه به شانه دست به دیوار آمدیم به خانه دست پلیدی به ظرف کوثر من خورد بشکند آن دست که به مادر من خورد داغ زدند عاقبت دل پر او را با لگد انداختند چادر او را آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش یک پسر هفت ساله بود کنارش کشت مرا آه سینه سوز حسینم روز کسی نیست مثل روز حسینم گرچه جگر بین طشت و حال خراب است کی سر من درمیان بزم شراب است گرچه به تابوت تیر اینهمه خورده پیرهنم را کسی بزور نبرده آی ابالفضل پیش زینبمان باش دختر حیدر کجا اراذل و اوباش؟! کاش که شمشیر بر تنم بنشیند خواهر من را کسی اسیر نبیند شاعر:
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد خواب پریشان شبش را در خیالش خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد شاءن نزول آیه های چشم خود را با روضه های مادرش تفسیر می کرد گل های روی بالش زیر سرش را با اشک های چشم هایش سیر می کرد او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد جعده، خیانت، زهر و...این ها علتش نیست روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد می خواست مادر را برد از کوچه اما چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد ▪️ ▪️ آئینه ای یک دست را در قاب تابوت مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد... شاعر:
چقدر خیر دیده‌ایم از محبت حسین به روی شانه‌های ماست دست رحمت حسین زبانزد تمام عالم است مهربانی‌اش دل مرا که برده است؛ این عطوفت حسین! روایت است این که هر سحر فرشته می‌برد سلام صبح‌گاهی مرا به خدمت حسین شفیع روز محشر است آجر حسینیه به این بهانه که درآن شده‌ست صحبت حسین چه بهتر است با وضو میان روضه گریه کرد عبادت است گریه‌های بر مصیبت حسین رفیق! روضه‌خانه سنگر ولایت علی‌ست هزینه داده است شیعه پای هیئت حسین رضایت حسین باطناً رضایت خداست رضایت خداست باطناً رضایت حسین به یک نظر دل خراب را درست می‌کند خدا کند شویم شامل عنایت حسین نترس! ظرفیت برای حر شدن هنوز هست رسول ترک حر شده‌ست با هدایت حسین گناهکار دوتا قطره اشک بین روضه ریخت خدا هم از گناه او گذشت بابت حسین حسین بانیِ قبولِ توبه‌های آدم است همین هزار و چند ساله نیست قدمت حسین به گرد و خاک معجر سه ساله دخترش قسم برای دردهای ما دواست تربت حسین به حشر هم قدم که مینهد هنوز بی سر است قیامتی‌ست لحظه‌ی ورود حضرت حسین علی محمدی
در چشم ها باران رحمت را نگیر از ما این سجده های روی تربت را نگیر از ما هر چند ما کفران نعمت کرده ایم اما این سفره ی پر خیر و برکت را نگیر از ما ما سربلند از امتحان بیرون نمی آییم این اشک های بینِ هیئت را نگیر از ما یک روز باید عشق را ثابت کنیم ، آقا حالا که وقتش هست ، فرصت را نگیر از ما یا لَیتَنا کُنا مَعَک گفتیم‌ ، آقا جان لطفی کن و این آه حسرت را نگیر از ما نوکر میان روضه ها همصحبت مولاست این لحظه های گرم صحبت را نگیر از ما ما سالها با اشکهامان زندگی کردیم این سوز و آه و اشک و خلوت را نگیر از ما احمد ایرانی نسب
بر سینه من تازه و محکم بزن ای عشق آنگونه که لایق بتو باشم بزن ای عشق تو زاده ی خورشید ومن ازنسل شبی تار این قاعده فاصله برهم بزن ای عشق من جاری در دامنه ی پهن دماوند گاهی به رُخم سیلی زم زم بزن ای عشق حوّایم و دیوار شدم دورِ بهشتت تقدیر مرا حضرت آدم بزن ای عشق . تقدیم "علی" هرچه سپیدی ست ، که نورست تاریکی بن بست به ملجم بزن ای عشق سهمی بده مردان مُکلاّی جهان را کمتر به ترازوی معمم بزن ای عشق دل تشنه ی دیدار لب ظهر تو باشد با لاله تو آهنگ محرم بزن ای عشق عطر صلواتی که به لبهای تو جاری ست مُهر علی و حضرت خاتم بزن ای عشق با کوله ی سنگین و سیاه آمده ام باز در دفتر خود نام مقدم بزن ای عشق علی اکبر مقدم
زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت هَل مِن مُعین... دوباره جهان رنگ غم گرفت هیئت حریم توست که ما زائر توییم خوشبخت شد کسی که شفا از حرم گرفت صدها گره ز مشکل او باز می شود هر کس برای روضه ی تو یک قدم گرفت رحمت بر آن کسی که به تو اعتماد کرد لعنت بر آن کسی که تورا دست کم گرفت باید دخیل پرچم مشکی روضه شد باید شفا ز مرثیه ی محتشم گرفت دم کرده است مادر تو چای روضه را با اشک های سینه زنان ، چای دم گرفت ما را رها کنی همه از دست می رویم آدم شده ست هرکه در این روضه دم گرفت احمد ایرانی نسب
بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت مرا بِبَر به کنارت،به کربلایِ خودت من آشنایِ توام خانه زادِ مادرتان نصیب در به درت کن شبی دعایِ خودت نفس بزن که مذابم کنی در این شب‌ها نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش،به روضه‌هایِ خودت ببین که نذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکش به دیده‌ام از گرد و خاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت وصیتم شده آقا!مرا کفن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت حسن لطفی
یازهرا🌺: آمد عزای اهل دین،امشب امیر المؤمنین حالش پریشان است،شام غریبان است با اشک و شور و زمزمه،فردا به یاد فاطمه دلخون و گریان است است،شام غریبان است یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا... *عالَم شده مرثیه خوان،اسما بریز آب روان بر پیکر زهرا،صد آه و واویلا یاس سپید حیدری،گشته رُخش نیلوفری از سیلی اعدا،صد آه و واویلا یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا... *بعد از وفات مصطفی،شد بی کران ظلم و جفا از فرقه ی اعدا،بر حضرت زهرا سوزد دلِ عالم ز غم،این آتش ظلم و ستم شعله کشد زینجا،تا روز عاشورا یا زهرا یا زهرا یا زهرا یا زهرا... *یک روز آتش شعله ور،شد از درِ بیتِ ولا در این میان یا رب،وای از دل زینب یک روز هم آتش زده،دشمن بر اهل خیمه ها جانها شده بر لب،وای از دل زینب واویلا واویلا واویلا واویلا.... *امشب علی در زمزمه،محزون داغ فاطمه دارد به چشم تر،خاک عزا بر سر شام غریبان حسین،گریان تمام عالمین از ناله ی زهرا،صد آه و واویلا واویلا واویلا واویلا واویلا نوحه سنتی
‍ ‍ . ◾ سینه زنی ◾برای در ◾بنداول تسلیت گویم امشب من به مهدی زهرا بین دیوار و در شد کشته ام ابیها می چکد خون ز مسمار مرتضی شد عزادار(۲) فاطمه فاطمه جان(۳) ◾بنددوم مهدی آل طاها مادرت رفته از هوش فاطمیه رسیده میرسد ناله بر گوش یاس حیدر زمین خورد از لگد غنچه پژمرد(۲) فاطمه فاطمه جان(۳) ◾بندسوم فاطمه مبتلا شد پشت در تا به غمها فضه از ره رسید و شد کمک‌حال زهرا محسنش تا فدا شد پشت در کربلا شد(۲) فاطمه فاطمه جان(۳) .____________________________
⚜سه بند شور جدید به مناسبت سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی: بند اول: ای الگوی ایثار و شهادت با تو معنی می گیره رشادت اینگونه خالص دنیا نمیاد مثل تو سرداری تا قیامت با خون خود غوغا کردی راه عشق و پیدا کردی بین آتیش و خاکستر دشمن هاتو رسوا کردی علت این که جاودانی بی ریایی تو بندگی بود «لا اَری الموت الا سعادة» خط و مشی ات تو زندگی بود بند دوم: چشمامون از داغ تو می باره تنگه دل ها واست بی قراره رو پیشونیت تا صبح قیامت سربند یا حیدر کراره مثل ما نیست دنیای تو عالم گیره غوغای تو تو شاگرد عباسی و قصه داره دستای تو علت این که جاودانی بی ریایی تو بندگی بود «لا اَری الموت الا سعادة» خط و مشی ات تو زندگی بود بند سوم: مثل کوهی یک تنه ایستادی پای مکتب زینب جون دادی وقتی که آتیش بالت رو سوزوند یاد روضه ی مادر افتادی توی آتیش رفتی اما شیدایی رو کردی معنا انگشترت ، وقتی می سوخت زنده شد یاد عاشورا علت این که جاودانی بی ریایی تو بندگی بود «لا اَری الموت الا سعادة» خط و مشی ات تو زندگی بود شعروسبک:
4_5935988490649995668.mp3
2.13M
بند اول ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5935988490649995669.mp3
1.66M
ـبند دومـــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
4_5935988490649995670.mp3
1.73M
بندسوم ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌ الله الرحمن الرحیم عمري گذشت و خدمت مادر نداشتم يك روز هم ، تقرب كوثر نداشتم مادر بخوانَمَش ولي اصلاً شباهتي با مادر شهيدة پرپر نداشتم او بارها به سوي من آمد خميده قد تا حال يك قدم به سويش بر نداشتم مادر بيا به جان حسينت مرا ببخش ايكاش من شبيه حسين سر نداشتم محشر كه هيچ ، كار تو صد جا شفاعت است با آنكه من هواي تو مادر نداشتم تو رشتة ولاي علي داده اي بمن با اينكه من لياقت حيدر نداشتم والله اگر كه فاطمه دستم نمي گرفت كاري به كار آل پيمبر نداشتم مادر اگر به دست ولي اَم نمي سپرد هرگز چنين اطاعت رهبر نداشتم اين دل ، سراي مادر و باباي زينب است بي زينبش كه اين همه دلبر نداشتم از كوچه بر دلم ، حسنش سوز مي دهد ورنه به سينه اين همه محشر نداشتم من بي حسين كشته ی زهرا نمي شدم بي كربلا غلامي حيدر نداشتم من كشته ، مردة حسنينِ پيمبرم ورنه چنين حيات مطهر نداشتم
خون جگر داد زد غریبی من را زهر بهانه ست کوچه کشت حسن را وای از آن مسجد و مرور بلایا بر سر منبر مغیره بود خدایا سبِّ علی میکنند و فکر بهشتند نامه بیعت به عمرو عاص نوشتند کشت مرا داغ کوثری که شکسته خاطره ی بغض مادری که شکسته حق بده هرروز زارزار‌ کنم من خاطره ی کوچه را چکار کنم من؟ آی کسی که سوال میکنی از من تا به کنون دیده ای کتک بخورد زن؟! پیش روی مادری که نور کهن داشت یک نفر آمد جلو که دست بزن داشت غصه همین بس بوَد که شانه به شانه دست به دیوار آمدیم به خانه دست پلیدی به ظرف کوثر من خورد بشکند آن دست که به مادر من خورد داغ زدند عاقبت دل پر او را با لگد انداختند چادر او را آنکه به کوچه شکست شیشه و بارش یک پسر هفت ساله بود کنارش کشت مرا آه سینه سوز حسینم روز کسی نیست مثل روز حسینم گرچه جگر بین طشت و حال خراب است کی سر من درمیان بزم شراب است گرچه به تابوت تیر اینهمه خورده پیرهنم را کسی بزور نبرده آی ابالفضل پیش زینبمان باش دختر حیدر کجا اراذل و اوباش؟! کاش که شمشیر بر تنم بنشیند خواهر من را کسی اسیر نبیند شاعر:
بسم‌ الله الرحمن الرحیم در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه چون کلام حق که با "هُم فاطِمَه" آغاز شد در میان پنج تن هم بوده محور فاطمه در بهای آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی "لولاک" شد سر فاطمه هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دو نیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می دهد خطبه خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه هرکسی در روضه های بچه هایش کار کرد پاسخش را می دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می زند می تکاند چادرش را روز محشر فاطمه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم آبروی اولیا و انبیا از فاطمه مرگ یعنی زندگانی جدا از فاطمه آی زاهد فاطمی باشی بهشتی می شوی جنت الاعلای حق دارد صفا از فاطمه اشهد ان علیا حجت الله ِ اذان تا قیامت در جهان مانده به جا از فاطمه کور و بینا هست یکسان در مرام عفتش هست ممنون تا ابد شرم و حیا از فاطمه زندگانی چیست غیر از درد حیدر داشتن درد می خواهیم ما جای دوا از فاطمه ای سقیفه ! عرصه سیمرغ دین جای تو نیست نیست فانی هر که می گیرد بقا از فاطمه بعد بابا قد سی سال این سه ماهه پیر شد آه که دیگر نمانده جز صدا از فاطمه یک مدینه از صدای گریه اش دارد گله خسته هستند این در و همسایه ها از فاطمه درد پهلو شب به شب پهلو در این ساحل نگیر شرم کن از مرتضی ،از بچه ها ،از فاطمه از مغیره یا که قنفذ انتظاری کس نداشت میخ در می خواست چه، دیگر خدا از فاطمه.... کرد کارش را غلاف و تیغ مانده منتظر تا بگیرد باز جان در کربلا از فاطمه
بسم ‌الله الرحمن الرحیم سلام معنی والشمس، شرح الرحمن سلام وصف تو یس و کوثر و انسان سلام جلوه ای از نور چادرت خورشید تمام معنی شب های قدر در قرآن به ذات پاک شما سجده می کند کعبه بهشت با نخی از چادرت شود رضوان خدا نهاده به دریای مرتضی صدفی میان آن، دو گهر، مثل لولو و مرجان دعای نور تو قرن هاست در تاریخ رسیده است به ما با روایت سلمان در آن زمانه که فتنه به جامعه افتد محبت تو و اولاد تو شود فرقان زمان فتح برای علی مشخص بود دعای خیر تو بوده همیشه پشتیبان اگر که گوشه نگاهی فقط بیندازی بهشت بر سر خوان تو می شود مهمان به من بگوی که با این مقام و منزلتت چرا مزار تو گشته ز دیده ها پنهان گمان کنم که خدا در بهشت خود دارد برایتان حرمی با چهارده ایوان سیاه پوش غم و غصه ات شده کعبه جماعتی ز ملک در عزات مرثیه خوان اگرچه بوی تو را حس نکرده نابینا اگرچه سایه ات از هر غریبه مانده نهان ولی برای دفاع از امام و رهبر خویش همیشه حاضر و با اقتدار در میدان سلاح رزم تو خطبه است در مبارزه ات که می کند پی هر جمله در جهان توفان چه خطبه ایست که سرتاسرش خدا جاریست چه خطبه ای؟ که تمامش پر است از برهان: هلا! چه شد که پس از مصطفی رها کردید هر آنچه گردن خود داشتید از آن پیمان میان خطبه ی تو مرتضی به سلمان گفت: بگو به فاطمه از جانب علی فرمان: مباد در وسط خطبه ات کنی نفرین که عرش از غم آه تو می شود لرزان بگو به فاطمه برخیز و سمت خانه برو امید نیست به این مردمان بی ایمان فدای بازوی غمدیده ات که با آن درد درست کرده برای تمام عالم نان اگرچه خسته ای از زخم نامسلمانی ولی بخاطر حیدر در این مدینه بمان هنوز از غم احمد سه ماه رفته، بگو... علی چگونه بسازد دوباره با هجران؟؟؟ بیا دوباره به روی علی بخند کمی که غصه ها برود، دردها شود درمان بمان که آب کنار حسین بگذاری بدون تو به خداوند می شود عطشان :: دوباره خانه مولا حسینیه شده و علی و فاطمه از داغ کربلا گریان امان از آن دم آخر که در ته گودال حسین و نیزه و شمشیر و تیر و سنگ و سنان صدای فاطمه از عرش می رسید به گوش که پیرمرد رسید و کلوخ در دامان حسین تشنه لب و ش م ر روی سینه نشست برید حنجر و هرگز به او نداد امان...
بسم ‌الله الرحمن الرحیم دل سایه نشین علم حیدر و زهراست محتاج عطا و کرم حیدر و زهراست آن یک پدر خاک و دگر مادر آب است آب و گل ما از نعم حیدر و زهراست بین الحرمین ست نجف تا به مدینه آنجا که حرم تا حرم حیدر و زهراست لبریز پر و بال ملائک ز نزول است آنجا که غبار قدم حیدر و زهراست لطفی که به دنیا متجلی ست ، قیامت معلوم شود لطف کم حیدر و زهراست از روز ازل تا به ابد حضرت جبریل با خیل ملائک حشم حیدر و زهراست با یک نگه فضه او سنگ شود زر این گوشه مقام خدم حیدر و زهراست گر زنده کند مرده ، مسیحا به دم خویش صاحب نفس از سوز و دم حیدر و زهراست صد شکر که در بین تمامی اراضی این خاک سرای عجم حیدر و زهراست خواهی اگر از عرش خدا پرده بیفتد راهش به خدا یک قسم حیدر و زهراست داغ حسن و داغ حسین و غم زینب عمریست که در سینه غم حیدر و زهراست بر شعر و کلامم نبود اجر و بهایی تا روح الامین‌ محتشم حیدر و زهراست یک روز میاید به دل شهر عزیزی آنکس که به دستش علم حیدر و زهراست
📌شور پایانی و روضه ای فاطمیه: ۹۹ بند اول: دوباره چرا فاطمه بسترت لاله گونه بهار علی رنگ فصل خزونه واویلا چه سخته قنوت نمازت با دست شکسته چرا اشک غم روی گونت نشسته واویلا چقد گریه کرده براتو خانومم خانومم ببین لحظه ای مجتباتو خانومم خانومم یه دنیا به روی سر من آواره همین که می بندی چشاتو خانومم خانومم بند دوم: بمیرم نشد آخرش محسنت رو ببینی تموم سپاهم حالا رو زمینی واویلا با کینه صفا رو از این خونه ی ما گرفتن همه سرپناه علی را گرفتن واویلا نکن آرزو رفتنت رو خانومم خانومم تو بار سفر بستنت رو خانومم خانومم چجوری منِ بی رمق دست تنها با گریه تو خاکا بزارم تنت رو خانومم خانومم بند سوم: شب و روز خودم اضطرابت رو دیدم به عینه همه فکر و ذکرت برای حسینه واویلا با گریه میگی درد دل هاتو با یک نشونه نزارید حسین و که تشنه بمونه واویلا قرار من و تو تو گودال واویلا واویلا تن بی سرو جاروجنجال واویلا واویلا بمیرم که روزی حسینت لب تشنه لب تشنه جلو زینبت میره از حال واویلا واویلا