eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
71 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ داغ یتیمی ام برشانه ی دل است گیسوی من ببین در چنگ قاتل است قاتل کشیده است این سو به آن سویم شد خون سر حنا بر دست و بر رویم ای عمو جان ای عموجان ای عمو جان ای عموجان بود آرزوی من گردم فدای تو من دست و پا زنم در پیش پای تو جای پدر بیا از بهر دیدنم بر گو مبارک است این قد کشیدنم ای عمو جان....... چشمان بی سویم باشد به راه تو بر تو نگاه من بر من نگاه تو بهر زیارتت از خون کنم وضو پا بر زمین کشم تا پا شوم عمو ای عموجان......
۲ از حس مادری دل کنده ام حسین از لشکر کمم شرمنده ام حسین بنگر به دیده ی اختر شمار من این دو ستاره هست دارو ندار من ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دو عینم رخصت بده دو گل نذر چمن کنم من هم کنارشان بر تن کفن کنم ای شاه کم سپاه خواهر فدای تو گریم به غربتت گریم برای تو ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دوعینم غم شعله زد به دل ای غمگسار ما صوت غریبی ات برده قرار ما قلب حرم شده از غصه زیر و رو از گریه های تو از خنده ی عدو ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دو عینم
۲ جای پدر بود بر تو نگاه من آغوشت ای عمو باشد پناه من در بین قتلگاه بر حال ما دو تن در نوحه فاطمه گریه کند حسن ای عموجان ای عمو جان ای عموجان ای عموجان عباس تو اگر بی بال و پر شده دستان کوچکم بر تو سپر شده بر روی زخم تو زخم دگر زدند چندین نفر چرا بر یک نفر زدند ای عموجان......... با تیر حرمله شد لاله گون تنم بر دست و سینه ات من دست و پا زنم من را دگر عمو از خود مکن جدا من با توام شریک در نعل تازه ها ای عمو جان.........
۲ داغ یتیمی ام برشانه ی دل است گیسوی من ببین در چنگ قاتل است قاتل کشیده است این سو به آن سویم شد خون سر حنا بر دست و بر رویم ای عمو جان ای عموجان ای عمو جان ای عموجان بود آرزوی من گردم فدای تو من دست و پا زنم در پیش پای تو جای پدر بیا از بهر دیدنم بر گو مبارک است این قد کشیدنم ای عمو جان....... چشمان بی سویم باشد به راه تو بر تو نگاه من بر من نگاه تو بهر زیارتت از خون کنم وضو پا بر زمین کشم تا پا شوم عمو ای عموجان......
۲ از من جدا شدی ای پاره ی تنم در پشت خیمه ها قبر تو میکنم شرمنده ام که تیر شد چاره ات علی این خاک تیره شد گهواره ات علی ای علی جان ای علی جان لایی لایی اصغر من بر اشک دیده ام خندیده دشمنت لرزد به دست من ای نازنین تنت تا پشت خیمه ها ای بود و هست من کم دست و پا بزن بر روی دست من ای علی جان...... خجلت زده منم از روی مادرت یک دست من تن و دستی بود سرت تیر سه شعبه ای کرده دو تا تو را یک آن نموده است از هم جدا تو را ای علی جان.....
۲ ای روشنی ی دل از روی ماه تو با زانو آمدم تا قتلگاه تو خون از دهان تو می گیرم ای علی حرفی بزن که من می میرم ای علی اکبر من اکبر من ای علی ی اکبر من دشمن چه کرده است با جسم اطهرت هر سو نظر کنم افتاده پیکرت بر گریه های من خندیده دشمنت چون گیسویت علی پاشیده شد تنت اکبر من........ بر خیز و گریه از چشم ترم ببر بر خیز و عمه را سوی حرم ببر بر دیده می کشم پیراهن تو را بین عبای خود چیدم تن تو را اکبر من ........
۲ در جمع تشنگان غوغا بپا شده بابا رسیده و قدش دو تا شده بابا رسیده و دستش روی کمر گویا که میدهد از ماتمی خبر ای عموجان ای عموجان ای عموجان یا ابالفضل پاشیده شد چرا دیگر سپاه ما بابا بگو کجاست پشت و پناه ما نزدیک خیمه شد از چه عدوی ما ترسیده کودکی پس کو عموی ما ای عمو جان....... خواب و خیال ما دیگر عزا شده صحبت ز غارت در خیمه ها شده بابا از این غمی که پشت تو شکست دیگر گمان کنم وقت اسیری است ای عمو جان.......
۲ پروانه ی توام ای شمع محفلم یک امشبی بیا بنشین مقابلم تسکین خواهرت قرآن بخوان حسین ای جان من مرو پیشم بمان حسین ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دو عینم ای آسمان من غرق ستاره ام امشب فقط تو را گرم نظاره ام فردا به اشک و آه باید کنم نگاه تو دست و پا زنی در بین قتلگاه ای حسینم...... امشب کنار من عباس و اکبر است رخسار تو حسین خورشید انور است فردا کنار من شمرو سنان بود آتش به جانم از نامحرمان بود ای حسینم.....
۲ آخر جدا شدی ای جانم از بدن می میرم ای حسین رحمی به حال من آهسته تر برو ای شاه کم سپاه دیدار بعد ما در بین قتلگاه ای حسینم ای حسینم ای ضیائ هر دو عینم رخصت اگر دهی با جمع کودکان صف بسته می شویم دنبال تو روان غربت نشسته است بر ماه روی تو من جای مادرم بوسم گلوی تو ای حسینم....... ترسم ببینمت ای حجت خدا در زیر خنجر و بالای نیزه ها تابی نمانده ای پشت و پناه من تو دست و پا مزن پیش نگاه من ای حسینم.....
پرچمِ تو کلِّ دنیا را مسخّر می کند نامِ زیبایت دهانم را معّطر می کند عشقِ تو مانند خورشیدی ست،می تابد به من ذرّه ای از مهر تو دنیا منّور می کند مانده ام مشهد بخوانم یا بهشتِ اهلِ دل؟ حال و روزِ این حوالی خستگی در می کند گنبد و صحن وسرا،ایوان طلا با جلوه ای آخرش قلبِ تمام شیعیان زر‌ می کند «صحنِ گوهرشاد»با آن حس و حالِ معنوی مرده را جان داده و جایش مطهّر می کند ای بقربانِ تمامِ زایرانت یا رضــــا مَحرمت گشتن وجودم را کبوتر می کند می پرم هر شب به قصد ِ یک طوافِ عاشقی حس و حالم را همین پرواز بهتر می کند من نبودم لایقِ درگاهِ تو سلطانِ عشق مادرت با یک نگاهش شورِ محشر می کند آخرش مثلِ غلامانت شدم شکرِ خدا رأفتِ تو هر کسی را مثلِ نوکر می کند محسن راحت حق
نیمه شبها تا سحر ذکر رضا باید گرفت اینچنین حاجات خود را از خدا باید گرفت در جوار مرقدش هرگز به کم قـانع مشو چونکه از مشهـد بـرات کربلا باید گرفت دست خالی آمدم امشب به درگاه شما هرچه میخواهد دل از راه دعا باید گرفت چشم در راه دعای خیرتان هستم، فقط یک ضمـانت از تو در روز جزا باید گرفت می شود امشب دل من عازم باب الجواد اجر و مزد نوکری را پس کجا باید گرفت؟ در شب میلادتان دل غرق رحمت میشود تکه نانی امشب از دست شما باید گرفت محسن زعفرانیه