eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
91 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمتی از قصیده _جواد(ع) ای مهر تو در سینه من گوهر یکتا از نور تو شد گلشن دل عرصه ی سینا جز اسم تو بر لوح دلم نام کسی نیست با کلک سر انگشت تو شد مُهر تو امضا در عالم ذر عشق تو در سینه نهادم زانروز شدم سائلت ای زاده ی زهرا ای خاک درت سرمه چشمان ملائک روشن ز رخ ماه تو شد دیده دنیا گلزار نبی از قدمت گشته پر از نور دامان ولایت شده از نور تو زیبا هر گوشه ی کوی تو هزاران دل عاشق با گریه به سودای تو ای نفس مسیحا بر درگه تو روی نمود از سر اخلاص با ناله و چشمان ترش حضرت عیسی حاتم به کرمخانه تو درس کرم خواند گردیده عطا در نظرش روشن و معنا هر کس که گدائی کند از درگه لطفت سلطان شود از جود تو ای حضرت مولا دارد به دل امید که گوید سخنی چند در خلوت تو گریه کنان حضرت موسی هرگز نکنی رد ز درت سائل مسکین زیرا که جوادی و عزیز دل زهرا از هُرم تو دل رونق بازار گرفته از بوی تو گلشن شده مینوی مصفا خورشید غزلخوان تو در گوشه بیداد مدهوش سخندانی تو بحر مقفا هرگز نشد از درگه احسان تو مایوس هر کس که کند روی به درگاه تو آقا با سن کمت فاتح میدان کلامی هستی تو چنان شیر در آن بیشه هیجا با یک نگهت گشت عدو مضمحل و زار خشک از نگهت گشت از او پیکر و اعضا آقا چه کنم نیم نگاهم بنمایی؟ تا موم تو گردد ز کرم این دل خارا هر چند که در درگه تو خاک ترینم لکن ز عطای تو شدم (رمضی) گویا
این ها به جای این که برایت دعا کنند کف می زنند تا نفست را فدا کنند هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند با دست و پا زدن به نوایی نمی رسی این ها قرار نیست به تو اعتنا کنند بال فرشته های خدا هست پس چرا؟ این چند تا کنیز تو را جابه جا کنند هر وقت دست و پا بزنی دست می زنند اما خدا کند به همین اکتفا کنند تا بام می برند که شاید سر تو را در بین را با لبه ای آشنا کنند حالا کبوتران پر خود را گشوده اند یک سایبان برای سرت دست و پا کنند علی اکبر لطیفیان
 محمد الجواد شهادت بدون نغمه قطره اشکی به محضرت- - - از دیده ام گرفت نگاه تو خواب را انداخت دوری ات به دلم اضطراب را خون مرا به عالم و آدم حلال کرد عشقت حرام کرد اگر خورد و خواب را جز سر به آستان تو دادن، بزرگی ات از ما گرفت فرصت هر انتخاب را ما را محبت تو به اینجا کشانده است کاری نداشتیم گناه و ثواب را از راه دور در طلب لطف آمدیم ... در می‌زنیم خانه عالیجناب را آورده هر که قطره اشکی به محضرت برده ست با خود ادعیه مستجاب را حتی به پادشاهی عالم نمی‌دهیم یک تار موی طایفه بوتراب را ... وقتی که حب آل علی نیست، هر نفس بت خانه ای بساز و بسوزان کتاب را ای مهربان محض! بیا با تبسمی بردار از تمام جهنم عذاب را لب تشنه بین حجره هر آیینه دیده ای آن صورت شکسته در خون خضاب را ... بودند دیو و دد همه سیراب و بشکند دستی که ریخت روبروی تشنه آب را ... بس کن رباب، گریه عباس را ببین بس کن رقیه قصه بزم شراب را در کوفه رسم بود که در پیش باغبان از گل درآورند به چکمه گلاب را
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💠💠 🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶 سبک زمینه - شور شهادت امام جوادالائمه علیه السلام 💥به سبک بارون کربلا بند🌹 وای خسته بود صداش تشنگی میبارید از روی لباش ابر غم حلقه زده بود تو چشاش وای خسته بود صداش دست و پا میزد و میخندیدن ای وای من تنهاش دیدن پیشش دف میزدن تا صدا نالش نیاد کف میزدن سنگ طعنش از هر طرف میزدن پیشش دف میزدن امونش رو برید زهر کینه هی میکشید آه از سینه دست و پا میزد و میخندیدن ای وای من تنهاش دیدن بند🌹🌹 وای بی کس کشتنش روی پشت بام خونش بردنش تیزی پله زخمی زد به تنش وای بی کس کشتنش اما نیزه نخورد از نامردا جسمش نشد ارباًاربا کی میشه باورش که سه روز زیر آفتاب بود پیکرش فاطمه گریه میکرد بالا سرش کی میشه باورش مثل جدّش حسین تشنه جون داد رو خاک غم از پا افتاد اما نیزه نخورد از نامردا جسمش نشد ارباًاربا بند🌹🌹🌹 وای از کرب و بلا هلهله میکردن دور خیمه ها نعل تازه آورده بودن برا... وای از کرب و بلا بدنا له شدن زیر مرکب شد اشک و آه سهم زینب وای از کرب و بلا کفن شاه عالم شد بوریا سرا رو میبستن روی نیزه ها وای از کرب و بلا کهنه پیراهن و غارت کردن کلّ تن و غارت کردن بدنا له شدن زیر مرکب شد اشک و آه سهم زینب علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عبدالجواد الا ای مظهر جود خدایی جوادی حضرت ابن الرضایی تو عبداللهی و الله مایی کرامت از شما از ما گدایی.. دودست خالی آوردم برایت سلام آقای من جانم فدایت نه دنبال غذا و آب و نانم نه محتاج عطای دیگرانم به تو وابسته ام دیگر نرانم خدا میخواست من‌سائل بمانم خودش فرموده تو باشی مرادم به دستور رضا عبدالجوادم کرم تو جود تو دست گدا من وفای دائمی تو بی وفا من خطاپوشی تو و پر مدعا من به تو بدکرده ام آقا تماما ولی به رو نیاوردی تو اصلا مرا بی آبرو کردی تو؟اصلا گنهکارم گنه بسیار دارم نظر کن دیده ای خونبار دارم ولی من باتو خیلی کار دارم سگم راهی بسوی غار دارم سگ کهف جوادم جانم آقا رسیدی تو به دادم جانم آقا نه دنیا نه طلا میخواهم از تو بجای آن ولا میخواهم از تو پر از دردم دوا میخواهم از تو برات کربلا میخواهم از تو اگرچه جلد بام کاظمینم فدایی فدایی حسینم دوباره ماجرای حجره با زهر دوباره دردها را شد دوا زهر زمین زد بی کسی را بی هوا زهر چه میخواهد ز آل مصطفی زهر کشید از سینه اش اتش زبانه امان از غربت مردی به خانه میان پایکوبی دست و پا زد زمین که خورد مادر را صدا زد دودستش را به خاک حجره تا زد گریز روضه را به کربلا زد بفکر روضه خدالتریب است شبیه جد عطشانش غریب است خودش غمگین ولی این قوم شادند غرورش را به زیر پا نهادند برای کشتنش در اتحادند بمیرم آب هم دستش ندادند ملائک آه از دل می کشیدند کنیزان آه نه کِل می کشیدند بروی بام رفت و نیمه جان داشت لبی زخمی و جسمی ناتوان داشت خداروشکر اما سایبان داشت حفاظی زیر بال کفتران داشت کفن شد پیکرش الحمدلله نبوده خواهرش الحمدلله سید پوریا هاشمی
روضه جانسوز امام جواد جوان خانه‌ی زهرا غریبِ زهرا تو صدای ناله‌ی اَمَن یُجیبِ زهرا تو بمیرم از غمت آقا کسی نداری که غریب و زخمی و تنها کسی نداری که میان حُجره پَرَت را کسی نمی‌گیرد عزیزِ تشنه سرت را کسی نمی‌گیرد چقدر غرقِ عرق غرقِ درد تب داری میانِ سُرفه جگرپاره رویِ لب داری به دادِ تو نرسیدند تا صدا نزنی کسی نبود کنارت که دست و پا نزنی صدای بال و پَر بسته از قفس نرسد صدا نزن که صدایت به هیچکس نرسد صدا نزن که نفسهات مختصر نشوند صدای هلهله‌ها تا که بیشتر نشوند صدای هلهله آمد رضا رضا نکنی که دست و پا بزنی و خدا خدا نکنی صدا نزن که به دَف می‌زنند در پَسِ در جوابِ دادِ تو کَف می‌زنند در پَسِ در نگو جوانِ رضا تشنه‌ای که آبی نیست بیا نگو جگرت سوخت که جوابی نیست عجیب زهر بدی بود شعله بر پاکرد تمامیِ جگرت را که اِرباًاِربا کرد کسی نگفت که آبی دهان خشکش را کسی نگفت که رحمی زبانِ خشکش را به پُشت حُجره کنیزان و همسرش اینجاست کسی نگفت نخندید مادرش اینجاست میان حجره پَرَت را کسی نمی‌گیرد عزیزِ تشنه سرت را کسی نمی‌گیرد نه ظرف آب کنار و نه بستری داری نه گِرد خویش برادر نه خواهری داری برادری که به قربان پیکر تو رَوَد نه خواهری که رسد زود همسر تو رَوَد نه گریه‌کُن که پِی‌ات سر به دشت بگذارد نه خواهری که برای تو طشت بگذارد میان خنده و دشنام بردنت آقا کِشان کِشان به رویِ بام بردنت آقا کنار خشکْ لبت ، کاسه‌های آب اُفتاد کشان کشان بدنت زیر آفتاب اُفتاد کشیده‌اند زِ پا با سرت چه بد خوردی میان راه بگو چندتا لگد خوردی؟ به روی بام ولی مثل اینکه پامالی به روی بام ولی نه میانِ گودالی ولی به سویِ تو خیره نگاهِ دختر نیست به روی جسم تو جز سایه‌ی کبوتر نیست هزار شُکر که جسمِ تو نامرتب نیست هزار شُکر که بر بام ، جای مَرکب نیست حسن لطفی
مظلوم امام جواد سلام بر دل خونِ امامِ معصومی که سوخت از ستم و جورِ همسر شومی کنار محتضر آواز و رقص و پاکوبی؟! عجب طریقه ی آزارِ غیر مرسومی! کسی توجهی اصلا نمی کند این جا به سوزِ پاره جگرهای مردِ مسمومی دوباره روی زمین ظرف آب می ریزند... به پیش تشنه، چه رفتار زشت و مذمومی چه فرق می کند اصلا هلال یا که کنیز؟ قرار نیست که آبی رسد به مظلومی ندارد او به برش خواهری چنان زینب کنار بستر او نیست اُم کلثومی چگونه جسم رشیدش به پشت بام رسید؟! چه ماجرای پُر ابهام و غیر مفهومی! هزار شکر که بغداد پشت بامی داشت نرفته تا ته گودال شاه مهمومی هزار شکر که بر بام رفت و آمد نیست سُم فرس ننشسته میان حلقومی محمد جواد شیرازی
4_6030758941196027965.mp3
زمان: حجم: 1.42M
📌اولین شعروسبک اختصاصی کانال : بند اول: به این روضه به این پرچم یه عمره که بدهکارم نگاهی کن به حال من گرفتارم گرفتارم تویی یار وفادارم برا غم هاته میبارم اسیرم به سر زلفت نگاهی از در رحمت حسین جانم بند دوم: به سینه از طفولیت مدال نوکری دارم نشه سایه ات کم از دنیا نباشی تو که بیچارم برام مثل پدر هستی به تاریکی قمر هستی اسیرم به سر زلفت نگاهی از در رحمت حسین جانم بند سوم: سر کویت شبیه من هزاران مبتلا دارد ببین ارباب دوباره دل هوای کربلا دارد دلم تنگه حرم میخوام تو آقایی کرم میخوام اسیرم به سر زلفت نگاهی از در رحمت حسین جانم ۱۴۰۰/۱/۲۴