#عرفه
#حضرت_مسلم
هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا
کریم شهر گدا را کشیده تا اینجا
ز بسکه دست گرفتى همین بزرگى تو
گداى بى سر و پا را کشیده تا اینجا
همینکه گفت گنهکار یا کریم العفو
دل شکسته خدا را کشیده تا اینجا
شمیم پیرهن یوسف اید از عرفات
صداى روضه شما را کشیده تا اینجا
یقین کنم که تا دسته ها به راه افتاد
نواى ما شهدا را کشیده تا اینجا
حسین گفتن ما مسلمیه هر سال
نسیم کرب و بلا را کشید تا اینجا
صداى پاى محرم به گوش مى آید
حسین قافله ها را کشیده تا اینجا
بنى گفتن یک مادرى شب جمعه
چقدر اهل بکا را کشیده تا اینجا
سخن ز موى پریشان زینب کبرى
امام صاحب عزا را کشیده تا اینجا
به یار نیزه سوارش به گریه زینب گفت
کمند زلف تو ما را کشیده تا اینجا
ز روى بام کسى ناله زد حسین ببخش
که نامه هام شما را کشیده تا اینجا
عزیز من نگرانم دلم چه بى تاب است
دگر زمانۀ آوارگى ارباب است
قاسم نعمتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#عرفه
#امام_حسین
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره
دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره
اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم
با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم
تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو
نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو
ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من
كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من
كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب
با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب
كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب
يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب
كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني
بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني
مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا
بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا"
كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا
حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا
اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند
با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند
همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو
نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو
رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت
خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت
یوسف رحیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#عرفه
دلم از غیرِ شما میلِ جدایی دارد
پر و بالی بدهی شوقِ رهایی دارد
لحظه ای رُخ بِنَما در عوضش جان بستان
عالَمِ عشق عجب حال و هوایی دارد
دلِ سنگ از هنرِ عشق ترک خوردُ شکست
بشکند دل بِخدا سوزِ صدایی دارد
سرِ کوی تو گدا هر که شد ،آقایی کرد
هر که شد بی سر و پایت سر و پایی دارد
روزِ محشر همه ی مُدّعیان میبینند
که غلامِ درِ این خانه چه جایی دارد
دست بر سر مکن اینقدر مرا با مَرهَم
طالبِ زخم چه حاجت به دوایی دارد
اجلم را نرساند گنهم دل با تو
وعده ی یک سفرِ کربُ بلایی دارد
خوش بِحالِ دلِ زوّارِ شما آقاجان
صحنِ بین الحرمینت چه صفایی دارد
اشک روزی بشود ،هر قدمش با مهدی
روضه ی دست و عَلَم شور و نوایی دارد
سرِ از کاسه شکسته شده دیگر حالا...
باقی اش بر نوکِ این نیزه چه جایی دارد؟!
آنطرف جسم به همراهِ زِرِه غارت شد
اینطرف خواهرش انگار دعایی دارد...
ای خدا بر گِرهِ معجرِ من رحمی کن
فتنه ی غارت خیمه بی حیایی دارد !
خوب شد نیزه نیاورد تحمّل سر را
تا نبیند ز سرِ نی سرِ بی معجر را
حبیب نیازی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_حسین_مناجات
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین
چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین
ز ازل بندگیم نوکری خانه ی توست
حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین
بین طوفان گنه غرق شدم کاری کن
ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین
کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم
تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین
باز از قافله کرب و بلا جا ماندم
کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین
#قاسم_نعمتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#عرفه
#امام_زمان_مناجات
کنار بیت خدایی به یاد ماهم باش
به مروه یا به صفایی به یاد ماهم باش
در استلام حجر نیز یادی از ما کن
همین که گرم دعایی به یاد ماهم باش
چو دور کعبه طواف آوری به کعبه قسم
تو کعبۀ دل مایی به یاد ماهم باش
به ما که رو نگشودی ، به ما نگاهی کن
ز ما اگر که جدایی به یاد ما هم باش
کنار زمزم اگر یاد کام خشک حسین
نظر به آب نمایی به یاد ماهم باش
کنار حجر همان لحظه ای که اشک فشان
به سید الشهدایی به یاد ماهم باش
دمی که از در باب السلام اشک فشان
به سوی بیت می آیی به یاد ماهم باش
کنار قبر رسول خدا کنار بقیع
مقیم کرب و بلایی به یاد ماهم باش
مقیم شهر نجف کاظمین سامرا
کنار قبر رضایی به یاد ماهم باش
چنان که گرم دعایی به ما دعایی کن
همین که یاد خدایی به یاد ماهم باش
#غلامرضاسازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_زمان_مناجات
#عرفه
گل، فزون است، ولی آن گل، بیخار کجاست؟
خیمه بسیار بوَد، خیمۀ دلدار کجاست؟
دل آوارۀ من، خانه به دوشِ یار است
ای حرم با من دلخسته بگو، یار کجاست؟
عرفات و جبل الرّحمه، بگویید به من
کعبۀ روح مرا وعدۀ دیدار کجاست؟
شب، شب مشعر و چشم همگان بیدار است
جگرم خون شده، یارب!دل بیدار کجاست؟
یوسف فاطمه!بازار تو، گرم است ولی
آنکه ما را ببرَد بر سر بازار کجاست؟
تا بیاییم سر راه تو با گوهر اشک
سینۀ سوخته کو؟ چشم گهربار کجاست؟
حاجیان در عرفاتند و ز هم میپرسند
حاجی فاطمه کو؟ رهبر احرار، کجاست؟
ای جوانان مدینه!ز شما میپرسم
که علی اکبر و عباس علمدار کجاست؟
نه رباب و نه ز گهوارۀ اصغر، خبر است
طفلِ شیرِ حرم حیدر کرار کجاست؟
«میثم»از کثرت عصیان چه هراست، بشنو
عفو، فریاد برآرد که گنهکار کجاست؟
#غلامرضا_سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔷 السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ.. 🔷
ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی
سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی
خاک دلم تسخیرِ بیگانه نخواهد شد
ای دوست وقتی صاحب این سرزمین باشی
شب،نور تو در کوچه های شهر جاری شد
تا مثل فانوسی برای اهل ِ دین باشی
دست خدا ترجیح داده دستِ کم اینبار
تا دست فتنه رو شود،در آستین باشی
خیلی به چشمان علیوار تو می آید
در مسجد سهله امیرالمومنین باشی
دنیا رکابش را هزاران سال صیقل داد
تا شاید این جمعه رکابش را نگین باشی
زهرا برای غربتت بارید از آن دم که
فهمید تو باید غریبِآخرین باشی
ای کاش ما هم مهزیارت می شدیم آقا
وقتی میان شیعه گرمِ دستچین باشی
با درد و با اندوه و با گریه عجین باشم
با درد و با اندوه و با گریه عجین باشی
تا کی قرار است از فراقت این چنین باشم؟
تا کی قرار است از صبوری این چنین باشی؟
خیلی دلم می خواهد آقا وقت جان دادن
آن لحظه ها،آن لحظه های واپسین،باشی
اشکِ منِ بی معرفت خشکیده..،باید هم
تو همچنان دلواپس هَل مِن مُعین باشی
بار گناهان منِ نامرد باعث شد
تا جای من پیش خدا تو شرمگین باشی
پای برهنه،کربلا،با تو،چه می چسبد
خیلی دلم میخواست با من اربعین،باشی
برگرد،روضه،روضه ی سقاست،پس برگرد
تا روضهگردانِ یلِ ام البنین باشی
با آن عمود سهمگینی که به فرقات خورد
باید علمدار این چنین نقش زمین باشی
زینب صدا زد:پاشو خوشغیرت،سنان آمد
تنها تو باید سدِّ راهِ این لعین باشی
بردیا محمدی
#مناجات فراق امامـزمان علیه السلام
#مناجاتـمحرمی_فراقـامامـزمان
#شب_تاسوعا
#شب_جمعه
#عرفه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🔻🔻 🔺🔺
#اللهـمعجـللولیـڪالفـرج
سبک سینه زنی #زمینه
#حضرتمسلم
#سفیرقافلهغم
#عزیزفاطمهحسین
در سبک #منویکمببین
-------------------
☑️ بند اول
میا به کوفه ای عزیز جان فاطمه
میا که این مکان پر بلا و ماتمه
به جان اصغرت هوای کوفه پر غمه
🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین
☑️ بند دوم
آقای من ببین چقدر غمین و مضطرم
غریب و بی کسم نمونده یار و یاورم
شکسته بالم و اسیر قوم کافرم
🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین
☑️ بند سوم
صدای العطش داره از آسمون میاد
داره به گوش من صدای ساربون میاد
به سمت این دیار میا که بوی خون میاد
🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین
☑️ بند چهارم
به روی بامم و نگاه من به سوی تو
به زیر تیغم و مست مِی سبویِ تو
سر و تنم بشه فدای اون گلوی تو
🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین
⭕️ابیات ترکی👇
☑️ بند پنجم
کسیلله باشیمی الا امیر عالمین
خوشام چیخیر جانیم یولوندا ای ضیای عین
قصوروم اولسا گر حلال ائله منی حسین
🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین
☑️ بند ششم
بو جسمیده حسین یارا چاتیبدی یاریه
توشوبدی ظلم دن نفس لریم شماریه
یارالی پیکریم آسیلاجاخ قناریه
🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین
☑️ بند هفتم
بو اهل کوفه نین نقدری گور جفاسی وار
باشیندا غارت و جور و ستم هواسی وار
اوزون آل ایندی دن هانچی قیزین طلاسی وار
🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین
#التماسدعا 🙏
4_5904221185951926429.mp3
1.72M
# نوحه واحد وسنگین حضرت مسلم (ع)
ببین تو ناله های محزونم
ببین که زار و دل پریشونم
نیا به کوفه ای آقا جونم (مولای خوبم)
ببین شده سفیرت آواره
آواره ی کوچه و بازاره
مسلم تو بیکس و بی یاره(مولای خوبم)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
دیدی که شد شکسته دندانم
دیدی که بر قناره مهمانم
ببین که بیقرار طفلانم (نیابه کوفه)
تا که حسین نام تو رُ بردم
آتیش و سنگ و ناسزا خوردم
ازغصه ی زینبِ تو مُردم ( نیابه کوفه)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
بی کَسَم و تو کوچه می گردم
بدون تو آقا پُرِ درد
هستیِ خود را وقف تو کردم (دلم شکسته)
داری میای ولی پشیمونم
از حالا من روضتو میخونم
با گریه هام شبیه بارونم (دلم شکسته)
[میا به کوفه ای حسین جانم(۳)آقای مظلوم]۲
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
.
سلام و تبریک ایام؛
لطفاً از دیگر محصولاتِ فرهنگی
ویژه عید بزرگ #غدیر در کانال فروشگاه
دیدن فرموده و کمک حال باشید:👇
@babolharam_shop
✅ اسم اعظم
♦️ در مدح حبل المتین مولا علی علیه السلام
🔻 شاعر: حامد خاکی
ديدار زيبا ميشود با چشمهايت
غرق تماشا ميشود با چشمهايت
لب تشنه اي كه زير پلكت مينشيند
سيرابِ دريا ميشود با چشمهايت
مريم مقدس ميشود در سايه ي تو
عيسا مسيحا ميشود با چشمهايت
هر دردمندي كه مسيرش بر تو افتاد
حتماً مداوا ميشود با چشمهايت
سلمان فرستاديم تا ايمان بيارد
سلمان و مِنّا ميشود با چشمهايت
مستم كن از آن خوشه ي چشمي كه داري
اي من فداي گوشه ي چشمي كه داري
از دست تو بايد دوايم را بگيرم
بنويس از تو نسخه هايم را بگيرم
از جانِ بيمارم بلا را دور بنويس
من آمدم از تو شفايم را بگيرم
گلدسته ميسازم برايت شمع ها را
وقتي كه وام شعرهايم را بگيرم
اي كاش زهرا هم شبيه تو حرم داشت
تا اذن پيش تو بيايم را بگيرم
از پنجره فولاد اذنت را گرفتم
ميخواهم از تو كربلايم را بگيرم
بسيار داري مثل من دورت بگردم
خود را مثال پنج تن دورت بگردم
حيدر شدي تا پشت در هِي در بكوبند
جاي ملائك نيست بال و پر بكوبند
زهرا دلش ميخواست نام يا علي را
روي عقيق سرخ پيغمبر بكوبند
سنگ علي را فاطمه بر سينه كوبيد
بايد كه بر دُرِّ نجف حيدر بكوبند
معراج تازه ابتدايت بود بايد
نام تورا از اين مقرب تر بكوبند
اسم تو اسم اعظم پروردگار است
اين مُهر را بايد به هر منبر بكوبند
ما كوه را پيش تو جز كاهي نديديم
از دست تو غير از يداللهي نديديم
تيغت برهنه ميشود ابروت در هم
اينگونه عالم را تو خواهي ريخت بر هم
آغاز جنگ تو همان پايان جنگ است
وقتي نميماند ز لشگر يك نفر هم
مأمور قبض روح پشت قبضه ي توست
حالا چه در دست تو باشد در كمر هم
در معركه هر اتفاقي خواهد افتاد
از رقص شمشير تو روي خاك برهم
اي لافتي الّا خودت لاسيف تيغت
كيفَ بشر هم هستي و خيرٌ بشر هم
قسمت شود پاي تورا بايد ببوسم
دست پسرهاي تورا بايد ببوسم
دارد هنوز از کعبه بوی تو می آید
حجش قبول است آن که سوی تو می آید
تو آبها را مهر کوثر کرده ای پس
جوشانده ی زمزم ز جوی تو می آید
نورٌ عَلی خورشید خورشیدٌ عَلی نور
وقتی که زهرا روبروی تو می آید
معراج هم حتی نبی با تو سخن گفت
صوت خداوند از گلوی تو می آید
شب میشود یک سمت عالم آن زمان که
بر روی پیشانیت موی تو می آید
بنتِ اسد الله اکبر داشت حق داشت
دیوار کعبه گر ترک برداشت حق داشت
ممنون از ايل و تباري كه تو داري
از لطف بيش از انتظاري كه تو داري
ما دست و پا گيريم اگر تو دست گيري
ما معتبر از اعتباري كه تو داري
خشم تورا مرحب به لكنت گفت وقتي
ابرو گره زد ذوالفقاري كه تو داري
حيثيت هر منكري زير سؤال است
روي حسابِ بي مزاري كه تو داري
هر كس تو را دارد چرا بايد بترسد
مثل تو تنها از خدا بايد بترسد
تو رفتي و با كوفه در افتاد زينب
بعد از تو جانش در خطر افتاد زينب
انگار بايد بچه هاي تو بيفتند
هر وقت در بين گذر افتاد زينب
گفت اُسكُتوا و خطبه ي غرّا بيان كرد
حتي خودش ياد پدر افتاد زينب
زيب كه بيهوده نمي افتاد از پا
از نيزه سر افتاد اگر افتاد زينب
يك عمر سعي ات بر حجابِ دخترت بود
اما تو رفتي و دگر افتاد زينب
ميخواستي چشم كسي بر او نيفتد
برگَرد زينب را ببر افتاد زينب
پشت در و دروازه كه فرقي ندارد
مانند زهرا پشت در افتاد زينب
از سر گذشتند و اسير سر گذشتند
بعد از پسرها دخترانت در گذشتند
#حامد_خاکی
#عید_غدیر
#حضرت_علی علیه السلام
#امیرالمومنین علیه السلام
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم