eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
62 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم مباد آن كه عباي تو يك كنار بيفتد ميان راه، تن تو بي اختيار بيفتد تو را خميده خميده ميان كوچه كشيدند كه آبروي نجيبت از اعتبار بيفتد دگر غرور تو را چاره جز شكسته شدن نيست اگر محاسن تو دست اين سوار بيفتد توقع اثري غير آبله نتوان داشت مسير پاي برهنه ت اگر به خار بيفتد چه خوب شد كه لباست به ميخ در نگرفت و چه خوب شد كه نشد پهلويت ز كار بيفتد اگر چه سوخت حريمت ولي نديد نگاهت ز گوش دختركان تو گوشوار بيفتد هنوز هم كه هنوز است جلوه هاي تو جاري ست كه آفتاب، محال است در حصار بيفتد 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله به انتظار پناه تو یا ولی الله نشسته بر سر راه تو یا ولی الله تویی کریم کریمان و ذوالکرم هستی تو سرپناه من و خانواده ام هستی حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه الا امیر و علمدار مکتب شیعه! به لطف کرسی درس تو جعفری شده ام من از دعای شما بوده حیدری شده ام تو عشق هر دل بی تاب عاشقی مولا اصول دینی و قرآن ناطقی مولا و ماورای تمام حقایقی مولا تویی که پیر و مراد نوابغی مولا دو دست خالی من هم دخیل احسان ات سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات خوشابه حال دلی که فقط اسیر تو شد اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد میان آن همه ، شاگرد سربه زیر تو شد هر آن که سوی تو آمد اداره اش کردی کسی که زائرتان شد "زراره" اش کردی ششم ستاره ی دنباله دار زهرایی ششم مربی فقه و اصول دنیایی دلیل خلق زمین بلکه اسمان هایی تو که مقرب محبوب حق تعالی یی فقط نه جان جهان و جهان جان هستی هماره مرجع تقلید شیعیان هستی بیا و پای دلم را به خانه ات وا کن "حضور میطلبم سینه را مصفا کن" ز شوق دیده ی من را شبیه دریا کن تنور خانه ی خود را سپس مهیا کن حلال مهر شما قطره قطره ی خونم خلیل نار تو هستم ز نسل "هارونم" همیشه عطر حضورت در این حوالی هست و با روایت تو عشق و شور و حالی هست سحر ، حسینیه ، جایت همیشه خالی هست به یاد روضه ی تو در دلم ملالی هست برای زائر خود سایبان نداری که... کنار تربت خود روضه خوان نداری که... شبی که خانه ات آقا پر از خطر شده بود شبی که قلب حزینت پر از شرر شده بود شبی که مادر مظلومه نوحه گر شده بود شبی که دشمنت از بام حمله ور شده بود تو رو به قبله و گرم خدا خدا بودی میان نافله ات غرق ربنا بودی به زیر سایه ی شعله اگر که مویت سوخت به یاد گونه ی سرخی دوباره رویت سوخت به جبر فرصت کوتاه گفتگویت سوخت شبیه تشنه لب کربلا گلویت سوخت سر برهنه ، بدون عصا کجا رفتی ؟؟ به دست بسته ولیِّ خدا کجا رفتی؟؟ میان کوچه رسیدی به زحمت افتادی "کشید بند طناب و به سرعت افتادی" کنار مرکب دشمن به شدت افتادی عزیز حضرت زهرا به صورت افتادی ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد صدای ناله ی جانسوز مادرت امد چه کرده با دلت آقا جفای پی در پی شکنجه و تبعات بلای پی در پی تمسخر همه و ناسزای پی در پی هجوم درد و غم و غصه های پی در پی ز خون کنج لبت یاد باغ لاله کنم دوباره یاد زمین خوردن سه ساله کنم سه ساله گفتم و نام رقیه جان آمد سه ساله گفتم و لکنت بر این زبان آمد همینکه حضرت زهرا به روضه مان آمد صدای ناله ی جانسوز روضه خوان امد: فراق شاپرکی را سراغ دارم که... دو گوش دخترکی را سراغ دارم که ... 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم گفتم خليل زاده ام آتش عقب کشيد دستى به روى شانۀ من با ادب کشيد لعنت بر آنکه آتش از او با حياتر است از پشت سر لباس مرا با غضب کشيد با آنکه در مقابل خانه مرا زدند همسايه اى نديد و کتک ها به شب کشيد اينجا ميان روز زمين خورد مادرم رويش عباى خويش امير عرب کشيد شهر مدينه شهر زمين خوردها شده سجاده را ز پاى من آن بى نسب کشيد در کربلا زمانۀ غارت غلام شمر در خيمه ها رداى تنى غرق تب کشيد شب هاى جمعه مادر ما داد ميزند گيسو گرفت قاتل و سر را عقب کشيد بازار کوفه گريه کنان عمه جان ما از دست بچه ها همه نان و رطب کشيد صحبت ز شام و هلهله ها مى کشد مرا ان لحظه اى که کار به بزم طرب کشيد ميخواست داد عمۀ ما را در آورد آتش به قلب سوختۀ آن بى ادب کشيد اول شراب خورد و به سر يک نگاه کرد با خنده چوب دستى خود روى لب کشيد يک سرخ مو بلند شد از ما کنيز خواست ترسيد دخترى و خودش را عقب کشيد 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره یاد مادری که کشته پشت در شده دوباره حرف آتش و دری که شعله ور شده به یاد غربت علی دوباره بسته ریسمان به جای گردن پدر به گردن پسر ‌شده مدینه شاهد است که ظلم زکوچه باب شد که بر تمام خانواده ظلم مستمر شده نیمهء شب برهنه پا در پی مرکب عدو دویده هر چه بیشتر کشیده بیشتر شده شکسته حرمتش ولی دلش شکسته بیشتر به یاد مادری که خود شکسته بال و پر شده امام سالخورده را مکش میان کوچه ها ابن ربیع شرم کن فاطمه خون جگر شده هست مسیر روضه ها همیشه سمت کربلا روضه دوباره وصل به کرببلا اگر شده مانده حسین بی معین پیکر اوست بر زمین لشگر شام و کوفه از واقعه باخبر شده هرکه رسید ضربه زد به سنگ و تیغ یا عصا چند هزار تن نگر قاتل یک نفر شده بماند این که سینه اش سبک نکرده هیچ کس که جای پای شمر هم سینهء محتضر شده خدا کند دروغ باشد اینکه من شنیده ام حسین با دوازده ضربه بدون سر شده وای زحال مادرش چه سخت بود خواهرش رسید و دید پیکری که خرد و مختصر شده 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید نظارۀ تو ابوحمزه و زراره کشید غریب هستی و چون مادرت نشد آقا سر مزار شما گنبد و مناره کشید به زخم های دلت مرهمی نشد پیدا که زهر از جگرت طرح پاره پاره کشید تو را میان دعا، بی نمازها بردند تو را پیاده به کوچه یکی سواره کشید میان کوچه تن خسته ات زمین تا خورد نکرد رحمی و دشمن تو را دوباره کشید سریع خانه برو دختر تو ترسیده است که ارث مادریت را کسی شراره کشید گرفته خانۀ تو رنگ خیمه های حسین دوباره گریۀ چشمت به سوگواره کشید دوباره آتش و خیمه غروب عاشورا دوباره کرببلا را به استعاره کشید تمام اهل و عیالش فرار می کردند و دختری که خودش را به یک کناره کشید به چند زخم پدر مرحمی ز گریه گذاشت دوباره در بر خود جسم پاره پاره کشید به پیش پیکرش از دشمنی شکایت کرد که معجر از سر و از گوش گوشواره کشید 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نفس نفس زدنم را حسین می بیند جراحت بدنم را حسین می بیند نحیف هستم و آتش به جانم افتاده و شعله های تنم را حسین می بیند دویدن از پیِ مرکب برای من سم است نحیف تر شدنم را حسین می بیند حریم شخصی من جای این اراذل نیست غریبی وطنم را حسین می بیند چقدر سخت بُوَد مادرت زمین بخورد ندای واحَسَنم را حسین می بیند شبیه دامن طفل سه ساله می سوزم عزای سوختنم را حسین می بیند تمام فکر من این است لحظه ی تدفین سفیدی کفنم را حسین می بیند فقط برای حسین سینه زن شوید امّا دو دست سینه زنم را حسین می بیند 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم کشید بند طناب و تو را زمینت زد میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد همین که پا شدی از جا دوباره افتادی دوباره کینه آن بی خدا زمینت زد بلند شو که دوباره جسارتی نکند چه ها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد رسیده ای وسط کوچه بنی هاشم صدای ناله خیرالنسا زمینت زد صدای سیلی و آن گوشواره می آید صدای سیلی او بی صدا زمینت زد فدای گریه تو یا مروج العاشور همیشه یاد غم کربلا زمینت زد سری که گشت جدا از قفا شما را کشت سری که رفت روی نیزه ها زمینت زد میان شعله به یاد رقیه افتادی کشید بند طناب و تو را زمینت زد 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمه شب بود و عاشقی بیدار مست حق بود و راحت از اغیار نیمه شب بود و وقت راز و نیاز بین سجاده بود، بین نماز با تأسی به مادرش زهرا دست خود برده بود سوی خدا داشت همسایه را دعا می کرد گره ها را دوباره وا می کرد ذکرِ ارباب عالمین گرفت بوسه از تربت حسین گرفت ناگهان صحبت از تهاجم شد خلوتش بین نعره ها گم شد داد و فریاد، بی دلیل زدند شعله بر خانه ی خلیل زدند حرمت این حرم شکسته شد و دست او بین خانه بسته شد و پا شد از جای خود ولی افتاد یاد مظلومی علی افتاد از غریب مدینه دم می زد وسط شعله ها قدم می زد خاک و خاکستر از عباش تکاند اشک بر مادرش دوباره فشاند حرف داغِ گران زهرا بود میخ در روضه خوان زهرا بود پیر مردی وحید را بردند آن محاسن سپید را بردند باز هم روضه ها به کوچه کشید آه... آقای ما بگو چه کشید؟! پیر را طاقت دویدن نیست می رود..‌. حاجت کشیدن نیست فلک از غصه شرمگین شده بود شیخ ما نقش بر زمین شده بود پیکرش را چقدر آزردند تا که شیخ الائمه را بردند خوب شد بر سرش جدال نشد غارت پیکرش حلال نشد تشنگی تاب و قدرتش نگرفت تیر و نیزه به قامتش نگرفت رخش از خون تازه رنگ نشد صورتش آشنا به سنگ نشد خوب شد قاتلی سویش نرسید پنجه ای بین گیسویش نرسید خواهری با شکستنش نشکست بر روی سینه اش کسی ننشست 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم نیمه شب بود که خورشید عبادت میکرد حضرت نور به سر چشمه اشارت میکرد صادق آل عبا گرم مناجاتش بود ذکر حق موجب تسکین جراحاتش بود گاه یادی ز غم و غربت حیدر میکرد یادی از کوچه و از روضه مادر میکرد ناگهان بر در آن خانه هجوم آوردند باز هیزم به در شهرعلوم آوردند نیمه شب بود که آتش به در خانه زدند صادق آل عبا را چه غریبانه زدند بال پروانه شکسته است به بالش نزنید لااقل پیش رخ اهل و عیالش نزنید نیمه شب بود که در دست طناب آوردند نانجیبان به سوی خانه شتاب آوردند دست ذریه ی زهرا و علی را بستند دست آیینه ی ذات ازلی را بستند پشت مرکب مگر این مرد کشیدن دارد؟ سالخورده است مگر پای دویدن دارد؟ وای از آن لحظه که او در پی مرکب افتاد در همان حال به یاد غم زینب افتاد یاد زنجیر و غل و دست و طناب افتاد و... گذر قافله بر شام خراب افتاد و... 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زیر این گنبد دوّار و کبود کلبه ای سمت خدا در دارد سالخورده پدری روحانی حجره ای گوشه ی بستر دارد ششمین مرد که یک دریا غم آب جاری شده ی عِینش بود قسمت بال و پر میکائیل آستان بوسی نعلینش بود وضع حالات وخیمش از صبح روز را در نظرش شب کرده بسکه بالاست دمای بدنش چند دفعه بخدا تب کرده زهر خیمه زده روی بدنش می کشد پا به زمین می سوزد سرفه ای خشک و عطش... این یعنی... سینه ی عرش برین می سوزد بخت برگشته کسی که دیشب اذیتش کرده سر سجاده آتش انداخت به جان درب خانه ی حضرت زهرا زاده زد به هر آتش و آبی جبریل نکند حادثه تکرار شود مادری پشت در خانه ی خود مانده با طفل و گرفتار شود لحن آلوده ی این قوم او راع گرچه دنیازده و سیرش کرد باز اما غم بانوی فدک پیش از موعد خود پیرش کرد روضه خوان آمده حالا باید پرده ای نصب کند در منزل آسمان دلش از بس بارید خاک دنیا شده از دستش گِل وسط منبر و درس روضه یادش آمد ز لب خشک امام لب نزد بر لب آبی تا گفت بر لب تشنه ی مظلوم سلام باز فرمود که هرکس با ماست خنده در وادی محشر دارد چشم گریان عزادار چو من شاد باشد که برادر دارد 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم آه از آن خصم که دشنام به آقا میگفت عصبانی،،سخنِ زشت به مولا میگفت مست بود و گهی از غِیظ تهاجم میکرد حرف بد میزد و گه طعنه به طاها میگفت وای از آن لحظه که حرف دهنش بدتر شد ناسزا بود که بی وقفه به زهرا میگفت نانجیب آنچه توانست به بُغضش افزود ناصبی بود که اینگونه سخنها میگفت صادق آل عبا را پیِ مرکب، دل شب میکشید و به زبانی بد و بیرا میگفت هر چه فرمود امام: عیب مگو می آیم باز با خنده و تهدید و تَقلّا میگفت... حیف که رخصت ذبحِ تو ندارم، وَرنه فَرض بود آنچه مرا سید و مولا میگفت پا برهنه پسر فاطمه را بُرد به قصر دید منصور هم از قتلِ مسیحا میگفت ناگهان صوتِ پیمبر به سَرایَش پیچید: چه کسی بود ز قتلِ پسرِ ما میگفت!؟ وای اگر تیغ تو بیرون ز غلافت آید... این نبی بود که اینگونه به اعدا میگفت پس کجا بود پیمبر که به گودال آید؟ بشنَود شمر، چه با زاده زهرا میگفت گاه میگفت سرت جایزه دار است،حسین! گاه میزد به گلو، خَنجر و درجا میگفت… زینت دوش نبی! وقت ملاقات شده! زینت دوش نبی داشت خدایا میگفت نالۀ فاطمه آمد که؛ بُنَیَّ قَتَلوک ذَبَحوکَ وَ مِنَ الماءِ حسینا مَنَعوک 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
هدایت شده از  سبک وشعر باب الحرم
بسم‌الله الرحمن الرحیم ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند مثل حیدر در میان کوچه هایش می کشند نامسلمان ها به فکر سنّ وسالش نیستند پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند بی مروّت ها سوار مرکب و دنبال خویش پیرمردی را پیاده ، بی عصایش می کشند با طناب و دست بسته،سیلی و آتش به در لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور درمیان کوچه زیر دست وپایش می کشند روضه ها را در خیالش هی مجسم می کنند از مدینه ناگهان تا کربلایش می کشند زینت دوش نبی افتاده بی سر بر زمین وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند شاه غیرت روی خاک افتاده و بی غیرتان نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند کاروان عصمت و توحید را -نامحرمان- کربلا تا کوفه وشام بلایش می کشند اشک دختر بچه ای یک شهر را بر هم زده با سر باباش جان را از صدایش می کشند ** در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها... ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند 🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼 ✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃 http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f 🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺