هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5832540080157232228.mp3
737.5K
🏴
#زمینه
#اربعین_۱۴۰۱
#امام_حسین علیه السلام
#احسان_نرگسی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
روز و شبم یکی شده داداش / دلم جا مونده توی قتلگات
نفس نمونده برا زینبت / بس که توو این چل شب زدم صدات ۲
چهل شبه به یاد رگهای بریدم
نگم برات توو مجلس شراب چی دیدم
حالا با قامت خمم - به تو رسیدم
کی می دونه که چی کشیده خواهر تو
منزل به منزل روی نیزه بود سر تو
منو حلال کن اگه جا - موند دختر تو
عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
حق داری نشناسی منو داداش/اینجوری پیر کرده منو غمت
حتی توی خوابم نمی دیدم/چهل شبانه روز نبینمت
هنوز کنار نیومدم با غم دوری
زینبو از پا درآورده این صبوری
یادم نرفته که تو رو - کشتن چجوری
چهل شبه یک دل سیر تو رو ندیدم
محله ی یهودیا طعنه شنيدم
حالا رسیدم که بگم - دیگه بریدم
عزیز برادرم حسین، حسین حسین جان ۳
.
👇
چهل روزه
چهل روزه تو نیستی پیش زینب
چشش خونه، دلش آتیشه زینب
چهل روزه سرم بیسایبونه
سرت رو نی برام روضه میخونه
چهل روزه عطش دارم بیادت
شبیه ابر میبارم بیادت
چهل روزه که تاج سر ندارم
کنار خود علی اکبر ندارم
چهل روزه تنم جانی نداره
حرم دیگه نگهبانی نداره
چهل روزه دلم پیش ربابه
به یادت زیر نور آفتابه
همینجا خصم بیبالوپرش کرد
کمان حرمله بیاصغرش کرد
همینجا از فرس افتاد جسمت
همینجا از نفس افتاد جسمت
همینجا از اراذل تیر خوردی
عمود و نیزه و شمشیر خوردی
همینجا پیکرت سنگجفا خورد
تنت از پیرمردی هم عصا خورد
همینجا بود بد شرّی بپا شد
به دست شمر جسمت جابهجا شد
همینجا پنجه در گیسوت انداخت
جسورانه بزاقی روت انداخت
تو رو وقتی ذبیحاً بالقفا کرد
سرت رو از تنت وقتی جدا کرد
تنت وقتی که غارت شد سرت رفت
به دست ساربان انگشترت رفت
حرم تنها شد و شد وقت غارت
جسارت، هیجسارت، هیجسارت
هجوم از دشمن تو، زیور از من
عمامه از تو بردن، معجر از من
دلم خیلی برای دخترت سوخت
موهای اون مثِ موی سرت سوخت
سر تو توی آغوشش نمیرفت
دیگه گوشواره تو گوشش نمیرفت
امیرعظیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
این چهل روز
#شعر_اربعين
خواهرت آمده در این صحرا
بعدِ یک اربعین ولی تنها
خیز و بین پیکر کبودم را
صورتم مثل مادرم زهرا
این چهل روز قوتمان غم شد
هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد
قامت خواهرت ببین خم شد
خواهرت کوه صبر و ماتم شد
لحظه های غروب یادم هست
بارش سنگ و چوب یادم هست
ناله های تو خوب یادم هست
به تنش پا نکوب ... یادم هست
تو زمین خوردی آسمان افتاد
از تنت نیزه ی سنان افتاد
خاتمت دست ساربان افتاد
شعله بر خیمه ی زنان افتاد
بین این مردمان خدا گم شد
عزت و احترام ما گم شد
دختری زیر دست و پا گم شد
پیکرت زیر نیزه ها گم شد
رمق از ذکر روی آن لب رفت
تن تو زیر سمّ مرکب رفت
روی آن جسمِ نامرتب رفت
چه به حال خراب زینب رفت
من بمیرم پر تو خاکی شد
صورت اطهر تو خاکی شد
بین مقتل سر تو خاکی شد
چادر خواهر تو خاکی شد
بعد از آن پیکر تو غارت شد
به زنان حرم جسارت شد
روزی مردها شهادت شد
قسمت بانوان اسارت شد
در میان حرامیان رفتیم
لاجَرَم، بین این و آن رفتیم
وسط بزم کوفیان رفتیم
سر بازار شامیان رفتیم
در شلوغی گذارمان افتاد
رنگ از روی دختران افتاد
معجرم دست این و آن افتاد
سر عباس از سنان افتاد
صحبت گوشواره شد بد شد
گوش ها پاره پاره شد بد شد
چشم ها پر ستاره شد بد شد
به زنانت اشاره شد بد شد
تا نگاهش به سوی آب افتاد
یاد شش ماهه اش رباب افتاد
دردهای من از حساب افتاد
گذرم مجلس شراب افتاد
نیمه شب پشت کاروان جا ماند
بارها زیر و دست و پاها ماند
سعی کردم برادر، امّا ماند
دخترت در خرابه تنها ماند
وحید محمدی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
یک اربعین گذشته
#شعر_اربعين
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو
یک اربعین دویدهام و زخم دیدهام
دنبالِ نالههای یتیمانِ زارِ تو
یک اربعین بجای همه سنگ خوردهام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو
یک اربعین به گریهی من خنده کردهاند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو
مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خستهی منِ چشم انتظارِ تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو
مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو
من نذر کردهام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو
یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو
حسن لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#اربعین_حسینی
پای خِلقَت در مسیرِ شاهراه زینب است
نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است
هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد
بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است
اشکِ بانو ریشه ی اسلام را محکم نمود
نخل توحید خداوندی،گیاه زینب است
دور کعبهگشتن ما علتش این است که
پرده اش همرنگ با چادرسیاهِ زینب است
گفت بی بی: "ما رَأَیْتُ..."،عالمی دیوانه شد
افتخار مذهب ما این نگاه زینب است
سرشکستن پایِ این غم را خودِ او باب کرد
خون رویِ چوبهی محمل گواه زینب است
با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت
در حقیقت این اسارت دلبخواه زینب است
خطبه ها سربازهای ارتش این خانماَند
کاخ ها ویرانه ی دستِ سپاه زینب است
شام تار از برکت صحن رقیّه روشن است
دست ما تا حشر بر دامان ماه زینب است
عشق یک روح است..،نیمی کربلا نیمی دمشق
گوشه ی شش گوشه،کُنج بارگاه زینب است
▪️
▪️
بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس...
نیزهها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است
بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود
در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
_____________________________
بعد از چهل روز آمدم روی مزارت
برخیز و بنگر حالت
خواهر زارت
مویم سفید وقدم کمان است
از ظلم دشمن برمن نشان است
مظلوم حسینم، مظلوم حسینم۲
___
شام غریبان آتش وهنگام غارت
شد برحرمها از سوی دشمن جسارت
طفلان نالان، اندر بیابان
دنبال آنها، من زار وحیران
مظلوم حسین....
___
در بند دشمن دیده ام شام بلا را
بی حرمتی شامیان، جور و جفا را
رقیه مانده، در کنج ویران
شرمنده هستم، از تو حسين جان
مظلوم حسین...
__
با دیدن گودال داغم تازه تر شد
تصویر ذهنم خنجر و ببریده سر شد
ای جان زینب، آورده ام سر
تا وصل گردد، سرت به پیکر
مظلوم حسین جان....
___
وقتش شده تا زینبت عمرش سر آید
وقتش شده نزد برادر خواهر آید
دیگر فراقت، طاقت ندارم
روی مزارت، جان می سپارم
مظلوم حسین جان...
شعر :اسماعیل تقوایی
یک اربعین گذشته
#شعر_اربعين
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو
یک اربعین دویدهام و زخم دیدهام
دنبالِ نالههای یتیمانِ زارِ تو
یک اربعین بجای همه سنگ خوردهام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو
یک اربعین به گریهی من خنده کردهاند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو
مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خستهی منِ چشم انتظارِ تو
روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو
با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو
یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو
مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو
حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو
من نذر کردهام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو
یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو
حسن لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
4_5846200004598831221.m4a
1.64M
زمینه اربعین
از زبان حضرت زینب سلام الله علیها
کوفه و شام و بلا رفتم
توو بزم حرومیا رفتم
دور از چشم غیرت عباس
توو بازار برده ها رفتم
کوچه و بازار، پر شد از اشرار
روضه مکشوفه اس، زینب و انظار
تو شلوغی ها، دختری گم شد
چادری گم، روسری گم شد
نگاه کج شد، به معجر زینب ۳
آجرک الله، برادر زینب ۳
با پای پر آبله رفتم
با زنجیر و سلسله رفتم
تو سالار زینبی اما
من با شمر و حرمله
اون کماندارِ، بی ادب می زد
حرمله مارو، روز و شب می زد
بی مروت بود، بی امان می زد
دائما ما رو، با کمان می زد
جای سالم نیس، به پیکر زینب ۳
آجرک الله، برادر زینب ۳
جسم پر پر تو رو دیدم
رو نیزه سر تو رو دیدم
بدتر از تموم اینا من
داغ دختر تو رو دیدم
خواهرت با تو، درد دل داره
هم دلم خونه، هم چشام تاره
سختیِ راه و، خستگی هم بود
این چهل منزل، تشنگی هم بود
می بینی حالش، چه مضطره زینب ۳
آجرک الله، برادر زینب ۳
۲۵ شهریور ۱۴٠۱
#اربعین
#زمینه_اربعین
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🌷 #اعمال روز #اربعین 🌷
❶ «زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین»
در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (ع) روایت شده که فرمود: " علامت مؤمن پنج چیز است،
۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن
۲- و زیارت اربعین کردن
۳- و انگشتر بر دست راست کردن
۴- و جَبین (پیشانی)را در سجده بر خاک گذاشتن
۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است."
❷ «غسل اربعین و توبه»
❸ بعد از نماز صبح 100 مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
❹ 70 مرتبه تسبیحات اربعه
❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس 70 مرتبه استغفار
❻ غروب اربعین 40 مرتبه لا اله الا الله
❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
مطالب جدید محرم رسید
پیشنهادمیکنم بیای تواین کانال👇
#استوری
#پروفایل
#نوحه
#روضه
اینجا خیمه امام حسین هست🖤
دلت روآروم میکنه😭
بزن روی لینک تا ببینی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین 👇
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#محمود_ژوليده
▶️
به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من
اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من
تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته
هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من
مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد
که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من
چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی
غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من
خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند
به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من
دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد
ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من
چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو
چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من
دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم:
نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من
به او گفتم برادر جان؛ صبوری میکنم اما
دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من
منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم
چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من
قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه
مصیباتِ تو را، از شام تا کوفه چشیدم من
به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد
جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من
مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره
مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من
چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم
از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من
در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند
فقط با حربة نفرین، نفسهایش بریدم من
قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر
قسم بر چادر خاکی علمدار رشیدم من
بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم
سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من
دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده
پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من
خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر
به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من
ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد
و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
5033540131.mp3
1.28M
❣﷽❣
👆🏻➖بازگشت_کاروان_به_مدینه
#کربلایی_مجید_منصوری
➖سنتی
ندارد چشم من سویی ندارد پای من قدرت
بیا مادر سر راهم که بر می گردم از غربت
گلم از من جدا مانده
دلم در نینوا مانده
وجودم مبتلا مانده
حسینم کربلا مانده
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چه سوغات سفر مادر ز فرزندت من آوردم
ببین خونین ببین گلگون همان پیراهن آوردم
به فرزندت جفا گشته
لبِ تشنه فدا گشته
اسیر کینه ها گشته
جدا سر از قفا گشته
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
چهل منزل اسیری و چهل منزل کتک خوردن
چهل منزل به پای سر به روی نیزه ها مُردن
تمامی یه طرف مادر
امان بزم و طشت زر
امان از خواهری مضطر
لب و چوب و شراب و سر
➖حسین جانم(۲)
➖حسین ای جان جانانم(۲)
(حسن ثابت جو)
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#محمود_ژوليده
به آغوش مدینه عاقبت مادر رسیدم من
اگر چه قد کمان و مو سپیدم،روسفیدم من
تو میدانی چه آمد بر سرم، ای مادر خسته
هر آنچه از مدینه تا مدینه بود، دیدم من
مپرس از من، چرا پس کاروانت بی حسین آمد
که دیدم ذبح اعظم را به گودال و خمیدم من
چه اوضاعی، چه احوالی، چه طوفانی، چه گودالی
غباری آمد و دیگر حسینم را ندیدم من
خدا میخواست او را کشته، من را دربدر بیند
به امر حق بلا و داغ را بر جان خریدم من
دمی که اسب بی صاحب به خیمه غرقِ خون آمد
ز خود بیخود شدم مادر، گریبان می دریدم من
چه گویم مادر مظلومه، بهتر که ندیدی تو
چه جوری از حرم تا قتلگه را میدویدم من
دو دستم را که زیر نعش او بُردم، به او گفتم:
نه از حق نا امیدم من، نه از تو دل بریدم من
به او گفتم برادر جان؛ صبوری میکنم اما
دعایم کن، که خود راه اسارت برگزیدم من
منم اُم المصائب دخترِ اُم اَبیهایم
چهل منزل همه بارِ ولایت را کشیدم من
قسم بر آن مصیبتهای سنگینِ تو در کوچه
مصیباتِ تو را، از شام تا کوفه چشیدم من
به ناموسِ علی هم شام، هم کوفه، جسارت شد
جواب یاحسینم، حرفهای بَد شنیدم من
مکرر معجر پاره، مکرر گوش و گوشواره
مکرر چادر خاکی، خود از نزدیک دیدم من
چگویم یا رسول الله، شرم از درد دل دارم
از آن چشمانِ هیزی که هزاران خار چیدم من
در آن مجلس که بیگانه یتیمت را کنیرك خواند
فقط با حربة نفرین، نفسهایش بریدم من
قسم بر پرچم عباس، فاتح آمدم مادر
قسم بر چادر خاکی علمدار رشیدم من
بنام نامیِ حیدر سخن آغاز چون کردم
سپاهِ کوفه را با خطبه ام از هم دریدم من
دوباره بعد دهها سال شد نام علی زنده
پیام کربلا دادم، سفیر هر شهیدم من
خرابه رفتم اما دینِ حق آباد شد تا حشر
به این فتح و ظفر با دختری کوچک رسیدم من
ز کلُ یومٍ عاشورا هزاران اربعین خیزد
و دشمن نا امید اما ز دل غرق امیدم من
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#قاسم_نعمتی
▶️
آمدم از سفر، مدینه سلام
خسته و خون جگر مدینه سلام
با شکوه و جلال رفتم من
دیده ای با چه حال رفتم من
وقت رفتن غرورِ من دیدی
آن شکوهِ عبورِ من دیدی
محملم پرده داشت یادت هست؟
جای دستی نداشت یادت هست
ثروت عالمین بود مرا
دلبری چون حسین بود مرا
دستِ عباس پرده دارم بود
علی اکبرم کنارم بود
هر زنی یک نفر مُلازم داشت
نجمه مه پاره ای چو قاسم داشت
کاروان آیه های کوثر داشت
روی دامان رباب اصغر داشت
حال بنگر غریب و سرگشته
کاروان را چنین که برگشته
با غمِ عالمین آمده ام
کن نظر بی حسین آمده ام
ای مدینه خمیده برگشتم
زار و محنت کشیده بر گشتم
با رسولِ خدا سخن دارم
بر سرِ دست پیرهن دارم
دل من شاکی است یا جدّاه
چادرم خاکی است یا جدّاه
سو ندارد ز گریه چشمانم
پینه بسته ببین به دستانم
خاطرت هست ناله ها کردم
دست در سر تو را صدا کردم
از حرم سویِ او دویدم من
هر چه نادیدنیست دیدم من
من غروبی پر از بلا دیدم
شاه را زیر دست و پا دیدم
آن چه را کس ندیده من دیدم
صحنۀ دست و پا زدن دیدم
خنجری کُند و حنجری دیدم
تَه گودال پیکری دیدم
آه جَدّاه امان ز صوتِ حزین
جملۀ آخرم به اُمّ بنین
پسرت تکیه گاه زینب بود
مرد بود و سپاه زینب بود
پسر تو ز زین اسب افتاد
ضربه هایِ عمود کار دستش داد
او زمین خورده و بلند نشد
سرِ او روی نیزه بند نشد
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#سيدهاشم_وفايي
ای مدینه سوی تو با دیدۀ تر آمدم
با برادر رفته بودم، بی برادر آمدم
ای مدینه دربرویم وامکن راهم مده
چون که بی امید جان خود براین درآمدم
ای مدینه تاکه گویم شرح حال خویش را
همچو مادر برسر قبر پیمبرآمدم
ای مدینه همره یک کاروان رنج وملال
سوی تو با کودکان ناز پرور آمدم
ای مدینه سوختم از آتش داغ حسین
چون پرستویی مهاجر گرکه بی پرآمدم
کاخ استبداد را با خطبه ام آتش زدم
دشمنان را ناتوان دیدم ، توانگر آمدم
وقت رفتن قاسم وعباس واکبر داشتم
بی علی اکبرو عباس واکبر آمدم
دیده ام خونین بدن گلهای باغ عشق را
ازکنار گلشنی در خون شناور آمدم
یوسف آل علی را دشمنان کشتند ومن
همره پیراهنش با دیدۀ تر آمدم
گرکه ریزم برسر خود خاک غم،عیبم مکن
کزکنار پیکری صد چاک وبی سر آمدم
گرکه نشناسد مرا عبدالله جعفر بگو
زینبم من کز سفر با دیدۀ تر آمدم
با «وفایی»کزخودم دادم نشان، ازاین دیار
اشک ریزان رفتم و،با دیدۀ تر آمدم
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#غلامرضا_سازگار
▶️
مـن حامــل ســلام سـران بریـدهام
مادر! سؤال کن که بگویم چه دیدهام
داغ حسین تو کمرم را شکسته است
تیر شکسته یا کـه کمـان خمیدهام؟
جانم به لب رسیده در این ره هزاربار
تـا در کنـار تـربت جــدم رسیـدهام
جز آب تیغ و نیزه و شمشیر کوفیان
آبـی ندادهانـد بــه گلهـای چیدهام
بار غمی کز آن کمر آسمان شکست
من با قد خمیده بـه دوشم کشیدهام
از لحظهای که چشم به دنیا گشودهام
نـاز غم حسیـن بـه جانـم خریـدهام
مـن داغــدار فاطمـۀ چــارسالــهام
سوغات، گشتـه پیرهن آن شهیدهام
در زخمهـای آبله گمگشتـه پای من
از بس بـه روی خار مغیلان دویدهام
هم گریه بر حسین تو کردم قدمقدم
هم لحظهلحظه خنـدۀ دشمن شنیدهام
در قتلگه چو کـوه، مقـاوم بُـدم، ولی
در مجلس یزیـد، گریبــان دریـدهام
«میثم» به سوز سینه از آن سوخته که من
آتــش درون سینــۀ او آفــریــدهام
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#غلامرضا_سازگار
عمر سفر آمد به سر مدینه
داغ دلم شد تازه تر مدینه
فریاد زن اعلام کن خبر ده
برگشته زینب از سفر مدینه
از کربلا و شام و کوفه سوغات
آورده ام خون جگر مدینه
هم داده ام از دست شش برادر
هم دیده ام داغ پسر مدینه
از کاروان بی حسین و عباس
ام البنین را کن خبر مدینه
گردیده جسم یوسف پیمبر
از قلب زینب پاره تر مدینه
پیراهن او را بگیر از من
بر مادرم زهرا ببر مدینه
بر یوسف زهرا ز سوز سینه
قرآن بخوان، قرآن بخوان مدینه
جان مرا لب تشنه سر بریدند
هجده عزیزم را به خون کشیدند
هم پیکرش را پاره پاره کردند
هم سینه اش را از سنان دریدند
گه دور خیمه گه به دور مقتل
با کعب نی دنبال ما دویدند
با کام خشک از هیجده عزیزم
بین دو نهر آب سر بریدند
از کربلا تا شام لحظه لحظه
رأس حسینم را به نیزه دیدند
اعضای او گردیده سوره سوره
آیات قرآن از لبش شنیدند
حالا که آمد این سفر به پایان
اکنون که از ره کاروان رسیدند
بر یوسف زهرا ز سوز سینه
قرآن بخوان، قرآن بخوان مدینه
دادم ز کف گل های پرپرم را
عبدالله و عباس و اکبرم را
راهم مده راهم مده که با خود
نآورده ام گل های پرپرم را
دیدم به روی شانة ذبیحم
با کام عطشان ذبح اصغرم را
تا سر بریدند از تن حسینم
دیدم لب گودال مادرم را
وقتی سکینه تازیانه می خورد
کردم صدا جد مطهرم را
دردا که با پیشانی شکسته
دیدم به نی رأس برادرم را
تا بر حسین خود کنم تأسی
بر چوبة محمل زدم سرم را
یک روزه یک باغ گلم خزان شد
از دست دادم یار و یاورم را
بر یوسف زهرا ز سوز سینه
قرآن بخوان، قرآن بخوان مدینه
عریانِ تن در خون شناورش بود
پیراهنش گیسوی دخترش بود
آبی که زخمش را به قتلگه شست
در آن یم خون اشک مادرش بود
وقتی که جسمش را به بر گرفتم
لب های من بر زخم حنجرش بود
یک سوی او نعش علی اکبر
یک سوی او دست برادرش بود
من زائر جسمش کنار گودال
زهرا به کوفه زائر سرش بود
پیشانی اش را جای سنگ دشمن
نقش سم اسبان به پیکرش بود
با من بنال از داغ آن شهیدی
کز نوک نی چشمش به خواهرش بود
از نیزه و شمشیر و تیر و خنجر
بر زخم دیگر زخم دیگرش بود
بر یوسف زهرا ز سوز سینه
قرآن بخوان، قرآن بخوان مدینه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
4_5838107873896301269.mp3
633.2K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#
#امام_حسن__ع__زمزمه
دشت لاله شد لب من
زود بیا ای زینب من
دیگه هیچ غمی ندارم
خواهر من
چشام و دارم میبندم
با لب خونی میخندم
مادر امده کنارم
خواهر من
بیا مادر و ببینیم
با حسین پیشش بشینیم
خواهرم با مادرم بیا باهم زبون بگیریم
دور هم از بار غم به یاد غصه هاش بمیریم
آه
آهم داغ و پر شرره
قاتل جیگره
زهر کینه
آه
اما ذکر من به خدا شد به شور و نوا
وای مدینه
کاسه خون شده چشمام
من غریب ترم ز بابام
شماها خبر ندارید
من چی دیدم
خواهرم منو حلال کن
خودت از مادر سوال کن
کنارش میان کوچه
چی کشیدم
سایه افتاد رو سر ما
سایه نامرد دنیا
مثل باد اون بدنهاد
دست سیاه ش و تکون داد
بی حیا دور از بابا
قدرت شو به ما نشون داد
آه از اون روز گرفته دلم
من هنوز خجلم پیش مادر
آه
از من کاری برنیومد یاری برنیومد
پیش مادر
امام حسن (ع)
زمزمه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5838107873896301269.mp3
633.2K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#
#امام_حسن__ع__زمزمه
دشت لاله شد لب من
زود بیا ای زینب من
دیگه هیچ غمی ندارم
خواهر من
چشام و دارم میبندم
با لب خونی میخندم
مادر امده کنارم
خواهر من
بیا مادر و ببینیم
با حسین پیشش بشینیم
خواهرم با مادرم بیا باهم زبون بگیریم
دور هم از بار غم به یاد غصه هاش بمیریم
آه
آهم داغ و پر شرره
قاتل جیگره
زهر کینه
آه
اما ذکر من به خدا شد به شور و نوا
وای مدینه
کاسه خون شده چشمام
من غریب ترم ز بابام
شماها خبر ندارید
من چی دیدم
خواهرم منو حلال کن
خودت از مادر سوال کن
کنارش میان کوچه
چی کشیدم
سایه افتاد رو سر ما
سایه نامرد دنیا
مثل باد اون بدنهاد
دست سیاه ش و تکون داد
بی حیا دور از بابا
قدرت شو به ما نشون داد
آه از اون روز گرفته دلم
من هنوز خجلم پیش مادر
آه
از من کاری برنیومد یاری برنیومد
پیش مادر
امام حسن (ع)
زمزمه
بسم الله الرحمن الرحیم
امام حسن علیه السلام و اربعین
#اربعین
رسیدم از سفر و هرچه دیدهام حسن است
که اربعین همهاش هم حسین هم حسن است
نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست
و دم حسین اگر هست بازدم حسن است
مِن الازل علی است و الی الابد زهرا
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است
نوادگان حسین وحسن یکی هستند
و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است
طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است
فقیرها همه در اربعین کریم شدند
چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است
به روی تیرک این جادهها به موکبها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است
پیادهها به حرم میرسند و میفهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است
چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه به گمانم در این حرم حسن است
* *
رسید کرببلا زینب و بر حسین اش دید
کنار مادرشان روی خاک غم حسن است
* *
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است
از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است
( حسن لطفی ۴۰۱)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
4_5960728610376517997.mp3
1.87M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
.. نـــــــوحــــــه شهادت امام حسن ع
🌒🌒🌒🌒🌒🌒
زینبم کن به حالم نظر
...... بردلم زهر کین زد شـــرر
راحت ازاین همه غم شدم
...... خواهرم کن حسینم خبر
منکه در حجره ام دست وپا میزنم
جای همسر حسین را صدا میـزنم. 2
من غریبم غریبم غریبم غریب 3
🕳🕳🕳🕳🕳🕳
قاتل من شده همسرم
... . آتش افکنده پــا تا ســرم
زهر نشسته به جانم دگر
...... وقت رفتن شـده خواهرم
راحت از دیدن درب و دیوار شدم
راحت از دیدن خون مسمار شدم 2
من غریبم غریبم غریبم غریب.. 3
🕳🕳🕳🕳🕳🕳
از غم کوثری پر دردم
... . بین خانه نظـرمی کردم
بعد آن سیلی بی پروا
...... مادرم را خودم آوردم
بعد آنروز شدم خسته و دلغمین
بین خانه شدم بیکس و بی معین 2
من غریبم................
🌒🌒🌒🌒🌒🌒🌒
.. . ✍ عیسی دین محمدی
💦💦💦💦💦💦💦
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5960728610376517997.mp3
1.87M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
.. نـــــــوحــــــه شهادت امام حسن ع
🌒🌒🌒🌒🌒🌒
زینبم کن به حالم نظر
...... بردلم زهر کین زد شـــرر
راحت ازاین همه غم شدم
...... خواهرم کن حسینم خبر
منکه در حجره ام دست وپا میزنم
جای همسر حسین را صدا میـزنم. 2
من غریبم غریبم غریبم غریب 3
🕳🕳🕳🕳🕳🕳
قاتل من شده همسرم
... . آتش افکنده پــا تا ســرم
زهر نشسته به جانم دگر
...... وقت رفتن شـده خواهرم
راحت از دیدن درب و دیوار شدم
راحت از دیدن خون مسمار شدم 2
من غریبم غریبم غریبم غریب.. 3
🕳🕳🕳🕳🕳🕳
از غم کوثری پر دردم
... . بین خانه نظـرمی کردم
بعد آن سیلی بی پروا
...... مادرم را خودم آوردم
بعد آنروز شدم خسته و دلغمین
بین خانه شدم بیکس و بی معین 2
من غریبم................
🌒🌒🌒🌒🌒🌒🌒
.. . ✍ عیسی دین محمدی
💦💦💦💦💦💦💦
4_5839146624621743143.mp3
468.9K
❣﷽❣
🍃#سینه_زنی_امام_رضا_علیه_السلام
◼️#آقای_مهدی_نجفی
سلام ای آقا،زائرت هستم
اومدم به پنجره ی تو دخیل بستم
میدونی عمریه گداتم
کبوتر گنبد طلاتم
دیگه بهشت و من نمیخوام
وقتی که تو صحن و سراتم
مددی یا رضا۲
سقا خونت آب حیاتم
در خونت باب نجاتم
قول دادی تنهام نمیذاری
میرسی موقع مماتم
مددی یا رضا۲
🍃رضا غریب الغربا
◼️رضامعین الضعفا
دل من غرق،شور و احساسه
توکریمی و کریمیت مثل عباسه
تویی که دریای جودی
از کودکیم دلو ربودی
توحرمت حاجت میگیره
حتی مسیحی ام به زودی
مددی یارضا۲
مریضایی که دکتراشون
قطع امید کرده براشون
توحرمت خیلی زیادن
میان که تا بدی شفاشون
مددی یا رضا۲
🍃رضاغریب الغربا
◼️رضامعین الضعفا
زائرات میان،دسته به دسته
یکی قلبش از زمونه خیلی شکسته
یکی دلش گرفته میاد
کرببلا نرفته میاد
از راهه دور و از یه روستا
بادل پر آشفته میاد
مددی یارضا۲
یکی مثه ابر بهاری
میگه با گریه و با زاری
کرببلات جوره تا وقتی
آقا امام رضارو داری
مددی یارضا۲
🍃رضا غریب الغربا
◼️رضا معین الضعفا
(کربلایی امیرحسین سلطانی)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
124.9K
نوحه امام حسن (ع)
به سبک حاج ناظم
اى پسر ارشد زهرا حسن
نام تو شد زينت دنيا حسن
آینه على و طاها حسن
پور شير خدا _ بانى کربلا
تو مهربان تر از نسيمی _ اقا کريم بن کريمى
نام تو ارام دل مادر است
شجاعتت شجاعت حيدر است
جلوه رزم تو على اکبر است
تویی اشجع الناس _ مربى عباس فتاح جنگ جملى تو _ مثل على بى بدلى تو
در رگ تو خون على جارى است
ضربه ذولفقارى ات کارى است
صلح تو هم حاصل بيدارى است
صبر تو فاطمى _ اى يل هاشمى
تو مظهر صبر خدايى _ فرزند شاه لا فتايى
#قاسم_نعمتی
#نوحه_سنتی
#سبک_حاج_ناظم ره
#امام_حسن_مجتبی ع 😭
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
#هفتم_صفر
#شهادت_حضرت_مجتبی_علیه_السلام19
#تشییع_تدفین
سبک:(یاحسین غریب مادر)
یاحسن غریب مادر
شدم از سوز غمت پیر
جون من به لب رسیده
تا کشیدم از تنت تیر
به جای اون که بزارن
تنتو میون گلها
کفن تو گشته گلگون
با خون ِ تنت واویلا
مظلوم حسن.....
🌸🌸🌸🌸🌸
شده داغ کوچه تازه
دوباره کنار تابوت
آخه دیدم که دوتا تیر
خورده به بازو و پهلوت
کاش تن تو هم میشد دفن
شبیه مادر شبونه
دیگه من نمی دیدم که
خون پیکرت روونه
مظلوم حسن.....
🌸🌸🌸🌸🌸
ناله میزنم برادر
میون خنده ی دشمن
ببین غرق شادیه از
قامت ِ کمونی من
داشته از تیربارون تو
دو هدف،دشمن نامرد
با حنا بستن موهات
موهای منو سپید کرد
مظلوم حسن.....
🌸🌸🌸🌸🌸
شکر حق نرفته رأست
به روی نیزه برادر
نشدی تو پاره پاره
جلوی چشمای خواهر
شکر حق دیگه برادر
زیر دست و پا نرفتی
دیگه توی بزم باده
با سر جدا نرفتی
مظلوم حسین.....
✍علی مهدوی نسب