eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸️در مدح حضرت عبدالعظیم(ع) این یا کریم مثل همه یا کریم ها در فکر بام توست به رسم قدیم ها "من زار" خاک ری چو "حسینُُ بکربلا" زائر شود هر آن که بر عبدالعظیم ها باید نشست رو به ضریحت سلام داد تا این که جلوه‌گر شود اینجا کلیم ها اصلاً بعید نیست که آقایمان کنند وقتی طرف حساب شود با کریم ها این شهر بی وجود شما ارزشی نداشت با این حساب لطف شما از قدیم ها این شهر با وجود شما قبله می شود هرگوشه‌ی ضریح‌شما چون حطیم‌ها روزی سه بار می دهمت السلام و بعد عاشق شدن به سبک همه یا کریم ها شاعر:امیرحسین محمودپور
یا حضرت معصومه(س) غریبانه به قم جان می سپارم کنار خود یکی محرم ندارم بمانده بر در خانه دوچشمم برادر جان بیا در انتظارم دلم تنگ است بهر دیدن تو رضا جانم بیا یکدم کنارم بیا تا درد دلها با تو گویم بیا تا سر بزانویت گذارم سفرکردم رسم نزدت برادر نشد جانا،کنون در احتضارم ندارم آرزو جز دیدن تو نصیبم کن وصالت شهریارم برادر خواهرت را زود دریاب که تنها و غریب این دیارم اگر بی دیدنت رفتم زدنیا بیا دیدار من روی مزارم شعر:اسماعیل تقوایی
یا فاطمه معصومه(س) رفتی تو از مدینه شدخواهر توتنها دل شد زسوز هجرت درگیر رنج وغمها یکسال بی تو برمن بگذشته سخت جانا هر دم به یاد رویت چشمان من چو دریا هر روز وشب دمادم ورد لبم رضا بود در وقت خواب خود هم می دیدمت به رؤیا عزم سفر نمودم تا که رسم به کویت اندر پی وصالت بگذشته ام ز صحرا در بین راه گشتم بیمار ای برادر رفت از میان عزیزم، امید من به فردا وصلت نشد میسر، ای وای از غریبی آثار مرگ باشد در چهره ام هویدا در حال احتضارم محرم ندارم این دم یک دم بیا به بالین خواهر بده تسلا معصومه ی جوانم، خوشحالم ای برادر قبل از تو جان جانان، من میروم ز دنیا قسمت نشد ببینم سیمای همچو ماهت دیدار ما قیامت، جانم فدات آقا گرکه گذر نمایی بر تربت مزارم زنده شوم دوباره، معصومه را مسیحا شعر :اسماعیل تقوایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسم به آیه ی تطهیر، راهتان نجس است مرام و مشی و تمام نگاهتان نجس است به خون پاک همه کشتگان شاهچراغ حرامیان! گذر روز و ماهتان نجس است زنی ز زندگی‌اش با گلوله شد آزاد!!! چقدر سینه‌ی سنگ و سیاهتان نجس است! به ریشه‌های وطن چنگ وحشیانه زدید تبار سست و خیال تباهتان نجس است به صهیون و به نفاق و به غرب دل بستید و تکه‌تکه همه تکیه‌گاهتان نجس است گناه آینه‌ها نیست این غبار مهیب خطاست شیشه شکستن چو آهتان نجس است... شاعر:
مدح برای شهدای حرم کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر جماعت ایستاده ند و امامت می کند حیدر حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر علی عمّار می خواهد علی تمّار می خواهد جز این باشد ، ز دست ما شکایت می کند حیدر تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بجو در شهر که با هر کور نابینا ، محبّت می کند حیدر 🥀🥀🥀ا🥀🥀🥀 شهیدا ! فتنه در خون تو تن شُست و نمی داند به حکم مَن یَمُت ... با تو رفاقت می کند حیدر شهیدا ! ای چراغ پیش رو ! امروز فهمیدم که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر کماکان مرتضی فُزتُ و ربّ الکعبه می خواند کماکان بین خون دارد عبادت می کند حیدر عجب محراب خونینی ! دعایم‌ کن که می دانم قنوت شیعه را در خون اجابت می کند حیدر شاعر:
حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم کار زیاد است و ما کار نکردیم زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم خسته شدم پایِ غمت  پیرغلامی... گفت که یک کار از هزار نکردیم کاش که پیش تو بگوییم  بنامت هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم نفس نگون را چرا مهار نکردیم مرقد جدّت دل گریه کنان است وای اگر سینه را مزار نکردیم علتش این بود مادرِ تو حرم بود این شب جمعه اگر هوار نکردیم ناله‌ی شهزاده بود شاه زمین خورد گفت که زخم تو در شمار نکریم وضع تو پیداست از گفتن دشمن: هیچ کسی را چنین شکار نکردیم پیکر تو آخرش به روی زمین ماند آه علی جان بگو چه کار نکردیم حسن لطفی
قسم که می زند این دل عجیب شور حسین دل شکستهٔ من را نریز دور حسین بگیر گوش مرا و بیاورم در راه مرا کنارِ خودت وصله کن بزور حسین سیاه رویی من را ببخش آقا جان بتاب تا که شوم نو نوارِ نور حسین مرا به وقت تولد چنین سفارش شد که مشقِ زندگی ات گشته تا به گور حسین ضریح ، آتش جان است ، السلام علیک دوباره زائرتانم ز راه دور حسین میانِ روضه شنیدم که نوکری می گفت نبود جایِ تو در گوشهٔ تنور حسین حامد آقایی @babollharam
در راه غمت هر چه بلا بود خریدیم یک عمر از این روضه به ان روضه دویدیم یک روز در اغوش پدر روز دگر هم با پای عصا سینه زنان سینه دریدیم یک عمر از این نافله ها بار نبستیم از اشک عزایت به کجاها که رسیدیم هر ذکر که گفتیم پری باز نکردیم یک اه برای تو کشیدیم و پریدیم حسرت به دل هر نفس سوخته هستیم جز ان نفسی را که برای تو کشیدیم صد بار چو ایینه به پای تو شکستیم یک بار اگر روضه گودال شنیدیم حسن کردی @babollharam
بیا اجازه نده عاشقت عذاب ببیند چرا همیشه حرم را فقط به خواب ببیند?! به خواب دیدم از اینجا نمای گنبدتان را عجیب نیست اگر تشنه ای سراب ببیند مرا به پشت در عادت بده به خرده طعامی همین بس است تو را "دیده" در نقاب ببیند گدا نمی رود از پشت درب خانه ی مولا اگر دوباره امیدی به فتح باب ببیند نگاه چپ بکند دشمنی به سمت حریمت جهان دوباره به خود باید انقلاب ببیند مدافع حرمت گفته بود قبل شهادت مگر بمیرد و این صحن را خراب ببیند حمیدرضا محسنات @babollharam
مهربانی ، کریمه ای خانم بانوی بی بدیل ؛ معصومه التماس قنوت گریه ی من الدخیل الدخیل معصومه شرف الشمس شهر قم هستی از تبار و ذراری خورشید پای دَرست ملائکه حاضر ای پناه مراجع تقلید صحن بالا سر تو منزل نور مهبط جبرئیل این صحن است بال جمله ملائک عرشی زیر پاهای زائرت پهن است حرم اهل بیت صحن شماست حرم خانواده ی زهرا کربلا و مدینه و مشهد نجف و کاظمین و سامرّا وقت تجدید عهد با زهرا شهر یثرب اگر نشد قم هست گره هایم نگفته واشده است تا قسم به امام هشتم هست گرچه چنگ خزان به جان تو و جان ایل و تبارت افتاده پاره پاره ولی نشد هرگز نامه ای که رضا فرستاده بین این کوچه ها خدا را شکر محترم مانده گوشواره ی تو لاأقل هلهله نشد بر پای چشم گریان و پر ستاره ی تو گرچه خم شد قدت ز فاصله ها ذبح اطفال را ندیدی تو حضرت زینب امام رضا تلّ و گودال را ندیدی تو تشنه ای را که زیر یک دشنه دست و پا میزند که جان بدهد حق او نیست شمر با پایش جسم زخمیش را تکان بدهد محسن حنیفی @babollharam
خیر کثیر و معنی آیات کوثر است قائم مقام حضرت زهرای اطهر است او فاطمه است ، فاطمه ی دیگر قم است عرش خدا به زیر قدم های او گم است او دختر است، دختر یک نور بی حد است او خواهر است، خواهر سلطان مشهد است او شافعه است ، شافعه ی روز محشر است هستی ز اوست ، هستی موسی ابن جعفر است موسای این قبیله به او فخر می کند عالم به هر وسیله به او فخر می کند از کودکی عصای ولی خدا شده از هر بدی ، به دست خدایش رها شده از قلعه های علم و ادب ، درب، کنده است روح الامین به عرش علومش پرنده است حجب و حیا ز هر عملش آبرو گرفت مولا رضا ز آب وضویش ، وضو گرفت در بحر حق بسان سفینه است مرقدش و شعبه ای ز خاک مدینه است مرقدش خیل ملائکه همه حیران درگهش امثال بهجتند غلامان درگهش جعفر ابوالفتحی @babollharam