eitaa logo
کانال ‌متن روضه
83.2هزار دنبال‌کننده
796 عکس
472 ویدیو
67 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
Babolharam Banifatemeh shabe7.mp3
2.74M
⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦• زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• لالایی بهارم ، که رنگِ خزون داری بمیرم برا تو ، رو لبهات نشون داری چی میشه یه کم طاقت بیاری چرا جون نداری چرا خشکی و سردی توی این شلوغی چرا ساکت و سردی می دونم تو میری که برنگردی .. دعا خونده مادر ، که بارون بباره چقدر گریه کردم ، عمو آب بیاره دعاهام قبول شد ، داره تیر می باره یه مشک اومد اما شده پاره پاره لالایی گل من ، نه شیری به جونم نه اشکی که مادر رو لبهات بشونم می دونم تو رو میدم از دست لالایی امیدم ، که بعد تو بیچارم تورو دست این خاک با صد گریه می سپارم حالا که تو رفتی من می بارم بابات رو که کشتن ، دیگه آب شد آزاد برام آب آوردن ، لبات یادم افتاد برای یه مادر همین قتلِ صبرِ غم اعظم امروز غم نبش قبرِ *ابی عبدالله اومد پشت خیمه ها (خدا نیاره یه بابا خودش با دست خودش قبر بچه شو بکنه) خودش یه قبریُ کند . بچه رو اومد تو قبر بذاره شنید یکی میگه مهلاً مهلاً .. برگشت دید ربابه .. آقا اجازه بده یه بار دیگه بچه مو ببینم .. بچه شو پشت خیمه ها دفن کرد .. اما غروب عاشورا وقتی به خیمه ها حمله کردند ، گفتن هر کی قاتل هر کیه ، سرشُ بیاره جایزه بگیره .. یه وقت دیدن حرمله اومد پشت خیمه ها .. یه نیزه زمین می زنه .. عاقبت یه وقت دیدن یکی صدا میزنه وای رباب ... دیدن یه بدن شیرخواره ... حسین ... * ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam banifatemeh shab7_1.mp3
1.76M
⇦• زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله اجرا شده شبِ هفتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦•نجوا با سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• بالِ فرشته که خاکِ پایِ حسین است فرشِ حسینیۀ عزایِ حسین است فاطمه دنبالش هست صبحِ قیامت هر که به دنبال دسته هایِ حسین است *شب جووناست .. شب علی اکبرِ ..* شعر من و تو که افتخار ندارد تا که خدا مرثیه سرای حسین است رحمت زهرا برایِ اینکه ببارد منتظر گریه ای برایِ حسین است *هر چی هست تو عالم ، به واسطۀ گریه حسینِ آدم ابوالبشر اگه بخشیده شد برای اینه که برای حسین گریه کرد .. کی هستی آقاجان .. قربون گریه های نوکرات .. قربون سیاهیات ..* در دل مردم چه هست کار نداریم در دل ما که برو بیایِ حسین است دست به سمت کسی دراز نکردیم هر دو جهان دست ما گدایِ حسین است گندم شهرِ حسین روزیِ ما شد باز سر سفره ها غذایِ حسین است قیمت اشک برای خون خدا هست دست همان کس که خون بهای حسین است پرچم کرب و بلا همیشه بلند است حافظ پرچم اگر خدای حسین است هر چه که ما خواستیم فاطمه داده آنچه فقط مانده کربلایِ حسین است شاعر : علی اکبر لطیفیان ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam banifatemeh shab8.mp3
1.69M
⇦•نجوا با سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
⇦•روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• رفتند جلوشو گرفتند ، گفتند تو هر سال می گفتی بریم کربلا .. اما یکی دو ساله خبری ازت نیست" گفت هم پیر شدم ، هم گرفتار. جوونایِ محل گفتن ما کمکت می کنیم . مشکلاتُ از رو دوشش برداشتن گفت حالا پرچمُ رو دوشت بگیر .. راه افتاد تو کوچه پس کوچه هایِ مازندران صدا زد : هر که دارد هوس کربُبَلا بسم الله .. *خیلی از مردم جمع شدن گفت فردا جلو مسجد بعد نماز صبح راه میفتیم ، مثل حالا نبود . همه با چهارپا راه می افتند می رفتند .. راه افتادن یه عده مردم شهر پشت سر اینا گریه می کردند .. رفتی سلام ما رو به آقا برسون .. بگو دیگه پاهام قوت نداره حسین .. هر کی شیه چیزی می گفت ، راه افتادن چند شب اینا توی مسیر بودن هم سرما دیدن هم گرما دیدن ؛ گاهی گرسنه شدن گاهی تشنه شدن. بعد از مدتها بعضیا در مسیر از دنیا رفتن. گفتن اگه چشمت به ضریح اباالفضل خورد بگو دیگه عمرم کفاف نداد. همچین که رفتن دم دمای غروب تا اینکه یه جا اتراق کنن شیخ گفت بگید ببینم امشب چه شبیِ؟ گفتن شیخ امشب شب جمعه ست .. گفت جوونا می دونم خسته اید اما از دور نگاه کنید اون چراغارو می بینید یا نه؟ گفت اون چراغایِ شهر کربلاست .. اگه هر جوری هست پیرزن پیرمردا حتی اونایی که در مسیر مریض شدن ، یه جوری کمک کنید بریم امشب برسید کربلا از فضیلت شب جمعه حرم ارباب نیفتیم آخه مادرش شبای جمعه کربلاست .. همه راه افتادن به سمت کربلا ، نیمه های شب رسیدن همچین که این چشما افتاد به گنبد ابی عبدالله ، دستای پینه بسته شو رو سینه ش گذاشت السلام علیک یا عطشان .. خسته بودم اما اومدم آقا .. الحمدلله زنده موندم حرمتُ دیدم .. یکی می گفت آقا مادرم برات سلام رسوند .. هر کی یه حرفی زد وارد حرم شدند. خدا قسمت کنه گفت همچین که وارد شدیم کنارِ ضریح شش گوشه نمی دونی چه طعمی داره ، هر کی داره با آقا حرف می زنه زیارت کردیم ، تا اومدن برن چشمشون افتاد به شیخ ، گفت شیخ خسته ای؟ گفت نه تازه اومدیم زیارت .. گفت شیخ اونایی که سالای قبل با تو اومدن یه چیزایی تعریف می کنن. می گن هر وقت اومدی باهات کربلا تو براشون نوحه خوندی .. نمی خوای برای ما نوحه بخونی؟ گفت خسته نیستی؟ گفتن نه. دفتر نوحه شو آورد کنار ضریح گفت باز می کنم هر نوحه ای اومد می خونم .. همه دورشو گرفتن ، همچین که دفترو باز کرد ، نوحه‌ ، نوحه ی علی اکبر اومد .. جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید بگویید مادرش لیلا بیاید تماشای قد اکبر نماید نوحه رو خوند همه جوونا سینه زدن ، رفتن گفتن بریم استراحت کنیم با یه حال بهتر فردا بیاییم حرم ؛ همه رفتند. شیخ خوابید در عالم مکاشفه بهش گفتند بلند شد آقا داره میاد. آقا ابی عبدالله؟ آماده شو ابی عبدالله داره میاد. گفت بی ادبیِ ما خدمت حضرت برسیم. گفتند دستور حضرتِ یه وقت دیدن ابی عبدالله وارد شد.گفتم آقا غلامتونم فرمود من برا سه مطلب اینجا اومدم : ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
⇦•روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• یکی بدون هر کی به دیدنم بیاد منم به دیدنش میام .. دوم اینکه یادت باشه تو شهر شما یه پیرمردی دم در چایی میده دست مردم ، کفش جفت می کنه ، پاش درد می کرد از راه دور به من سلام داد ، برگشتی برو بهش بگو حسین برات سلام رسوند .. اما سومیش اومدم بهت بگم خوش اومدی ، یادت باشه شب جمعه اومدی کربلا روضه ی علی اکبر نخون .. چرا آقاجان؟ فرمود شبای جمعه مادرم کربلاست مادرم زهرا طاقت نداره .. حسین ... آی جوونا امشب برا باباهاتون دعا کنید ، برا مادراتون دعا کنید ، یه خورده حواستون به باباهاتون باشه بابا همیشه مظلومِ وقتی بچه بودی راحت تر می بوسیدتت هر چی قد می کشی هی خجالت می کشه .. حواست به بابات باشه. اگه یه وقت پات درد می کرد جلو بابات سعی کن درست راه بری نشون ندی بابا دلش می سوزه .. هی میگه بچه حالت خوبه یا نه؟ یا ابا عبدالله .. بهترین لحظه برای بابا می دونی کدوم لحظه س؟ اون لحظه ای که جوونش داره راه میره، اگه موفق هم باشه به همه می گه پسر منه. الحمدلله بچه م نوکر حسینِ .. روضه بخونم .. تا نظر بر قد و بالایِ رسایت کردم سوختم وز دل پر درد دعایت کردم همچین که ابی عبدالله گفت علی جان برو میدان تا سوار بر اسب شد اومد حرکت کنه دیدن ابی عبدالله پشت سر علی راه افتاد .. صدا زد علی جان بابا صبر کن .. قبل از اینکه بری یه خورده جلو من راه برو .. هی نگاه به این قد و بالا کرد .. پسرشُ بغل گرفت .. علی زد تو دل دشمن .. حسین داره نگاه می کنه .. تو خیمه ها خواهراش دعاش می کنن حسین هی می گفت چقدر بابا قشنگ شمشیر می زنی .. تو خیمه همه خوشحال بودن علی اکبر هنوز هست .. همه بچه ها میگفتن جانم علی اکبر. اما یه صحنه ای رو دیدن صدای ناله زنها بلند شد یه وقت دیدن حسین دست رو از سینه برداشت رو سرش گذاشت گفت وای علی اکبرم .. ان شاالله هیچ وقت زمین خوردن باباتو نبینی .. اما حسین هی میخورد زمین .. وقتی رسید بالا سر علی دید پاهاشو رو زمین میکشه .. ولدی ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
Babolharam Banifatemeh shab8_1.mp3
3.91M
⇦•روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شبِ هشتم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به دو طفلانِ حضرتِ زینب سلام الله علیها اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی✨ •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ دست بر دامان آن زن میشوم کز شوکتش قرنها افتاده هر مردی به پای عزتش قدر اگر زهراست!قدر فاطمه این دختر است باخبر هرگز نباشد هیچکس از قیمتش با همان دستی که آتش را گرفت از خیمه ها آبرو بخشیده ابراهیم را با ملتش آستین‌پاره نه با خود ذولفقار آورده است کاخ استبداد را ویران کند با قدرتش! می نویسند عالمان از معجزات خطبه اش می نشینند انبیا هرروز پای صحبتش سوختن پای حسین از واجبات زینب است او بلا را میخرد هرقدر باشد قیمتش بین این بزم عزا هرکس حسینی میشود مطمئنا بوده با امضای زینب دعوتش چادرش را بر کمر میبنند و بالای تل منتظر می ایستد پس کی بیاید نوبتش سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد *حضرت با ابالفضل و آقا ابی عبدلله و اون دو سه روزی که آب رو بستن اینا دیگه آب نخوردن سهم آبشون و به بچه ها میدادن اصلا ما نمی شناسیم ...* سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد تشنه تر بود از همه حرفی نمیزد از عطش *بی بی جانم .. خواستگار برات اومده پسر جعفر طیار . (خواستگار زیاد داشت به هیچکس جواب بله نمی گفت) ، پسر جعفر اومد عبدالله بن جعفر اجازه میدی بابا باهاش حرف بزنم ، اون ور پرده زینب با عظمت نشسته پسر عمو شنیدم اومدی برای خواستگاری میدونی سخته زندگی کردن با من گفت هر چی باشه ، گفت هر چی تو بخوای همون گفت اولین حرفم قبل از مهریه و دیگر وسایل بدون هرجا حسینم بره من باید دنبالش برم .. امیرالمومنین داره گوش میده ، شروع کرد گریه کردن ،عبدالله من بدون حسین نمیتونم زندگی کنم .. شب عروسی شد ، ام سلمه میگه فردایِ عروسی رفتم خدمتِ بی بی حضرت زینب دیدم داره گریه میکنه .. بی بی جان چیزی شده ؟ گفت یه روزِ من حسین و ندیدم .. ام سلمه میگه اومدم خونۀ حسین دیدم آقا نشسته داره گریه میکنه .. ای وادیِ جداییِ من از برادرم بر تو سلام ، گرچه کنی خاک بر سرم ام سلمه به حضرت فرمود همین حالُ زینب داشت میشه پاشی بریم خونشون گفت آری .. دنبال یکی میگردم منو ببره خونه برم بهش به بهانۀ تبریک ، ام سلمه میگه وقتی این دوتا رسیدن به هم .. خدا کند که من از تو جدا نگردم وای .. همه بچه هاشونُ آماده کردن هر کدام نوبتشون شد فرستادنُ ابی عبدالله قبول کرد .. بعضی هارو با اکراه مثلِ قاسم ابن الحسن بعضی هارو سریع ... حضرت دوید پیشِ بچه هاش اختیار با بچه هاست ، خودشون اومدن نامه آوردن عبدالله ابن جعفر عذر خواهی کرده آقاجون من نمیتونم بیام .. مشکل بدنی داشت بچه هامُ فرستادم شنیدید تو راه رسیدن و دست دایی رو بوسیدن اومد بچه هارو آماده کرد ، گفت چیزی به دایی نمیگید فقط میگید ما غلامتیم ... حضرت نشسته تو خیمه یا ایستاده یه وقت دید این دو آقازاده محمد و عبدالله وارد شدند سلام کردندُ پاهایِ دایی رو بوسیدند ، حضرت دید شمشیرها حمایلِ .. چون شمشیر بلندِ انداخته بودند تو گردنشون تا بتونن بجنگند. گفت برای چی اومدید گفتن ما اومدیم جونمونُ قربون کنیم گفت برید با مادرتون بیاید یه وقت دید از پشت خیمه گفت حسین من اینجام . چرا نیومدی تو خواهر ، گفت آقاجان خجالت کشیدم .. این بچه هام ارزشی ندارند انقدر این دو خواهر و برادر گریه کردند .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
|⇦• ذکر توسل به دو طفلانِ حضرتِ زینب سلام الله علیها اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی✨ •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• بشنوید آیه هایِ عظما را از حرم نفحهٔ مسیحا را قصهٔ عاشقیِ دلها را شرحِ مجنون و شرحِ لیلا را تا تماشا کنید غوغا را گفت با ما، شفیعهٔ محشر که منم محوِ حضرت داور هستم آرامِ قلب پیغمبر نور چشمِ خدیجه و کوثر حبلِ محکم تمامِ دلها را دخترِ شمسِ مشرقینم من به علی ماهِ مغربینم من خود ، یکی از دو زینبینم من زینبم ، خواهر حسینم من رهبرم ، انقلابِ زهرا را منکه از ابتدای نوزادی با حسینم، به هر غم و شادی لحظه ای نیست بی رُخش یادی چونکه آمد زمان امدادی یاورم پس امام و مولا را خبر از کارزار آوردند عاشقان افتخار آوردند کربلا را به بار آوردند همه اصحاب، یار آوردند من خجالت کشیدم آقا را غربتِ مقتدای خود دیدم وقتِ قالوا بلای خود دیدم امتحانِ ولای خود دیدم لحظهٔ کربلای خود دیدم کردم ایجاد حجِ کبرا را همه دارایی ام دو طفلان بود لحظهٔ رفتنِ به میدان بود دادنِ کشته بهرم آسان بود در دلِ بیقرار،طوفان بود کنَد آیا قبول اینها را یاد دادم ، قسم دهید به او نامِ زهرا ز جان بَرید به او عهدِ خود را وفا کنید به او از دل ایمان بیاورید به او تا دهد اذنِ حَربِ اعدا را اذن داد و به دل جَلا دادم داغ و درد و غم و بلا دادم خوش بحالم که کشته ها دادم کشته در راه کربلا دادم ذبح کردم دو سروِ رعنا را حج خود را تمام کردم من اقتدا بر امام کردم من با قیامش قیام کردم من عشقِ او را بنام کردم من شاد کردم علیِ اعلا را چون به بالینِ کودکانم رفت خستگی از تمام جانم رفت اشکِ حسرت ز دیدگانم رفت که نشد بیش از این توانم، رفت سوی معراج بُرد گلها را بر تنِ پاره پارهٔ طفلان لحظه ای هم نگشته ام گریان در حرم از نظر شدم پنهان آری این است در همه دوران عشقِ خواهر برادری ما را *همه زن و بچه اومدن بیرون ابی عبدالله رو یاری کردن .. ولی بی بی نیومد احترام کرد* آوردم دو هدیه برایت ناچیزند دو عالم فدایت شکستم آن دم که غربت خواندم من از خطبه هایت گرچه دلی پر از تب داری داغ عظیم مرتب داری غصه نخور تو زینب داری ثارالله ... پرپر کرد عدو گلشنت را میفهمم غم دامنت را بمیرم از غم نبینم یک دم خجل بودنت را کرب و بلا عجب جایی شد دور و برت چه غوغایی شد بی کسی ات تماشایی شد ثارالله ... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir
حاج منصور ارضی_شب چهارم محرم 97 - مسجد ارک - دست بر دامان آن زن میشوم-B A B O L H A R A M.mp3
6.21M
|⇦• روضه و توسل به دو طفلانِ حضرتِ زینب سلام الله علیها اجرا شده شبِ چهارم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ استاد حاج منصور ارضی✨ •┄┅═══••↭••═══┅┄• ↶ بابُ الحَرَم https://eitaa.com/babolharam_ir
|⇦• روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ... نرو عمه برگرد اگر میتوانی توخیلی عزیزی، توهم نوجوانی ببین حمله ی نیزه وسنگها را مرا تا کجا باخودت میکشانی؟ ببین عمه تنهاست مَحرم ندارد تو مَردی و باید کنارم بمانی بمان تا که از مجتبایم بماند برای دلم یادگاری نشانی خدایی نکرده اگر برنگردی اگر بشکند از تو ابرو کمانی نرو ت انبینی تو از روی نیزه که کارم شده با سنان هم زبانی به قلبم تو خنجر نزن دست بردار نمانده دگر در گلو استخوانی *گریه تو ببر حرم حسین،آی ناموس دارها!...برای چی گفت: داری خون دل به من میدی برگرد ...اگر من تنها بشم چی میشه؟...* منو بزم شامات و دروازه ی ساعات منو یک یهودی و تکه پرانی برو بی حیا دست بردار از ما نگاهه خودت راکجا میکشانی؟ پابرهنه شد و به میدان زد داد میزد عمو رسیدم من دست من هست پس نَبُر دیگر تیغ زیر گلو رسیدم من تا می آیم غریب لب تشنه باخدا درد دل مفصل کن بامناجات گوشه گودال نیزه ها را کمی معطل کن چقدر دیر آمدم تیغی بوسه بر دست مهربانت زد قاری خوش صدای آل الله چه کسی نیزه بردهانت زد؟ آه چند خط شکسته ممتد شکل زخم عمیق پیشانی بی علمدار بودن خیمه علت اصلی پریشانی نیزه های شکسته می بینم لب گودال و داخل گودال چادر زینبِ تو خاکی شد روی تل مقابل گودال برق یک شیء آهنین دیدم کاسه ی آب شاید آوردن نه عموجان خیال خامی بود تازه یک خنجر بد آوردن.... دشنه ای کُند میرسد از راه نیت کشتن تو را دارد چقدر زخم خورده ای ،ای وای؟ خواهرت خیمه بوریا دارد آقاجان به صبرعمه ات زینب به دل مضطر عمه ات زینب سایه ی چکمه ای مرا ترساند حق بده خصلت یتیم این است صحنه ی غارت عبای شما حول وحوش هزار ونهصد بود زخمهای تو را شمردم من احتیاجی به تیر حرمله نیست ای عموی غریب ،مُردم من عمو رسیدم و دیدم چقدر بلوا بود سر تصاحب عمامه ی تو دعوا بود به سختی از وسط میدان گذر کردم هزارمرتبه شکر خدا کمی جا بود ثواب نحر گلویت...تعارفی شده بود سر زبان همه،بفرما بود عمو چقدر لب خشکتان ترک دارد چه خوب میشد اگر مشک آب سقا بود زنی خمیده عمو...رد شد از لب گودال نگاه کن نکند ،مادر تو زهرا بود ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄ ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir