eitaa logo
کانال ‌متن روضه
81.7هزار دنبال‌کننده
790 عکس
462 ویدیو
62 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6037500695525984232.mp3
2.1M
|⇦•اگر زردم اگر خشکم... تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ مُعاویه: قوی‌تر از ذوالفقارِ علی سراغ داری؟ عَمر و عاص: آری، جهـل مـردم! (ع) 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•یه مرتبه از خواب پرید... و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ یه مرتبه از خواب پرید شروع کرد گریه کردن وقتی سینه ش از سنگینی و بی تابی افتاد گفت این چه خوابیه من دیدم دوباره خوابید خواب پیغمبرُ دید آقا فرمود بلال چرا نمیری سری به مدینه به دخترم بزنی بعد شهادت پیغمبر همه چیو رها کرد گفت دیگه منه بلال رو این ماذنه اذان نمیگم نمیخوام مدینه ایی که بی رسول خدا باشه اما راه افتاد اومد مدینه دید وضعیت یه طوریه گفت اول برم در خانه حبیبۀ خدا فاطمه اومد دید دیگه دری نمونده خدا این اوضاع و احوال چیه شهر یه جور دیگه شده همچین که صدا زد بچه ها اومدن گفتن بلال خوش اومدی .. بلال کجا بودی گفت آقازاده ها چیشده؟.. گفتن بلال کجا بودی ببینی در خونه رو آتش زدن زودی بچه ها خبر دادن به مادر ، مادر بلال اومده .. تا گفتن بلال اومده لبخند زد، یادِ باباش افتاد زد زیر گریه .. گفت بگید بلال بیاد اومد کنار بستر بی بی .. فرمود بلال خوش اومدی .. بلال دلم برای بابام تنگ شده .. بلال کجا بودی ببینی سیلی به فاطمه زدن .. بلال بچه مو کشتن .. بلال حق علی و غصب کردن .. انقدر گریه کرد بلال ، اما فاطمه است عاشق باباست باباش کیه رحمت العالمین .. گفت بلال میشه ازت یه خواهشی کنم ؟.. خانم جان شما امر کنید من اطاعت میکنم .. گفت دلم برا بابام تنگ شده به عشق اون روزای که بابام زنده بود تو اذان میگفتی اگه میشه اذان بگو .. گفت خانم عهد کردم بعد پیغمبر دیگه بالا منبر ماذنی اذان نگم .. اما برام افتخارِ شما امر کردی چشم رفت بالا .. تاریخ میگه دیدم بلال رفت رو پشت بام خانۀ فاطمه شروع کرد اذان گفتن .. الله اکبر .. الله اکبر .. صدا ناله‌ی فاطمه بلند شد بابا .. اشهد ان لا الله الا الله.. خدایا شاهد باش، شاهد باش دختر پیغمبرُ بین درو دیوار له کردن .. اشهد ان لا الله الا الله.. اشهد ان محمد رسول الله .. تا صدا پیغمبرُ زد ، یه وقت دیدن حسنین دویدن تو حیاط صدا زدن بلال دیگه بسه اذان نگو .. آقازاده ها فرمودند مادرتون من اذان بگم ؛ نه بلال دست نگه دار به خدا مادرم غش کرد .. آخ مادر .. آی جانم .. همچین که بی بی از حال رفت بلالم به سرو صورت زد اسما یا فضّه دیگران اومدن زهرا رو به هوش آوردن (اگه بخوام راحت روضه بخونم اینه) اینجا بلال اومد اذان گفت به یاد باباش گریه کرد از حال رفت، اسما و دیگران اومدن به حال آوردن .. یه نیمۀ شبم سراغ دارم یه سرِ بریده آوردن .. هرچی گفت بابا .. دید جواب نمیده .. صورت ورم کرده ، هی آروم آروم به لبایِ بابا نگاه میکرد .. هی میگفت بابا .. منتظر بود این لبا بهم بخوره .. گفت عمه بابام حق داره لباش بهم نمیخوره .. آخه امروز دیدم تو مجلس یزید چطور به لب و دندونش میزدن .. اونم از حال رفت اما زینب هرچی صداش زد دید جواب نمیده .. ای حسین .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_6037500695525984242.mp3
3.71M
|⇦•یه مرتبه از خواب پرید... و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ زمانی شروع شد که حکومت و ولایتِ علی(ع) را به خلافتِ غیرِ علی ترجیح دادند! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بهشت آرزوی من... و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حنیف طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بهشت آرزوی من گمونم بهتری خانم خدا رو شکر که بازم خودت پشت دری خانم یه خورده استراحت کن همینه خواهشم از تو جلو پام پانشو اِنقدر خجالت میکشم از تو با اینکه زخمیه دردی داری میسوزی میسازی با این دستِ ورم کرده برا من سُفره میندازی میخوام دستایِ بی جونه منو بازم بگیری تو سرت چی اومده داری نشسته راه میری تو !.. *فضه میگه نشسته، ایستاده، دست به دیوار، هرجوری بود خودش خونه رو جارو زد .. خودش نون برا بچه هاش پخت .. لباسای عربیِ قدیم گره داشت ، بچه هاشُ اومد شست و شو بده به زحمت لباس حسینُ بیرون آورد .. نوبت حسن شد ، اومد گره لباسُ باز کنه گفت مادر .. من که میدونم چه خبره .. قربون بازویِ ورم کرده ات برم .. خودم لباسمُ بیرون میارم، خودم گره شو باز میکنم .. یکی حسن بود یکی ام زینب بود گفت مادر: شبی در خواب بودی امدم بازوی تو دیدم مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم یه هفتاد و پنج روز یا نود و پنج روز زینب اینو تو سینه ش نگه داشت ، روز آخر سوال کرد:.. درآن ساعت که در میسوخت پرسیدی کجا بودم تو میخوردی کتک من هم به زیر دستُ پا بودم* میخوام دستایِ بی جونه منو بازم بگیری تو سرت چی اومده داری نشسته راه میری تو !.. چشای من پر از اشکه که چشماتُ نبندی تو حالا حسرت به دل موندم یه بار دیگه بخندی تو تو اُفتادی ز پا اما علی رو روبه راه کردی دیدی آخر تو این خونه پایِ تابوتُ وا کردی حالا اون که شبش تارِ ، منم زهرا .. اونی که دست به دیوارِ ، منم زهرا .. مگه از یادِ من میره به سنگ غم محک خوردی حلالم کن سرِ من از کَسو ناکس کتک خوردی تا پایِ مرگ دُخت نبی را مغیره زد .. آه مادرم .. مادرم .. داری میری نمیدونی چه خاکی به سرم میشه برو یارِ جوونِ من برو دردات کم میشه برو تو عرش محسن رو بغل کن فاطمه امشب پیمبر رو زیارت کن به جایِ ما همه امشب *گفت برو محسنُ بغل بگیر دلت آروم بشه .. اما خانم یه جواب دیگه داد :* فردا که محسنم سر زانوی من نشست باید زِ هجر زینبِ خود دیده تر کنم دارم میرم ولی دلم براتون تنگ میشه عزیزای دلم .. یکی از القاب حضرت زهرا هانیه ست یعنی خانمی که تمامی وسایل آرامش و آسایش شوهر و بچه هاشُ فراهم میکنه ‌‌.. خانم نه تو از بچه هات سیر شدی نه بچه هات از تو سیر شدن .. پیغمبر پول داد به سلمان گفت برو جهیزیه بخر برا فاطمه، جهیزیه خرید آورد تو خونه جهیزیه رو چیدن هما کاسه های گلی .. این فرش رو که پهن کرد دید نصف خونه رو این فرش هم نگرفته سلمان نشست شروع کرد گریه کردن خانم گفت چرا گریه میکنی سلمان .. گفت خانم به این زندگی ساده ت دارم گریه میکنم .. گفت سلمان برا کسی که مرگ دنبالشه همینم زیاده .. من زیاد تو این دنیا نمی مونم .. من رفتنیم .. شب عروسی هم که با لباس عروس اومد خونه ی علی، صدا زد علی جان دوست دارم امشب تا صبح عبادت کنم .. لذا وقتی پیغمبر اومد سوال کرد علی جان فاطمه رو چگونه دیدی؟! نگفت اینطوریه زن خوبیه غذا درست میکنه .. عرضه داشت برا عبادتِ خدا بهترین همسرِ .. بهترین یاره ... شب عروسی دید یه گوشه نشسته داره گریه میکنه .. فاطمه جان تازه عروسی ، چرا گریه میکنی؟! من دلم میگیره شب اول اومدی خونه من.. گفت همچین که با لباس عروسی اومدم یاد شبی افتادم که با کفن منو از این خونه میبرید ... دیگه بارِ آخر زینبُ صدا زد ، بعد خیلی وقت بغلش کرد .. بوسیدش موهاشُ شونه زد .. مادر حرفاشو با دخترش میزنه .. در گوشِ زینب حرف میزنه .. غصه نخوری مادر .. تنهات نمیزارم میام بهت سر میزنم .. همه جا پا به پات میام .. یعنی هرجا گره به کارت افتاد منو صدا بزن .. زِ بانگِ وا حسینا شد یقینم که زهرا در میانِ کاروان بود .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_6044277595573323646.mp3
9.06M
|⇦•بهشت آرزوی من... و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حنیف طاهری•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ به سپاه‌اش میگفت: آن قرآنی که بر نیزه‌‌ها می‌بینید، فریبی بیش نیست! من بیش از آنان پای‌‌بندِ احکام قرآنم؛ وَ یحَکُم اَنَا اَوَّلُ‌مَن دَعا اِلی کِتابِ‌الله 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•مولا شده بی زهرا... و توسل کوتاه تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ شهید سیدمجتبی علمدار•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ دومی لعنت الله علیه که رو کار اومد از همه ی مردم مواجب(مالیات) گرفت،از همه شون یه چیزی کم کرد، اما چرا از قنفذ چیزی کسر نکرده؟میگه از امیرالمؤمنین پرسیدم،آقا یه نگاه به چپ کرد یه نگاه به راست کرد،وقتی دید کسی نامحرم و بیگانه نیست،گفت: می دونی چرا؟ آخه اون خیلی بهش خوش خدمتی کرده،آخه شما که نبودید،ندیدید، من خودم ایستاده بودم، داشتم نگاه می کردم، دست فاطمه به دامن عربی و بلندِ پیراهن من بوده، چهل نفر یه طرف من رو می کشیدن، اما فاطمه یه طرف من رو می کشید،تا نانجیب گفت: قنفذ! چرا ایستاده ای؟ خود امیرالمؤمنین می فرماید: یه کاری کرد با فاطمه ی من، من صدای شکستن دستِ فاطمه رو شنیدم،وای.. شد دستِ گُلی پرپر از گلشن پیغمبر مولا شده بی زهرا زینب شده بی مادر یا فاطمة الزهرا... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
shahid-alamdar-babolharam.mp3
2.17M
|⇦•مولا شده بی زهرا... و توسل کوتاه تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ شهید سید مجتبی علمدار•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ بر اثر جراحات جنگ آن قدر از این پهلو به آن پهلو می شد تا دردش آرام بگیرد.گاهی درد امانش را می برید. می رفتم کنارش، می خواستم پهلویش را بمالم تا آرام شود. می گفت: مادر! این ارثیه . بگذار با همین درد به آرامش برسم. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
•|غریبِ مادر ..|• . . دیشب حسن دست به مویم کشید و گفت : زیـنب بخـواب ، مادرمان خـوب می‌شود .. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•یاد شب های توسل کرده ام.. و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ سید مهدی میرداماد •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ یاد شب های توسل کرده ام یاد پرپر گشتن گل کرده ام *یادِ همه شهدا بخیر .. منتظر بودن یک نفر بگه یازهرا صدای گریه رو بلند کنن .. منتظرِ یه بهانه بودن واسه حضرت زهرا تو صورتاشون بزنن ..* یاد شب های توسل کرده ام یاد پرپر گشتن گل کرده ام یاد شب هایِ شلمچه کرده ام یاد زهرا بین کوچه کرده ام یاد بدر و یاد خیبر کرده ام یاد تنهایی حیدر کرده ام امشب آخر یاد مجنون میکنم یاد پهلوی پر از خون میکنم *خدا رحمت کنه حاج قاسم سلیمانی رو چقدر میگذره؟! هنوز مردم دو سه کیلومتر صف میبندن برن چند ثانیه دست بزارن رو سنگ قبرشو ببوسن و برن .. برا چند ثانیه طرف تو سرما و گرما وایساده تا نوبتش بشه .. کاش مدینه ام همینجور بود .. بچه شیعه ها اگه میدونستن مادر ما کجا زیر خاکه صف میبستن برن سر قبر فاطمه .. آخ مدینه ..* امشب آخر یاد مجنون میکنم یاد پهلوی پراز خون میکنم *آخ یاد پهلوهای این بچه ها .. یاد سینه های سوراخ شده شون .. یاد بازوهای تیر خودشون .. هروقت اسم عملیاتاشون یازهرا یافاطمه میشد ، هر وقت سربنداشون یازهرا و یافاطمه میشد سر از پا نمی شناختن .. پشتِ پیراهن هاشون مینوشتن: میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم .. اجازه بدید امشب روضه م رو اینجوری بخونم هرچه بادا باد .. امشب کسی خرده نگیره اگه من پریشون روضه خوندم .. من ایستاده بودم دیدم که مادرم را *دیگه امشب شبِ شهادته روضه معلومه .. امام مجتبی به عبدالزهرا کعبی گفت چرا روضه ی تحیّر مارو نمیخونی؟ گفت: آقا من روضه خوان شمام ، روضه ی تحیر چیه؟ هر جارو ورق زدم روضه ای به این اسم ندیدم؟!.. امام مجتبی فرموده باشند روضه ی تحیر ما برا اون ساعتیه که ..( یا صاحب الزمان .. آقا جان .. تحیر یعنی چی؟! تحیر یعنی آدم متحیر بمونه بین رفتن و نرفتن این کارو بکنم نکنم، جلو برم نرم ‌..) امام مجتبی فرمود: اون ساعتی که یه عده بابامُ میبردن .. یه عده ام مادرمُ میزدن .. متحیر تو کوچه مونده بودیم بریم بابامونُ کمک کنیم یا مادرمونُ .. از یه طرف ریسمان به گردن بابا ..* من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گَهی به کوچه، گاهی به خانه میزد گردیده بود قنفد هم دست با مغیره او با قلاف شمشیر این تازیانه میزد *یه روضه بخونم شهدا فیض ببرن همه یه داغ سردار سلیمانی یه طرف، این مرد با عظمت، همه اینا یه طرف اما اونی که مارو میسوزونه اینه تو مملکت خودمون جرات نداشتن بزننش، غریب گیر آوردنش .. والا جرات نداشتن بزنن .. یه جمله دیگه خوب گوش بدن اونایی که میخوان بلند گریه کنن .. درسته منتظر شهادت بود به رفیقاشم طلویحاً گفته بود من فاطمیه نیستم .. گفته بود فاطمیه فرق داره .. معلوم بود میدونست رفتنیه و داره میره .. اما اینی که مارو میسوزونه که بی هوا زدن .. بی هوازدن خیلی بده .. آی شهدا .. یه مادرم تو مدینه بی هوا زدن .. مادری که مظهر حیا بود .. سرش پایین بود تو کوچه ها .. بی هوا زدن سر به دیوار خورد .. داد بزن وای مادرم .. مرغ دل یک بام دارد دو هوا گه مدینه میرود گه کربلا ‌‌.. یه نفرُ کربلا بی هوا زدن .. همه ی اونایی که کربلا رو زمین افتادن آماده ی جنگ بودن .. ظهیر ، حبیب ، بریر ، مسلم ابن اوسجه .. همه رفته بودن معرکه .. علی اکبر ، قاسم .. نوشتن قاسم ۱۲۰ نفرُ به درک واصل کرده بود معلومه رفته بود برا جنگیدن .. اما یک نفر بی هوا خورد .. بمیرم برات .. کجای دنیا دیدی بابا بچه رو رو دست بگیره(من نمیگم امام باقر میگه) همچین که بچه رو رو دست گرفت داشت با دشمن حرف میزد بی هوا حرمله نشست .. یه جوری زدن بچه تو دستای حسین دست و پا زد .. یه جمله دیگه و التماسِ دعا .. مدینه یه نفرُ زدن به ظاهر .. به ظاهر فاطمه رو زدن اما در باطن هم علی رو زدن هم فاطمه رو زدن ،هم حسینُ زدن هم امام حسنُ زدن .. اصلا مادر که افتاد همه افتادن .. کربلا هم یه تیر زدن در ظاهر اما با یه تیر چندتا نشونه زدن .. دم خیمه ، مادرش افتاد تویِ خیمه ، خواهرش افتاد رو دستِ بابا گل مادر سرت از پشت دستم افتاد حسین .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
4_6043925180621785348.mp3
6.31M
|⇦•یاد شب های توسل کرده ام.. و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ سید مهدی میرداماد•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ «و ساسَة العِباد وَ اَرکانُ البِلاد» آن کسانی که را جدای از می‌دانند، نمی‌توانند مـدعی پیروی از و باشند شیعه، آب خوردنش هم سیاسی است! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•بمیرم که صدات میلرزه .. _ تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها_ کربلایی حسین سیب سرخی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ من و تنها نذار یک لحظه به یه دنیا نگات می ارزه بمیرم که صدات میلرزه فاطمه جان! نیرویِ علی بانویِ علی نشسته باز نماز نخون میمیره علی دلگیره علی تو رو خدا پیشم بمون جانِ علی می دونم که چقدر دلگیری نکنه تو هم از من سیری چرا از علی رو میگیری فاطمه جان! حسنت نداره شب ها خواب میشه بی تو حسینت بی تاب کی میذاره براش ظرفِ آب فاطمه جان! ای یارِعلی بیمارِعلی میشه بازم نگام کنی این آرزومِ یک باردیگه پسر عموم صدام کنی ای یارِ علی ای ماهِ حرم ای شاهِ کَرَم به سر زده هوایِ تو از هیأتِ تو دل پرمیزنه برای کربلایِ تو ای ماهِ حرم! شب جمعه دلم غم داره داره چشمایِ من می باره آخه اسمِ تو گریه داره یاحسین! یه نظر به دلِ نوکر کن حال و روزِ منُ بهتر کن مارو سینه زنه مادر کن یاحسین! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
SibSorkhi-babolharam.mp3
3.95M
|⇦•بمیرم که صدات میلرزه .. _ تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها_ کربلایی حسین سیب سرخی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اگر من ناپدید شد افسوس مخورید که جسد هر کجا باشد روز برانگیخته خواهد شد و اگر تاسفی هست باید بر و ناپدید بودن تربت خورده شود. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net