عاقبت جان به لبِ صبر...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ کربلایی محمدحسین پویانفر
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
عاقبت جان به لبِ صبر رساندند، علی!
پای آن قول که دادند نماندند، علی!
واقعاً مَردمِ این شهر نمک نشناسند
جایِ جبران به دلت داغ نشاندند، علی!
اُجرتِ این همه چاهی که تو کَندی این بود
قطرهای آب به اصغر نرساندند، علی!
پسرت را ته گودال کشیدند به زور
دخترت را سَرِ بازار کشاندند، علی!
تازه با اینکه حُسینت سرِ نِی قرآن خواند
بهتر از خارجیاش کوفه نخوانند، علی!
کودکانی که عسل خورده ی دستت بودن
برتنِ بی کفنش اسب دواندن، علی!
*اون آقایی که با یه دست،دَرِ قلعه ی خیبر رو بلند کرده،دیدن زانوهاش دیگه توانی نداره،عباس سر به محراب گذاشته،ابی عبدالله کناری نشسته،آقا امامِ مجتبی فرمود: این گلیم یا حصیر رو بیارید، بابا رو رویِ گلیم قرار دادن،اطراف گلیم رو بلند کردن، کوچه پس کوچه های کوفه یه وقت چشماش رو باز کرد،حسن جانم! بایست می خوام خودم بیام،دخترم تحمل نداره من رو در این حال ببینه...
بعضی ها نقل میکنن:امام حسن با شالش خونهای سر و رویِ بابارو پاک کرد،با این حال نوشتن تا چشم زینب به باباش افتاد، از حال رفت.
یا صاحب الزمان! یه ساعتی رسید،همین زینب،ازبالایِ بلندی،نگاه کرد،دید نیزه دار با نیزه میزنه*
این همه راه دویدم پیِ دلدارم
به امیدی که در این دشت برادر دارم
تو دعا کن به کنارِ بدنت جان بدهم
فکرِ همراهی با شمر دهد آزارم
اسب ها پایِ خود از سینه ی او بردارید
من هم از این تنِ بی سر شده سهمی دارم
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#کربلایی_محمدحسین_پویانفر
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
Pooyanfar_Babolharam_net.mp3
3.31M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
هیچکی نبود بگه...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدرضا نریمانی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
بُردن باباشون رو دفن کردن،از تشییع که بر می گشتن دو تایی ،دو تا داداش چه حالی داشتن،یکی از این طرف،یکی از اون طرف، شبانه،تو دلِ سحر،داره هی قصه ها تکرار میشه،حسن که حرف نمیزنه،تویِ خودشِ،اما حسین دست گردنِ حسن میندازه،داداش!یادته یه شبی هم تو مدینه این حال رو داشتیم،حسن جان یادته چه زندگیِ خوبی داشتیم،چه مادری،چه بابایی،دیدی چیکار کردن،حسن جان!یادته اون شب چه دلی داشت بابام، وقتی بدنِ مادر رو تنهایی بلند کرد رو دست گرفت،حسن جان!ما که خیلی کوچیک بودیم،یادته بابا سر به دیوار گذاشته بود،هی می گفت: فاطمه جان! حلالم کن.
تو همین لحظاتی که این دو تا داداش با هم دارن بر می گردن از تشییع،یهو دیدن از خرابه ای صدایِ ناله ای میاد،صدایِ ضعیف،یکی هی داره میگه:رفیقم!حبیبم!عزیزم! چرا امشب نمیایی به من سر بزنی؟ تا صدا رو شنیدن،رفتن سراغِ صاحبِ صدا،ببینن کیِ؟ امشب تو هم ناله بزن،آقا بیاد ببینه صاحبِ این ناله کیِ،چی می خوای؟
سریع امام حسن اومد کنارِ این پیرمرد نشست،دید نابیناست، حسین این طرفش،چی شده آی پیرمرد؟چی میخوای؟گرسنه ای؟تشنه ای؟ گفت:چقدر شماها صداتون شبیه اون آقایی است که هر شب می اومد به من سر میزد،الان دوسه شبِ نیومده،دلم خیلی هواش رو کرده،شب ها می اومد لقمه دهنم می گذاشت، سرم رو رویِ پاهاش میذاشت،نوازشم می کرد،قربون صدقه ام می رفت،آخرش هم که می خواست بره باهام حرف می زد،یادمِ هر شب بهم می گفت:خوش به حالت که نمی بینی،کاش من هم کور بودم،نمی دیدم. می گفتم:چرا آقا این حرف هارو میزنی؟آخه آی پیرمرد! من یه چیزهایی با چشم هام دیدم...*
هیچکی نبود بگه، این گُل که پَرپَرِ
این زن که می زنید، ناموسِ حیدرِ
از عَمد مادرُ، پیشِ پسر زدن
از عَمد با لگد، محکم به در زدن
کجا رفته بودی بدونِ من؟
شنیدم تو کوچه تو رو زدن
چه کابوسِ تلخی دیده حسن
دعا کن عزیزم، برا حسن
آروم بگیره
همش میگه نامرد بَسِ دیگه نزن
همش میگه ای وای مادرِ من
داره میمیره
هیچکی نبود بگه، این گُل که پَرپَرِ
این زن که می زنید، ناموسِ حیدرِ
دلم با مدینه نمیشه صاف
بازم زندگیمُ بهم بِباف
با دستی که رفته زیرِ غلاف
علی بمیره
بهت گفته بودم برو بسه
تو زورت به قنفذ نمیرسه
یه جوری تو رو زد که
نَفَسِ مَنُ بگیره
از صبرِ شوهرت،سوء استفاده کرد
دیدی که نَقشَشُ آخر پیاده کرد
پشتش مغیره رو،ملعون نگاه کرد
چند تا لگد زد و کار رو تمام کرد
داری تو چشمات یه دلهره
چقدر قطره ی خون رو چادره
حسینت چرا آب نمی خوره؟
با اینکه تشنه است
چقدر گریه کردی با پیرهنش
با پیراهنی که می برنش
می بینی که رگ هایِ گردنش
به زیرِ دشنه است
هی کُند می بُره،لشکر کلافه شه
فکر کن سنان که هست،خولی اضافه شه
این نیزه میزنه،اون تیغ میکشه
با گریه خواهرش، هی جیغ میکشه
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
Narimani_Taheri_Babolharam_net.mp3
6.07M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب هایِ قدر به نفسِ سید رضا نریمانی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
قرآن ها رو آماده کنید
"اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ"
"قرآن هارو بر سر بگذارید"
"اللَّهُمَّ به حقِ هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حقِ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حقِ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ ، وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ"
_
"ده مرتبه:" بِکَ یَا اللّهُ…"
_
"الهی بمُحَمَّدٍ .… "
_
"الهی بعَلِیٍّ .... "
_
"الهی بفاطِمَةَ .... "
چرا ای باغبان از آتشِ گلشن نمی گویی
چرا با فضه ات گفتی،ولی با من نمی گویی
تو آن شب خواب بودی من آمدم بازویِ تو دیدم
مبادا که بیدارت کنم،آهسته بوسیدم
_
"الهی بالْحَسَنِ .... "
در زمان حاج رضایِ همدانی،که توی نجف تدریس می کرد، یه لاتی بود،گُنده لات بود، نوچه داشت،برو بیا داشت،حالش هم اینجور بود که می خواست جایی بره قُرُق می کردن اونجارو، می بایستن همه برن کنار تا این لاتِ رد بشه،برا خودش حکومتی داشت،یه روزی اومد از کوچه بره،آقا شیخ رضا همدانی هم از روبرو اومد، نوچه ها هم انتظار داشتن که شیخ بره کنار تا گُنده لاتشون که عبدِ فراری نام داشت از کوچه رد بشه،شیخ همچین که داشت می رفت به راهش ادامه داد، روبرو هم قرار گرفتن، عبد فراری اومد کنار،شیخ رفت، تا رفت،گفت:آشیخ! مگه من رو نمیشناسی؟شیخ برگشت گفت:چرا می شناسمت. گفت:پس چرا نرفتی کنار؟مگه قانونِ مارو نمیدونی؟گفت: من کاری باتو ندارم،دارم راهم رو میرم.گفت: من عبدِ فراری ام. یهو شیخ رضا بهش گفت:آی عبدِ فراری! تو از کی فرار کردی؟ از خدا فرار کردی؟ یا از رسولش؟ یا از امیرالمؤمنین؟ از کی فرار کردی؟ یهو بهم ریخت، نوچه ها که رفتن،شیخ هم که رفت،سرش رو انداخت پایین، رفت تو خونه، بعد از دوهفته، آقا شیخ رضا تویِ درسش گفت: آی طلبه ها! اگه امرو میخواهید تشییع یکی از اولیاء خدا شرکت کنید،بعد از درس همراه من بیایید،همه بعد از درس آماده شدن،شیخ جلو،اومدن دَرِ خونه ی عبدِ فراری،طلبه ها تعجب کردن،شیخ گفت اولیاء خدا،اینجا که خونه ی یه لاتِ، آشیخ! مارو کجا آوردی؟ گفت:صبر کنید. یهو دیدن در رو که زدن،از خونه شیوَن و زاری بلند شد،آشیخ رضا گفت:یا الله! رفت داخل،خانومش اومد گفت:آشیخ!مُرد، هر وقت می اومد خونه یا مست بود یا دعوا کرده بود،خونی بود...دو هفته است نمی دونم چطور شده،کی چی بهش گفته، رفته تو زیر زمینِ خونه،هی سرش رو به دیوار میزنه،هی میگه:خدا من از کی فرار کردم که این همه یاغی شدم؟خدایا غلط کردم. تا امروز اینقدر سرش رو به دیوار زد مُرد...امشب ما هم بگیم: خدایا! غلط کردم،ما از کی فرار می کردیم،یک ساله یاغی بودیم
_
نامِ اربابت رو میخوای ببری،نوکر که اسمِ اربابش رو میخواد ببره یه جور دیگه میبَره
الهی بالْحُسَیْنِ ....
_
"الهی بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ .... "
_
"الهی بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .... "
_
"الهی بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد "....
_
"الهی بمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ" ....
_
"الهی بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .... "
کی دلش شکست؟ کی دلش هوایِ حرمش رو کرد؟کی دلش رفت تویِ صحنِ گوهر شاد؟قربونِ کبوترای حرمت امام رضا
_
"الهی بمحَمَّدِ بْنِ عَلِی" ....
_
"الهی بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد .... "
_
"الهی بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ .... "
_
رفقا! این همه وقت میذاری،آیا دنبالِ آقاتم می گردی؟"لَیتَ شعری اَینَ استقرَّت بکِ النَّوی" حرف میزنی با امام زمانت؟
منم آیینه ی غمت،باعثِ ماتمت،یامهدی!
منم نوکرِ روسیاه،به من نگو نیا،یامهدی!
قَدِّ خمت،رنج و غمت،واسه گناهامِ
گریه هایِ دَم به دَمِت،واسه گناهامِ
آقا! زنجیریِ گُنام
آقا! هرزه شده چشام
تمومِ عالم یه طرف
فقط خودتونُ میخوام
آقا! شرمنده ی تواَم
"الهی بالْحُجَّةِ .... "
حالا دستت رو بیار بالا همه با هم: "اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن. صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#مراسم_گذاشتن_قرآن_بر_سر
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
Narimani_Taheri_Babolharam_net_3.mp3
9.97M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
مراسم قرآن به سر گرفتن ویژۀ شب هایِ قدر«بیست و یکم» به کلام استاد شیخ حسین انصاریان
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
*قرآن هارو مقابل صورت بازکنید،الانِ که داره به فرشتگانش میگه زمین رو نگاه کنید،با این همه جاذبه های فساد بندگان خوب من رو دراین نیمه شب ببینید،فرشتگان! من حیا میکنن جواب اینارو ندهم*
"اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ" *
*با این همه گناه نباید مارو راه میدادی...*
"اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ،وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلاَ أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ"
"بِكَ يَا اللَّهُ..."
*فکر میکنید خداوند امشب، گریه و ناله و دعاهای چندمیلیون نفر رو نمیخواد توجه کنه ،اگه کسی این فکر رو بکنه مساوی باکُفرِ،دعا کنید این بیماری رو خدا از کُره زمین، ازمسلمونا ازعاشقان اهل بیت برداره، پزشکان! پرستاران! کادرپزشکی! ماهیچ موقع نسبت به شما بی تفاوت نبودیم،دعاتون کردیم، برای اونایی که دراین عرصه جهاد عظیم فی سَبیلِ الله از دنیارفتن گریه کردیم، جوابتون رو امشب میده پروردگار*
الهی "بِمُحَمَّدٍ"
*همین لحظه هاست، دیگه حال نداره، چشمش رو می بنده به زحمت وا میکنه، آخرین لحظات چشمش رو بازکرد با اون صدای ضعیف شده فرمود:حسنم! گفت : بابا! کنارتون نشستم،دوباره ازحال رفت و به حال اومد،حسینم! بابا! کنارتونم، چشمِ حسن و حسین ازگریه زخم شده بود،بهشون میگه گریه نکنید، مخصوصا به ابی عبدالله میگفت: حسینِ من گریه نکن، علی طاقتِ گریه ی حسین رونداره،دوباره ازحال رفت بازچشمش رو باز کرد،یه نگاه به زینب کرد، با اشاره بهش فهموند عباس کجاست؟عباس یه گوشه ای نشسته سر به دیوار داره گریه میکنه، زینب اومد زیز بغلش روگرفت، عباس! بابام کارِت داره،اومد عباس کنار بابا نشست، عباسم! دستت رو بده به دست من ،حسینِ من تو هم دستت رو بده بدست من، دست ابی عبدالله رو تو دست قمربنی هاشم گذاشت، عباس!پسرم تو پسر منی، حسین پسرِ فاطمه ست *
الهی "بِعَلِيٍ..."
*بی بی دوعالم فاطمه سلام الله علیها،وقتی وارد محشر میشه درجا خطاب میرسه "اُدخُلی جَنَتی" امر رو اطاعت میکنه، تا دَرِ بهشت میاد، می ایسته،خطاب میرسه حبیبه ی من چرا نمیری؟ میگه تنها نمیتونم برم، با کی میخوای بری؟ با اونایی که برا حسین من گریه کردن، با اونایی که براحسینِ من خرج کردن،با اونایی که به همسرمن خدمت کردن، خطاب میرسه همه روصداکن باخودت ببر...*
الهی "بِفاطِمَه"
الهی "بِالْحَسَنِ"
الهی "بِالْحُسَيْنِ"
الهی "بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ"
الهی "بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ"
الهی "بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ"
*وارد کوچه شد، یه شیعه ی گنهکارم از سر کوچه واردشد،دید موسی ابن جعفرم داره میاد،صورتش رو رو دیوار گذاشت که حضرت ردبشه چشمش به چشم حضرت نیفته، امام آروم دست مبارک رو روی شانش گذاشتن فرمودن: هرکاری کردی کردی؛ اما روت رو از ما برنگردون ، از پیش ما کجا میخوای بری !دردتون رو کجا میخواین دوا کنید؟!*
الهی "بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ"
*امیرالمؤمنین فرمودن:پاره ی تن من درسرزمینی به نام خراسان دفن میشه، کسی که بامعرفت اون رو زیارت کنه، یعنی بدونه امامی است که اطاعت کردنش واجبِ،به بارفقط بره "حَرَّمَ اللهُ جَسَدَهُ عَلَی النّار"خداوند با اون یک زیارت، بدنش رو به آتش جهنم حرام میکنه*
الهی " بِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى"
الهی " بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍ"
الهی "بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ"
الهی " بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍ"
چه نیازی هست برات بگیم که ما دچار چه مشکلات و گرفتاری هایی هستیم؟ این امید رو داریم که امشب دعا کنی که این ملت و این مردمِ دنیارو از این بیماری نجات بدی،خیلی خانواده هاچشمشون به توست ،نمیتونن عیادت مریضشون برن، مادر تو بیمارستان کرونا داره ،زار زار گریه میکنه، میگه: بیست روزه بچم رو ندیدم ،اون یکی میگه: مادرم رو ندیدم،یابن الرسول الله! دستِ تو گره گشاست ،مارو نجات بده *
الهی " بِالْحُجَّةِ"
ــــــــــــــــــ
#استاد_شیخ_حسین_انصاریان
#مراسم_گذاشتن_قرآن_بر_سر
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
Ansariyan_Babolharam_net.mp3
10.38M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به نَفسِ سیدمجیدبنی فاطمه
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
یا بن الحسن! آقاجان! شبِ بیست و یکمِ، سرِ شما سلامت، قربون شالِ عزات برم، تا امیرالمؤمنین فرمود: همه بیرون برن، فقط بچه های فاطمه بمونن، همه رفتن،اما دیدن مولا باز نگاه کرد،فرمود: حسن جان! پس عباسم کجاست؟عرض کرد: باباجان! مگر نفرموده بودید فقط بچه های فاطمه بمونن؟صدا زد: بله عزیزِ دلم، اما به عباسم بگید بیاد، عباسم جزو بچه های فاطمه است.
همچین که اومد دید عباس بیرون مؤدب نشسته، داره گریه میکنه، صدا زد: عزیزِ دلم بلند شو، بابام کارِت داره،صدا زد:آقاجان!مگه نفرمودن فقط بچه های فاطمه بمونن؟ آقا امام حسن دستی به سر عباس کشید، فرمود: عزیزِ دلم پدرمون فرموده: تو هم پسرِ فاطمه ای.عباس مؤدب اومد کنارِ بسترِ بابا، فرمود:عباس جان! سرت رو بالا بیار، دستِ بابا رو بوسید، امیرالمؤمنین دیدن، دستِ عباس رو گرفت،وصیت ها رو به حسنش کرد، فرمود: حسین جان کمی جلو بیا، زینب داره نگاه میکنه، بابا این چه کاری است با این حالش میخواد انجام بده،دست حسینش رو گرفت، دستِ عباس رو تویِ دستِ حسین گذاشت،همه گفتن: شاید میخواد سفارشِ اباالفضل رو به حسین بکنه، یه وقت صدا زد: عباسم! یادت باشه یه روزی کربلا همه حسینم رو تنها میذارن، نکنه اباالفضل، حسین رو تنها بذاری...*
بلند شو ای، قُوّتِ لشکرم
پاشو از جا ببین، بی پناهِ حرم
می بینی که، پشت من تا شده
پایِ دشمن به، دورِ حرم وا شده
سکینه میگه: دیگه برگرد
ببین خواهشِ آخریشُ
رقیه نشسته تو خیمه
گره میزنه روسریشُ
*اباالفضلم بلند شو، مگه یادت رفت بابام سفارش کرد؟ عزیزِ دلم بلند شو بچه ها بهونۀ تو رو گرفتن...
از صبح عاشورا هر کی افتاد ابی عبدالله اومد بالا سرش، حتی برا علی اکبر گریه نکرد،مات و مبهوت مونده بود تا زینب آمد وسطِ میدان، اما تنها کشته ای که دادِ حسین رو بلند کرد، بدنِ پاره پارهٔ اباالفضل بود، همچین که اومد عمود خیمه رو کشید، دادش بلند شد، خواهرش گفت: داداش چرا داد میزنی؟ مگه نفرمودی آروم گریه کنیم، صدا زد: علمدارم رو کشتن، خواهرم دیگه آمادهٔ اسیری بشید، دیگه اباالفضل ندارم...
زن و مرد فریاد بزنید:یا حسین!
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
Bnifateme_Babolharam_net.mp3
3.19M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
ای سفر کرده از بَرَم...
#روضه و توسل ویژۀ شب های قدر “بیست و سوم” ماه مبارک رمضان به نَفسِ کربلایی سیدمهدی حسینی
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
"صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْن"
ای سفر کرده از بَرَم برگرد
سایه ی رفته از سرم برگرد
دلِ من در بَرِ تو هست هنوز
دلبرم،آی دلبرم برگرد
*باباجان!..*
نَفَسِ اول و آخرم بودی
نَفَسِ اول و آخرم برگرد
تو که رفتی پس از عمو عباس
امنیت رفت از حَرَم برگرد
*خدایا! ما به اندازه ی کافی با این ویروس جریمه شدیم،مخصوصاً با این ماه رمضانی که اینجوری گذشت،تو مختاری هر کاری میخوای با ما بکنی بکن، اما مارو با مُحرم و حسین امتحان نکن..*
خواب بودم ز ناقه افتادم
روحِ رؤیا به باورم برگرد
*هر کی صدایِ من رو میشنوه میخوام روضه خون بشه،شب بیست و سوم هم رسید،کی تضمین کرده دوباره مُحرم دورِ هم جمع بشیم؟*
برگرد،بخونم نمازمُ پشتِ سرت
برگرد، هی مَنُ ببوسی جایِ مادرت
*دختر بچه تَخَیُّلاتش زیاده..*
تمومِ دخترایِ شامی
کردن به من بی احترامی
برگرد، یکی هم بازی نشد با دخترت
برگرد، هی میگن چرا وَرَم کرده سَرِت؟
هر چی بلایِ جونِ من شد
عمه بلاگردونِ من شد
برگرد، درد و دل دارم باهات یه عالَمِه
برگرد، دستِ اون بزرگتر از صورتَ مه
با دیدنم خودِ تو گفتی
به یادِ مادرت میوفتی
برگرد، جایِ دست رو صورتم نشون شده
برگرد، مثه اون قَدِّ منم کمون شده
*اصلاً تو این ساعت ها برایِ این بچه گریه کردن یه حال و هوایی داره،نیمه ی شب یهو از خواب پرید، من بابامُ میخوام."الله اکبر" دختر اینجوریه ،همچین که بفهمه باباش میخواد ازسفر بیاد،میره جلو آیینه، خودش رو مرتب میکنه،هی میگه مادر! ببین قشنگ شدم؟بابا میخواد بیاد بغلم کنه...سر رو که آوردن تو خرابه،اینقدر رقیه خجالت کشید.
یه چیزی میخوام بگم،شهدای مدافع حرم فیض ببرن،حاج قاسم،همه ی اونهایی که زحمت کشیدن برایِ انقلاب و مملکت،گفت:رفتم دیدن خانواده ی شهیدِ مدافع حرمی،دختر شهید،همسر شهید، مادر شهید همه بودن،دیدم این بچه ی شهید، که چهار پنج سال بیشتر نداشت،هر چی اومدیم باهاش ارتباط بگیریم تا حال و هوایِ بچه رو عوض کنیم،دیدیم اصلاً توجه نمیکنه،به مادرش گفتیم: این بچه رو بیرون می برید؟گفت:آره! همسایه، بستگان،همه هواش رو دارن، گفتم آخه هرچی من با این بچه میخوام ارتباط بگیرم،ارتباط برقرار نمیکنه،اصلاً نمیخنده..گفت:شما این اولش رو دیدید،شبها که خودم رو میزم به خواب،میره تویِ اتاق یه گوشه عکسِ باباش رو بغل میگیره،هی میگه: منم پیشِ خودت ببر بابا!..
نیمه ی شب عمه زینب دید این بچه ازخواب پرید، هی گفت" اَبَه!" بابا! اینقدر بابا،بابا گفت،بالاخره بابا خودش رو با سر رسوند، من نمیدونم تو اون تاریکی چه جوری شناخت باباش رو، همچین که سر رو گذاشتن جلوش، یه صدا زد:"مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ!؟" کی رگهای گردنت رو بریده؟...*
خاک به سَرِ من
با سر اومد از سفر، پِدرِ من
وایِ من،عمه کجاست مَعجَرِ من؟
با سر اومد از سفر، پِدرِ من
مو چی شد؟
اَبرو چی شد؟
بابا جونم ازم نپرس،رقیه پهلو چی شد؟
سوخت تنم
سوخت پیرهنم
خبر داری محله ی یهودیا بُردَنم؟
حسین....
*هر کجا نشستی صدا بزن:حسین.....
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#کربلایی_سید_مهدی_حسینی
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#ویژه_ایام_محرم
#شب_سوم_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam
Hoseyni_Babolharam_Net.mp3
7.1M
#بسماللهالرحمنالرحیم
🔴متن روضه،سینهزنی و مولودی
https://eitaa.com/babolharam