#تربیت_فرزند
اگر کودک مؤدب می خواهید!
به رفتارهای زشت و مسخره کودک نخندید و مراقب باشید کسی این کار را انجام ندهد.
خندیدن، کودک را تشویق می کند تا این رفتار را منبع شوخی و سرگرمی بداند.
✅ به جای تنبیه و فریاد، آموزش دهید.
او را سرزنش نکنید. از او بخواهید به دلیل رفتار نامناسب عذرخواهی کند. به طور مثال بگویید: هل دادن کار خوبی نیست و اگر چنین کاری انجام دادی باید بگویی ببخشید.
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍بهترین روش برای #تذکر، تذکر با دو بار فاصله است.
✅یک بار مطلب رو به طرف میگی زمان می دهی یه بار دیگر می گویی، به این می گویند زمان آنالیز.
#استاد_عزیزی
#تربیت_فرزند
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
'
🔥والدین گرامی اگه دوست دارید فرزندانی عالی داشته باشید که هیچ وقت به سمت اعتیاد، انواع بزهکاریهای اجتماعی و روابط نامشروع نروند، حتما به راهکارهای زیر عمل کنید.
1⃣ همیشه فرزندت را با عنوان های محترمانه و عاطفی چون آقا، خانم و... صدا بزن ( نرگس خانم، علی آقا، عزیز گلی مامان، فرشته کوچولوی من و... )
2⃣ حداقل روزی یکبار به فرزندت این جمله را بگو: عزیز دلم من به وجودت افتخار میکنم.
#استاد_ضیایی
#تربیت_فرزند
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پدرها مادرها وظیفه شما در برابر فرزندان شما چیه؟
👤حجت الاسلام #دانشمند✨
#تربیت_فرزند
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
📚 «جامعه را خانواده میسازد،
هیچ دانشگاهی به اندازه دانشگاهِ
هفت ساله پدر و مادر نیست،
چون عاطفه سفارشی نیست،
محبت سفارشی نیست که دوست
یکدیگر باشید، مهربان باشید،
اینها با سفارش حلّ نمیشود،
اینها یک امر چشیدنی است.»
آیت الله العظمی جوادی آملی
درس تفسیر ٩۵/١١/٢۶
#تربیت_فرزند
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
برای بچه هاتون زیاد اسباب بازی نخرید!
یه مطلبی می خوندم خیلی جالب بود میگفت سعی کنید برای بچه ها زیاد اسباب بازی نخرید به جاش...
_ با هرکاری که توی خونه انجام میدن یا رفتار خوبی که دارن بهشون پول بدید تا پس انداز کنن و بعد باهم برید اسباب بازی فروشی تا خودشون انتخاب و خریداری کنن
_ با این کار هم مسئولیت پذیری رو توی اونها تقویت می کنید
_ هم باعث میشید قدرت انتخاب و مستقل بودن رو تجربه کنند
_ حتی سعی کنید وقتی نمرهای میگیرن یا کار خوبی انجام میدن جای نتیجه تلاش اونها رو تحسین کنید
_چون باعث میشه یادبگیرن برای رسیدن به خواسته هاشون تلاش کنن و این مهم تر از نتیجهست
#تربیت_فرزند
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
Maryam salemi:
دکور مدرسه ی دخترانهی پیروزی، به مناسبت دهه فجر🇮🇷
توضیحات :
_پروانه ها را با مقواهای رنگی برش زدیم.
_نقشه ی ایران را پرینت رنگی گرفتیم و دور بری کردیم.
_همه ی موارد با سوزن ته گرد به پرده وصل شدن.
دکور سال گذشتهی مدرسه دخترانه پیروزی ، به مناسبت دهه فجر و اعیاد شعبانیه🌸🇮🇷🌸.
توضیحات :
_ گل ها را با مقوا آینه ای طلایی درست کردیم.
_پروانه ها را با مقواهای رنگی برش زدیم.
توضیح مخاطب👆👆
#گزارش_کار
#دهه_فجر
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
🔸️شعر توپ فوتبال
🌸سلام خدای مهربون
🌱من یه توپ فوتبالیام
🌸مثل ماه آسمونت
🌱گرد و قشنگ و عالیام
🌸چند روزه که باد ندارم
🌱تا پیش بچهها برم
🌸قِلام بدن، بازی کنن
🌱بخورم زمین، هوا برم
🌸خداجونم به باد بگو
🌱بیاد یه کم فوتم کنه
🌸دلم میخواد گل بزنم
🌱یه پا بیاد شوتم کنه
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm
#قصه_کودکانه
🌸قصه بچهها و ماموران شاه
در یک روز آفتابی و دلانگیز، بچهها در کوچه مشغول بازی بودند و صدای خنده و شادیشان در فضا پیچیده بود.
ناگهان محمود با صدای بلند فریاد زد: «بچهها، بچهها! مامورای شاه! ساواکیها! اومدن توی کوچه!»
بچه ها گفتند: از کجا فهمیدی اینها ساواکی هستند؟
محمود گفت: از بیستم ها و حرکاتشون معلومه!
علی که در حال شوت کردن توپ به سمت دروازه بود، ناگهان تعادلش به هم خورد و به زمین افتاد. با صدای بلندی گفت: «آخ پام!» اما بچهها در آن لحظه به فکر فرار بودند. آنها به سرعت توپ را برداشتند و پا به فرار گذاشتند.
علی و احمد که نگران بودند، به سمت خانه سعید آقا دویدند و در را کوبیدند. همسر سعید آقا، راضیه خانم، از داخل صدا زد: «کیه؟»
احمد با صدای لرزانی گفت: «منم راضیه خانم!»
وقتی در باز شد، راضیه خانم متوجه شد که بچهها بسیار مضطرب و نگران هستند.
او پرسید: «چی شده بچهها؟ چرا رنگتون پریده؟ چه اتفاقی افتاده؟»
بچهها با هم گفتند: «ساواکیها! فکر کنم اومدن حاج آقا امیری رو دستگیر کنن.»
راضیه خانم گفت: «سعید آقا هم همون جاست، دارن اعلامیهها رو دسته بندی میکنن. حالا باید چیکار کنیم؟»
علی درحالی که به پشت بام اشاره کرد گفت: «سریع باید از راه پشت بوم بهشون خبر بدیم!»
علی و احمد به سرعت از راه پشت بام به خانه حاج آقا امیری رفتند و خبر ماموران شاه را به او رساندند. حاج آقا امیری با جدیت گفت: «سریع باشید! باید اعلامیهها رو جمع کنیم تا دستشون بهشون نرسه. شما اعلامیهها رو ببرید، من اینجا میمونم.»
همه در جمع کردن اعلامیه ها کمک کردند و فوری از راه پشت بام به خانه سعید آقا آمدند. در همین حین، مامورها پشت در خانه حاج آقا امیری جمع شده بودند و محکم به در میکوبیدند.
یکی از مامورها فریاد زد: «زود در رو باز کنید!» حاج آقا امیری در را باز کرد و مامورها وارد خانه شدند. یکی از آنها به بقیه دستور داد: «سریع همه جا را بگردید، باید همه اون اعلامیهها را پیدا کنیم.»
مامورها همه جای خانه را گشتند، اما خبری از اعلامیهها نبود. بعد از ساعتها جستجو، دست خالی خانه را ترک کردند و رفتند.
آن روز، همه خوشحال بودند و از علی و احمد که کمک بسیار بزرگی انجام دادند، تشکر کردند. بچهها فهمیدند که با اتحاد و همکاری میتوانند در برابر مشکلات ایستادگی کنند و به همدیگر کمک کنند. این تجربه نه تنها آنها را به هم نزدیکتر کرد، بلکه به آنها یاد داد که در زمانهای سخت، شجاعت و همدلی میتواند پیروزی را به ارمغان بیاورد.
نویسنده: عابدین عادل زاده
👧🏻🍡↝•|@bach_mardm