eitaa logo
بچه های آسمان ۳۱۳
1.2هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
16.9هزار ویدیو
84 فایل
آنهایی که دلشان میخواست در کربلای حسین (ع) بودند,بدانند,امروز,هر لحظه یک کربلاست جنگ،جنگ نفس گنه آلودس وهوای هوس، واین طرف میدان مهدی فاطمه(س) غریب وتنها اشک می ریزد. مهدی یاوران #گناه نمیکنند!همین» خادم کانال @nafas_aseman_313 تبادل @i_11n8
مشاهده در ایتا
دانلود
☁️🌞☁️ ⚫️در ظهر عاشورا چه گذشت...(قسمت هشتم) 🌺حسین علیه السلام هنگامی که دید یارانش یکی پس از دیگری به شهادت میرسند، آنها را به استقامت دعوت کرد: ✨ تحمل و بردباری پیشه کنید ای فرزندان آزاده، که مرگ پلی است که شماها را از سختی و مرارت عبور میدهد و به نعمتهای پایدار میرساند. 🌿مرگ برای مومن پلی است به سمت بهشت و برای کافر پلی به سمت جهنم..🔥 ⚫️فرار ضحاک ابن عبدالله مشرقی ✳️براستی روز عاشورا روز امتحان و محک بزرگی برای انسانها بود، اکثر افراد واقع بین و وقت شناس در آخرین لحظات خود را از آتش جهنم نجات دادند و به سعادت ابدی رسیدند و عده ای هم سعادت عظیمی را از دست دادند... 💥عبدالله مشرقی از جمله دسته ی اخیر بود که سعادت ابدی را از دست داد... ⚡️خودش نقل میکند: مابر حسین علیه السلام وارد شدیم و آن حضرت به ما خوش آمد گفت. 🌷سپس پرسید برای چه آمدید؟ گفتیم آمدیم شما را از اخبار مطلع کنیم مردم کوفه تصمیم به جنگ با شما گرفتند. حسین علیه السلام فرمود: حسبی الله و نعم الوکیل. 🌹 سپس فرمود: چه میشود که مرا یاری کنید؟ 🌾گفتم من شخصی مقروضم باید برگردم. اما اگر اجازه بدید تا جایی که احساس کنم مفیدم میمانم ولی اگر دیدم دیگر یاری ندارید و ماندنم فایده ندارد اجازه بدهید که بروم. 🌹امام فرمود: باشد،هرگاه چنین شد بیعتم را برمیدارم. ⚫️از دست دادن سعادت ابدی ⚡️ضحاک تا اخرین ساعات زندگی امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در کربلا بود.او میگوید: در روز عاشورا من اسب خود را پشت خیمه ها بستم و پیاده جنگیدم و دو نفر را هم کشتم تا اینکه دیدم از یاران حسین کسی باقی نمانده و دشمن بر اهل بیتش چیره شده اند. ▪️نزد حسین علیه السلام رفتم و از او اذن ترک جنگ خواستم. 🌺امام فرمود اگر میتوانی برو،اما چگونه میخواهی فرار کنی؟ گفتم اسبم تازه نفس است. سپس سوار اسب شدم و به تاخت از آنجا دور شدم... ✍ادامه دارد... 📕 ابصار العین ص 133 📒قاموس الرجال 129/7 📗نفس المهموم ص 298. 📘طبری 235/7 📓کامل 73/4 @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 👇👇👇 🔴تشرف آیت الله گلپایگانی و گرفتن سکه از صاحب الزمان عج🌺 ⚜شب جمعه ای مصادف شده بود با عرفه وآیت الله گلپایگانی خودشان را رسانده بود به کربلا، کنار صحن امام حسین علیه السلام یک جائی را پیدا کرده بود آنجا نشسته بود. ✳️حرم خیلی شلوغ و ازدحام زیاد بود. می فرمایند همانطور که مشغول ذکر بود فشار جمعیت آزرده اش کرده بود. 🔆دید که آقا سیدی خیلی خوش سیما بغل دستش ایستادند. به ایشان سلام کردند بعد فرمودند که :  آقا سید جمال الدین دوست داری بروی داخل حرم؟  💠آیت الله گلپایگانی عرض کردند: آقا دوست دارم اما نمی شود. 🌸فرمودند که بیا، دنبال آن بزرگوار راه افتادم. می گوید کوچه باز شد خیلی راحت، اصلاً فشاری نیست، ازدحامی نیست جمعیتی نیست. ⭐️رسیدیم درب حرم، اذن دخول خواندند و آوردند مرا پای ضریح، زیارت خواندند.  خلاصه اش را عرض می کنم : 💐آن آقا سید خوش سیما دست کردند در جیبشان و یک سکه ای به من دادند، گرفتم این را تو دستم، یکمرتبه دیدم ایشان نیستند.  ✳️جمعیت مرا پرت کرد از حرم بیرون، صحن هم ازدحام بود.  باز دوباره رفتم یک گوشه ای به زحمت پیدا کردم و خلاصه وضع هیأت لباسم بهم خورد و اما دستم را سفت نگه داشته بودم وقتی دستمو باز کردم، دیدم که یک سکه است و رویش نوشته شده یا صاحب الزمان🌸 🍃فرزند ایشان می فرمودند: بابام به این سکه خیلی علاقه داشت، باید هم علاقه داشته باشد.  🔰یک کیسه درست کرده بود مخصوص این سکه، این را گذاشته بود درون جیبش، هر وقت وضو می گرفت در می آورد می بوسید به چشمهایش می کشید هدیه آقا را، می گذاشت درون جیبش. 💥 می فرمودند: یکی از این سفرها که بابام می رفت کربلا چند نفر همراهش بودند.  قافله ای رفته بودند با پای پیاده، یکی از همراهان طلبه ای بود. 🔷 دل درد شدیدی گرفت، هر چه دوا دادند، قرص دادند، نبات دادند اثر نکرد. این برای اهل قافله تولید زحمت کرده بود.  ✨بابام فرموده بود یک کاسه آب آوردند و سکه حضرت را در آورد و زد توی آب، متبرکش کرد گفت بخور، اون هم خورد و خوب شد. در یک لحظه مثل آبی که روی آتش ریخته باشند. 🌾طلبه اصرار کرد به ایشان که قصه چی است.  این چه سری بود؟! ⚡️آخر انقدر اصرار کرد تا ماجرا را گفته بود که ظاهراً ما خدمت آقا رسیدیدم و حضرت این سکه را مرحمت فرمودند. ♨️ اون بنده خدا اهل معنویت نبود. با دستش اشاره کرد گفت برو بابا، سید این حرفها چی است می زنی!! مثل خیلی ها که می گویند این حرفها چی است که می زنی.... 🔆منزل بعدی رسیدند. پدرم وضو گرفت مثل همیشه کیسه را از جیبش درآورد. ✳️ دید سر کیسه بسته شده است. خودش دو تا گره زده، باز کرد. دید سکه یا صاحب الزمان علیه السلام داخلش نیست. رفت که رفت که رفت.... 📕کرامات و زندگینامه آیت الله گلپایگانی @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ ✨مرحوم آقای محسنی (رضوان اللَّه تعالی علیه) از شاگردهای (ره) در خصوص مقامات عرفانی این مرد بزرگ نقل می‌کردند که ایشان علاوه بر طی الارض، طی اللسان داشت. 🍃خیلی چیزها از ایشان نقل می کنند. ایشان به یکی از بزرگان فرموده بود که من ریاضت های متنوعی بجا آوردم. بعنوان مثال، چلّه نشینی یک ختم قرآن که هر روز یک ختم قرآن به مدت چهل روز داشتم. ✨(همچنین) فرموده بود که من چلّه نشینی چهارده هزار صلوات کردم یعنی هر روز چهارده هزار صلوات به عنوان چهارده معصوم می فرستادم. (علاوه بر این) من چلّه نشینی بیداری از اوّل غروب تا اوّل طلوع (شمس) کردم. بعد فرموده بود امّا در تمام این چله نشینی ها من چیزی را مهمتر از 💫 ندیدم. چیزی را مهمتر از 💫 خدا💫 ندیدم و انصافاً هم چنین است. 🔹درس اخلاق آیت الله مظاهری @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ . شاگردان از استادشان پرسیدند: ┘◄ چیست؟ 🔹استاد کمی فکر کرد و جواب داد: گوش کنید، مثالی می زنم ... دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟ 🔸هر دو شاگرد یک زبان جواب دادند: خوب مسلما کثیفه! استاد گفت: نه، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟ حالا پسرها... می گویند: تمیزه! 🔹استاد جواب داد: نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد. و باز پرسید: خوب، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟ یک بار دیگر شاگردها گفتند: کثیفه! 🔸استاد گفت: اما نه، البته که هر دو! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد؟ بچه ها با سر درگمی جواب دادند: هر دو! 🔹استاد این بار توضیح می دهد: نه، هیچ کدام! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد! شاگردان با اعتراض گفتند: بله درسته، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است. 🔸استاد در پاسخ گفت: خوب پس متوجه شدید، این یعنی سفسطه! 🔹خاصیت سفسطه بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی ... @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🔶 تشرف خدمت امام زمان(ع) و بشارت نابودی رژیم شاهنشاهی 🔹در سال ١٣٧٦ قمری جناب مشهدی اکبر محمّدی قنّاقستانی از اهالی روستای قنّاقستان ـ بخش ماهان کرمان ـ نقل می‌کرد که در روستایشان بقچه پولی پیدا می‌کند. آن را برداشته و خدمت حاج آقای حسنی که بعدها در دوران انقلاب امام جمعۀ موقت کرمان شدند، می‌رسد که این پولها را چه کند. ایشان می‌گوید چون برداشتی، باید حفظ کنی و طبق احکام شرعی عمل نمایی. 🔸روزی ایشان در کرمان کاری داشته و این پولها را همراه می‌برد تا مبادا کسی به آن دست بزند... می‌گوید: وقت نماز ظهر فرا رسید، به مسجد جامع کرمان رفتم و نماز جماعت را به جای آوردم. بعد از نماز ظهر و عصر هنگامی که بیرون می‌آمدم، دیدم از طرف صحن، آقا سیدی به طرف شبستان می‌آید. آن بزرگوار سیدی با لباس روحانی بود که عمامه‌ای همچون فیروزه، سبز و درخشان به سر داشتند. من که به روحانی‌ها و سادات علاقه‌مند بودم، شیفته ایشان شدم. همین که نزدیک شدم، با خوشحالی سلام کردم و ایشان پاسخ فرمودند. 🔆 سپس گفتند: چه طوری مشهدی اکبر؟ گفتم: بد نیستم... بعد فرمود: مشهدی اکبر، آن بقچه پول متعلق به یکی از دوستان ماست. گفتم: آقا، نشانی بدهید تا بهتان بدهم. آن سید بزرگوار، به طور دقیق نشانی داد و حتی گفت که چند اسکناس ده تومانی چند بیست تومانی و چند پنج تومانی در بقچه هست. 🍃من هم پولها را کامل تحویل دادم... بعد ایشان فرمودند: مشهدی اکبر، به قنّاقستان که رفتی سلام و پیغام ما را به آقای حسنی برسان و به ایشان بگو که قم نرو و در روستا بمان و دعای صبح جمعه‌ات را ادامه بده و رادیو را کنار عمامۀ ما نگذار... بعد هم آقا بشارت نابودی رژیم شاه و پیروزی انقلاب را دادند و از به آتش کشیدن شدن آن مسجد (مسجد جامع کرمان) هم خبر دادند که به فاصلۀ کمی همه آنها به وقوع پیوست و عنایتی هم به من کردند که سرفه‌های سخت من که موجب خون آمدن از سینه‌ام می‌شد، شفا یافت. ✨بعد من خدمت آقای حسنی رفتم و پیام آقا را برای ایشان بردم. دست روی دست زد و گفت: ای وای، من یک رادیو جیبی داشتم که برای گوش کردن خبر از آن استفاده می‌کردم، مکرر اتفاق ‌افتاد شبهایی که از شدت خستگی به خواب می‌رفتم و هنگامی که پس از ساعاتی بیدار می‌شدم، صدای ساز و آواز و آهنگ رادیو در فضا پیچیده بود. پیغام حضرت از این جهت است که قداست عمامه و لباس پیامبر با رادیوی پیش از انقلاب و صدای ساز و آواز سازگار نیست. 🔅 نکتۀ قابل توجه در این حکایت این است که حضرت امام زمان(عج) از عمامه، به «عمامۀ ما» تعبیر کرده‌اند، و آن را لباس خودشان دانسته‌اند با اینکه آقای حسنی سید نیست و عمامۀ سفید بر سر دارد. ) 📗 نقل از کتاب لباس روحانیت چراها و بایدها (محمد عالم‌زاده نوری) @bacheharyaseman
☁️🌞☁️ آیا روی طاقچه منزلتان خاک میخورد⁉️ ✍ امام صادق عليه السلام: 📛خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، سه در آن خانه بوجود می آید: 1⇦بركتش كم میشود 2⇦فرشتگان آن را ترك می‌كنند (رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود) 3⇦ شياطين در آن حضور مى يابند. (نزاع و جدال در آن خانه زیاد است، آرامش ندارند ) ┘◄لب طاقچہ‌ها خاڪ میخورد و ما لب پرتگاهها تاب میخوریم @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🔴نظر بعضی از مراجع و علما در مورد قرارداد استعماری و ننگین FATF: ‌ ‌🌹امام خامنه ای : همان‌گونه که درباره «برخی کنوانسیونهای بین‌المللیِ اخیراً مطرح‌شده در مجلس» گفتیم، مجلس شورای اسلامی که رشید و بالغ و عاقل است، باید مستقلاً در موضوعاتی مثل مبارزه با تروریسم یا مبارزه با پولشویی قانونگذاری کند .... البته ممکن است برخی مفاد معاهدات بین‌المللی خوب باشد اما هیچ_ضرورتی_ندارد با استناد به این مفاد به کنوانسیون‌هایی بپیوندیم که از عمق اهداف آنها آگاه نیستیم یا می‌دانیم که مشکلاتی دارند.... ‌ ‌⭕آیت‌الله مکارم شیرازی: پذیرش FATF ‌سیاهی مطلق است پذیرش شرایط غرب عقلا، شرعاً و منطقاً حرام است از نظر غرب حزب‌الله و سپاه پاسداران تروریسم هستند پذیرش این سند خودباختگی، بردگی و تسلیم مطلق است و کسانی که حامی عضویت و پیوستن به این کنوانسیون هستند باید به سؤالات به‌صورت شفاف پاسخ دهند ‌ ‌⭕ آیت الله موحدی کرمانی: مجلس هوشیار باشد FATF تصویب نشود؛ حتما چیز خطرناکی است اگر هم تصویب شود، مطمئنم شورای نگهبان آن را رد خواهد کرد ‌ ‌⭕ آیت‌الله نوری همدانی: مبادا FATF مانند برجام شود ، وکلای مردم باید در خانه ملت مراقب باشند. حوزه علمیه با تمام قوا مخالف FATF است ‌ ‌⭕ آیت‌الله علوی گرگانی: بنده نظرم این است که با توجه به اشارات مقام معظم رهبری و راهنمایی ایشان و بیانات مراجع عظام تقلید تصویب این قرارداد به مصلحت کشور و نظام نیست. ‌‌ ‌ ‌ ⛔متاسفانه fatf توسط اکثریت نمایندگان خائن یا بی سواد ، امروز در مجلس تصویب شد ، ان شاء الله که شورای نگهبان آن را تایید نخواهد کرد. ‌ ‌ ‌‌⚠️پ.ن: ️ بلافاصله بعد از تصویب cft کالاهای احتکار شده را روانهٔ بازار میکنند تا بازی شان را به آخر برسانند و همچنان به مردم القا کنند همه چیز در گرو زانو زدن در مقابل آمریکاست! @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ 🔴 عواقب " " در دنیا و آخرت 🌸پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به ابوذر می‌گوید: اى ابوذر! از غیبت بپرهیز، که غیبت بدتر از زناست ... ابوذر گوید: عرض کردم: اى پیامبر خدا! غیبت چیست؟ 🌹فرمود: غیبت این است که از برادرت چیزى بگویى که خوش ندارد. عرض کردم: اى پیامبر خدا! اگر آنچه درباره او گفته میشود در او باشد چه؟ 🌺 فرمود: بدان که اگر آنچه در او هست بگویى غیبتش کرده اى و اگر آنچه در او نیست بگویى، به او بهتان زده اى. 🔴كسي كه غيبت را گوش مي دهد حكمش چيست؟ ♻️در روايت بيان شده كه شنونده غيبت شريك غيبت كننده است و در گناه او سهيم است . پس گوش کردن به غيبت هم حرام است و وظيفه انسان در اين مورد نهي از منکر و اگر موثر نيست ترک مجلس غيبت به صورت اعتراض است. 🔴گر از كسي غيبت كني وآن فرد هم راضي باشد آيا بازهم غيبت وحرام است؟ 💠 راضي بودن كسي دلیل مجوز غيبت او نيست زيرا اين كار خود به خود حرام است و رضايت آن طرف مجوز اين عمل حرام نيست . 🔴اگر ما پشت سر كافري غيبت كرديم ،آيا كار ماغيبت وحرام بوده؟ حرمت غيبت مخصوص مسلمان است و غيبت كافر حرمتي ندارد. 🔴کجاها غیبت کردن واجب است؟ 🌸در روایتی نیز از امام باقر علیه السلام آمده است: "سه گروه دارای حرمت و احترام نیستند (غیبت شان مباح) است: 1. هوسباز بدعتگذار 2. پیشوا و حاکم ستمگر 3. فاسقی که گناهش را علنی کند. 🔴چرا بااين كه«الغيبة اشدّ من الزّنا»(غیبت بدتر از زنا است)،غيبت كننده مثل زناکار مجازات نمي شود؟ 💠برخي گناهان و جرائم به لحاظ اجتماعي عوارض و اثار منفي سريع و آني دارند كه بايد با مجازات عاملش جلو شيوع ان را درجامعه گرفت. ⚡️فرد زناکار به خاطر تاثیرات منفي و منتشر شدن الودگي زنا و مبتلا شدن سريع جامعه به اين گناه سريعا مجازات شود تا درس عبرتي براي ديگران و عمالي بازدارنده براي آنها باشد اما غيبت با وجود داشتن آثار زيانبار اين خصوصيت خاص زنا را ندارد 🔴چه جوری حلالیت بطلبیم و توبه کنیم؟ 💠اول توبه به درگاه الهی،سپس اگر رضایت گرفتن از غیبت شونده به هر دلیلی ممکن نباشد و یا این که گفتن به او موجب مفسده ای مهم تر می شود و ... 🌸امام صادق (علیه السلام) می فرماید: از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسیده شد: کفاره غیبت چیست؟ حضرت فرمود: هر وقت یادت آمد، برای او از خداوند طلب آمرزش کن. 🌺در روایت دیگر می فرماید: اگر غیبت کردى و خبرش به غیبت شده رسید، پس راهى نمی ماند جز حلالیت خواستن از او، امّا اگر خبرش به او نرسیده، از خداوند برایش طلب آمرزش کن... 📙معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. معراج السعادة، ملااحمد نراقي، ص 428 2. گناهان كبيره، شهيد آيت‌الله دستغيب 3. اخلاق در قرآن، آيت‌الله مكارم شيرازي، ناصر، ج 3، ص 104 🌺کانال بچه‌ها ی آسمان 🌺 @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ سرانجام و بر ! 🍀كسى كه مصیبتى به او رسد، پاداش او از خداى تعالى بهشت است. خدا برای مؤمن که بد نمی‌خواهد. 🔴اگر عزیزتان را از دست داده‌اید: 🔰اولاً جدایی شما موقت است و در دیار باقی دوباره در کنار هم خواهید بود. 🔰ثانیاً ناراحتی کوتاه شما در دنیا پاداش ابدی خواهد داشت. 🌴این پاداش آن‌قدر بزرگ است که اگر مؤمن بداند كه خداوند چه پاداش بزرگى در برابر بلا برایش آماده كرده آرزو مىكند كه در دنیا او را با قیچی‌ها تكه تكه كنند ✅به عنوان مثال یک فرزند كه قبل از فوت پدر بمیرد، بهتر است براى پدر از هفتاد فرزند كه پس از او بمانند و درک سعادت ركاب حضرت قائم- عجل الله فرجه- را نمایند. 🔴اما در مقابل، بی‌صبری اجر مصیبت را از بین می‌برد. ✅حتی گفته شده مصیبت‌زده‌ای که دستش را بر روی رانش بزند یا دست راستش را پشت دست چپش بزند(آن‌گونه که نشانه بی‌تاب شدن است) از پاداش مصیبت محروم می‌شود. 🌼 امام صادق علیه السلام فرمودند: آن مصیبتى را كه تو در برابر آن صبر نمودى و مستوجب ثواب الهى گردیدى مصیبت مشمار، 🍃 بلكه مصیبت آن است كه صاحب آن بر اثر بیصبرى و بىتابى از اجر و ثواب آن محروم گردد.. هیچ بنده‌ای به مصیبتى گرفتار نشود كه هنگام به یاد آوردن آن مصیبت«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ» گوید و هنگام وقوع آن صبر کرده باشد، جز این كه پروردگار گناهان گذشته او را خواهد بخشید. 🌸وقتی فرزند بنده اى از بندگان خدا فوت می کند، خداى تعالى از ملائكه خود سوال مى فرمايد كه آيا فرزند بنده مرا گرفتند؟، عرض مى كنند: آرى، 🌷خداوند مى فرمايد: گرفتيد ميوه دل او را؟ عرض مى كنند: آری، خدا مى فرمايد: بنده من چه گفت؟ عرض مى كنند: تو را ستايش نمود و انا لله و انا اليه راجعون گفت، 🌹خداوند مى فرمايد: خانه ای براى او در بهشت بنا گذاريد و آن را بيت الحمد بنامید.. 🌟نکته: گریه و حزن و اندوه در مصیبت اشکالی ندارد،به شرط اینکه منجر به بی تابی و ناشکری نشود. 📗کافی، ج 2، ص 255. 📘کافی، ج 2، ص 91 📕الخصال، ج 1، ص 191. 📒 کافی، ج 3، ص 225. 🌺کانال بچه‌ها ی آسمان 🌺 @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ ⚫️درظهر عاشورا چه گذشت..(قسمت نهم) 🔴جانبازی جوانان هاشمی ✳️تا وقتی که حتی یک نفر از اصحاب و یاران اباعبدالله باقی مانده بود، به جوانان هاشمی که از بستگان و نزدیکان امام حسین علیه السلام بودند اجازه ی جهاد داده نمیشد. 🌹تا اینکه تمام اصحاب حضرت به شهادت رسیدند و نوبت جانبازی جوانان هاشمی شد.آنها یکدیگر را در آغوش میگرفتند و بوسه نثار هم میکردند و آماده ی شهادت بودند. ✨ اما هنگامی که چشمشان به امام حسین علیه السلام میافتاد بر غربت و تنهاییش گریه میکردند ... مخصوصا وقتی صدای گریه و ضجه ی زنان علوی را میشنیدند بی طاقت میشدند... 🌸 بهمین خاطر امام حسین علیه السلام درباره بعضی از جوانان اجازه جنگ نمیداد و تحمل کشته شدنشان بر او گران می آمد. 🌿لذا آنان به دست و پای حضرت می افتادند تا اجازه جانبازی بگیرند. ⚫️السلام علی علی ابن الحسین حضرت علی اکبر دوسال بعد از شهادت جدش علی علیه السلام به دنیا آمده بود و به نقل مشهور در کربلا هجده سال داشته.با اینکه از حضرت سجاد کوچکتر بوده اما نام علی اکبر را به خود گرفت بدلیل اینکه از علی اصغر بزرگتر بود. ✅هنگامی که حضرت علی اکبر مشاهده کرد تمام اصحاب امام به شهادت رسیدند و امام حسین تنها مانده سوار بر اسب خدمت امام رسید و اجازه میدان خواست. 🌺حسین علیه السلام به قد و قامت علی نگریست که زیباترین و خوش خلقترین انسانها بود و شبیه ترین به پیامبر،سپس اشک از دیگانش سرازیر شد اما بی مهابا اجازه داد. ▪️سپس محاسن شریفش را در دست گرفت و رو به آسمان فرمود:خدایا بر این قوم گواه باش که کسی به جنگ آنها میرود که از نظر شکل و شمایل و خلق و خو و گفتار شبیه ترین مردم به پیامبر توست و ما هروقت مشتاق پیامبر میشدیم اورا نگاه میکردیم... 🌾بار خدایا برکت خود را از آنان بردار و در میان آنها فرقه بینداز و هرگز حکومت را از آنان خشنود نساز که اینان ما را دعوت کردند تا یاریمان کنند اما بر ما تاختند تا مارا بکشند... 🔴 به میدان رفتن حضرت علی اکبر 🌺وقتی حضرت علی اکبر سواره به طرف میدان به راه افتاد حسین علیه السلام هم بی اختیار پیاده از عقب سر علی به راه افتاد تا به سپاه عمر سعد نزدیک شد و سپس فریاد زد: ⚡️ پسر سعد تورا چه میشود که خدا ریشه ات را قطع کند چنانکه ریشه مرا قطع کردی و قرابت مرا به رسول خدا رعایت نکردی.. ✍ادامه دارد... 📕ابصار العین ص 21 📗 اعیان الشیعه 607/1 📘بحار 45/45 📓نفس المهموم 309 📚حیات الحسین ص 244 🌺کانال بچه‌ها ی آسمان 🌺 @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ "" 🔆علامه امینی می فرمودند: مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهداعلیه السلام را چگونه به او می‌دهد؟ ✨تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمودند : این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی کردند : 🔥 که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. ⚡️کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین علی علیه السلام باز گردم. ☀️ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، 💥در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهداعلیه السلام است. ☄وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، 🔥او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. ✨به حضور امیرالمؤمنین علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم. 🌺کانال بچه‌ها ی آسمان 🌺 @bachehaeyaseman
☁️🌞☁️ ✅ داستان واقعی _پدر آیت‌الله سیستانی رحمه الله علیه 👈 حکایت شنیدنی خانمی که امام زمان عج در تشییع جنازه ش حاضر شدند ... 💠 اسمش سید علی بود، سید علی سیستانی، پدر همین آیت‌الله سیستانی خودمان، ساکن مشهدالرّضا،با تقوا و پرهیزکار، نیت کرده بود چهل بار در چهل مسجد بصورت سیار زیارت عاشورا بخواند تا مولایش را ببیند،ختم زیارت را شروع کرد، گذشت و گذشت، هفته ی سی و نهم رسید، او اما به مرادِ دلش نه... 🔰آخرهای زیارتِ هفته ی سی و نهم یا چهلم بود، حین زیارت متوجه نوری شد در یکی از خانه های اطراف مسجد، نوری نه از جنسِ این نورهایی که ما می شناسیم،بلند شد و از مسجد بیرون آمد، ردِّ نور را گرفت، رسید به خانه ای که درب آن باز بود،يا الله یا الله گفت و داخل شد، جنازه ای وسط اطاق روبه قبله خوابانده بودند،همین که وارد اطاق شد امام زمانش را دید، در بین آنهایی که اطراف میت ایستاده بودند، چشم در چشم شدند با حضرت، آقا با اشاره ی دست حالی اش کردند که صدایش را در نیاورد،که امام زمانش را دیده است... 💚 رفت سمت مولا، ایستاد کنارشان ،شانه به شانه، سلام و احوال پرسی کردند، آقا آرام در گوشش گفتند: «لازم نیست برای دیدن ما خودتان را به زحمت بیاندازید، مثل این خانم باشید، ما خودمان به دیدارتان می آییم، این خانم (اشاره کردند به جنازه ای که وسط اطاق بود) هفت سال در دوران کشف حجاب رضا خان از خانه بیرون نیامد تا یادگار مادرم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها روی سَرش بماند...» نگاهم کرد و لرزیدم خجالت می کشم از او بگوئید عاشقت گفته: نگاهِ محشری داری... 📙 روایتی داستان گونه از تشرف آیت الله سید علی سیستانی @bachehaeyaseman