حکایات تکان دهنده از شهدا ۵۹۲ خاطره بازخواست شدن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به علت خروج غیر قانونی از کشور به روایت شهید امیرعبداللهیان

‏اون شوخی ‎شهید محمد رضا سنجرانی رو یادتون هست ؟ به دست حمید معصومی نژاد رسیده و واکنش جالب حمید معصومی نژاد رو ببینید. شادی روح شهید سنجرانی ‎و شهید ابوعلی صلوات.

💠 دو راه سعادت هر وقت خوشحال شدید، بر محمد و آل محمد صلوات بفرستید و هر وقت غمناک شدید، استغفار کنید. خدا در را باز می کند. حاج اسماعیل دولابی ره

🔺رادان: با توطئه‌های سیاسی مختلفی روبرو هستیم فرمانده کل انتظامی کشور: 🔹در حال حاضر با توطئه‌های سیاسی مختلفی روبرو هستیم و کوچکترین صحنه تهاجم فرهنگی تاختن بر چادر زنان است. 🔹آن چیزی که می‌تواند چراغ راه ما برای عبور از موانع فرهنگی، اقتصادی و دسیسه‌ها و فریب‌ها باشد قرآن کریم و نهج البلاغه است.

🔴تُرک زبان‌ها گوش بدن حتما

⁉️آیا امام حسن عسکری ع حجت بعد از خودرا به شیعیان معرفی نمود؟ ✅پاسخ: روایات زیادی در دست است که حضرت امام حسن عسکری ع حضرت مهدی عج فرزندش را به شیعیان نشان داده و اورا معرفی نمودند.از جمله روایت زیر: احمدبن‌اسحاق‌بن‌سعد اشعری می‌گوید: خدمت امام ‌عسکری علیه‌السلام رسیدم تا از جانشین آن حضرت سؤال کنم. حضرت در ابتدا فرمود: ای احمدبن‌اسحاق! خداوند تبارک و تعالی هرگز زمین را از زمان خلقت حضرت‌ آدم علیه‌السلام تا روز قیامت، از حجت بر خلق خالی نگذاشته و نخواهد گذاشت؛ توسط حجت است که بلا را از زمین دفع می‌کند و به‌واسطه اوست که باران نازل کرده و برکات زمین را بیرون می‌آورد. آنگاه عرض کردم: ای فرزند رسول‌خدا! امام و خلیفه بعد از شما کیست؟ حضرت فوراً از جا بلند شد و داخل اتاق گشته، در حالی ‌که کودکی به مانند ماه ‌پاره با حدود سه سال بر شانه خود داشت بر من وارد شد و فرمود: «یا احمد بن اسحاق! لولا کرامتک علی الله عزوجل و علی حججه، ما عرضت علیک ابنی هذا...؛ ای احمدبن‌اسحاق! اگر کرامت تو نزد خداوند عزوجل و نزد حجت‌های خداوند نبود این فرزند را بر تو عرضه نمی‌کردم...». کمال‌الدین، شیخ صدوق، ص ۴۳۱ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۱۶۱، ح۹.

وَ قَالَ أبي محمد العسكري عليهماالسلام : الْغَضَبُ مِفْتَاحُ كُلِّ شَر امام حسن عسكري عليه السلام مي فرمايند: خشم كليد تمام بديهاست [ بحار الأنوار –جلد ‏75 - صفحه 373 - باب 29 - مواعظ أبي محمد العسكري... ] داستانك : در خانواده ای که وضع مالی مناسبی نداشتند ، پدر آن خانواده یک «میز» می خرد که آن را خیلی دوست داشته است . روزی پسرش وارد اتاق می شود و کاری می کند که منجر به شکسته شدن میز می شود . پدر بسیار ناراحت می شود و غضب می کند و ضربه ای به صورت کودک می زند که منجر به كر شدن کودک می شود . چند روز بعد وقتی پدر به دیدن کودک خود در بیمارستان می رود کودک به او می گوید : پدر جان اگر من بزرگ شدم و کار کردم و پول میز را به تو دادم ، تو گوشهايم را به من بر می گردانی؟ پدر تا این را می شنود از بغض نمی تواند جلوی گریه خویش را بگیرد و از بیمارستان خارج می شود . روز بعد هم خود کشی می کند . در نتیجه یک غضب به خاطر یک مال دنیا منجر به نا شنوا شدن کودک و یتیم شدن و بی سر پرست شدن یک خانواده می شود. 🌷 سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد