#سناریوی_کوتاه_کلاسی۳۱ 🧕خانم‌ معلممون خیلی توی کلاس "انتقاد‌پذیره".‌ 🧑‍🦳 به دانش آموزا هم این روحیه انتقادپذیری و انتقادکردن رو یاد می ده؛ 👈 مثلا یکبار گفت: بچه ها! اگه به صورت گروهی نقدتون رو بگید تاثیر بیشتری داره.👌 🧓از قضا یکبار دانش آموزای کلاس ایشون این انتقاد گروهی رو درباره خود خانم معلم اجرا کردن.🤔 😎عکس العملش خیلی جالب بود و نشون داد حرف و عملش یکیه. 🔺ماجرا این بود که یه بار به خاطر یه کار اشتباه جمعی، همه کلاس رو جریمه درسی کرد. 🔺بچه ها اومدن از راهکار خودش استفاده کردن و یه نامه اعتراض دسته جمعی نوشتن تا بدن به مدیر.🙃 🧕خانم معلم که فهمید، خودش هم نمایندگان معترض رو تا پیش مدیر همراهی کرد و به مدیر گفت: آقای مدیر! بچه ها یه نامه اعتراضی دارن؛ لطفا پیگیری کنید. 😂 ♨️بچه ها از این همراهی و حمایت ایشون خیلی تعجب کردن. 😳😳 ❗️واقعا اینهمه سعه صدر رو تو معلمامون ندیده بودم.👌 ...... ...... ..... ....... ...... ...... 💠 پ ن: به سخنان شاگردان خود گوش فرا دهید و حتی به #انتقاد های آنان توجه کنید. ........................................................... ✍ همکار انتقادپذیر. مدرسه ابتدایی. قم @baclassha

#کلیپ_تربیتی 👨‍🔬به عنوان یک "روانشناس" میگم: اینستاگرام رو بذارید کنار زندگی‌تون رو نابود میکنه🔥 📽 دکتر#عزیزی @baclassha

🎞 #کلیپ_طنز ♨️ خطاب کودک به همه اعضای کانال😄 👌واااقعا که باکلاسین!!😊 @baclassha

👆این کارنامه را ببینید... تا حکایتی را خدمتتون تقدیم کنم. 👆لطفا به نمره ها دقت کنید تا عاقبت دانش آموزی که در این درس ها نمره کمی آورده کرده را براتون بازگو کنم. 👆شاید عبرتی شود....😳 @baclassha

📣 لطفا تا بهتون نگفتم اسمشو در اینترنت جستجو نکنین🙏 مگر اینکه خیلی حساس شده باشین که در اینصورت اشکالی نداره😄

زمستان سال ۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در این مدرسه‌ بر اساس نمره‌ی امتحانات، انضباط و...به دانش‌آموز درجه و رتبه می‌دادند، به این صورت که دانش‌آموز درسخون می‌شد (ساعی) دانش‌آموزی که مستعد بود و محتاج به تلاشی بیش‌تر می‌شد (کوشا) و زباله‌های مدرسه هم می‌شدند (غافل). پس از تعیین سطح توسط شورای مدرسه شما کارت خودت رو باید به جلوی لباست با سنجاق وصل می‌کردی و اگر جوری قرار می‌گرفت که دیده نمی‌شد تخلف محسوب می‌شد، مثل پلاک ماشین، حالا شما حساب کنید نوجوونی که عرض شونش ۴۵ سانته یک کارت پرس‌شده‌ی مثلا ً ۱۸ سانتی رو روی سینه‌ش که سطح و شأن اجتماعی‌ش رو نشون می‌داد باید نگه میداشت. من توی درجه‌بندی توی دسته‌ی (غافل) قرار گرفتم. روزهای اول خیلی باهاش کلنجار رفتم تا دیده نشه، که اینجا هم با برخورد خشن ناظم مواجه می‌شدم که چرا کارتت پیدا نیست. یک بار یادمه توی مدرسه دارالفنون، دوستانی از آموزش و پرورش محبت کرده بودند و برای من نکوداشتی گرفته بودند. اونجا گفتم زمانی که من بچه بودم و به مدرسه می‌رفتم هیچ احساس احترامی دریافت نمی‌کردم، از دم در مدرسه که وارد می‌شدم همه و همه بهم با زبون بی‌زبون می‌گفتن خاک بر سرت کنن، ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست،دیکته بلد نیستی. اما هیچ وقت کسی نیومد بگه چقدر خوب طراحی می‌کنی، حتی معلم هنر. ♨️ حالا شماها هر چی به من بگید استاد، هنرمند، فلان و چنان، من همون حرفای بچیگیم‌رو باور دارم، همون خاک بر سرت رو. 🔖 تصویر مربوط به کارنامه سال آخر هنرستان من هست: سال ۱۳۸۲. حسن روح الامین | ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ ..................................... @baclassha

این ها هم یکی از آثار آقای روح الامین👆👆👇👇