eitaa logo
💓باغ دلبرانه ها 💓
1هزار دنبال‌کننده
146 عکس
72 ویدیو
1 فایل
مدیر کانال 👇 @razieh_k69 ممنون میشیم مارو در مسیر توسعه و پیشرفت کانالمون یاری کنید 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اين نميشه و نشدن‌ها براى تو نيست تو آدم رسيدنی...
🖇♥️ میگه: "من هیچوقت احساس ناتوانی نمی‌کنم، مگر وقتی که دلتنگ تو میشم..." به نظرم باگ آدمیزاد همین دلتنگیه. همین که نمی‌تونه بیخیال یه خاطره بشه... به قول “برای همه‌ی ما همه‌ی روزها فراموش می‌شوند به جز همان یک روز که نشانی آن را به هیچ‌کس نگفتیم...”
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله به داد ما زمینی‌ها برس! ما هرگز معنای «قیل اهبطوا بعضکم لبعض عدو» را این قدر تلخ، به اندازه این روزها نفهمیده بودیم... می‌خواستم از مردانگی و شجاعت بنویسم. از عهد بلندی که نزدیک صدسال است به خاطر مردمی که تمام زندگیشان مبارزه و جهاد است، زمین نخورده! می‌خواستم مادرانه بنویسم، بابت لبخند و اشک و شیرین زبانی دخترکانم، اما امروز نه. بعد از ماجرای دیشب نه. بعد از بیمارستان و ظالمانه‌ترین قتل و کشتار هزار نفر در غزه نه. امروز دیگر فقط از سَبُعِیت می‌شود نوشت. امروز دیگر فقط می‌شود روضه هزار علی اصغر خواند. امروز دیگر فقط می‌شود دق کرد. از امروز کسی «ا» اسراییل را هم به رسمیت بشناسد، حیوانی بیش نیست... امروز جنگ جهانی سوم نیست که کاش بود. کاش بود و ما هم سهمی در این ظالم‌کشی‌ها داشتیم اما نیست و ما جز رد کردن عکس‌ها(چون. تاب دیدنشان را نداریم) جز اشک ریختن، جز «اللهم عجل لولیک الفرج» گفتن، جز«امن یجیب» خواندن جز زار زدن به درگاه الهی، جز تپش‌های بی‌قرار دل، جز... چیزی از دستمان بر نمی‌آید. آه خدای آلاله‌های به خون تپیده! آه خدایی که ‌«آه» اسم خاصت، است، خدای دعای مجیر و مشلول و یستشیر، به دادمان برس. ما آدم‌های زمین، آن قدرها هم پوست کلفت نیستیم. آن‌قدرها هم تاب نداریم. مگر چقدر می‌شود نسل‌کشی دید و زنده ماند؟!! مگر چقدر می‌شود کودک و نوزاد درخون تپیده را دید و باز نفس کشید؟؟ چقدر می‌شود مادرها و پدرهای نوزادان و کودکان شهید را دید و ستود و کنارشان نبود؟ امروز نتوانستم فرزندم را بوس کنم چون دست دخترکان و نوزادانی زیر آوار بیمارستان، غرق خون بود و مگر می‌شود حال آن کسانی را که امروز دنبال جسد عزیزان مجروحشان در بیمارستان، نه، در آوار بیمارستان، درک کرد و فرزند در آغوش کشید و بوسید؟!! خوش به حال لیلی و مجنون‌هایی که دست در دست هم، زیر آوار شهید شدند. یا پدر و مادرهایی که کنار فرزندشان بودند و دست آنها را در دست گرفته بودند که موشک روی سرشان بارید... امروز تنها در بیمارستان نبودند. آه خدای امن یجیب‌ها! خدای مضطرین! خدای حضرت منتظَر! آیا هرگز جمعیت منتظِرین منتظَر که اضطرار را یا گوشت و پوستشان، بفهمند، در طول تاریخ؛ از امروز بیشتر بوده؟ مولای ما! مولای مادران زیر آواررفته؛ مولای کودکان و مجروحان شهید شده! خدای مهربان نوزادان و نوزاد هفت روزه از میان این چهار هزار و اندی شهید این چند روز! به داد ما زمینی‌ها برس! ما هرگز معنای «قیل اهبطوا بعضکم لبعض عدو» را این قدر تلخ، به اندازه این روزها نفهمیده بودیم... به دامان برس که این دنیا، قراربوده بهشتی غیر ابدی شود به لطف خلیفه تو ولی اکنون و در فراق او، تبدیل به جهنمی برای خداشناسان، شده... معبودا! بقیه‌الله را برسان که ما را دیگر یارای زندگی بی او نیست... 😭😭😭😭
‌ چه‌ مرگ‌ها آزموده‌ام ولی‌ شگفتا! نمرده‌ام...
تو از کی عاشقی؟ اين پرسش آيينه بود از من خودش از گريه‌ام فهميد مدت‌هاست؛ مدت‌هاسـت...
«یا جامعَ کُلّ فَوتٍ» ای گردآورندهِ هرچه از دست رفته
چند وقت پیشا دوستم خوابی دید که محتواش برای من خیلی سهمگین بود. خواب دیده بود یکی رد شده، همین‌طوری الکی زده اینو کشته. اون لحظه تو خواب به مرگ خودش آگاه بوده و مات و مبهوت می‌مونه. بهش بر می‌خوره انگار. شاکی می‌شه که همین؟ همین بود؟ به همین مفتی؟! زندگی مفت، مرگ مفت و تموم؟! گفت از خواب بیدار شدم و انگار جهان برام کوچیک‌تر شد و زندگی بزرگ‌تر. با خودم گفتم ببین یه جوری زندگی کن و یه جوری بمیر که وقتی مُردی با خودت نگی، همین؟ زندگی مفت و مرگ مفت! یه جوری زندگی کن که وقتی مُردی بهت بر نخوره.