eitaa logo
baghdad0120
1.3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
4هزار ویدیو
26 فایل
#بسم_الله_قاصم_الجبارین ـــ ـ ـ ـــ🍃 مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ تاسیس: جمعه، ۱۳ دی ۱۳۹۸ #قاسم_بن_الحسن را در همه پیام رسان ها دنبال کنید #چ۴۵
مشاهده در ایتا
دانلود
✨️🇮🇷 🤲یا رب الحسین به حق الحسین اشف صدر الحسین به ظهور الحجة @baghdad0120
✨️🇮🇷 مےگویند: ڪربلا‌قسمٺ‌نیست‌دعوت‌است خدایا…"! مݩ‌معنے‌قسمت‌و‌دعوت رانمےدانم!اماتومعنےطاقت رامےدان‌مگرنھ؟! دل‌من‌لڪ‌زده‌براے‌ڪربلاےارباب💔"! @baghdad0120
✨️🇮🇷 🔰 از شبهه نرنجید رهبر انقلاب: از شبهه هم نباید رنجید... این شبهه‌ها مثل این تحریمهاست، این تحریمها اگر نبود مطمئن باشید ما این پیشرفتهای صنعتی و فنی را نمی‌داشتیم... شبهه‌ هم ما را وادار میکند بیشتر فکر کنیم، بیشتر مطالعه کنیم، بیشتر مراجعه کنیم، بیشتر مشورت کنیم، بیشتر از کسی که بیش از ما میفهمد سؤال کنیم. ۱۴۰۱/۱۲/۴ 📜 | @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بر ﺭﻭی ﺣﺴﻴﻦ ﻧﻮﺭ ﺩﺍﻭﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🌸ﺑﺮ ﺭﻭی ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺩﻟﺎﻭﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍃🌸ﻣﻴﻠﺎﺩ ﺣﺴﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺭﺷﻴﺪ 🍃🌺ﺑﻔﺮﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﺮاﻳﻦ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ. 🌸اللَّهـُمَّ صـَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 💐 وآلِ مُحَمـَّدٍ وعَجِّـلْ فَرَجَهـُمْ🌸 @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت سردار حاجی زاده از چهار عامل برترساز آمریکایی‌ها که توسط ایران در طول سال‌های گذشته به صفر تبدیل شده و باوجود هزینه هنگفت برای آن،‌ دیگر هیچ ارزشی ندارد. 🔴 eitaa.com/baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨️🇮🇷 ما اَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ اِنْتِظارَ الْفَرَجِ امام رضا عليه السلام فرمودند : شكيبائى و انتظار فرج چقدر نيكو است ، آيا گفته ی خدا را شنيده ايد كه فرمودند : «شما منتظر باشيد كه من هم با شما منتظرم» و همچنين فرمودند : «انتظار بكشيد كه من هم با شما از انتظار كشندگانم» بنابراين صبور باشيد ، چون فرج بعد از زمان يأس و نااميدى مى رسد و افراد قبل از شما صبورتر بودند. @baghdad0120
پيامبر صلى الله عليه و آله يا عَلىُّ لاتُشاوِر جَبانا فَإِنَّهُ يُضَيِّقُ عَلَيكَ المَخرَجَ وَلاتُشاوِرِ البَخيلَ فَإِنَّهُ يَقصُرُبِكَ عَن غايَتِكَ وَلاتُشاوِر حَريصا فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ شَرَّها؛ اى على با ترسو مشورت مكن، زيرا او راه بيرون آمدن از مشكل را بر تو تنگ مى كند و با بخيل مشورت مكن، زيرا او تو را از هدفت باز مى دارد و با حريص مشورت مكن، زيرا او حريص بودن را در نظرت زيبا جلوه مى دهد. (علل الشرايع، ج2، ص559، ح1) @baghdad0120
✨🌕 ای اهل حرم میر و علمدار خوش آمد❤️ @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ یا قمرالعشيره علیه السلام باید دخیل بارشِ الطافِ رب شود تا یک قلم به وصفِ رُخَت منتخب شود وقتی که شعر درپیِ اوصافِ حُسنِ توست باید تمامِ قافیه هایش ادب شود! (ای کاشف الکروبِ عزیزانِ فاطمه) مبارک✨🌸 @baghdad0120
baghdad0120
#دمشق_شهر_عشق #قسمت_چهل_و_هشتم 🔹 تازه می‌فهمیدم پیکر برادرم سپر من بوده که پیراهن سپیدم همه از خون
🔹 سرم را از پشت به دیوار تکیه داده بودم، به ابوالفضل نگاه می‌کردم و مصطفی جان کندنم را حس می‌کرد که به سمتم برگشت و مقابلم زانو زد. جای لگدشان روی دهانم مانده و از کنار لب تا زیر چانه‌ام خونی بود، این صورت شکسته را در این یک ساعت بارها دیده و این زخم‌ها برایش کهنه نمی‌شد که دوباره چشمانش آتش گرفت. 🔹 هنوز سرم را در آغوشش نکشیده بود، این چند ساعت محرم شدن‌مان پرده شرمش را پاره نکرده و این زخم‌ها کار خودش را کرده بود که بیشتر نزدیکم شد، سرم را کمی جلوتر کشید و صورتم را روی شانه‌اش نشاند. خودم نمی‌دانستم اما انگار دلم همین را می‌خواست که پیراهن صبوری‌ام را گشودم و با گریه جراحت جانم را نشانش دادم :«مصطفی دلم برا داداشم تنگ شده! دلم می‌خواد یه بار دیگه ببینمش! فقط یه بار دیگه صداشو بشنوم!» 🔹 صورتم را در شانه‌اش فرو می‌کردم تا صدایم کمتر به کسی برسد، سرشانه پیراهنش از اشک‌هایم به تنش چسبیده و او عاشقانه به سرم دست می‌کشید تا آرامم کند که دوباره رگبار گلوله در آسمان پیچید. رزمندگانِ اندکی در حرم مانده و درهای حرم را از داخل بسته بودند که اگر از سدّ این درها عبور می‌کردند، حرمت و خون ما با هم شکسته می‌شد. 🔹 می‌توانستم تصور کنم که حرم را با مدافعانش محاصره کرده‌اند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند و فقط از خدا می‌خواستم من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده‌اش را نبینم. تا سحر گوشم به لالایی گلوله‌ها بود، چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بی‌دریغ می‌بارید و مصطفی با و اندک اسلحه‌ای که برایشان مانده بود، دور حرم می‌چرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست. 🔹 نگاهش دریای نگرانی بود، نمی‌دانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده بود که خودم پیش‌قدم شدم :«من نمی‌ترسم مصطفی!» از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لب‌هایش را ربود و پای در میان بود که نفسش گرفت :«اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟» 🔹 از هول دیروزم دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد و صدای شکستن دلش بلند شد :«تو نمی‌دونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمی‌دونستیم تا وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!» هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانه‌شان درد می‌کرد، هنوز وحشت بی‌رحمانه مادرش به دلم مانده و ترس آن لحظات در تمام تنم می‌دوید، ولی می‌خواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش بردارم که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم :«یادته منو سپردی دست (علیهاالسلام)؟ اینجا هم منو بسپر به (علیهاالسلام)!» 🔹 محو تماشای چشمانم ساکت شده بود، از بغض کلماتم طعم اشکم را می‌چشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و (علیهاالسلام) را شاهد عشقم گرفتم :«اگه قراره بلایی سر حرم و این مردم بیاد، جون من دیگه چه ارزشی داره؟» و نفهمیدم با همین حرفم با قلبش چه می‌کنم که شیشه چشمش ترک خورد و عطر عشقش در نگاهم پیچید :«این و جون این مردم و جون تو همه برام عزیزه! برا همین مطمئن باش تا من زنده باشم نه دستشون به حرم می‌رسه، نه به این مردم نه به تو!» 🔹 در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش می‌درخشید و با همین دستان خالی عزم کرده بود که از نگاهم دل کَند و بلند شد، پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درددل کرد و باقی دردهای دلش تنها برای (علیهاالسلام) بود که رو به حرم ایستاد. لب‌هایش آهسته تکان می‌خورد و به گمانم با همین نجوای عشقش را به (علیهاالسلام) می‌سپرد که تنها یک لحظه به سمتم چرخید و می‌ترسید چشمانم پابندش کند که از نگاهم گذشت و به سمت در حرم به راه افتاد. 🔹 در برابر نگاهم می‌رفت و دامن به پای صبوری‌ام می‌پیچید که از جا بلند شدم. لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم که از همانجا دست به دامن محبت (علیهاالسلام) شدم. می‌دانستم رفتن (علیه‌السلام) را به چشم دیده و با هق‌هق گریه به همان لحظه قسمش می‌دادم این حرم و مردم و مصطفی را نجات دهد که پشت همهمه شد. 🔹 مردم مقابل در جمع شده بودند، رزمندگان می‌خواستند در را باز کنند و باور نمی‌کردم تسلیم تکفیری‌ها شده باشند که طنین در صحن حرم پیچید... ✍️نویسنده: ✨🦋 @baghdad0120
✨️🇮🇷 قالیباف: موفقیت‌ سپاه دشمنان را عصبانی کرده است 🔹سپاه پاسداران چشم و چراغ ملت ایران و ضامن امنیت و آرامش این آب و خاک و مایه دلگرمی مستضعفان جهان است. 🔹سپاه همواره در حوادث و بلایا از قبیل سیل و زلزله و هرجایی که مردم به کمک نیاز داشتند همچون یک سازمان عظیم اجتماعی بدون فرق قائل‌شدن بین افراد به یاری آحاد ملت شتافته و بار مشکلات را از دوش مردم برداشته است. 🔹موفقیت‌های پاسداران شجاع، مومن و متعهد سپاه عصبانیت دشمنان ایران و امت اسلامی را برانگیخته و مکر و حیله سلطه‌گران را به خودشان برگردانده است. @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹کمک بیش از ۸۰ کشور جهان به ویژه دولت‌های غربی به زلزله‌زدگان ترکیه و سکوت معنادار آنها در برابر همین وضعیت در سوریه، بار دیگر استاندارد دوگانه غربی‌ها در زمینه مسائل بشردوستانه را به نمایش گذاشت. @baghdad0120
🔺 زلنسکی در پیامی فوری به اسرائیل درخواست کرده تل‌آویو بیش از یک میانجی عمل کند و در کنار دولتش قرار بگیرد! 🔹 پ.ن: این بنده خدام به کیا دلبسته! بابا اسرائیل اگر عرضه داشت گلیم خودشو از اب میکشید و بعد ۸۰ سال از پس یه کشور ۶ هزار کیلومتری برمیومد اونم تازه در برابر یه عده مردم بی دفاع سنگ به دست @baghdad0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ای علـمدارِ حسـینْ ،خوش آمَـدی یا ❤️عبّـاس❤️ ولادت حضرت عباس و روز جانباز مبارك @baghdad0120
‏علمدارِ انقلاب روزت مبارک رهبرِ جانبازم ...❤️ @baghdad0120
01:20
از امشب در سراسر کشور رزمایش پدافندی برگزار می‌شود، صدای انفجار و شلیک شنیدید خبر نزنید که به فلانجا حمله شده... قرار نیست به جایی حمله بشه _رزمایشه... قراره اسرائیل چی؟ پر @Baghda0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا