eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
18.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ب: دعوى بابيت فاضل مازندرانى در كتاب: «اسرار الآثار» ذيل كلمۀ «بقر» به سورۀ بقره اشاره كرده و تصريح مى‌كند كه: «از مقام باب اعظم در اوائل اظهار مقامشان دو مجلد عربى در شرح تأويلى دو جزء از آن سوره صدور يافت. (۱)آغاز كار نگارش تفسير سورۀ بقره: «در شهر ذيقعده سال ١٢۵٩ ه‍ ق، مقارن رحلت سيد رشتى و در روزى شد كه شب دوشنبش رؤياى مرموز مدل بر فوت سيد و تجليل مركز علميه‌اش در كربلا و انتقال آن به شيراز از مشرق انوار خود را مشاهده كردند و لاجرم شروع به افادات علميه به عنوان تفسير مذكور نمودند». (۲) با توجه به اينكه شش ماه پس از مرگ سيد كاظم رشتى (در شب ۵ جمادى الاول ١٢۶٠ ه‍ ق) على محمد شيرازى دعوى خود را مبنى بر «بابيت» به ملا حسين بشرويه‌ئى، اظهار داشت، اقدام به انجام تفسير سوره بقره كه از اهم آثار مدعى بابيت بشمار مى‌رود، فكر اظهار بابيت را بيش از يك سال قبل از اعلام به ملاحسين و درست در شرائطى كه شاگردان سيد كاظم هر يك به دنبال شناخت شيعه كامل و جانشينى سيد كاظم، زمينه پديدار شدن دعاوى جديدى را تدارك مى‌ديدند، مورد توجه على محمد شيرازى قرار داشت. البته به گفتۀ «ادوارد براون» در مقدمه‌اى كه بر كتاب «نقطة الكاف» نگاشته است: «ادعاى ميرزا على محمد شيرازى كه وى باب و واسطۀ بين امام غايب و شيعيان است از نقطه نظر شيخيه چندان تازگى و غرابت نداشت» (۳) با اين همه ملاحسين از على محمد شيرازى درخواست دليل مى‌كند و على محمد تفسيرى بر سورۀ يوسف از زبان امام زمان حضرت حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام نگاشته و به ملاحسين ارائه مى‌دهد. 📗۱) . «روضة الصفا - قاجاريه»،ج٢، ص۶٣ 📗۲) . همان. 📗۳) . «نقطة الكاف»، ص٢٠ 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۶۸-۱۶۹ 💀@bahaiyat💀
ب: دعوى بابيت آنچه در اين تفسير جلب توجه مى‌كند، و در واقع مرتبط است با عقيده با بيان و بهائيان، اذعان به قائميت حضرت حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام است. «اشراق خاورى» مبلغ و نويسندۀ بهائى در كتاب: «رحيق مختوم» به نقل از نسخۀ خطى تفسير سورۀ يوسف، عبارات سرآغاز تفسير را كه مبين عقيدۀ على محمد شيرازى و از سوئى ديگر قبول تام ملاحسين بشرويه‌ئى است چنين ذكر مى‌كند: «اللّٰه قد قدر ان يخرج ذلك الكتاب في تفسير أحسن القصص من عند محمد بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن أبى‌طالب على عبده ليكون حجة اللّٰه من عند الذكر على العالمين بليغاً...» همچنين على محمد شيرازى در مواضع متعددى از كتاب: «تفسير سوره يوسف»: به قائميت حضرت حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام ، آشكارا اعتراف و اعتقاد خود را به وجود آن امام غائب ذكر كرده است. از آن جمله: در سوره (۵٨) گويند: «يا سيّد الأكبر ما أناشيء إلّاو قد أقامتنى قدرتك على الأمر، ما اتّكلتُ فى شيءٍ إلّاعليك و ما اعتصمت في الأمر إلّاإليك، و أنت الكافى بالحق و اللّٰه الحقّ من ورائك المحيط، يا بقية اللّٰه قد أفديت بكل لك و رضيت السبّ في سبيلك و ما تمنّيت إلّاالقتل في محبتك. و در سورۀ (۵٩) گويد: «يا أهل الأرض تاللّٰه الحق إنّ هذا الكتاب قد ملأ الأرض و السّمٰوات بالكلمة الأكبر للحجة القائم المنتظر بالحق الأكبر وأنّ اللّٰه قد كان على كلّ شيء شهيدا.» و در سورۀ (۶٠) گويد: «يا عباداللّٰه إسمعوا نداء الحجة من حول الباب انّ اللّٰه ربّي قد أوحى إلى أناقد أنزلنا هذا الكتاب على عبدك ليكون على العالمين على الحق بالحق نذيرا و بشيرا.» و در سورۀ (۶۶) گويد: «و ما هو إلّاعبدللحجة يدعو الناس لدين اللّٰه الخالص». و در سوره (٧۶) گويد: «قل أنّ اللّٰه فاطر السموات و الأرض من عند حجته القائم المنتظر و أنّه هو الحق و أنّى أنا عبد من عباده قد أسخر الملك لدولته فأسلموا أمر اللّٰه.» و در سوره (٨۶) گويد: «ويقول المشركون من أهل الكتاب ماكنت على الأمر من عنده الامام حجة اللّٰه الحق قد كفى باللّٰه شهيدا بينى و بينكم و أنّ الحجة شاهد علىّ بالحق الأكبر». و در سورۀ (٩٨) گويند: «اقتلوا المشركين و لا تذروا على الأرض بالحق على الحق من الكافرين ديّاراً، حتى ظهرت الأرض و من عليها لبقيّة اللّٰه المنتظر واعلموا للّٰه‌الحمد على سبيل الباب محمودا.» و در سورۀ (١٠٢) گويد: قاتلوا المشركين كافّة كما يردون الذكر كافة و طيبوا الارض للحجة...» (١) و بر اساس همين دعوى است كه فاضل مازندرانى آن را به «نداء به عنوان بابيّت مرتفع نمود» (۲) تعبير مى‌كند. زيرا به نوشته على محمد شيرازى اين تفسير «من عند محمد بن الحسن...» به سوى «عبده ليكون حجة اللّٰه..» است. 📗١) . مراجعه شود به كتاب: «احسن القصص - تفسير سورۀ يوسف». 📗۲) . كتاب: «اسرار الاثار»، ج٢، ص١١، تحت كلمۀ «باب». 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۶۹-۱۷۱ 💀@bahaiyat💀
ب: دعوى بابيت آثار اوليۀ على محمد شيرازى، منطبق با مزاج شيخيه و مغاير با عقايد شيعه اماميه، مبنى بر دعوى بابيت بود، چنانچه در همان ايام در رسالۀ: «صحيفۀ مخزونه» اعتراف مى‌كند كه: «ولقد اخرجها الحجة بقية اللّٰه صاحب الزمان عليه السلام إلى بابه الذكر». (۱) و به نقل از فاضل مازندرانى در كتاب تفسير سورۀ يوسف گفته بود: «إعلموا يا أهل الأرض أن اللّٰه قد جعل مع الباب (خود آن حضرت) بابين من قبل (شيخ و سيد) ليعلّمكم أمره على الحق بالحق من حوله على الحق مشهودا و أنّ اللّٰه قد قدر لكم في الباب باباً (ملا حسين بشرويه) على الإذن ليبلغكم إلى الباب بإذنه.» (۲) ايضاً «اشراق خاورى» در كتاب: «محاضرات» (۳) و «على محمد فرهوش» در كتاب: «آئين باب» (۴) نيز قطعاتى از نوشتۀ على محمد باب را به نام «رسالۀ بين الحرمين» ۶ كه در پاسخ پرسشهاى «ميرزا محيط كرمانى» شيخى در همان آغاز سال دعوى بابيت (١٢۶٠ ه‍ .ق.) نوشته است. نقل كرده‌اند كه همگى در تأييد اعتقادات شيعۀ اماميه نسبت به غيبت و ظهور حضرت حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام است. از آنجمله مى‌توانيم اين جملات على محمد شيرازى را در كتب مذكور بخوانيم: «وإنه لكتاب قد نزل من لدن بقية اللّٰه امام حق قديم و أنّه لأمام حىّ عظيم إنّنى أنا عبد من بقية اللّٰه و أشهد بعد رسول اللّٰه في حكم الولاية و أشهد أنّ أسمائهم في كتاب اللّٰه على والحسن و الحسين و على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و الحسن و محمد لمسطور. يا أيّها الملأ أن اسمعوا حكم بقية اللّٰه من لدن عبده». 📗۱) . رسالۀ صحيفۀ مخزونۀ باب. 📗۲) . اسرار الاثار، ج٢، ص١١ 📗۳) . صص۶٧٠ - ٧٣٠، كتاب محاضرات در دو جلد و شامل ١١٢٨ صفحه مى‌باشد. اشراق خاورى در جريان‌نگارش جلد سوم كتاب محاضرات بود كه در گذشت. مؤلف نمى‌داند كه آيا اين جلد از طرف بهائيان منتشر شده است يا نه؟. 📗۴) . آئين باب، صص١۴ - ١۵ 📗۵) . به استثناى نقل منتخباتى از رسالۀ (بين الحرمين) در آثار بابيان و بهائيان، خوشبختانه تعدادى نسخۀ خطى از رسالۀ مذكور در دسترس محققان مسلمان موجود است. 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۱_۱۷۲ 💀@bahaiyat💀
ب: دعوى بابيت آثار اوليۀ على محمد شيرازى، منطبق با مزاج شيخيه و مغاير با عقايد شيعه اماميه، مبنى بر دعوى بابيت بود، چنانچه در همان ايام در رسالۀ: «صحيفۀ مخزونه» اعتراف مى‌كند كه: «ولقد اخرجها الحجة بقية اللّٰه صاحب الزمان عليه السلام إلى بابه الذكر». (۱) و به نقل از فاضل مازندرانى در كتاب تفسير سورۀ يوسف گفته بود: «إعلموا يا أهل الأرض أن اللّٰه قد جعل مع الباب (خود آن حضرت) بابين من قبل (شيخ و سيد) ليعلّمكم أمره على الحق بالحق من حوله على الحق مشهودا و أنّ اللّٰه قد قدر لكم في الباب باباً (ملا حسين بشرويه) على الإذن ليبلغكم إلى الباب بإذنه.» (۲) ايضاً «اشراق خاورى» در كتاب: «محاضرات» (۳) و «على محمد فرهوش» در كتاب: «آئين باب» (۴) نيز قطعاتى از نوشتۀ على محمد باب را به نام «رسالۀ بين الحرمين» ۶ كه در پاسخ پرسشهاى «ميرزا محيط كرمانى» شيخى در همان آغاز سال دعوى بابيت (١٢۶٠ ه‍ .ق.) نوشته است. نقل كرده‌اند كه همگى در تأييد اعتقادات شيعۀ اماميه نسبت به غيبت و ظهور حضرت حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام است. از آنجمله مى‌توانيم اين جملات على محمد شيرازى را در كتب مذكور بخوانيم: «وإنه لكتاب قد نزل من لدن بقية اللّٰه امام حق قديم و أنّه لأمام حىّ عظيم إنّنى أنا عبد من بقية اللّٰه و أشهد بعد رسول اللّٰه في حكم الولاية و أشهد أنّ أسمائهم في كتاب اللّٰه على والحسن و الحسين و على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و الحسن و محمد لمسطور. يا أيّها الملأ أن اسمعوا حكم بقية اللّٰه من لدن عبده». 📗۱) . رسالۀ صحيفۀ مخزونۀ باب. 📗۲) . اسرار الاثار، ج٢، ص١١ 📗۳) . صص۶٧٠ - ٧٣٠، كتاب محاضرات در دو جلد و شامل ١١٢٨ صفحه مى‌باشد. اشراق خاورى در جريان‌نگارش جلد سوم كتاب محاضرات بود كه در گذشت. مؤلف نمى‌داند كه آيا اين جلد از طرف بهائيان منتشر شده است يا نه؟. 📗۴) . آئين باب، صص١۴ - ١۵ 📗۵) . به استثناى نقل منتخباتى از رسالۀ (بين الحرمين) در آثار بابيان و بهائيان، خوشبختانه تعدادى نسخۀ خطى از رسالۀ مذكور در دسترس محققان مسلمان موجود است. 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۱_۱۷۲ 💀@bahaiyat💀
ب: دعوى بابيت مضامين مذكور را به نحوى صريح‌تر از على محمد شيرازى در نامه‌اى كه به «محمد شاه قاجار» در اوائل سال ١٢۶۴ ه‍ ق، از زندان ماكو نوشت، و «شوقى افندى» آن را در پاورقى كتاب: «مطالع الانوار» (١) و «اشراق خاورى» در كتاب «رحيق مختوم» (٢) به آن تصريح كرده‌اند: چنين مى‌خوانيم: «خدا را شاهد مى‌گيرم به اينكه و حداينت او و نبوت او و ولايت خلفاى رسول او ظاهر نمى‌شود مگر به مرآت چهارم. كه پرتوى از سه مرآت قبلى است و خدا مرا از طينتى پاك آفريده و به اين مقام رسانيده.» در اين بيان على محمد شيرازى، تعاليم شيخيه را در مورد مرآت چهارم يا ركن رابع بخوبى مشاهده مى‌كنيم. سپس ادامه مى‌دهند: «بجان خودم سوگند اگر اطاعت فرمان حجة اللّٰه كه روح من و ديگر موجودات فدايش باد واجب نبود هر آينه ترا به اين گفتار آگاه نمى‌ساختيم.» و در همان زندان ماكو، رساله‌اى نگاشته است كه «فاضل مازندرانى» در كتاب «ظهور الحق» (٣) به آن تصريح و از جمله نقل مى‌كند كه على محمد شيرازى نوشته است: «حيث اشار الحجة عليه السلام في دعائه في شهر رجب المرجّب: و بمقاماتك التى...» (۴) همچنين در پاسخ سؤالات يكى از پيروان خود، در زندان ماكو، به نقل از فاضل مازندرانى در كتاب: «ظهور الحق» مى‌نويسد: «وانّ ما كتب بانّ باب الإمام لابدّ ان يكون مرآته فهو حق لاريب فيه، كما انّ الامام هو مرآت اللّٰه جلّ جلاله و انّ ما كتب ان السيد رحمة اللّٰه عليه ما ادعى حكم الذى انّ ادّعيت و لذا لم يظهر منه خوارق العادات فقد اشتبه الأمر عليك وسمعت قوله في كثير من الاوقات. وايّاك و اسم العامرية إننّى أخاف عليها من فم المتكلم. اما سمعت قوله في حق من يجتبى بعده بتلك الأشعار في كثير من الاوقات: يا صغير السنّ يارطب البدنيا قريب العهد من شرب اللّبن» (۵) با چنين تصريحى به بابيت سيّد كاظم رشتى و تمسك سيد به شعر فوق از اشعار حلاج: كه على محمد شيرازى آن را ملاك دعوى بابيت سيد كاظم مى‌داند و بواسطۀ تمثل به آن، بابيت خود را اراده كرده است. مع ذلك كتب بابيان، مراد سيد كاظم را از ذكر اشعار مذكور، على محمد شيرازى تلقى كرده‌اند كه بنا به آنچه گذشت خلاف صريح، گفتۀ على محمد شيرازى است. خاصه آنكه حلاج اين اشعار را خطاب به حضرت حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام در شرائطى از زمان اظهار داشته كه حضرت بيش از ۵ سال از عمرش نگذشته بود. در حاليكه على محمد شيرازى در آن ايام ٢۴ ساله بوده و اين سن با تمثل به شعر حلاج چه نسبت و سازشى دارد كه «ميرزا جانى كاشانى» مى‌نويسد: «در بعضى از اشعار به سن آن سيد عالم (اشاره) نموده‌اند كه يا صغير السن...» (۶) بدين روال، و آنچه كه مسلم است، على محمد شيرازى از سال ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۴ه‍ . ق، ادّعاى بابيت امام زمان حضرت حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام را داشته است. 📗۱)ص۱۹۹ 📗٢) . ج١، ص۵٨١ 📗٣) . جزء سوم، صص١٣ - ١۶ 📗۴) . متن دعائى است مخصوص ماه رجب، كه جناب «حسين بن روح» نائب سوم امام حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام ، از ناحيۀ امام ضبط و نقل كرده است. مراجعه شود به «وقايع الايام» مرحوم حاج شيخ عباس قمى، باب يازدهم، و كتاب: «مفاتيح الجنان». 📗۵) . «نقطة الكاف»، ص١٠٣. 📗۶) . «نقطة الكاف»، ص١٠٣. 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۲-۱۷۳ 💀@bahaiyat💀
ب: دعوى بابيت وى پس از اظهار دعوى بابيت به «ملاحسين بشرويه‌ئى» به زعم بهائيان(۱) و به تصريح «نبيل زرندى»: آهنگ سفر حج نمود، و به حروف حى كه همگى از شاگردان سيد كاظم رشتى و بابيت او را گردن نهاده بودند، دستور داد كه در غياب وى، در نقاط گوناگون پراكنده شوند و در همه جا بدون بردن نام و نشان بگويند كه باب موعود با برهان متين نكته قابل توجه اين است كه كتب تاريخ بهائيان ثبت كرده‌اند: على محمد شيرازى در «مسجد الحرام» با «ميرزا محيط كرمانى»، كه او نيز از شيخيه و هواى دعوى را در سر مى‌پرورانده، روبرو گشته و رسالۀ «بين الحرمين» را در پاسخ پرسش‌هاى «ميرزا محيط كرمانى» مبنى بر اثبات مقام بابيت خود و رفع شبهات ميرزا محيط نگاشته است كه با توجه به بررسى و مطالعه نسخۀ خطى مندرجات آن رساله و يا مندرج در كتاب «محاضرات» اشراق خاورى بهائى و «آئين باب» على محمد فرهوش بابى، بخوبى معلوم مى‌شود كه صريحاً و به نحوى بسيار روشن و واضح، على محمد شيرازى در اين رساله كه ويژگى فكرى و دعاوى وى را در سفر حج! و يا هر جاى ديگر در سال ١٢۶٠ - ١٢۶١ ه‍ ق، نشان مى‌دهد چيزى جز اثبات و مدح و اظهار ارادت به وجود حضرت قائم حجة بن الحسن عسكرى عليه السلام ، و دعوى بابيت خود چيز ديگرى در بر نداشته است. پس از سفر حج، در سال ١٢۶١ ه‍ ق، على محمد شيرازى وارد «بوشهر» و از آنجا ضمن نامه‌اى كه به «ملاصادق خراسانى» كه او نيز يكى مريدانش بشمار مى‌رفت، خاطر نشان نمود كه در اذان نماز جمعه، پس از ذكر شهادت‌ها، چنين بگويد: «اشهد أن عليا قبل نبيل باب بقية اللّٰه» (۲)ملّا صادق در اذان نماز جمعه شيراز، به چنين كارى مبادرت مى‌ورزد و از اين روى، به اعتراض و خشم مسلمانان دامن زد. حكومت شيراز در آن ايام، با «نظام الدوله حسين خان آجودان باشى» بود. ملا صادق، توسط حاكم شيراز دستگير شد. تا هياهوى اعتراض‌آميز مردم شيراز فروكش كند. ولى ملا صادق در بازجوئى كه از او بعمل آمد گناه عمل انجام شده را به گردن على محمد شيرازى انداخت و خود از اين مخمصه نجات يافت. «نظام الدوله» على محمد شيرازى را از بوشهر به شيراز احضار كرد. 📗١) . همچنين ملا صادق را مأمور كرد كه كتاب «تفسير سورۀ يوسف» را در روى منبر بدين ترتيب بخواند كه: «يا ايها الرجل صلّ فى المسجد الذى نزل الايات من ربك فيه و ادرس بآياتنا فيه بالعدل لتكونن من الفائزين. قل امحوا كلّ الكتب وادرسوا بين الناس بآياتنا و اكتبوا ما نزل من يدى بالمداد الذهب لتكونن من المتقين.» «ملا صادق چنين كرد و بر اثر شورش و غوغائى كه از اين هرزه درائى و گستاخى برخاست او را گرفته تازيانه‌اش زدند و ريشش را سوزاندند و با قدوس (ملا محمد على بار فروشى) و ملا على اكبر اردستانى هر سه را مهار در بينى كرده و رويشان را سياه نموده در كوچه گرداندند و سپس آنان را از شهر بيرون كردند. در سعديۀ شيراز ايشان با سيد باب كه از حج برگشته بود ملاقات كردند. ملا صادق و قدوس از آنجا به قصد تبليغ حاجى محمد كريم خان به كرمان رفتند» در «تاريخ نوجهانگير ميرزا» مى‌نويسد: «از جناب علامى فهامى مجتهد العصر و الزمانى ميرزا محمد جعفر تويسركانى مسموع شد كه در حين زيارت عتبات عاليات جمعى از مريدان او را ديدم كه نقش نگين ايشان اين بود كه «لااله الا اللّٰه على محمد نائب اللّٰه» ص ٢٩٧ مراجعه شود به كتاب: «فتنۀ باب»، قسمت توضيحات آقاى عبدالحسين نوائى ص٢٣٣ 📗۲) . چنانچه در مباحث آتى ملاحظه خواهيد فرمود، رفتن على محمد شيرازى به مكه و حجاز، مورد ترديدو به هر حال غير قابل اثبات است از اين جهت «به زعم» تعبير شده است. 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۷۳-۱۷۴ 💀@bahaiyat💀