eitaa logo
فرقه های بابیت و بهائیت
17.3هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️دعوت حبیب بن مظاهر از بنی اسد برای یاری امام حسین علیه السلام 🔻در شب ششم محرم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین‌ علیه‌السلام براى آوردن یاور و کمک، به قبیله بنى‌اسد که نزدیک کربلا بودند رفت و به عنوان بزرگ آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده‏ ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت می‏کنم. 🔺اسدیان که تعدادشان به ۹۰ نفر می‏ رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه‏ السلام حرکت کردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با ۴۰۰ سوار به سویشان فرستاد. 🔹آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند، در حالی که فاصله چندانی با امام حسین علیه السلام نداشتند. در این میان جمعى از بنى‌اسد شهید و زخمى و بقیه ناگزیر به فرار شدند. سپس حبیب بن مظاهر خدمت امام حسین علیه‌السلام آمد و جریان را عرض کرد. امام علیه‏ السلام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه " 🚫@bahaiyat🚫
🔸خواص عاشورایی: قاسم بن الحسن علیه السلام 🔻قاسم فرزند امام حسن (علیه‌السلام) بود که در دو سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد و تا هنگام شهادت در دامان پرمهر و عطوفت عموی گرامی خود، امام حسین (علیه‌السلام)، پرورش یافت و در واقعه کربلا به اتفاق مادر و دیگر برادران و خواهران خود حضور داشت. 🔺در شب عاشورا، آنگاه که امام حسین (علیه‌السلام) خطبه خواند و به یاران خود فرمود: «فردا من و شما همه کشته خواهیم شد» وی پنداشت این افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمی‌شود. از این‌رو پرسید: «آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟» 🔹امام (علیه السلام) با مهربانی پرسید: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض کرد: «أحلى‌ مِنَ العَسَل»؛ «شیرین‌تر از عسل» حضرت فرمود: آری به خدا سوگند، عمو به فدایت، تو از آنان هستی که پس از گرفتار شدن به بلایی سخت کشته خواهی شد. ♦️روز عاشورا ابتدا امام حسين (علیه‌السلام) به او اجازه ميدان رفتن نداد؛ امّا قاسم دست و پاى امام (علیه‌السلام) را بوسيد و پافشارى و التماس كرد و با نشان دادن بازوبندی که پدرش امام حسن (علیه السلام) به بازویش بسته بود و در او وصیت کرده بود که هرگز دست از یاری عمویت برندار؛ اذن میدان گرفت. وی سرانجام پس از کشتن تعدادی از دشمنان خدا، به درجه رفیع شهادت نایل آمد. 🚫@bahaiyat🚫
⭕️ علامه سید رضی ،گردآورنده نهج البلاغه 🔻علامه سید رضی در سال ۳۵۹ هـ.ق. در محله شیعه نشین بغداد دیده به جهان گشود. نسبت سید رضى از جانب پدر با چهار واسطه به امام کاظم علیه السلام، و از طرف مادر نیز با شش واسطه به امام زین العابدین علیه السلام مى رسد. برادر بزرگتر سید رضى نیز سید مرتضى است. او پس از استادش شیخ مفید، اعلم علماى شیعه در نیمه اول قرن پنجم هجرى بود. 🔺سید رضى پیش از بلوغ نزد دانشمندان مشهوری چون شیخ مفید علوم مختلف بلاغت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول، کلام را فراگرفت . سید رضی همچون برادرش دارای نبوغ خارق العاده ای بود و در هفده سالگى اقدام به تدریس و تألیف و تصنیف نمود . او در فراگرفتن علوم بسیار حریص بود. 🔹سید رضی با گردآوری سخنان و خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار امیرالمومنین علیه السلام تحت عنوان نهج البلاغه خدمتی بزرگ به عالم انسانیت نموده است. او در ششم محرم سال 403 هجری در 47 سالگی در شهر بغداد از دنیا رفت. 🚫@bahaiyat🚫
⭕️بستن آب بر سپاه امام حسین در کربلا 🔺نامه ابن زیاد در هفتم محرم سال ۶۱ هجرى به عمر بن سعد رسید و به وی دستور داد که بر امام حسین علیه‌السلام سخت گیرد و میان او و آب فرات حایل گردد و نگذارد که آن حضرت و یارانش از رود فرات استفاده کنند تا در فشار قرار گرفته و تسلیم گردند. 🔻عمر بن سعد که به خاطر دلبستگی به حکومت "ری" حاضر به انجام هر کاری شده بود، فرمان عبیدالله را بی‌درنگ به اجرا درآورد و عمرو بن حجاج زبیدی را با پانصد سواره نظام، موکل آب فرات نمود تا از دسترسی یاران امام حسین‌ علیه‌السلام به شریعه فرات جلوگیری نماید. 🔹 سپاهیان عمر بن سعد از روز هفتم محرم با شدت تمام از آب فرات مراقبت کرده و مانع دستیابی یاران امام حسین علیه‌السلام به آن شدند لیکن علیرغم سخت‌گیری و تلاش پی‌گیر آنان، یاران امام حسین ع تا شب عاشورا از تاریکی شب استفاده کرده و خود را به رود فرات رسانیده و آب خیمه‌ها را تأمین می‌کردند. 🚫@bahaiyat🚫
⭕️السَّلام عَلی الطِفل الرَضیع الشَهید 🔻چون امام حسین علیه‌السّلام در عصر عاشورا خویشتن را تنها و بی یاور دید، آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و برای هدایت آنان بانگ برآورد: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ 🔺صدای این کمک خواهی امام که به خیمه ها رسید و بانوان دریافتند که امام دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام به سوی خیمه ها رفت، تا برای آخرین بار اهل خیمه را ببیند و با آنان وداع کند. امام صدای فرزند شش ماهه اش علی اصغر را شنید که از شدت تشنگی و گرسنگی می گریست. ♦️پس فرمود: پسر کوچکم علی را به من دهید تا برای آخرین بار او را ببینم و با او وداع کنم. سپس او را در آغوش گرفت و به بیرون خیمه آورد و به سوی دشمن رفت و در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود: « ای مردم! اگر به من رحم نمی کنید بر این طفل ترحم نمایید. او از تشنگی می‌سوزد در حالی‌که هیچ گناهی ندارد. او را با جرعه‌ای آب سیراب سازید.» 🔹اما گویی تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا ص را به مشتی آب میهمان کنند، «حرمله بن کاهل» تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. امام کف دست خود را از خون گلوی علی پر کرد و به سوی آسمان‌ پاشید و فرمود: «خدایا بین ما و مردمی که ما را دعوت کرده‌اند تا یاریمان کنند، امّا ما را می‌کشند، خودت داوری کن» 🚫@bahaiyat🚫
🔸خواص عاشورایی: ضحاک بن عبدالله مشرقی 🔻ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین علیه السلام ملاقات کردند. امام حسین(علیه السلام) آن دو نفر را به یاری خود خواند. مالک بن نضر عذر خواست و گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: اگر به من اجازه دهی، فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم. امام(علیه السلام) پذیرفت. 🔺ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (علیه السلام)، دو نفر از دشمن را به قتل رسانده و حضرت هم در حق او دعا کردند . 🔹ضحاک میگوید: وقتی دیدم یاران امام حسین(علیه السلام) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم . پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. 🚫@bahaiyat🚫
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹نماهنگ «اشکِ مُستجاب» با نوای محمود کریمی 🚫@bahaiyat🚫
⭕️ورود شمر به کربلا 🔻در پیش از ظهر روز نهم محرم -روز تاسوعا-، شمر بن ذی الجوشن به همراه چهارهزار نفر سپاهی به سرزمین کربلا وارد شد. او حامل نامه‌ای از سوی عبیدالله بن زیاد خطاب به عمر بن سعد بود که پس از رسیدن به کربلا، نامه را به پسر سعد داد. 🔺در این نامه، ابن زیاد از او خواسته بود که یا امام حسین(علیه السلام) را مجبور به پذیرش بیعت کند و یا با او بجنگد. عبیدالله همچنین در این نامه عمر بن سعد را تهدید کرد که اگر چنانچه از فرمان او سرباز زند از فرماندهی لشکر کناره بگیرد و مسئولیت آن را به شمر بن ذی الجوشن واگذار نماید. ▪️عمر سعد دریافت که موقعیتش در خطر است و شمر سر جانشینی او را دارد. پس خطاب به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه خرابت کند. ای پیس! نگذاشتی کار به صلح بینجامد. حسین هرگز تسلیم نخواهد شد. او فرزند علی بن ابی طالب است. ♦️ابن سعد به شمر گفت: «‌امارت لشکر را به تو واگذار نخواهم کرد من در تو شایستگی این کار را نمی‌بینم پس خود این کار را به پایان خواهم رساند؛ تو فرمانده پیاده نظام لشکر باش.» 🚫@bahaiyat🚫
⭕️امان نامه برای فرزندان ام البنین سلام الله علیها 🔻شمر با حضرت ام البنین سلام الله علیها از یک قبیله بودند. عصر تاسوعا شمر در برابر یاران امام حسین علیه السلام ایستاد و فریاد کشید: «پسران خواهر ما کجا هستند؟» منظور او حضرت عباس علیه السلام و برادران ایشان یعنی عبدالله، عثمان و جعفر بود. 🔺حضرت عباس و برادران ایشان که نزد اباعبدالله ع نشسته بودند سکوت کردند و جواب شمر را ندادند. امام حسین علیه السلام فرمودند: «پاسخ او را بدهید، هرچند که فاسق است.» حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و برادران ایشان از خیمه بیرون آمده و فرمودند: «چه می‌گویی؟» 🔸شمر گفت: «ای پسران خواهر ما! شما در امان هستید. خودتان را به‌خاطر حسین به کشتن ندهید و به فرمان امیرالمؤمنین یزید درآیید تا در امان باشید.» ♦️حضرت عباس علیه السلام و برادرانشان پاسخ دادند : «دستت بریده شود ای شمر. امان‌نامه آورده‌ای؟ خداوند تو و امان‌نامه‌ات را لعنت کند. ای دشمن خدا! از ما می‌خواهی که برادرمان حسین ع فرزند فاطمه زهرا س و رسول خدا ص را رها کنیم و به فرمان لعنت شدگان و فرزند لعنت شدگان درآییم؟ هرگز! آیا ما در امان باشیم و فرزند پیغمبر را امانی نباشد؟!» 🔸شمر با شنیدن پاسخ کوبنده حضرت عباس علیه السلام و برادرانش در حالی که خشمگین بود و ناسزا می‌گفت، به لشکرگاه خودش برگشت. 🚫@bahaiyat🚫
عظم الله اجورا و اجورکم بمصابنا بالحسین 🚫@bahaiyat🚫
⭕️سخنان امام حسین علیه السلام در شب عاشورا ▪️امام حسین علیه السلام پس از مهلت یک شبه، یاران را جمع کرده و فرمودند که دور خیمه‌ها گودالی همچون خندق حفر کنید و در آن آتش روشن کنید تا از یک طرف درگیر باشیم و به حرم پیامبر دست‌درازی نکنند. یاران خار‌ها و هیزم‌های بیابان را جمع کردند و در خندق انداختند تا صبح عاشورا آتش زنند. 🔺سپس فرمودند: « من یاران و همراهان وفادار و بهتر از یاران خودم و خانواده‌ای نیکوکارتر و دل‌بسته‌تر از خانواده خودم سراغ ندارم. خدایتان پاداش نیک عنایت کند. آگاه باشید که فرجام فردایتان را با این دشمنان به‌خوبی می‌دانم. شما را آزاد می‌گذارم، همه با فراغ خاطر بروید که من بیعت خویش را از شما برداشتم. شب همه‌جا را پوشانده است، این تاریکی را مرکب راهوار خویش بسازید و بروید.» 🔻همچنین فرمودند: «هر کس دست دیگری یا یکی از مردان ما را بگیرید و در این تاریکی شب بروید و من را با این گروه (دشمن) تنها بگذارید که آنان جز مرا اراده نکرده‌اند و اگر بر من دست بیابند از پی شما نخواهند آمد.» ♦️پس از خطبه امام حسین علیه السلام و دعوت به بازگشت، خون غیرت در رگ یاران جوشید. آن‌ها یکی‌یکی بلند شدند و اعلام وفاداری کردند. امام حسین ع در پاسخ یاران فرمودند: «پس بدانید همه شما کشته خواهید شد و هیچ‌کس باقی نخواهد ماند. خداوند به همه شما پاداش خیر عنایت فرماید.» 🚫@bahaiyat🚫
🔸خواص عاشورایی: حضرت عباس (علیه السلام) قسمت اول 🔺عباس بن علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام مشهور به ابوالفضل پنجمین پسر امام علی(علیه السلام) و اولین فرزند ام‌البنین (سلام الله علیها) است. وقتی او در 4شعبان ۲۶ق به دنیا آمد، امام علی ع بازوانش را بوسید و گریه کرد و فرمود دو بازوی عباس در راه کمک به حسین(علیه السلام) جدامی‌شود. 🔻حضرت عباس(علیه السلام) ازجمال و زیبایی ویژه ای برخوردار بود؛ به‌گونه‌ای که سیمای دلربای او جلب توجه میکرد و چهره‌اش مانند ماه تمام، تابناک بود.لذا، او را «قمربنى هاشم» می‌خواندند.القاب دیگر حضرت باب الحوائج، باب الحسین و سقّا است.یکی از فضائل عباس(علیه السلام) که دوست و دشمن آن را ستوده‌اند، شجاعت او است. کرم و بخشش عباس(علیه السلام) از دیگر فضائل او و ضرب‌المثل بوده است. 🔸روز عاشورا سقاى کربلا مشک آب بدوش افکند و در مقابل لشکر دشمن ایستاد و پس از نصیحت مردم، به ابن سعد خطاب کرد: پسر سعد! این حسین و پسر دختر رسول خدا است که شما همه یاران و اهل بیت او را کشتید. زنان و فرزندانشان تشنه اند، آنها را آب بدهیدکه دلهاى آنان از تشنگى مى‌سوزد. همه سپاه در سکوت فرو رفتند، شمر صدا زد: پسر ابو تراب اگر همه دنیا را آب بگیرد و در اختیار ما باشد یک قطره به شما نمى دهیم مگر آنکه بیعت یزید را بپذیرید. 🔹آن‌گاه که همه یاران امام (علیه‌السلام) و شماری از بنی‌هاشم به شهادت رسیدند، حضرت ابوالفضل(علیه‌السلام) به برادران خود عثمان و عبداللَّه و جعفر فرمود: جانم فدایتان پیش تازید و از سرورتان حمایت کنید، تا این‌که در برابرش به کام مرگ فرو روید.