12.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بهائیت و پایان جنگ غزه
🔺جنگ در غزه به پایان رسید، غزهای که مسافت زمینیش تا مقر بهائیت در حیفای اسرائیل، کمتر از دو ساعت هست!
🔻اما این که، تشکیلات بهائیت که خودش را پرچمدار یگانگی انسان معرفی میکند، چرا اشاره ای به انسانیتی که در خاک غزه دفن شد، نداشته است؟؟ نشان از هویت اصلی این فرقه خالی از انسانیت دارد
📎 #بهائیت
📎 #غزه
🚫@bahaiyat🚫
13.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شروع دشمنی بهائیت
🔺در اسناد ساواک آمده است که در یکی از جلسه محرمانه بهائیان، سخنانی عجیب رد و بدل شد.
🔻بهائیت از ابتدا به دنبال این بود تا ریشه اسلام و شیعه را در ایران خشک کند.
〽️در ادامه اصل سند را بخوانید:
اکنون از آمریکا و لندن صریحا دستور داریم در این مملکت مد لباس و یا ساختمانها و بی حجابی را رونق دهیم که مسلمان نقاب از صورت خود بردارند به طوری که من مطالبی در منزل آقای معتمد قرائت کردم و تمام دختران و پسران بهایی خوشحال شدند.
در ایران و کشورهای مسلمان دیگر هر چه بتوانید با پیروی از مد و تبلیغات، ملت اسلام را رنج دهید تا آنها نگویند امام حسین فاتح دنیا بوده و علی غالب دنیا البته بهائیان هم تصدیق دارند ولی نه برای قرن اتم.
اتمی که بدست بهائیان درست می شود.
اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته می شود این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین می روند و دنیای حضرت بهاءاله رونق می گیرد.
کتاب بدون شرح به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 247.
📎 #بهائیت
📎 #نفوذ
🚫@bahaiyat🚫
🔹فصل چهارم: من يظهره اللَّه
ب) نقض نص و كشف خدائع
از اين رو است كه شوقى افندى: «دعوى من يظهره اللهى حسينعلى ميرزا در باغ رضوان را مقدمه اعلان عمومى امراللَّه و ابلاغ كلمة اللَّه دراض سر [۱]تلقى كرده است».
بدين لحاظ بهائيان، ادعاى من يظهره اللهى حسينعلى ميرزا را در دو مرحله ثبت كرده اند:
مرحله اول: «بطور خصوصى در ماه دوم از بهار سال ۱۲۸۰ ه ق، در باغ رضوان بغداد.
----------
📗[۱]: قرن بديع: نوشته: «شوقى افندى، ج ۲، ص ۱۸۷، جناب امان اللَّه شفا در خصوص اعلان من يظهره اللهى حسينعلى ميرزا در باغ رضوان مى نويسد: آنچه را كه بهائيان اعلان عمومى امر بها در بغداد و باغ رضوان تلقى و آنرا جشن گرفته و با بوق و كرنا نقل مى كنند اعلان عمومى نبوده بلكه به روايت دختر بهاء توسط بلانفيلد اين ادعاى من يظهريت فقط به عبدالبها كه در آن موقع كمتر از ۱۹ سال داشته و چند نفر اطرافيان مانند او نابالغ بوده كه قبلًا زمينه آنها را مستعد كرده بودند و موضوع چنان سرى بوده كه حتى يحيى نيز حدود يكسال از اين ماجرى بكلى بى خبر بوده. يعنى بعد آنكه از بغداد به اسلامبول و از آنجا به ادرنه مى روند در اينجا بخلاف آنچه كه عبدالبها مى نويسد كه يحيى طغيان نموده در حقيقت اين بها بود كه طغيان علنى خود را به يحيى اعلام و طبق گفته دختر بها توسط بلانفيلد طى لوحى لوح امر ادعاى خود را علنى و رسماً به برادرش مى فرستد و در حقيقت در اين موقع است كه يحيى از ادعاى علنى و خيانت برادرش مستحضر مى شود و شروع به ايستادگى بيشتر مى كند... » اكنون شاهد اين مطالب را طبق گزارشات ورقه عليا دختر بها در كتاب بعدى بلانفيلد دنبال كنيم ص ۵۸: «در ايام توقف در اين باغ بود كه نامبرده به پسر ارشدش و چند نفر از دوستان اعلام داشت كه اوست من يظهره اللَّه و به ياد بود اين واقعه جشن رضوان تأسيس گرديد و در ص ۸۰ از قول منيره خانم اعلام اين موضوع را فقط به عبدالبهاء اختصاص داده و ذكرى از سايرين نمى كند»، ص ۵۹: «و يحيى به هيچوجه از اعلان رضوان اطلاعى نداشت. » ص ۶۰: «وقتى ما به آدرنه رسيديم.... در اين وقت بهاء اللَّه طى يك اعلاميه كاملترى اعلام داشت كه اوست من يظهره اللَّه كه باب مبشر او بوده و لوحى در اين باره نوشت لوح امر و كاتب خود را مأمور نمود تا آنرا به رؤيت يحيى ازل برساند و او بسيار غضبناك گرديده و از حسد مى خواست... » كتاب: نامه اى از سن پالو، ص ۳۴۰.
----------
📗[۱]: همان، فصل نهم، ص ۱۸۷.
📗[۲]: همان.
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،ص۳۱۸
#بهائیت
#من_یظهرالله
🚫@bahaiyat🚫
🔹فصل چهارم: من يظهره اللَّه
ب) نقض نص و كشف خدائع
مرحله دوم: به صورت اعلان عمومى، در سال ۱۲۸۳ ه ق در شهر ادرنه، در حالى كه حسينعلى ميرزا پنجاه ساله بود. [۱] حسينعلى ميرزا با كوشش هاى مداوم، مبنى بر مخفى كردن صبح ازل و به دست گرفتن كارهاى بابيان مقدمات چنين دعوتى را فراهم كرده بود و حتى قبل از اعلان عمومى دعوت در همان ايامى كه بابيان را از بغداد كوچ مى دادند به تصريح شوقى افندى صبح ازل پس از ملاحظه نفوذ و احترام بابيان به برادرش حسينعلى ميرزا به سيد محمد گفته بود: اگر من خود را از انظار ناس مختفى نساخته و پيوست خويش را ظاهر نموده بودم اكنون اين افتخارات كه درباره ايشان رعايت مى شود در حق من نيز منظور مى گرديد». [۲]
----------
📗[۱]: براون در اين خصوص مى نويسد: «اما تاريخ ادعاى من يظهره اللَّه نمودن بهاء اللَّه را در بعضى از كتب بهائيه در سنه ۱۲۸۰ نوشته اند، ميرزا محمد زرندى معروف به نبيل در رباعيات تاريخيه خود كه براى ماده تاريخ وقايع حيات بهاء اللَّه ساخته گويد كه بهاء اللَّه در حين اين ادعا پنجاه ساله بوده است: پنجاه چو گشت عمر آن مير عجاب فرمود زوجه خويش وى خرق حجاب افتاد شرر به جان جبت و طاغوت خورشيد بهائيان شد از خلف سحاب و چون بهاء اللَّه در اوايل سنه ۱۲۳۳ متولد شده است چنانكه نبيل در رباعى ديگر گويد: در اول غربال از سال فرقان دوم سحر محرم اندر طهران از غيب قدم به شهر امكان بنهاد آن شه كه بود خالق من فى الامكان «بنابراين تاريخ ادعاى من يظهره اللَّه نمودن وى در سنه ۱۲۸۳ مى شود. بالضروره و اين تاريخ اخير يعنى ۱۲۸۳ گويا نزديكتر به واقع است، مراجعه شود به: مقدمه براون بر كتاب: نقطة الكاف.
📗[۲]: قرن بديع، جزء دوم، ص ۱۹۹.
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،ص۳۱۸
#بهائیت
#من_یظهرالله
🚫@bahaiyat🚫
🔹فصل چهارم: من يظهره اللَّه
ب) نقض نص و كشف خدائع
چنين بيانى كه مورد تأييد شوقى افندى نيز قرار گرفته است، مبين اين است كه حسينعلى ميرزا از مخفى كردن صبح ازل به نحو دلخواه توانسته است، بهره بگيرد و به گفته كسروى: «برخى از سران بابى را به سوى خود كشانيده، از آن سو نيز بابيانى كه در ايران مى زيستند نامه نويسىها كرده زمينه براى خود آماده گردانيده بود».[۱]با اين همه حسينعلى ميرزا، نيازمند كسب دلائل و مداركى بود كه بتواند دعوى خود را بر آن بيان استوار سازد در حاليكه نمى دانست كه دسترسى او به دلائل موجه به اثبات بى پايگى هر چه بيشتر عقايد على محمد شيرازى منتهى و به آشكار گشتن خدعه هاى در پس پرده مى شد.
----------
[۱]: بهائيگرى، ص ۴۴.
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،ص۳۱۹
#بهائیت
#من_یظهرالله
🚫@bahaiyat🚫
🔹فصل چهارم: من يظهره اللَّه
ب) نقض نص و كشف خدائع
پيداست كه صبح ازل و بعضى از قدماء عوام بابيه در برابر او قد افراشته و با آگاهى به بى پايگى چنين ادعاهائى كه در حقيقت ارضاء شهوت رياست و جاه طلبى است و لازمه آن نقض نص وصايت و جعل دلائل و تفسير در واقعيت هاى تاريخ بابيه بود منازعه و مخالفت را پيشه خود ساختند.
در مقابل ميرزا حسينعلى در ايام اقامت در ادرنه عكا، كتابى به نام بديع [۱] تأليف مى كندكه در واقع مدافعات او در برابر مخالفتها و مخالفين است، كتابى كه به عقيده مؤلف مى بايست نام آن را كشف خدايع بناميم.
با توجه به اينكه بعدها جانشينان ميرزا حسينعلى و ديگر زعماى محافل بهائى در اثبات دعاوى ميرزا حسينعلى و حفظ مسلك بهائى قلم فرسائى هائى در اين خصوص كردند لازم است كه در بررسى محتواى بديع و چگونگى بالا رفتن پرده هاى حجاب آنها را مد نظر آوريم.
----------
📗[۱]: در پاسخ اعتراضات سيد محمد اصفهانى، مريد صبح ازل، اين كتاب نسبت به ازليان، در نهايت ركاكت است.
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،ص۳۱۹
#بهائیت
#من_یظهرالله
🚫@bahaiyat🚫
🔹فصل چهارم: من يظهره اللَّه
ب) نقض نص و كشف خدائع
ابتداء بهائيان براى برداشتن بزرگترين مانع بر سر راه دعوى حسينعلى ميرزا چاره اى جز اين نداشتند كه به نحوى از انحاء نصوص وصايت كه در شأن صبح ازل از جانب على محمد شيرازى صادر شده بودمورد تعبير و تأويل قرار دهند و حقيقت امر را وارونه و واژگونه نمايند!
بدين خاطر مسئله نامه هاى صبح ازل به على محمد شيرازى و پاسخ هاى على محمد شيرازى به صورت الواح متعدده و ارسال آخرين آثار و مهر و قلمدان خود به سوى صبح ازل و كاغدى كه به خط و مهر خود تصريح به جانشينى صبح ازل مى كند و
همه وقايع و مداركى كه ۱۸ سال بابيان بر اساس آنها تن به پيروى از صبح ازل داده و تمامى آثار موجود در طول سالهاى مذكور دلالت بر زعامت صبح ازل مى كند بهائيان و حسينعلى ميرزا ملقب به بهاء چنين قلب حقيقت نمودند تا ناهموارى هاى راه من يظهره اللهى را به زعم خود و به قيمت اثبات ابطال تمامى دعاوى على محمد شيرازى و روابط و مكاتبات ۱۸ ساله بابيان هموار سازند:.....
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،ص۳۲۰
#بهائیت
#من_یظهرالله
🚫@bahaiyat🚫
🔹فصل چهارم: من يظهره اللَّه
ب) نقض نص و كشف خدائع
۱- عباس افندى در كتاب: مقاله شخصى سياح مى نويسد:
«بعد از فوت خاقان مغفور محمد شاه رجوع به طهران نموده و در سر مخابره و ارتباط با باب داشت و واسطه اين مخابره ملا عبدالكريم قزوينى شهير بود كه ركن عظيم و شخص امين باب بود و چون از براى بهاء اللَّه در طهران شهرت عظيمه حاصل و قلوب ناس به او مايل، با ملاعبدالكريم در اين خصوص مصلحت ديدند كه با وجود هيجان علماء و تعرض حزب اعظم ايران و قوه قاهره امير نظام باب و بهاء اللَّه هر دو در مخاطره عظيمه و تحت سياست شديده اند پس چاره بايدنمود كه افكار متوجه شخص غائبى شود و به آن وسيله بهاء اللَّه محفوظ از تعرض ناس ماند و چون نظر به بعضى ملاحظات شخص خارجى را مصلحت ندانستند قرعه اين فال را به نام برادر بهاء اللَّه ميرزا يحيى زدند بارى به تأييد و تعليم بهاء اللَّه او را مشهور و در لسان آشنا و بيگانه معروف نمودند و از لسان او نوشتجاتى بحسب ظاهر به باب مرقوم نمودند و چون مخابرات سريه در ميان بود اين رأى را باب به نهايت پسند نمود بارى ميرزا يحيى مخفى و پنهان شد و اسمى از او در السن و افواه بود و اين تدبير عظيم تأثير عجيب كرد كه بهاء اللَّه با وجود آنكه معروف و مشهور بود محفوظ و مصون ماند اين پرده سبب شد كه كسى از خارج تفرس ننمود و به خيال تعرض نيفتاد تا آنكه بهاء اللَّه به اذن پادشاهى خارج از طهران و مأذون سفرعتبات عاليات شد چون به بغداد رسيد و هلال ماه محرم سنه شصت و نه كه در كتب باب به سنه بعد حين تعبير و وعده ظهور حقيقت امر و اسرار خويش نموده از افق عالم دميد از قرار مذكور اين سر سربسته ميان داخل و خارج مشهود گشت بهاء اللَّه به استقامت عظيمه در ميان ناس هدف سهام عموم شد و ميرزا يحيى در لباس تبديل گاهى در نواحى وضواحى بغداد به جهت تستر به بعضى حرف مشغول و گاهى در نفس بغداد به لباس اعراب بسر مى برد... » [۱]
----------
📗[۱]: ص ۶۷، بعدها ميرزا حسينعلى به صبح ازل نوشت كه: «بگو: اى مطلع اعراض اغماض راواگذار، پس ميان خلق به حق سخن بگو، قسم به خدا به واسطه آنكه تو را مى بينم كه به هواى خود اقبال كردى و از كسى كه تو را آفريده و آفرينش تو را كامل ساخته است، اعراض نمودى، اشكهاى من بر گونه هايم جارى گشته است. فضل مولاى خود را ياد كن كه ما تو را در شبها و روزها براى خدمت به امر تربيت كرديم. از خدا بپرهيز و از توبه كنندگان باش. فرض كن امر تو بر مردم مشتبه شد، آيا بر خودت هم مشتبه مى شود؟ از خدا بترس پس وقتى را ياد بياور كه نزد عرش يعنى جلو او ايستاده بودى و من آنچه را از آيات خداى مهيمن مقتدر قدير بر تو القاء كردم مى نوشتى، بر حذر باش كه عصبيت تو را از ناحيه احديت باز دارد، به سوى او توجه كن و از اعمال خود بترس، زيرا او به فضل خودش هر كسى را بخواهد مى آمرزد، نيست خدائى مگر او كه غفور كريم است. ما تو را براى خدا نصيحت مى كنيم، اگر اقبال كنى به نفع خودت باشد و اگر اعراض كنى، پروردگار تو از تو و از كسانى كه تو را به وهم پيروى مى كنند بى نياز است. خدا كسى را كه تو را اغوا مى كرد گرفت، پس در حالى كه خاضع و خاشع و متذلل باشى به سوى او برگرد، او سيئات ترا مى پوشاند بدرستى كه پروردگار تو تواب عزيز رحيم است اين نصيحت خدا است اگر از شنوندگان باشى، اين فضل خدا است اگر تو از اقبال كنندگان باشى اين گنج خدا است اگر تو از عارفان باشى. اين كتابى است كه مصباح قدم از براى عالم و صراط اقوام او در ميان جهانيان است. بگو: او مطلع علم خدا است، اگر شما بدانيد و مشرق اوامر خدا است، اگر شما بشناسيد. بر حيوان چيزى را كه نمى تواند ببرد تحميل نكنيد ما شما را از اين كار در كتاب نهى بزرگى كرديم، مظاهر عدل و انصاف در آسمانها و زمينها باشيد. »
📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،ص۳۲۱
#بهائیت
#من_یظهرالله
🚫@bahaiyat🚫