2.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️نصیحت مهم حاج قاسم
🌷ذکاوت یعنی در کمین شهـادت
نشستن ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♻️ کانال باحاج حسین کاجی👇
@bahajhosseinkaji
🔸رفاقتیازجنسنور
#قسمتِهفتم
✍✍✍_دلنوشته حاج حسین کاجی در فراق شهید عباس عاصمی مسول تفحص واطلاعات لشکر۱۷علی ابن ابیطالب،
ــــــــــ
"وارد هر منطقه که میشدی، اول از روی کالک و نقشه و بعد از بچههای محور اطلاعات، تمامی اطلاعات لازم دشمن را بهدست میآوردی، آنگاه مطمئن قدم برمیداشتی. پرکارترین روزها، یک ماه آخر جنگ بود. زمان، مکان، خواب و خوراک هیچ مهم نبودند؛ آنچه اهمیت داشت، حفظ جبهة خودی بود. وقتی یاد لبان خشکیده و ترکخوردهات میافتم، و اینکه گاهی صبحانه و ناهار و شامت یکی میشد، اشک از دیدگانم سرازیر میشود. وقتی امام قطعنامه را قبول کرد و جام زهر را نوشید، جلوی چشم همه زارزار گریه کردی. نگران و مضطرب بودی و خود را سرزنش میکردی، نکند در جنگ کوتاهی کردم؟ ای کاش به مرخصی نمیرفتم. خدایا! کوتاهی ما را ببخش.
خودت را شرمندة امام و خانوادة شهدا میدانستی. جنگ تمام شده بود و بچهها آرامآرام به شهر و زندگی برمیگشتند، اما جدا شدن از سنگرها و خاکریزهایی که سالها با آنها انس گرفته بودی، برای تو سخت بود. وقتی به عمق خاک دشمن نگاه میکردی، یاد بچههایی میافتادی که هنوز جنازهشان در سنگرها و خاکریزها باقی مانده بود. زیر لب میگفتی، قول میدهم یک روز برگردم و شما را به خانوادهاتان برسانم. من شما را فراموش نمیکنم، شما هم مرا فراموش نکنید.
من خدا را شاهد میگیرم که یکلحظه هم در زندگی، خدا و شهدا را فراموش نکردی. "
ادامهدارد..
#داستانک
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
♦️کانال باحاج حسین کاجی👇
@bahajhosseinkaji
24.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 شهداء با مردم حرف میزنند!
♦️این کلیپ رو از دست ندید
↩️خاطراتی از شهدای
کانال باحاج حسین کاجی👇
@bahajhosseinkaji
نشر دهید
🔸رفاقتیازجنسنور
#قسمتِهشتم
_✍✍✍دلنوشته حاج حسین کاجی در فراق شهید عباس عاصمی مسول تفحص شهدا واطلاعات لشکر۱۷علی ابن ابیطالب(ع)
ــــــــــــ
" مراسم ازدواجت چه ساده و زیبا بود؛ قرآن، حلقه و مهریهای اندک. به همسرت گفته بودی، زندگیمان را باید از قشنگترین جای ایران آغاز کنیم.
و دست همسرت را گرفته بودی و رفته بودی رفتی حرم امام رضا(ع). توی حرم زارزار اشک ریخته بودید و روضهخوان برایتان روضه از امام رضا(ع) خوانده بود.
وقتی برگشتی قم، خواستی همه زندگیت بوی خدا، ائمه(ع) و شهدا بدهد؛ برای همین رفتی خادم افتخاری بیبی فاطمه معصومه(س) شدی. همیشه به من میگفتی، تو هم بیا. بیبی، کریمه است، کرم میکند.
و من معنی حرفت را نمیفهمیدم. خیلی از روزها، جزو اولین زائران حرم بیبی بودی و نماز صبحت را آنجا میخواندی.
یادت هست با همسرت قرار گذاشته بودی که اگر خدا بهتان دختر داد، اسمش را فاطمه و اگر پسر داد، اسمش را علی بگذارید؟ سالگرد رحلت امام بود؛ امامی که همه وجودت بود. برای مراسم، همسرت را به امان خدا گذاشته بودی و رفته بودی. همانجا خبر تولد فرزندت را شنیدی. خدا را شکر کردی و به عشق امام، نام تنها فرزندت را «روحالله» گذاشتی. چه روز به یاد ماندنیای بود. گویا دنیا را به تو داده بودند. سر از پا نمیشناختی. تا آن روز تو را آنقدر خوشحال ندیده بودم. "
ادامهدارد..
#داستانک
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
🚩 کانال با حاج حسین کاجی👇
@bahajhosseinkaji
📕معرفی کتاب شهید دریاقلی ناجی شهر ابادان درجنگ،
🌹 برشی از زندگی این قهرمان ملی در کتاب ششم ابتدایی آمده است...
عزیزانی که میخواهند بیشتر با این شهید آشنا شوند، کتاب « دریاقلی » رو مطالعه کنند.
🛒 سفارش اینترنتی کتاب:
https://b2n.ir/q56089
➖
🌸 کانال با حاج حسین کاجی👇
@bahajhosseinkaji
🌷آوینی؛
آوای دین بود،
در دنیای دون...
🟢 به مناسبت سالروز تولد سید شهیدان اهل قلم سیّد مرتضی آوینی]
ــــــــــــــــ
🚩 کانال با حاج حسین کاجی👇
@bahajhosseinkaji
🔸رفاقتیازجنسنور
#قسمتِنهم
_دلنوشته حاج حسین کاجی برای شهید عباس عاصمی
" مأموریت تفحص شهدای لشکر 17 ابلاغ شد. اولین شرط جذب نیروها اخلاص بود. همة شهدای عملیات «عاشورای 2» در چنگوله پیدا شدند. مأموریت بعدی پیدا کردن شهدای مفقود عملیات «والفجر 4» در پنجوین عراق بود. با یک تیم جمعوجور و یک آمبولانس تویوتا به مریوان رفتید و پس از همآهنگی در پنجوین مستقر شدید. شناسایی دقیق محورها از روی نقشه عملیاتی و گزارشهای رزمندگان از شهدای جامانده بارها مطالعه و بررسی شد و تعدادی از شهدا پیدا شدند. غروبها که از منطقه برمیگشتی، بیکار نمینشستی؛ به مداوای مردم مجروح پنجوین میپرداختی و از آمپول و سرم گرفته تا مواد غذایی دریغ نمیکردی. آنها با تو انس گرفتند و یکی از آنها گزارش داد که تعدادی از شهدا در بیمارستان سلیمانیه عراق را دفن شدهاند. تو هم با تدبیر و شجاعت، لباس کُردی پوشیدی و تنها وارد بیمارستان شدی.
همه فکر و ذکرت پیدا کردن شهدا بود. چهقدر ناراحت میشدی اگر شهیدی پیدا میشد و گمنام بود و چهقدر از بچههای تفحص میخواستی که برای پیدا شدن پلاک شهید صلوات نذر کنند. خودت برای پیدا شدن هویت شهدای گمنام بیش از میلیونها صلوات فرستادی، و جایی که شهید پیدا میشد، الک به دست میگرفتی و با دقت چند متر خاکهای اطراف جنازه را الک میکردی تا هویت شهید را بیابی. این صبر و حوصلهات بچهها را خسته میکرد. "
ادامهدارد..
#داستانک
#سردار_شهید_عباس_عاصمی
ــــــــــ
💠 کانال با حاج حسین کاجی👇
@bahajhosseinkaji