eitaa logo
بهار کتاب
80 دنبال‌کننده
654 عکس
183 ویدیو
0 فایل
فرمود(حفظه الله تعالی) : اگر انسان بخواهد در زمینه ی معنوی و فرهنگی ، تر و تازه بماند، جز رابطه با کتاب ، چاره ای ندارد! طرح تجهیز مجتمع های پردیسان به کتاب و کتابخانه
مشاهده در ایتا
دانلود
اهالی سلام 🤩 فقط ده روز مونده تا بزرگترین شیرین ترین و مهم ترین اتفاق تارییییخ 🤩 @baharketab
تو این ده روز ، قدم به قدم با هم از حلاوت این لحظات می چشیم 😇 @baharketab
چی؟؟ یه نگاه به تقویم بندازید لطفا تا مثل ما لبخند روی لبتون بیاد ☺ @baharketab
مثل ما شیرین کام شدید؟؟☺ از امروز همراه ما باشید با ... ✨به وقت حیدر @baharketab
📕°°°°°°°°°°📚°°°°°°°°°📗 « پارت 1» _۲۱ سالت شده نمی خواهی آستیـن بالا بزنی؟ _به ما که نـدادند اما به تو میدهند . پا پیش بگذار بلاخره که چی؟ از در و همسایه گرفته تا دوست و آشنا ، هر روز یک بـند همین حرف ها را در گوشـم می خواندند. من به خودم اجازه نمی دهم از ایشان خواســتگاری کنم ، چه برسد به دخترشان . انگار همین دیـروز بود پــیامبر لباسش را عوض کرد . _من با پسر ابوقحافه می روم . امانت های مردم را که پس دادی راه بیفت .فاطمه را به تو و هر دوتان را به خدا می سپارم ، خودش حفظتان کند . دقیقا سه روز در مکه ماندم . چه اهل مکه ، چه زائران کعبه ، همیشه امانت هایشان را به پیامبر می سپردند . به خواست ایشان جز وقت نماز، یک روز کامل در دامنه ی کوه ایستادم و فریاد زدم: _هرکس امانتی پیش محمد دارد ، بیاید از من بگیرد . بعضی می دانستند پیامبر از مکه رفته است ، بعضی نه . _چه شده است نکند حال محمد خوب نیست؟ _حال ایشان خوب است فقط می خواستند دینی به گردنشان نباشد . ابو واقد لیثی نامه پیامبر را به دستم رساند : _علی من الان قبا هستم بدون معطلی از مکه راه بیفتید می مانم تا برسید . برای مادرم ، فاطمه دختر پیامبر و فاطمه دختر عمو زبیر شتر اجاره کردم . به مسلمان هایی که آن روز در مکه مانده بودند ، سپردم شب حرکت کنند . خودمان هم همان موقع راه افتادیم . با یاد پیامبر در راهی قدم گذاشتم که ایشان رفته بودند . ابو واقد و پسر ام ایمن هم همراهمان بودند . ایمن زمام شتر خانم ها را با خشونت می کشید ، دست روی شانه اش گذاشتم: _ایمن جان آرام تر! _ببخشید ، کمی مضطربم . می ترسم قریش بو ببرد و دنبالمان بیفتد . _نگران نباش ، روزی که پیامبر از مکه می رفتند به من اطمینان دادند ، اتفاقی نمی افتد... ادامه دارد ... @baharketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخرین روزهای بهار بر اهالی سراسر برکت و توفیق باشه ✨
کتابی که دیروز یک قسمتش رو خوندیم ، می شناسید؟🤔
 حیدر رمانی تاریخی و جذاب است که با استناد به منابع قابل اطمینان نوشته شده است. 👌👌 حیدر با روایتی خطی، جذاب و به هم پیچیده از ۹ سال زندگی امام علی (ع) با حضرت صدیقه طاهره فاطمه سلام الله علیها صحبت کرده. روایتی که راوی‌اش حیدر (ع) است. از زبان امام علی(ع) داستان را می‌خوانیم که از سال دوم تا یازدهم هجری چه گذشته است. از روز‌های نزدیک به ازدواج حضرت امیر (ع) تا روز‌های بعد از شهادت حضرت «زهرا (س)». هر آنچه از زندگی مشترک، نبرد‌ها و روزگار به‌طرزی پراکنده در منابع شیعه و سنی ثبت شده است، از دید نویسنده دور نمانده و در تلاشی هوشمندانه با اتکا و ارجاع بر بیش از ۱۲۰ منبع متقن، تصویری روشن و یک‌پارچه از زندگی مولی‌الموحدین در رمان حیدر گردآوری کرده است. پ.ن مدیر: مثلش رو نمی تونید پیدا کنید ،حتما بخونیدش یا لااقل صفحاتی از این کتاب رو با ما همراهی کنید . 👌 @baharketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا