انتشارات بهاردلها استان قم (کتب مذهبی و مناسبتی)
http://www.baharnashr.ir/bookdetails.aspx?bookcode=699 کتاب مهاجر بهشت داستان حوادث روزهای آخر زندگی
***بخشی از کتاب مهاجر بهشت ***
امروز ، نهم ماه صفر (سال يازدهم هجرى) است و پيامبر ، بلال را مى فرستد تا از على(عليه السلام) بخواهد كه به منزل پيامبر بيايد .
بلال به سوى خانه على(عليه السلام) مى رود و به او خبر مى دهد كه پيامبر مى خواهد او را ببيند .
اكنون على(عليه السلام) كنار پيامبر نشسته است و پيامبر با او سخن مى گويد :
ــ على جان ! اكنون جبرئيل نزد من بود و از طرف خداوند نامه اى را براى من آورده است .
ــ در آن نامه چه نوشته شده است ؟
ــ در اين نامه آمده است كه من تو را نزد مردم بفرستم تا پيامى را براى مردم بازگو كنى .
ــ من آماده ام تا اين مأموريّت را انجام دهم .
پيامبر پيام را به على(عليه السلام) مى گويد تا براى مردم بيان كند .
بلال به همه مردم خبر مى دهد تا در مسجد جمع شوند .
على(عليه السلام) وارد مسجد مى شود و روى پله آخر منبر مى ايستد و اين چنين مى گويد :
پيامبر مرا نزد شما فرستاده است تا اين سه پيام را براى شما بگويم :
1 . هر كس اجر و مزد ديگران را ندهد ، لعنت خدا بر او باد .
2 . هر كس از مولاى خود اطاعت نكند ، لعنت خدا بر او باد .
3 . هر كس عاقّ پدر و مادرش شود ، لعنت خدا بر او باد .
در اين هنگام ، يكى از جا برمى خيزد و رو به على(عليه السلام) مى كند و مى گويد : «آيا اين پيام تفسير و شرحى هم دارد ؟» .
على(عليه السلام) جواب مى دهد : «خدا و رسول خدا بر تفسير آن آگاهى بيشترى دارند» .
عدّه اى از مردم به سوى خانه پيامبر حركت مى كنند و بعد از عرض سلام، نزد آن حضرت مى نشينند .
يكى از آنها رو به پيامبر مى كند و مى گويد : «اى رسول خدا ، آيا آنچه على براى ما گفت تفسيرى هم دارد ؟» .
پيامبر فرمود :
من على را فرستادم تا سه پيام را در ميان شما اعلام كند :
پيام اوّل اين بود : «هر كس اجر كسى را ندهد، لعنت خدا بر او باد» ، خداوند محبّت و دوستى خاندانم را مزد رسالت من قرار داده است ، پس هر كس اجر مرا ندهد و با خاندانم مهربان نباشد ، لعنت خدا بر او باد .
پيام دوم اين بود : «هر كس از مولاى خود اطاعت نكند ، لعنت خدا بر او باد» ، بدانيد كه هر كس من مولاى او هستم على مولاى اوست و هر كس كه از على اطاعت نكند ، لعنت خدا بر او باد .
پيام سوم اين بود : «هر كس عاقّ پدر و مادرش شود ، لعنت خدا بر او باد» ، بدانيد كه من و على ، پدرانِ اين امّت هستيم ، هر كس كه عاقّ ما شود ، لعنت خدا بر او باد» .
اكنون ديگر همه مى فهمند منظور پيامبر از آن پيام مهم چه بوده است.
...
انتشارات بهاردلها استان قم (کتب مذهبی و مناسبتی)
http://www.baharnashr.ir/bookdetails.aspx?bookcode=525 کتاب یادگار آفتاب بررسی زندگانی و اوضاع اجتما
*بخشی از کتاب یادگار آفتاب *
بررسی زندگانی و اوضاع اجتماعی و سیاسی دوران امام حسن مجتبی علیه السلام
http://www.baharnashr.ir/bookdetails.aspx?bookcode=525
اوضاع نابسامان فرهنگى جامعه
سستى در باورهاى دينى، جهل و نادانى، دنيا پرستى، دورى از حق مدارى، زياده خواهى از بيت المال و... بيانگر آشفتگى اوضاع فرهنگى دوران امامت امام حسن(ع)بود. آنها در جنگ با معاويه به دليل نااميدى از دستيابى به غنيمت ها، جنگ ميان حق و باطل را بيهوده ديدند و در نتيجه در آن سستى نشان دادند. آنها وضع معاويه و حكم رانى او را مى ديدند و زرق و برق حكومت او را بر حكمرانى پيشوايى معصوم ترجيح مى دادند. به گونه اى كه نوشته اند امام با ديدن چنين وضعى در ميان يارانش، همواره زير لباس خود زره برتن مى كرد. نقل كرده اند كه روزى نيز بين نماز، از سوى همان جماعت تيرى به سوى امام پرتاب شد كه به سبب پوشيدن زره، زخم آن كارى نشد.
سست عنصرى اطرافيان امام، سبب شده بود كه ايشان در نزد افراد خويش هم احساس امنيت نكند. در آن روزگار، همه مردم به دنيا و دنيا پرستى روى آورده بودند؛ به گونه اى كه با ديدن درخشش سكه ها، دست از هرگونه واقعيتى برمى داشتند. نوشته اند، روزى در زمان على(ع)مردى كوفى سوار بر شترى نر وارد دمشق شد. مردى شامى او را ديد و افسار شترش را گرفت، گفت: »اين شتر ماده از آن من است كه در صفين او را از من گرفته اى و بايد آن را پس بدهى«. ميان آنها درگيرى روى داد. سپس نزد معاويه رفتند تا درگيرى را حل كند. معاويه گفت: »اين شتر ماده از آن اين مرد شامى است و بايد آن را به او برگردانى«. مرد كوفى شگفت زده، گفت: »ولى اين شتر نر است نه ماده«. آنگاه معاويه روبه حاضران كه نزديك به پنجاه نفر بودند، كرد و پرسيد آيا اين شتر نر است يا ماده؟ همه در پاسخ معاويه گفتند: »شتر ماده است«.
شگفتى مرد كوفى بيشتر شد، ولى به ناچار سخن خلاف واقع را پذيرفت. پس از پايان جلسه و تحويل شتر نر به مرد شامى، معاويه دو برابر قيمت شتر را به مرد كوفى پرداخت و به او گفت: »نزد على(ع)برو و بگو معاويه با صد هزار مرد جنگى به سوى تو مى آيد كه هيچ يك فرق ميان شتر نر و ماده را نمىدانند«.}
آرى دنياگرايى آنگونه در بافت عمومى جامعه رسوخ كرده بود كه به سادگى از حق پرستى دست مى كشيدند.
امام حسن مجتبی(ع) در این شرایط به امامت رسید...
نشر بهار دلها: 09127595288
🌸🌺کتاب پیکار دانایان🌺🌸
📣📣مجموعه جدول و سرگرمی📣📣
با موضوعات
👈قرآن و ادعیه
👈معصومین علیهم السلام
👈ایام و مناسبتها
👈بزرگان و مشاهیر
👈واحد پول کشورها
👈میوه ها
👈دیدنی های کشور
👈دفاع مقدس
و...
🌷تهیه و تدوین:مجتبی پورجعفری
💐لینک دانلود بخشی از کتاب:
http://www.baharnashr.ir/bookdetails.aspx?bookcode=760
09127595288
نشر بهاردلها