eitaa logo
العبد آیت الله بهجت (ره)
78.8هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
4.1هزار ویدیو
55 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 ای خدا! اگر تو سلمان را بیامرزی که کاری نکردی، امّا اگر ... 🔰عالم بزرگوار و با تقوا، جناب آقای سیدعلی رضوی از مرحوم آیةالله آشیخ محمدرضا جعفری که از فقها و شاگردان بزرگ مرحوم آیت الله خویی بوده است، این داستان را نقل می کند: 🔰مرحوم آقا یحیی سجادیان، یکی از علما و زهاد تهران بود که قبل از مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری در مسجد سیدعزیزالله تهران نماز می خواند. 🔰مرحوم آشیخ مرتضی زاهد نیز از علما، وعاظ و بزرگان اهل تقوا در تهران بود. 🔰این دو بزرگوار در یک شب در خواب می بینند که یکی از اولیاء الله در تهران در فلان آدرس از دنیا رفته است. فردا صبح، هر دو به آدرسی که در خواب به آنها گفته شده بود، می روند و متوجه می شوند که هر دو خواب یکسانی دیده اند. 🔰 درِ خانه را می زنند و می بینند که یک مرد داش مشتی سیبیل در رفته با کلاه جاهلی در را باز می کند. به او می گویند کسی در این منزل از دنیا رفته است؟ پاسخ می دهد: بله، پدرم از دنیا رفته است، چطور؟ می گویند: ماجرای او را بگو، از زندگی اش برایمان بگو. 🔰می گوید: پدرم داش مشتی و اهل هر خلافی بود. بیمار شد و مدّتی در بستر بیماری افتاد. شب گذشته ناگهان دستش را به طاقچه گرفت و بلند شد و نشست و شروع کرد با خدا اینجور صحبت کردن: 🔰ای خدا! اگر تو سلمان را بیامرزی که کاری نکردی. ای خدا! اگر تو ابوذر را بیامرزی کاری نکردی. اما اگر منِ گنهکار بی همه چیز را بیامرزی، اینجا خدایی کرده ای. این را گفت و از دنیا رفت. مرحوم آقا یحیی مرحوم شیخ مرتضی ✳️ @bahjat_alabd
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸عبادات را خوب بِجَوید!🔸 سؤال: من علاقه زیادی به انجام مستحبات ندارم، آیا این یک آفت نیست؟ آیت الله حائری شیرازی: مستحباتتان را عجولانه انجام ندهید تا مزه‌اش زیر دندانتان برود. بعد علاقه‌مند می‌شوید. علت اینکه علاقمند نیستید اینست که درست نجویده‌اید و مزه‌اش را نفهمیده‌اید. خوب بجویدش تا مزه‌اش را بفهمید. ✳️ @bahjat_alabd
🔸حضرت آیت الله سيد عزيزالله امامت کاشانی: 🔹قرائت «زیارت عاشورا» و «زیارت جامعه» جهت رفع گرفتاری ها و نیل به مقاصد بسیار مؤثر است. ✳️ @bahjat_alabd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استاد فاطمی نیا: 💢راه عمده مبارزه با تکبر این است که تمام نعمت ها را از خدا ببینیم و این حقیقت را با جان و قلب خویش احساس و ادراک کنیم. ♻️قرآن می فرماید: «و ان تعدوا نعمت الله لاتحصوها –و اگر نعمت های خدا را بخواهید بشمرید، نمی توانید آن ها را تحت احصاء و احاطه درآورید.» (سوره نحل، آیه 18) ♻️و در جای دیگر می فرماید:«و ما بکم من نعمت فمن الله – آنچه از نعمت ها دارید، همه از جانب خداوند است.» (سوره نحل، آیه 53) 💢آیا صحیح است که من با تحفه و هدیه ای که خدا به من داده است بر بندگانش تکبر کنم؟ مال و ثروت، جمال، قدرت و همه نعمت ها از خداوند است و هدایای او بر بندگانش می باشد. وقتی اینها را از خدا بدانیم و به این حقیقت ایمان بیاوریم و آن را با جان خود لمس کنیم، محال است تکبر بورزیم. 📚برگرفته از کتاب نکته ها از گفته ها به نقل از روزنامه خراسان استاد ✳️ @bahjat_alabd
‏به ایشان عرض کردم: این همه فقها، عرفا، فلاسفه، شعرا چه می خواستند بگویند؟ حرفشان چه بوده؟ فرمودند: همه آمده بودند بگویند: خدا یادت نرود! شادی روح حضرت آیت الله آقامجتبی (ره) صلوات ختم کنید. ✳️ @bahjat_alabd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀امام حسن عسکری علیه ‌السلام: لا يَشغَلْكَ رِزقٌ مَضمونٌ عن عَمَلٍ مَفروضٍ مبادا [سرگرم شدن به] روزى ضمانت شده، تو را از كار واجبى باز دارد 📗ميزان الحكمه ،جلد4۴،صفحه۴۳۰ ✳️ @bahjat_alabd
درخواست ملتمسانه ی ارواح از عالم بزرگ نجف آیت الله سید محمد حسین‌طهرانی: 💢مرحوم جمال الحق و آيت الله العظمی آقا سيد جمال الدين گلپایگانی رحمه الله علیه که یکی از اساتید ما در علم اخلاق بود ، می فرمود: 💢روزی برای زیارت اهل قبور در نجف اشرف به وادی السلام رفتم ، هوا بسیار گرم بود پس از ادای فریضه ظهر بود از شدت گرما در میان وادی در زیر یک چهار طاقی نشستم ؛ آنجا سایه بود 💢مرحوم آقا سید جمال الدین بسیار به وادی السلام می رفت و می نشست و معطل می شد، و ما چنین می پنداشتیم که او با ارواح طیبه سر و کاری دارد و رد و بدل هائی بین آنان بوقوع می پیوند 💢فرمود: همینکه نشستم و شَطَب (چبق کوچک) را روشن کردم که قدری استراحت کنم دیدم دسته ای از ارواح آمدند بسوی من به بدترین وضعی، لباسهای پاره و کثیف و آلوده ؛ و التماس داشتند که آقا بیا و به فریاد ما برس و ما را شفاعت کن! 💢این ارواح متعلق به قبوری بودند که من در میان آن قبور نشسته بودم و همه از شیوخ و بزرگان عرب بودند و در دنیا دارای نخوت و تكبر و جاه و اعتبار 💢در التماس خود مصرانه إلحاح می نمودند و التجا داشتند من هم اوقاتم تلخ شد همه را رد کردم و گفتم : ای بی انصاف ها شما در دنیا زندگی کردید و مال مردم را خوردید و جنایت کردید ، حق ضعيف و يتيم و هر بی پناهی را ربودید و ما هرچه فریاد کشیدیم گوش ندادید حالا آمده اید می گوئید شفاعت کن؟ ، بروید گم شوید همه را رد کردم و پراکنده شدند. آيت الله العظمی آقا سيد جمال الدين 🕍 نجف ، وادی السلام ✳️ @bahjat_alabd
استاد فاطمی نیا: یک بار یک نفر در حرم امام رضا علیه السلام به من گفت من را یک نصیحتی بکن، بردمش روبروی ایوان طلا گفتم: ببین این امام رئوف است، از رأفت این امام یک ذره بگیر و برو بیرون، حیف است بیایی اینجا بگویی السلام علیک ایها الامام الرئوف، بعد برگردی بداخلاق شوی. استاد ✳️ @bahjat_alabd
دام زن رقاص برای آیت الله بیدآبادی 🔹روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یکدیگر، به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بکنند! 🔹به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد که در حال گذر بودند. 🔹گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند. 🔹ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند. سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند. 🔹به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی، صفا آوردی!! ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند: 🔹چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!! 🔹آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته، وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!! 🔹جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند. زن رقاص، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید: در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را! 🔹پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند، ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم قضا را! 🔹به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود، آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید. 🔹در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم. ✳️ @bahjat_alabd