eitaa logo
بام هنر ایران
136 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
27 فایل
ارتباط با ادمین کانال @setayesh120 شماره تماس ادمین ۰۹۱۳۲۷۱۷۱۶۵ لطفاً آثار هنری ،ادبی و... و همچنین نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را با این شماره به اشتراک بگذارید
مشاهده در ایتا
دانلود
@bamehonar313 لینک بام هنر ارتباط با ادمین کانال @setayesh120 شماره تماس ادمین ۰۹۱۳۲۷۱۷۱۶۵ لطفاً آثار هنری و ادبی اعم از صنایع دستی خانگی ، طراحی ، نقاشی ، خوشنویسی ، فیلم کوتاه ، انیمیشن ، شعر ، داستان، دلنوشته ، کاریکاتور و ... و همچنین نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را با این شماره به اشتراک بگذارید
کدامین جمعه، جمعه ظهور خواهد بود با همه‌ی لحن خوش‌آوائیم در به‌در کوچه‌ی تنهایی‌ام ای دو سه تا کوچه زما دورتر نغمه‌ی تو از همه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه‌ی ما می‌شدی مایه‌ی آسایه‌ی ما می‌شدی هر که به دیدار تو نائل شود یک‌شبه حلّال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه‌ی ما را عطشی دست داد نام تو بردم، لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه‌ی جان من است نامه‌ی تو خطّ امان من است ای نگهت خواستگه آفتاب بر من ظلمت‌زده یک شب بتاب پرده برانداز ز چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یار و مددکار ما کی و کجا وعده‌ی دیدار ما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکّه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه‌ی عطفی به اوج آیینم کدام گوشه‌ی مشعر، کدام کنج منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم روا مباد که بر بنده‌ات نظر نکنی روا مباد که ارباب جز تو بگزینم چو رو کنی به رهت، درد و رنج نشناسیم ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم @bamehonar313
🔮 بوی ابراهیم را حس میکنم 🌹 پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت. هر چه مادر از ما پرسید: چرا ابراهیم مرخصی نمی آد؟ با بهانه های مختلف بحث رو عوض می کردیم و می گفتیم: الآن عملیاته، فعلاً نمی تونه بیاد تهران و... خلاصه هر روز چیزی می گفتیم.😔😔 تا اینکه یکبار دیدم مادر اومده داخل اتاق و روبروی عکس ابراهیم نشسته و اشک می ریزه.😭😭 اومدم جلو و گفتم: مادر چی شده؟ گفت:من بوی ابراهیم رو حس می کنم. ابراهیم الآن توی این اتاقه، همینجا و... وقتی گریه اش کمتر شد گفت: من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده.😭 مادر ادامه داد: ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود، هر چی بهش گفتم: بیا بریم، برات خواستگاری، می گفت: نه مادر، من مطمئنم که بر نمی گردم. نمی خوام چشم گریانی گوشه خونه منتظر من باشه.😔😔 چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه می کرد. ما هم بالاخره مجبور شدیم به دایی بگیم به مادر حقیقت رو بگه. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد و در سی سی یو بیمارستان بستری شد.😭 سال های بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا می بردیم بیشتر دوست داشت به قطعه چهل و چهار بره و به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام بشینه، هر چند گریه برای او بد بود. امّا عقده دلش رو اونجا باز می کرد و حرف دلش رو با شهدای گمنام می گفت😔😔 🌸 شهید ابراهیم هادی ( شادی روحش صلوات) @bamehonar313
اشعاری بسیار زیبا از جناب آقای ابراهیم محمدی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @bamehonar313 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
اثر تازه «حسن روح‌الامین» برای شهدای شاهچراغ 🔹این اثر به آستان مقدس احمدبن‌ موسی الکاظم(ع) تقدیم شد. @bamehonar313
⭕️شما گم شید بیرون ، خودمون حلش میکنیم 🔹کاریکاتور پر مفهموم از اتحاد مردم در مقابل دشمنان کشور کاری از آقای رجبی از شهرنطنز👏👏👏👏 @bamehonar313
قشنگ ترین حسی که یه نفر میتونه بهت بده؛ حس بودن و داشتنه خودته؛ یه جا خونده بودم میگفت آدما دو بار عاشق میشن یه بار وقتی که یکی میاد تو زندگیشون و یه بارم زمانی که بهش یاد میده خودشو دوست داشته باشه! قدر اونایی که بهتون یاد میدن خودتونو داشته باشید بدونید چون شاید یکی بیاد و همین حسم ازتون بگیره(:♥️ | 💞| https://rubika.ir/setayesh6471 @bamehonar313
غذاتون خیلی خوشمزه بوداااا .... ولی یه کم تُرشی‌اش زیاد نبود؟ ✖️ مراسم شون خیلی خوب بودداااا.... ولی یه کم زمانش بد نبود؟ ✖️عروس خیلی خوب بوداااا ... ولی یه کم لوس نبود؟ ✖️ حرفاش خیلی جالب بودااا .... ولی یه کم، خالی بندی نبود؟ و ...... ولی یه کم .... ولی یه کم .... 💥همین "ولی یه‌کم‌" هایی که عادتِ شماست، پایان‌بخشِ تمام اظهار نظرهایتان، باشد؛ نشاندهنده‌ی این است، که: چشمان شما، بیش از دیدن خوبیها و زیبائیها، به دیدن بدیها و نقصان‌ها عادت دارد! و این نشانه‌ی شما در یک کمال انسانی است بنام " "، که قرآن آنرا عامل قدرت انسان در برابر حملات شیطان، معرفی می‌کند 🌪! | 🧡✨| https://rubika.ir/setayesh6471 🌻@bamehonar313
فقر چیزی است که همه جا سر میکشد... فقر گرسنگی نیست... عریانی هم نیست... فقر چیزی را نداشتن است... ولی آن چیز پول نیست... طلا و غذا هم نیست... فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتابفروشی مینشیند... فقر تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خورد میکند... 🌼فقر کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند... فقر پوست موزی است که از پنجره ماشین به خیابان انداخته میشود... فقر همه جا سر میکشد... فقر شب را بی غذا سر کردن نیست... فقر روز را سر کردن است...👌| | 🔖| https://rubika.ir/setayesh6471 @bamehonar313
هدایت شده از اندیشمندان دینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸تو کمتر از سی ثانیه،چهار بار گفت:جمهوری اسلامی ایران🤣 دمت گرم آقا وحید👏