eitaa logo
بام هنر ایران
135 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
28 فایل
ارتباط با ادمین کانال @setayesh120 شماره تماس ادمین ۰۹۱۳۲۷۱۷۱۶۵ لطفاً آثار هنری ،ادبی و... و همچنین نظرات و پیشنهادات و انتقادات خود را با این شماره به اشتراک بگذارید
مشاهده در ایتا
دانلود
علیکم یا ابا عبدالله الحسین علیکِ یا بنت الحسین یا رقیه پدرت آمده موهای سرت را بتکان ماه من گرد و غبار سفرت را بتکان زخمیِ خار مغیلان شده ای برخیزو خون لخته ی شده ی دور و برت را بتکان یاس نشکفته ی پرپر شده ام پیر شدی کنج ویرانه تن رنج برت را بتکان اصلأ انگار خودِ ام ابیها شده ای خارهای سر و روی پدرت را بتکان پدرت آمده سر در بغلت بگذارد کمی اندوه دل پر شررت را بتکان مرغکم با لگد زجر زمین گیر مشو آسمان ریخت به هم بال و پرت را بتکان بلبل نغمه سرایم ز نفس افتادی!!! زخمِ در حنجر سرخ سحرت را بتکان با همین روسری سوخته ات ، ای جانم خون رگهای سر همسفرت را بتکان روضه ی فاطمیه باز مجسم شده ، ای جان عمه گهر چشم تَرت را بتکان _موسوی @navaye_asheghaan
عليك يا بقية الله ارواحنا فداك نم نمک باران به روی پنجره تا ریخت با خیال تو. غزلها بر لب ما ریخت آسمان لبخند شد بارید ، هی بارید تا که طرحی تازه تر بر موج دریا ریخت آفتاب چشم تو در کوچه های شهر آینه در آینه شوق تماشا ریخت آیه هایی ازحضورت در زمین جاریست عشق را لاجرعه باید سمت دلها ریخت یک نفر ، از لابه لای چرخش چشمت در نگاهم شمه ای از نور، گویا ریخت!! قصه ی ممنوعه سیبی بود !آدم باز جرعه جرعه خون دل درچشم حواریخت کاش می شد گفت ،با هر حیَّ علی المهدی تارهای نَفس ما شد سست ویکجا ریخت گرچه در دل اشتیاق وصل و بر لب نیز اشتیاق استغاثه، ندبه و عهد و تمنا ریخت بی تکاپو در قفس ما آنقدر ماندیم تا سرانجام اینچنین بال و پر ما ریخت اللهم عجل لولیک الفرج🌸🌺
علیکم یا ابا عبدالله الحسین زائرانت در حرم جمعند ، اما... بگذریم مانده ایم ارباب جان در حبس خود ما ،بگذریم بی رمق در انتهای ساحلی جا مانده ایم تشنه ایم و نیمه جان ای روح دریا...بگذریم شش جهت را کعبهٔ عشقی ، طوافت واجب است گرچه پایم لنگ شد امسال آقا... بگذریم ذکرتان واجب ترین ِ مستحبات است،حال در مسیر کربلا باشیم ما، یا... بگذریم دور خورشید حرم امسال با حسرت رَصَد کرده ایم این گردش سیاره ها را ، بگذریم این منِ از قافله جا مانده را ، حالا نشد...! اربعین سال بعد و بَعدها تا ....!!بگذریم تا نگیرد دستهای بسته ام بوی حرم دردهای من نخواهد شد مداوا،بگذریم گر زِ من رنجیده ای والله ِ حق داری حسین(ع) قدر تو نشناخته این بی سرو پا ، بگذریم بر سرِ خوانِ شما عمری نمک خوردیم ودر آنِ واحد ما نمکدان را .... و حالا... بگذریم خسته ات کردم ببخش آقا به (زوّارت برس) بی خیال این منِ پُرحرفِ رسوا ... بگذریم الررزقنا زیارة الحسين وشفاعة الحسين في الدنيا و الاخره
علیکم یا حسن بن علی ایها الزکی و العسکری علیکم یا بقية الله ارواحنا فداك گوش این شهر چرا کَر شده است امشب هم هلهله هر طرف از سر شده است امشب هم معتمد بر جگر زخمی من می خندد ماجرایی که مُکرر شده است امشب هم فرصتی نیست عزادار غم ِ خود باشم یا که شمع شب تار حرم خود باشم نا. ندارد در و دیوار که بر من گِرید نفسی هست مگر، محتشم ِ خود باشم؟؟ غل و زنجیر سراپای تنم چسبیدند حلقه‌ها. سخت به روی بدنم لغزیدند اثر ضربه ی شلاق ستم را مردم در پسِ پارگی ِ پیرهنم می دیدند باز بر جان ِ من ِ «اِبْنِ علی » افتادند نُهمینم من از این قوم‌ که زَهرم دادند اوج مظلومیتَم بود که هنگام ِ پَر و بال کوبیدنم این بند زِ من نَگْشادند بارها خون تنم دور و برم پاشیده مُهره ی گردن و گاهی کمرم پاشیده ولی اینبار به لطف ِ شَرَرِ تلخیِ زهر!! هر طرف پاره ای از این جگرم پاشیده چشم بردار ز ِمن بال وپرم می لرزد باز با دیدن اشکت جگرم می‌لرزد ایستادی به قنوت آجرک الله. ولی شانه های تو ، نبینم پسرم می لرزد تو و فریاد دلِ منتظران از امروز... کار تو سخت شُدای ماه نهان از امروز روی دوش تو فتاد امر امامت ، اصلأ شده ای حکمت ِ الغوث و امان از امروز یک‌ دل سیر عزاداری مادر باتو روضه ی مقتل شاهنشه بی سر با تو شرح و تفسیر بر این غیبت ممتد با من غربتی تلخ و نفس گیر ، دلاور ، با تو آخرین ماه بنی فاطمه ای، شهزاده در رکابت همه خوبان شده اند آماده قرن ها چشم به راهی به خدا آسان نیست آه از این غیبتِ طولانی ات آقا زاده عجل لولیک الفرج به حق سیدتنا المظلوم ،الزینب الکبریٰ فاطمه موسوی
علیک یا رسول الله« ص» علیکِ یا ام المومنین یا خدیجة الكبريٰ بال زیر پایتان گسترده جبرائیل هم زلفتان را یاس باران کرده جبرائیل هم ساقدوشت عود را ، اسفند را با یک بغل جامه از جنس حریر آورده ،، جبرائیل هم ماه شب ، هفت آسمان را با ستاره ریسه بست آینه با شمعدان را با ستاره ریسه بست در تمام مکه امشب حضرت روح الامین رشته ی پیوندتان را با ستاره ریسه بست خطبهٔ این عقد را پیوسته جبرائیل خواند آیه آیه عشق را با صوت و با ترتیل خواند کوری چشمانِ شور بو لهب ها خطبه را در حضور این دو ماه مکه، با تجلیل خواند صدر مجلس را مُزین کرد اُم المومنین چند باری خواند آقایش محمد را ،امین عقد جاری می‌شد و پیوسته می فرمود او اشهدُ انَّ محمد، رحمةً للعالمين آسمانی حضرت رسول‌الله «ص» و حضرت خدیجه «س»مبارک باد فاطمه موسوی @bamehonar313
علیک یا حسن بن علی ---------'-----------'----- آقایی و در خُلق کریمانه چه بی همتایی حقّا پسر ارشد مولاعلی و زهرایی یک ذره از آن خاک غریبانه ی تو می ارزد بر هفت قلم بحر،براین دایره ی مینایی والله که می ارزد اگر مثل کبوترهایت یک عمر به درگاه تو سائیم سر ِشیدایی دل آمده ،زنجیر به پایم زده تا بنشینم در سایه ی آن شاخه و آن بار وبرِ طوبایی دانسته دلم،گوشه ی چشمی به محبّان حسین (ع) داری ،که طمع کرده به یک مهر ،به یک امضایی مانند گدایان سمج، گاه ز در ، گاهی بام می خوانمت ای شاه کرم ،کاش نظر بنمایی پرواز به سمت حرم سبز خیالی هم گاه بخشیده به جان حال خوش و شمه ی روح افزایی شاهان و گدایان همگی در نظرت یکسانند به به، که عنایات شما، برهمه می فرمایی هر قطره که در دایره ی مهر تو خیزش برداشت والله، که ناگاه، در آورد ،سر از دریایی فاطمه موسوی @bamehonar313
علیکم یا ابا عبدالله الحسین علیکِ یا بنت الحسین یا رقیه پدرت آمده موهای سرت را بتکان ماه من گرد و غبار سفرت را بتکان زخمیِ خار مغیلان شده ای برخیزو خون لخته ی شده ی دور و برت را بتکان یاس نشکفته ی پرپر شده ام پیر شدی کنج ویرانه تن رنج برت را بتکان اصلأ انگار خودِ ام ابیها شده ای خارهای سر و روی پدرت را بتکان پدرت آمده سر در بغلت بگذارد کمی اندوه دل پر شررت را بتکان مرغکم با لگد زجر زمین گیر مشو آسمان ریخت به هم بال و پرت را بتکان بلبل نغمه سرایم ز نفس افتادی!!! زخمِ در حنجر سرخ سحرت را بتکان با همین روسری سوخته ات ، ای جانم خون رگهای سر همسفرت را بتکان روضه ی فاطمیه باز مجسم شده است جان عمه گهر چشم تَرت را بتکان فاطمه موسوی
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیکم یا ابا عبدالله الحسین زائرانت در حرم جمعند ، اما... بگذریم مانده ایم ارباب جان در حبس خود ما ،بگذریم بی رمق در انتهای ساحلی جا مانده ایم تشنه ایم و نیمه جان ای روح دریا...بگذریم شش جهت را کعبهٔ عشقی ، طوافت واجب است گرچه پایم لنگ شد امسال آقا... بگذریم ذکرتان واجب ترین ِ مستحبات است،حال در مسیر کربلا باشیم ما، یا... بگذریم دور خورشید حرم امسال با حسرت رَصَد کرده ایم این گردش سیاره ها را ، بگذریم این منِ از قافله جا مانده را ، حالا نشد...! اربعین سال بعد و بَعدها تا ....!!بگذریم تا نگیرد دستهای بسته ام بوی حرم دردهای من نخواهد شد مداوا،بگذریم گر زِ من رنجیده ای والله ِ حق داری حسین(ع) قدر تو نشناخته این بی سرو پا ، بگذریم بر سرِ خوانِ شما عمری نمک خوردیم ودر آنِ واحد ما نمکدان را .... و حالا... بگذریم خسته ات کردم ببخش آقا به (زوّارت برس) بی خیال این منِ پُرحرف و تنها ... بگذریم الررزقنا زیارة الحسين وشفاعة الحسين في الدنيا و الاخره فاطمه موسوی