eitaa logo
با نهج البلاغه
2.6هزار دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
18 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵 پاسخ استاد علیرضا بابایی به ۴ 🗞قاعده «کاربست صیغه افعل تفضیل در معنای غیر تفضیل» (که توسط مرحوم رضی استرآبادی نیز بحث و بررسی شده است) بر فقره مورد سوال قابل تطبیق به نظر نمی رسد؛ زیرا درکلام امیرالمومنین علیه السلام ، عبارت «منهنّ» حکایت از وجود مقایسه بین دو امر در کلام حضرت دارد. افعل اگر در غیر تفضیل استعمال شود، واژه ملائم با آن یعنی «من» نباید بکار رود. 🖍پاسخ احتمالی به نظر می رسد عبارت قبل، اشعار به ضعف آسمان ها و زمین دارد چرا که آنها با آن عظمت جسمانی، از «ترس عقوبت خیانت در امانت» از پذیرش امتناع کردند که همین «امتناع از روی ترس» نشانه ضعفشان بوده و به امر حق واقف بودند. بنابراین «اضعف منهن» در معنای تفضیل به درستی بکار رفته و نیاز به تاویل ندارد. لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 پاسخ استاد امید مؤذّنی به ۴ عرض سلام و ارادت و ادب و اشتیاق دیدار آنچه به ذهن حقیر رسید این است که ضعف اگرچه منطوق کلام در پیش از افعل تفضیل نیست، اما مفهوم آن هست؛‌ یعنی حضرت می‌فرمایند که اینها که قوی هستند در تحمل امانت ضعیف بودند و انسان که ضعیف‌تر بود، پذیرفت. این معنا در این عبارت که در واقع نتیجه ضعف است،‌ نهفته: «لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ». به گمانم دلیلی هم در ادبیات عرب نداریم که دو طرف نسبت حتماً‌ باید منطوق کلام باشند. لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 پاسخ سرکار خانم شهبازی به ۴ 🗞می فرماید اداء امانت، اهلیت می خواهد نه عظمت ظاهری مثلا در طول و عرض و ارتفاع. پس هر کس اهلیت نداشته باشد ضرر کرده است. این آسمانها و زمین و کوهها رو که می بینید چقدر از نظر طول و عرض وتوانمندی و سربلندی باعظمتند برای اداء امانت الهی ضعیف بودند تا چه برسد به انسان که از نظر طول و عرض و قوت و سر فرازی از اینها هم ضعیفتر است. لذا انسان به طریق اولی ضعیف تر است پس «ضعف» انسان با «ضعف» آسمانها و زمین و کوهها برای اداء امانت الهی با وجود عظمت ظاهری مقایسه شده است. هرچند در ظاهر به کلمه ضعیف در مورد آسمانها و زمین و کوهها اشاره نشده است. ولی از محتوا فهمیده می شود آسمان ها و زمین و کوهها با این بزرگی ضعیف هستند تو که این بزرگی ظاهری رو هم نداری البته ضعیفتری. اشاره به ضعف آسمانها و زمین و کوهها در لفظ، آن بلاغتی را که در نیاوردنش هست ندارد. این دو عبارت را مقایسه بفرمایید ۱_ آسمانها و زمین و کوهها با این بزرگی امانت الهی را نپذیرفتند چون ملاک در پذیرش، عظمت ظاهری نیست پس اینها در واقع ضعیف بودند، انسان که در ظاهر هم از این ها ضعیفتر است‌. ۲_ آسمانها و زمین و کوهها با این بزرگی امانت الهی را نپذیرفتند انسان که از اینها هم ضعیفتر است. با نیاوردن ضعیف در مورد آسمانها و زمین و کوهها خللی به فهم مخاطب وارد نمی شود و مقصود حاصل است. لذا ذکر ضعیف در مورد آسمانها و زمین و کوهها تحصیل حاصل است لذا بلاغت حکم می کند که مراد در عبارتی موجزتر بیان شود. علاوه برآنکه تطویل در کلام عاشقانه زیباست نه در توبیخ. همچنین عبارت اول کأنّه با بیان علت نپذیرفتن آسمانها و زمین و کوهها حالت اضعف بودن انسان در ان کم رنگتر است اما عبارت دوم تأکیدش بر أضعف بودن انسان است و با لسان توبیخ بیشتر هماهنگ است و آیه ای که آورده شده که انه کان ظلوما جهولا> لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله پاسخ استاد صادق زاده به ۴ منشأ استظهار ضعف در ناحیه آسمان ها و زمین چیست؟ به نظر حقیر اگر بخواهیم ملاک استظهار را تنها متن مذکور قرار دهیم باید گفت: مقدمه اول: به لحاظ لغوی ضعف در نقطه مقابل قوت است. مقدمه دوم : عبارت «فلا اطول و لا اعرض و...» در کنار عبارت « لو امتنع شئ بطول و عرض و قوة...» دال بر این است که آسمان و زمین از نظر مختصات مادی هم اکبر از انسان است هم اقوی. مقدمه سوم: وقتی بحث اقوی بودن آسمان و زمین در مقایسه با انسان مطرح باشد یعنی مفهوم قوت در هر دو مطرح است و در آسمان و زمین افضلیت دارد. مقدمه چهارم: با توجه به مقدمه اول در کنار دو مقدمه دیگر می فهمیم که متکلم «ضعف» را از مقارنه و مقایسه قوت آسمان و زمین در برابر انسان انتزاع کرده و چون قوت انسان کمتر است پس در نسبت سنجی ضعیف تر است. به عبارت دیگر از نظر قوت، انسان اضعف از آسمان ها و زمین (یعنی موجود مادی ضعیف) است. نتیجه اینکه وقتی به لحاظ مادی به مخلوقات الاهی بنگریم میفهمیم که وقتی موجودات مادی ضعیفی مثل آسمان ها و زمین نتوانستند بار امانت الاهی را حمل کنند انسان که اضعف مادیاً هست چه طور میتواند قبول کند؟ (دلالت متن بر توجه به جنبه فرامادی انسان در حمل امانت) با این بیان و نیز توجه به جایگاه من جاره در افعل تفضیل پاسخ های اول و دوم نیز تام نمی باشد. با عرض پوزش بابت اطاله کلام. 🌺 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵زیباییهای : لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ. برآوردن نیازهای [مردم] به درستی انجام نمی‌شود مگر با سه چیز: کوچک شمردن آنها تا [خودش] بزرگ شود، پنهان کردن آنها تا [خودش] آشکار شود و شتاب کردن در آنها تا گوارا گردد. نکات زیبایی شناختی : 1️⃣ در تعبیر «استصغارها لتعظم» و «استکتامها لتظهر» پارادوکس و تضاد# معناداری نهفته است بطوری که هر مخاطبی را به فکر فرو می برد که چه نکته ای در برآوردن حوائج مردم است که هرچقدر این کار [از طرف انجام دهنده] کوچک شمرده شود، خودش بزرگتر می‌شود و هرچقدر پنهان شود، بیشتر آشکار می‌شود. بزرگ شدن کار بوسیله کوچک شمردن آن، هم می‌تواند در پیشگاه الاهی باشد و هم نزد مردم. اگر انسان خودش بخواهد کارش را بزرگ جلوه دهد طبیعتاً با منّت و تکبر همراه می‌شود و ارزش این عمل نزد خداوند و مردم کم می‌شود. 2️⃣ ضمیر «ها» به کلمه «حوائج» برمی‌گردد اما کوچک شمردن حوائج معنا ندارد. پس مقصود، کوچک شمردن قضاء حوائج است.وقتی یک کلمه دو معنا داشته باشد که یک معنایش در عبارت اراده شده باشد و معنای دیگر با توجه به عود ضمیر اراده شده باشد، نام دارد که از محسّنات معنوی علم بدیع محسوب می‌شود. همچنین است ما بقی موارد ضمیر «ها» در عبارت حضرت. 3️⃣ لام در «لتعظم» و «لتظهر» نام دارد یعنی کسی که نیاز نیازمندان را برآورده میکند، نباید به قصد اینکه کارش بزرگ شود، کارش را کوچک شمارد و به قصد اینکه کارش آشکار شود آن را پنهان کند بلکه این نتیجه قهری عمل اوست. نظیر آیه: «فالتقطه آل فرعون لیکون لهم عدوا و حزنا». ( بلاغیون حرف لام در این موارد را استعاره تبعی# می نامند) 🔔 نظیر این کلام در روایات دیگری نیز به چشم میخورد (برای مثال: کافی ج۴ / ص ۳۰). ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 63 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵مؤثرترین عامل قطع شدن رحمت الاهی وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ () هیچ عاملی در تغییر دادن نعمتهای خداوند و تعجیل عذاب او موثرتر از ظلم نیست چرا که خداوند شنونده‌ی دعای مظلومان و در کمین ظالمان است. البلاغه 191 لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a. https://eitaa.com/banahjolbalaghe.
بسم الله 🔵ترجمه کلمه «امتنع بـ» در نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیه السلام درباره این تعبیر قرآنی که آسمانها بار امانت را نپذیرفتند فرموده‌اند: «وَ لَوِ امْتَنَعَ شَيْ‏ءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لَامْتَنَعْنَ وَ لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ» خطبه 199 📚«امتنع بشیء یعنی احتمی و تقوی به» با این حساب ترجمه عبارت امیرالمؤمنین علیه السلام چنین خواهد بود: 👈اگر قرار بود چیزی بر بلندى و پهناورى و قوت و ارجمندى تکیه کند [و این امامت را بپذیرد]،‌ همانا اینها (آسمانها و زمین) بودند،‌ اما از جزا ترسیدند... 👉 حال اینکه در ترجمه‌ها معنایی آمده که اصلاً درست به نظر نمی‌رسد: ❌آیتی: آسمان و زمين و كوه با وجود بلندى و پهناورى و قوت و ارجمندى از رفتن به زير بار امانت امتناع كردند و از عقوبت پروردگار ترسيدند. ❌انصاریان: اگر چيزى به خاطر طول و عرض و يا قدرت و عزت از قبول امانت امتناع مى ورزيد هر آينه آسمان و زمين و كوه بود، امّا از عقوبت ترسيدند ❌دشتی: اگر بنا بود كه چيزى به خاطر طول و عرض و توانمندى و سربلندى از پذيرفتن امانت سرباز زند آنان بودند، امّا از كيفر الهى ترسيدند ❌شهیدی: اگر چيزى به خاطر بلندى يا پهنا يا نيرو و يا ارجمندى، امانت را نمى پذيرفت، آن سه بودند -و بلندتر از آنها چيست- ليكن از عقوبت ترسيدند ❌فیض: اگر چيزى از جهت بلندى يا پهنى يا توانائى يا ارجمندى (از قبول آن امانت) امتناع مى نمود هر آينه آسمانها و زمينها و كوهها امتناع نموده زير بار نمى رفتند و ليكن (خوددارى آنها از قبول امانت بجهت سركشى از فرمان نبوده، بلكه از راه عذر خواهى بود، و) از عقاب (خيانت بآن) ترسيدند ❌مکارم: اگر بنا بود چيزى به واسطه (غرور قدرت به خاطر طول و عرض و قوتى که دارد از پذيرش امانت امتناع ورزد به يقين آسمان و زمين و کوه ها امتناع مى کردند; ولى آنها (نه به جهت غرور، بلکه) از عقوبت الهى (به سبب عدم اداى حق آن) وحشت داشتند ❌جعفری: اگر چيزي به جهت زيادي طول و عرض و قوه و عزت از پذيرش امانت امتناع مي کرد، قطعا آسمان ها و زمين ها و کوه ها براي امتناع شايسته تر بودند. با اين حال اين موجودات از عذاب تخلف از قانون امانت ترسيدند ❌استادولی: و با آنکه چیزی درازتر و پهن تر و برتر و بزرگ تر از آنها نبود، و اگر چیزی به خاطر درازی و پهنی و قوت و نیرومندی می خواست از پذیرش آن سر باز زند باید آنها سرباز میزدند، اما نزدند بلکه از کیفر ناهنجار مسئولیتش ترسیدند. ✍️استاد سید امید مؤذّنی البلاغه شماره 68 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵 خیرخواهی برای عثمان «فَإِنْ كَانَ الذَّنْبُ إِلَيْهِ إِرْشَادِي وَ هِدَايَتِي لَهُ، فَرُبَّ مَلُومٍ لَا ذَنْبَ لَهُ قَدْ يَسْتَفِيدُ الظِّنَّةَ الْمُتَنَصِّحُ» در این نامه که حضرت در جواب به معاویه نگاشتند ، می فرمایند : اگر گناه من نسبت به عثمان این است که او را راهنمایی و هدایت نمودم پس چه بسیار افرادی که سرزنش میشوند اما گناهی ندارند. نصیحت کننده گاهی تهمت و بدگمانی نصیبش می‌شود. 🌹نکات زیبایی شناختی : ۱. عبارت «قد یستفید الظنة المتنصح» مثَل معروفی است که از مصرعی از یک شعر عربی وام گرفته شده (شرح ابن ابی الحدید). به اینگونه استعمالات گفته میشود. این مثل در جایی استفاده میشود که کسی در نصیحت کردن مبالغه می‌کند و آنقدر خیرخواهی میکند که خودش در معرض اتهام قرار می‌گیرد. (متنصح صیغه مبالغه است) ۲. یا : معنای کلمه «یستفید» سود بردن است و از این رو فقط کلمه‌هایی میتوانند مفعول‌به برای آن قرار بگیرند، که از قبیل منفعت باشند نه کلمه هایی که از قبیل منقصت باشند. مثلا می‌توان گفت: «نستفید درهماً» اما نمیتوان گفت: «نستفید ضرراً». حال اگر در کلام بلیغ، متلکم عامدانه چیزی را که از قبیل منقصت است (الظنة) مفعول‌به برای کلمه «نستفید» قرار داد معلوم می‌شود که کلمه «نستفید» هم معنای خودش را میدهد و هم معنای خودش را نمیدهد! یعنی خودش خودش را نقض میکند (پارادوکس = خودنقضگری). گاهی کلمه ای در معنای متضاد خود استعمال می شود که به آن استعاره تهکمیه گفته میشود. نظیر آن را در آیه شریفه «فبشّرهم بعذاب الیم» می بینیم که بشارت دادن به معنای ترساندن آمده. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✍️محمد سرافراز، حوزه علمیه قم ، شماره 64 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵ترجمه کلمه «ابرأ» وَ لَعَمْرِي يَا مُعَاوِيَةُ لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِكَ دُونَ هَوَاكَ لَتَجِدَنِّي أَبْرَأَ النَّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمَان‏ () به جان خودم قسم ای معاویه اگر به جای هوست با عقلت دقت کنی درخواهی یافت که من دورترین (بی‌گناه‌ترین) مردم از قتل عثمان هستم. 👈کلمه «برء» به معنای دوری گزیدن است و در زبان عربی از آن معنای «بیزاری و کراهت قلبی» برداشت نمی‌شود هرچند در فارسی به معنای «بیزاری» نیز به کار رفته است (ن ک: فرهنگ معین) بنابراین ترجمه‌هایی که «ابرأ الناس» را به «بیزارترین مردم» یا معانی مشابه برگردانده‌اند دچار خطای فارسی‌زدگی در ترجمه شده‌‌اند. (درترجمه آیتی، شهیدی، فیض الاسلام و ... کلمه «بیزار» به کار رفته). 🔻➕در دعای 12 صحیفه سجادیه نیز آمده است: «وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِر» . در اینجا نیز اکثر مترجمان «ابرأ» را به معنای «بیزار هستم» برگردانده‌اند که ترجمه دقیقی نیست. ↩️پ ن: در طلاق مباراة (کلمه مباراة مشتق از برء است) که مبتنی بر کراهت قلبی زوجین از یکدیگر است، فقیهان کراهت قلبی زوجین را از کلمه مباراة برداشت نکرده‌اند بلکه این شرط را به روایات مستند کرده‌اند! البلاغه شماره 69 https://eitaa.com/banahjolbalaghe https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 🔵یک موجّه در حکومت علی علیه السلام! توجه ویژه به تحقیرشدگانی که به حاکم دسترسی ندارند وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ () رسیدگی کن به مشکلات کسانی که به تو دسترسی ندارند. همان کسانی که [پیش از تو] از چشمها افتاده بودند و مردان سیاست تحقیرشان کرده بودند. آن دسته از مدیران مورد اعتمادت را که اهل خشیت و تواضع هستند، مأمور کن که وقت کافی به اینها اختصاص دهند و مشکلات آنان را به تو گزارش کنند. البلاغه ۱۹۲ https://eitaa.com/banahjolbalaghe لینک کانال↙️ https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a.