🔆#به_هم_رحم_کنیم
🔸خدابه موسی گفت: قحطی خواهد آمد به قومت بگو آماده شوند.
🔸موسی به قومش گفت و قومش ازدیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند که درهنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد.
🔸مدتی گذشت قحطی نیامد، موسی از خدا علت را پرسید خدا به او گفت من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند،من چگونه به این قوم رحم نکنم؟
#پندانه
#تلنگرانہ
@banatoolmahdii313
خدا ❝
درهای رحتمش را باز کرده، منتظر
است قفلهای دلمان را باز کنیم :)
#ماه_رمضان
#امام_زمان
@banatoolmahdii313
- پروردگارا
از غربالهای عصر غیبت،
به آغوش پر مهرت پناه میبریم
باشد که ؛ لبخند شویم بر لبان مهدی زهرا .. !🤍🌿
#ماه_رمضان
#امام_زمان
@banatoolmahdii313
ڪاشدراینرمضانلایقدیدارشوم،
سحرۍبانظرلطفتوبیدارشوم،
کاشمنٺبگذارۍبہسرممهدۍجان،
تاڪہهمسفرهتولحظهدیدارشوم♥️🌱
#ماه_رمضان
#رمضان
#امام_زمان
@banatoolmahdii313
آیت الله مجتهدی _ معنای تقوا.mp3
1.11M
میدونی تقوا چیه؟
تقوا یعنی اگه یه هفته مخفیانه همه ی کارهاتو ضبط کردن
و بهت گفتن اعمال هفته ی گذشتت رو
تو تلویزیون پخش کردیم
ناراحت نشی!
#آیتاللهمجتهدیتهرانی
#ماه_رمضان
#امام_زمان
@banatoolmahdii313
کسی که روحِ بزرگ دارد جسم ِ او خواه یا ناخواه به رنج و زحمت خواهد افتاد .!
+استادمرتضیمطهری
#ماه_رمضان
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
هدیه روزه اولی ها😍🍃 #ماه_رمضان #روزه_اولی @banatoolmahdii313
این کار آقای پویانفر خیلی به دل میشینه🍃
حتما ببینید😍
اگه سر سفره افطار به کسی که کنارمان نشسته بگوئیم : روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده ؟
حتما میگه: ازشمام قبول باشه و ممنونم و کلی بهمون محبت میکنه .
حالا اگه سر افطار سرمون رو بالا بگیریم و به امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) عرض کنیم :
آقاجون روزه تون قبول ، مطمئن باشید آقا هر جوابی بدهند ، دعاشون در حقمون مستجابه .
من سر سفره افطار میگم: آقاجون روزتون قبول باشه و امید دارم به اینکه آقا بفرمایند: از شمام قبول باشه ، عاقبت بخیر بشی .
این پیام رو اینقدر منتشر کنین که همه سر افطار با امام زمان (علیه السلام) حرف بزنن و به یاد حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) باشن و برای ظهورشون دعا کنن.
#فوࢪ
@banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 53 "حمله چند جانبه" 💢 ماجرا بدجور بالا گرفته بود ... همه چیز به بدترین
🌠 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 54
"پلّه اول"
⭕️ پشت سر هم حرف می زدن ... یکی تندتر ... یکی نرم تر ... یکی فشار وارد می کرد ... یکی چراغ سبز نشون می داد ...
همه شون با هم بهم حمله کرده بودن ...
و هر کدوم، لشکری از شیاطین به کمکش اومده بود ...
👿 وسوسه و فشار، پشتِ وسوسه و فشار ... و هر لحظه شدیدتر از قبل...
پلیسِ خوب و بد شده بودن ... و همه با یه هدف ...
👈🏼 یا باید از اینجا بری ... یا باید شرایط رو بپذیری...⚠️
🔹من ساکت بودم ...
امّا حس می کردم به اندازه یه دونده ماراتن، تمامِ انرژیم رو از دست دادم...😪
🔸به پشتی صندلی تکیه دادم...
–زینب ... ""این کربلای توئه ... چی کار می کنی؟ ... کربلائی میشی یا تسلیم...؟""
🔆 چشم هام رو بستم ... بی خیالِ جلسه و تمامِ آدم های اونجا...
–خدایا ... به این بنده کوچیکت کمک کن ...
نذار جای حق و باطل توی نظرم عوض بشه ...
نذار حق در چشمِ من، باطل... و باطل در نظرم حق جلوه کنه ...
خدایا ... راضیم به رضای تو...
❇️ با دیدن من توی اون حالت ... با اون چشم های بسته و غرقِ فکر ... همه شون ساکت شدن ... سکوت کل سالن رو پر کرد …
🌷 خدایا ... به امید تو ...
بسم الله الرحمن الرحیم...
🔹و خیلی آروم و شمرده ... شروع به صحبت کردم...
–این همه امکانات بهم دادید ... که دلم رو ببَرید و اون رو مسخ کنید ... حالا هم بهم می گید یا باید شرایطِ شما رو بپذیرم ... یا باید برم...
🔴 _ امروز آستین و قد لباسم کوتاه میشه و یقه هفت، تنم می کنید ... فردا می گید پوشیدنِ لباسِ تنگ و یقه باز چه اشکالی داره؟
... چند روز بعد هم ... لابد می خواید حجاب سرم رو هم بردارم...
🔶 چشم هام رو باز کردم...
–همیشه ... همه چیز ... با رفتن روی اون پله اول ... شروع میشه...✅👌🏼
سکوتِ عمیقی کل سالن رو پر کرده بود....
ادامه دارد...
@banatoolmahdii313