بِنَفْسِيأنتَ♥؛
إِلَىمَتَىأَحَارُفِيكَیامَوْلاىَ...!
جانمفدايت؛تاچهزمانىنسبتبهتو،
سرگردانباشمآقایمن؟!
فقطبدانکهمنهم،حیرانم:)!
صبحت بخیر آقای من🌿💚
#امام_زمان
╰⇨ @banatoolmahdii313
آخریندستنوشته
شهیدحجتاللهرحیمی:
شیعهچهبدباغیبتِمولایشخوگرفته...!!
#امام_زمان
╰⇨ @banatoolmahdii313
هر امتحانی کہ باشد، تمام حواسِ من بہ
کتاب جغرافیاست کہ بدانم تو کجایی؟💛
-اللهم عجل لولیڪ الفرج✨-
#امام_زمان
یا رَبِّ
ﻣَﻦ ﻟِﻰ ﻏَﻴﺮُﻙَ؟!
ﺃَﺳﺄَﻟُﻪُ ﻛَﺸﻒَ ﺿُﺮِّﻯ ﻭَ ﺍﻟﻨَّﻈَﺮَ ﻓِﻰ ﺍَﻣﺮِی
خدای من
غیرِ تو کی رو دارم؟!
که ازش بخوام به دادم برسه
و به حٰالم نگاه کنه ؛)
#حرف_با_خدا🦋
╰⇨ @banatoolmahdii313
اونجایۍکہمحمدحسینپویانفرمیگہ:
عشقینۍتَبِجنون!
حرمباشیدمدمایِاذون
یہگنبدروببینۍتوبارون،
چشـات...دریا!(:
#امام_حسین
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#پویانفر
╰⇨ @banatoolmahdii313
3.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
* سبکتر از آن بودند که بمانند. سنگینتر از آن بودیم که دنبالشان برویم.
#شلمچه
╰⇨ @banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
#رمان #بدون_تو_هرگز 5 "می خوام درس بخونم!" 🔹 اون شب تا سر حد مرگ کتک خوردم!😭 بی حال افتاده بودم
#رمان
#بدون_تو_هرگز 6
داماد طلبه!
🔷 .... پدرم با شنیدن این جمله مات و مبهوت شد!
می دونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود.😢
اون شب وقتی به حال اومدم ،تمام شب خوابم نبرد.
هم درد، هم فکرهای مختلف 😞
روی همه چیز فکر کردم...
🔹یاس و خلا بزرگی رو درونم حس می کردم ...
برای اولین بار کم آورده بودم...
🔺 اشک، قطره قطره از چشم هام می اومد و کنترلی برای نگهداشتن شون نداشتم...😭
بالاخره خوابم برد اما قبلش یه تصمیم مهم گرفته بودم...
✅ به چهره نجیب علی نمی خورد اهل زدن باشه!
🔹از طرفی این جمله اش درست بود، من هیچ وقت بدون فکر تصمیمی نمی گرفتم .
🔹حداقل تنها کسی بود که یه جمله درست در مورد من گفته بود و توی این مدت کوتاه، بیشتر از بقیه، من رو شناخته بود 😒
💢 با خودم گفتم، زندگی با یه طلبه هر چقدر هم سخت و وحشتناک باشه از این زندگی بهتره!
🔹اما چطور می تونستم پدرم رو راضی کنم ؟
چند روز تمام روش فکر کردم تا تنها
راه این موضوع رو پیدا کردم ...
☎️ یه روز که مادرم خونه نبود به هوای احوال پرسی به همه دوستا، همسایه ها و اقوام زنگ زدم...
و غیر مستقیم حرف رو کشیدم سمتی که می خواستم و در نهایت ...
- وای یعنی شما جدی خبر نداشتید؟ 😳
ما اون شب شیرینی خوردیم ... بله، داماد طلبه هست!
خیلی پسر خوبیه...😌
🔹کمتراز دو ساعت بعد سر و کله پدرم پیدا شد. وقتی مادرم برگشت من بیهوش کف خونه افتاده بودم!
خلاصه اوضاع روزگار گذشت و خیلی زود خطبه عقد من و علی خونده شد...
💢البته در اولین زمانی که کبودی های صورت و بدنم خوب شد فکر کنم نزدیک دو ماه بعد...
ادامه دارد ...
╰⇨ @banatoolmahdii313
• پایانِ جادهۍ رفاقت اینجاست ؛ رفیق
ـــ ـ اونیه که تو رو به کربلا برسونه .🌱
شبتون شهدایی💛💫
╰⇨ @banatoolmahdii313