دلدادهِ حسین اِبن عَلی
از این همه ادعا خستهام...
🍂آقا! سالهاست فهمیدهام، محبتم به شما ادعایی بیش نبوده است. این را از غمهایم فهمیدم که دوری شما را شامل نمیشد.
و از شادیهایم که هیچکدامشان به خشنودی شما گره نخورده بود. و از دغدغههایم که در آنها، کار برای ظهورِ شما از قلم افتاده بود.
☘راستش از این همه ادعا خسته شدهام. هر چند چراغ دلم هنوز روشن است. مادامی که نفس میکشم، یعنی هنوز فرصت دارم... و شما همچنان چشم به راهِ آدمشدنم هستید.
قدم اول را برمیدارم و ایمان دارم نگاه سرشار از لطفتان پشت و پناهم است.
#امام_زمان ♥️
#تلنگر
╰⇨ @banatoolmahdii313
🌱مَتى تَرانا وَ نَراكَ
چه زمانی ما تو را می بینیم و تو مارا...
#امام_زمان
╰⇨ @banatoolmahdii313
شاه کلید رابطه با خدا🌸
آیت الله بهجت می فرماید:
🌿از ما، عمل چندانی نخواسته اند! مهم تر از عمل کردن، "عمل نکردن" است! تقوا یعنی "عمل گناه را مرتکب نشدن!
همه میپرسند چه کار کنیم؟ من میگویم: بگویید چه کار نکنیم؟
👈و پاسخ اینست:گناه نکنید.شاه کلید اصلی رابطه با خدا " گناه نکردن " است.
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
╰⇨ @banatoolmahdii313
از ازل تا به ابد پرچم ِ زينب بالاست ..
مادری کرد برای ِ سه امامش زينب (:💕
[ پس ولايت به پرستاری ِ او پا برجاست ؛
سورهی مريم قرآن نَمی از تفسيرش ! ]
به سفره بی بی زینب خوش امدید❤️✨
@zeynabjanm
{من مدیونِزینبم....}
کانالِتازهتاسیسشدهتوسطنوکرِهمیشگی
حمایتتوسطخادمان🤍🌱👆🏻
یازینب:)
سلامم
یه کانال تازه تاسیس شده به عشق حضرت رقیه خاتون
این کانال شامل حدیث،روایات، مسائل مذهبی،سیاسی پروفایل،چالش و کلی مطالب دیگه گذاشته میشه
راستی رمان هم داریم😉
خوشحال میشیم عضو بشید😍
بع سفره حضرت رقیه خوش امدید👇🏻🌱
@eshghsehsaleh
خانمی که در عالم برزخ با حاج قاسم صحبتی نمود
سردار توصیه ایی عجیب به ان خانم کرد که پس از ان توصیه مجدد به دنیا بازگشت..!!
برای مطلع شدن از صحبت های حاج قاسم در کانال زیر عضو شوید👇🏻💚
˹➜@roshanaie_momenie
˹➜@roshanaie_momenie
˹➜@roshanaie_momenie
با هشتگ #ملاقات_باسردار_سلیمانی_در_برزخ 👆🏻
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
#رمان شب #بدون_تو_هرگز ۲۵ 🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 26
رگ یاب!
🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ...
رفتم جلوی در استقبالش ... 😊
✅ بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم ...
دنبالم اومد توی آشپزخونه ...
- چرا اینقدر گرفته ای؟
💢 حسابی جا خوردم ... من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال!! ...
با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش...😒
خنده اش گرفت ...
- این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ 😊
- علی ... جون من رو قسم بخور ... تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ ...🙄
صدای خنده اش بلندتر شد ... نیشگونش گرفتم ...
- ساکت باش بچه ها خوابن 😒
🔸صداش رو آورد پایین تر ... هنوز می خندید!
- قسم خوردن که خوب نیست ... ولی بخوای قسمم می خورم ...
نیازی به ذهن خونی نیست ... روی پیشونیت نوشته 🙂
🔸 رفت توی حال و همون جا ولو شد ...
- دیگه جون ندارم روی پا بایستم ...
با چایی رفتم کنارش نشستم ...
🔷 راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم ... آخر سر، گریه همه در اومد ...
دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم ... تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن...
- اینکه ناراحتی نداره ... بیا روی رگ های من تمرین کن😌
- جدی؟
لای چشمش رو باز کرد ...
- رگ مفته ... جایی هم که برای در رفتن ندارم ... 😊
و دوباره خندید ... منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش ...
- پیشنهاد خودت بود ها ... وسط کار جا زدی، نزدی؟!
و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم...
ادامه دارد ...
╰⇨ @banatoolmahdii313
گاهـۍیڪنگاھحرامشھـٰادت
رابراۍڪسیڪہلیاقتشھـٰادتدارد،
سالھاعقبمیاندازد،چهبرسدبہڪسۍ
کههنوزلایقشھـٰادتبودنرانشانندادھ..(:!"
#شَھیدحـٰاجحُسِیـنخَـرازی🍀
شبتون شهدایی💫💛
╰⇨ @banatoolmahdii313
▫️سلام امام دلآرامم!
سلام حجت آخرین خدا!
✨ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللّهِ
╰⇨ @banatoolmahdii313
زیارت+آل+یاسین+علی+فانی.mp3
5.82M
امام زمان فرمودند
این طور به من سلام بدهید✨
زیارت #آل_یاسین 🌸
اللهم عجل لولیک الفرج☘
#امام_زمان
#ماه_رجب
╰⇨ @banatoolmahdii313
#شکرگزاری
خدایا شکرت بخاطر اشتباهاتی که برام درس عبرت شد🌻🍃
خدایا ممنونم❤️
╰⇨ @banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴 حتما ببینید
من یــه دوستی دارم !
دلش میخواد با دوست من، دوست بشه!
دوست داره با خونواده تـو مانوس بشه💚
به مناسبت ایام ولادت امام حسین(ع)
رونمایی از کلیپ #عزیزم_حسین۲❤
اثری متفاوت و دلنشین
مخصوص دهه هشتاد، نودیا😍
╰⇨ @banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ اذانِ هر کسی فرق میکنه!
این کلیپ خیلی خیلی خیلی قشنگه..
پیشنهاد میکنم حتما ببینید♥️
#استاد_پناهیان
#نماز
╰⇨ @banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گلآرایی خادمان امام رضا (ع) در حرم امام حسین (ع)
🌱خادمان امام رضا علیهالسلام با حضور در کربلا پس از تزئین گلهای طبیعی، با نوای یا علی و یا حسین، ضریح حرم امام حسین علیهالسلام را در آستانه میلاد سیدالشهدا گلآرایی کردند🌸
#امام_حسین
╰⇨ @banatoolmahdii313
#شهیدانه🕊
شھـادت ...
همیناستدیگر . . !
بہناگہ،پنجرھا؎بازمیشود
بہسمتبھشت . .
مھمتویۍڪہچقدر
ازدلبستگۍها؎اینطرفِپنجره
دلڪَنـدھا؎! ...💔🚶♂
📲¬فَدائیِ بِنْتُ الحِیْدَر🇮🇷|
💚⇜اَللّٰھُم؏َـجَلَلَوِلیِّڪَالفَࢪَجِ⇝💚
| ° 🍁 لینک کانال خوبمون 🍁 ° |
به کانال شهید مدافع حرم خلیل تختی نژاد بپیوندید:
•••••••••✾•🌿🌺🌿•✾•••••••• @shahid_khalil_takhtinezhad
•••••••••✾•🌿🌺🌿•✾••••••••
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 26 رگ یاب! 🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 27
"حمله زینبی"
🔸 بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم ...
با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست ...
از حالتش خنده ام گرفت ...
- بزار اول بهت شام بدم ...
وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ... کارم رو شروع کردم ...
یا رگ پیدا نمی کردم ... یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد ...
✅ هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ...
ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم ...
- آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ... یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ...
با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد ... خندیدم و گفتم ...
- مامان برو بخواب ... چیزی نیست ... انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ...
- چیزی نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردی ... 😒
🔸اون وقت میگی چیزی نیست؟ ...
تو جلادی یا مامان مایی؟ ...
و حمله کرد سمت من ... علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محکم بغلش کرد...
- چیزی نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ...☺️
🔷سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت ... محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد ...
💢 حتی نگذاشت بهش دست بزنم ... اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علی ... سوراخ سوراخ ... کبود و قلوه کن شده بود .
ادامه دارد...
╰⇨ @banatoolmahdii313