eitaa logo
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
230 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
8 فایل
✨﷽✨ به محبینِ من بگو آن لحظه که احساسِ تنهایی می‌کنیدتنهاچیزی که شمارا آرام می کند من هستم🌱♥️ ارتباط با ادمین https://harfeto.timefriend.net/17035378046835 آدرس کانال↯ @banatoolmahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا شکرت بخاطر اشتباهاتی که برام درس عبرت شد🌻🍃 خدایا ممنونم❤️ ╰⇨ @banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴 حتما ببینید من یــه دوستی دارم ! دلش میخواد با دوست من، دوست بشه! دوست داره با خونواده تـو مانوس بشه💚 به مناسبت ایام ولادت امام حسین(ع) رونمایی از کلیپ ❤ اثری متفاوت و دلنشین مخصوص دهه هشتاد، نودیا😍 ╰⇨ @banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ اذانِ هر کسی فرق میکنه! این کلیپ خیلی خیلی خیلی قشنگه.. پیشنهاد میکنم حتما ببینید♥️ ╰⇨ @banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گل‌آرایی خادمان امام رضا (ع) در حرم امام حسین (ع) 🌱خادمان امام رضا علیه‌السلام با حضور در کربلا پس از تزئین گل‌های طبیعی، با نوای یا علی و یا حسین، ضریح حرم امام حسین علیه‌السلام را در آستانه میلاد سیدالشهدا گل‌آرایی کردند🌸 ╰⇨ @banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 شھـادت ... همین‌است‌دیگر . . ! بہ‌ناگہ،پنجرھ‌ا؎بازمیشود بہ‌سمت‌بھشت . . مھم‌تویۍڪہ‌چقدر ازدلبستگۍها؎این‌طرفِ‌پنجره دل‌ڪَنـدھ‌ا؎! ...💔🚶‍♂ 📲¬فَدائیِ بِنْتُ الحِیْدَر🇮🇷| 💚⇜اَللّٰھُم‌؏َـجَل‌َلَوِلیِّڪ‌َالفَࢪَجِ⇝💚 | ° 🍁 لینک کانال خوبمون 🍁 ° | به کانال شهید مدافع حرم خلیل تختی نژاد بپیوندید: •••••••••✾•🌿🌺🌿•✾•••••••• @shahid_khalil_takhtinezhad •••••••••✾•🌿🌺🌿•✾••••••••
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 26 رگ یاب! 🔷 اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه ... رفتم جلوی
🎆 شب 27 "حمله زینبی" 🔸 بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم ... با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست ... از حالتش خنده ام گرفت ... - بزار اول بهت شام بدم ... وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم ... کارم رو شروع کردم ... یا رگ پیدا نمی کردم ... یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد ... ✅ هی سوزن رو می کردم و در می آوردم ... می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم ... نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم ... ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم ... - آخ جون ... بالاخره خونت در اومد ... یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده ... زل زده بود به ما ... با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد ... خندیدم و گفتم ... - مامان برو بخواب ... چیزی نیست ... انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود ... - چیزی نیست؟ ... بابام رو تیکه تیکه کردی ... 😒 🔸اون وقت میگی چیزی نیست؟ ... تو جلادی یا مامان مایی؟ ... و حمله کرد سمت من ... علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش ... محکم بغلش کرد... - چیزی نشده زینب گلم ... بابایی مرده ... مردها راحت دردشون نمیاد ...☺️ 🔷سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت ... محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد ... 💢 حتی نگذاشت بهش دست بزنم ... اون لحظه تازه به خودم اومدم ... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم ... هر دو دست علی ... سوراخ سوراخ ... کبود و قلوه کن شده بود . ادامه دارد... ╰⇨ @banatoolmahdii313
ای‌ . . در‌این‌شلوغےدنیافراموشتان‌نکردیم؛ در‌شلوغےقیامت‌فراموشمان‌نکنید . .🌿!' دستمان‌رابگیرید((:💚 شبتون شهدایی 💛💫 ╰⇨ @banatoolmahdii313
﹝بسمـ اللہ الرحمن الرحیمـ🌱﹞
، ❣یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ 🔹دعای زمان غیبت ❣اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی 🔹دعای اللهم اصلح    ❣اَللّهُمَّ أصلِح عَبدَكَ وَ خَليفَتَك بِما أصلَحتَ بِهِ أنبِيائَكَ وَ رُسُلَك وَ حُفَّهُ بِمَلائِكَتِك وَ أيِّدهُ بِروحِ القُدُسِ مِن عِندِك وَ اسلُكهُ مِن بَينِ يَدَيهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصَداًِ یَحفَظونَهُ مِن كُلِّ سُوء وَ أبدِلهُ مِن بَعدِ خَوفِهِ أمناً يَعبُدُكَ لايُشرِكُ بِكَ شَيئاً وَ لاتَجعَل لِأحَدٍ مِن خَلقِكَ عَلي وَليِّكَ سُلطاناً وَائذَن لَهُ في جِهادِ عَدُوِّكَ وَ عَدُوّ‌ِه وَاجعَلني مِن أنصارِهً اِنّک عّلی کلّ شیٍ قَدیر ╰⇨ @banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
حلول ماه شعبان ماه شادی و سرور اهل بیت مبارک باد♥️🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
نمازمون رو اول وقت بخونیم خدا به وقت زندگیمون برکت بده😍💛
41.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ سه شنبه های مهدوی🌱 هیئت محبین اهل بیت(ع) شهرستان امیدیه 🌸 درتاریخ۲اسفند۱۴۰۱ ╰⇨ @banatoolmahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما به دیدار خصوصی با امام حسین(ع) دعوت شدید♥️ دلتون شکست دعام کنید... (ع) ╰⇨ @banatoolmahdii313
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
مناجات شعبانیه 🌱 #هدیه
با حال مناسب گوش بدید❤🍃 خودم که خیلی این مناجات رو دوست دارم...
[بَناتُ المَهدے³¹³🍃]
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 27 "حمله زینبی" 🔸 بیچاره نمی دونست ... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزه
🌠 شب 28 ❤️ مجنون علی 🔷تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود ... تلاش های بی وقفه من و علی هم فایده ای نداشت.😒 🔸علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش ... تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم ... 🔺 لیلی و مجنون شده بودیم ... اون لیلای من ... منم مجنون اون ... ❣️ روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت ... مجروح پشت مجروح ... کم خوابی و پر کاری ... 🔸تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش می برد ...😌 ✅ من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود ... اون می موند و من باز دنبالش ... 💕 بو می کشیدم کجاست ... تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم ...😢 ☢️ هر شب با خودم می گفتم ... خدا رو شکر ... امروز هم علی من سالمه ... 😌 🔸همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه ...😥 💢 بیش از یه سال از شروع جنگ می گذشت ... داشتم توی بیمارستان، پانسمان زخم یه مجروح رو عوض می کردم که یهو بند دلم پاره شد ... حس کردم یکی داره جانم رو از بدنم بیرون می کشه ... 💔 🔷زمان زیادی نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن ... این وضع تا نزدیک غروب ادامه داشت ... و من با همون شرایط به مجروح ها می رسیدم ... 🔸تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بیشتر می شد ... تو اون اوضاع ... 💢 یهو چشمم به علی افتاد ... یه گوشه روی زمین ... تمام پیراهن و شلوارش غرق خون بود ...😭 ادامه دارد... ╰⇨ @banatoolmahdii313
ماجرا قصه ی دلی است که میان رمل های فکه یا خاک شلمچه یا اب های اروند جامانده است.... جامانده را قصه ای نیست... جز دلدادگی.... شبتون شهدایی💛💫 ╰⇨ @banatoolmahdii313
﹝بسمـ اللہ الرحمن الرحیمـ🌱﹞